یکی بود یکی نبود…
سیده عالمه هاشمی داشتم قصهی حضرت موسی را برای پسر ۶ سالهام تعریف میکردم. رسیدم به آن جا که خداوند […]
سیده عالمه هاشمی داشتم قصهی حضرت موسی را برای پسر ۶ سالهام تعریف میکردم. رسیدم به آن جا که خداوند […]
مینا قربانی گلخطمی صرف کردم حوزه را معنا برایم باز شد حوزه با عشق علی در جان من دمساز شد
آب دریــــا را اگـــر نتــوان کشیـــد پــس به قــدر تشنگی باید چشیــد قسم به لیلۀُالمبارکه که فاطمـــه است برای درد
فاطمه اکبری نزدیک غروب بود. پولی برای خرید نان خالی هم نداشتم. ظهر به بچههایم نان و شربت قند داده
طاهره موسوی گرمارودی ناگهان خزان گشتی، ای بهارکوتاهم از برم نهان گشتی، ای نگار دلخواهم بعد ازین من و هجران،
نگاهی سروده بود سفید بود و زیستنش سبز و پروازش سرخ و در هنگامِ گلگون ِآسمانی شدن،
سمیره علی الخلفی من تونس مدینه مشهد ابتسم لی ثغرها و أشرق بوجهی بهائها و أنا التی خلتها سوداءا یعم
وقتی با خودت رودربایستی داری دروغم می گی، مگه آن چه در بین مردم متعارف است، وقتی که غذایی برای
این پیام تسلیت را بخوانید تسلیت به معنای «دل خوشی» است. به کسی تسلیت گفتن، یعنی «به کسی جمله های
بتول اعتمادی پرده ی اوّل خودت را، روی صندلی کهنه ، جابه جا می کنی. چراغ را روشن می کنی