خلأ خدا در بیانیه ی حقوق بشر/ مولف:مائده رضایی ، طلبه ی درس خارج فقه و اصول و کارشناس قرآن وحدیث
مقدمه
بیانیه ی حقوق بشر در زمان حاکمیت مکاتب انسانی در غرب و توسّط اندیشمندان اومانیست تدوین و وضع شده است و در «جهت تعمیم و تحمیل دیدگاه های جهان شناختی و معرفت شناختی چون سکولاریسم، دموکراسی و آزادی لیبرالیستی و فرد گرا گام بر می دارد» (باقرزاده،ص۴) و موضع نفی گرایانه نسبت به مبدأ هستی دارد که در مواد:۱۹،۱۸،۱۶،۲،۱،۲۶و مقدّمه ی بیانیه بروز کرده است که در مقابل موضع اثباتی کتاب دینی مسلمانان، قرآن کریم، قرار دارد (همان).
ما در این گفتار بحثی تطبیقی درباره ی دیدگاه قرآن کریم و بیانیه ی حقوق بشر نسبت به خداوند متعال خواهیم داشت.
ماده(۱):
الف: نادیده گرفتن خالق انسان
بیانیّه در مادّه (۱) سخن از به دنیا آمدن انسان کرده می گوید: «همه ی انسان ها آزاد به دنیا می آیند» ولی اشاره ای به خالقش ندارد. طبیعی است که اگر سخن از خالق به میان آید انتظاراتش از مخلوق هم مطرح خواهد شد و این امر با مبنای تفکّر اومانیستی مدوّنان بیانیه ناسازگار ست؛ زیرا حق آزادی بشر را به معنای رهایی اش از هر گونه قدرتی می دانند، جان لاک می گوید: «آزادی طبیعی بشر عبارت است از این که از هر گونه قدرت رها باشد و تابع اراده یا اقتدار قانونی بر دیگری نباشد، بلکه فقط از قانون طبیعت پیروی کند.» (هادی وکیلی،ص۱۳۶).
در مقابل قرآن کریم بر خالقیت خدا در آیه های بسیاری تصریح و تأکید دارد و انسان را آفریده و بنده ی او می داند: «الرّحمان خلق الإنسان» (رحمان/۱-۲) خداوند پر مهر انسان را آفرید. و در آیه ی ۷ سوره ی سجده می فرماید: «او خدایی است که هرچیزی را که آفرید نیکو گرداند.» و همچنین در سوره ی طه آیه ی ۵۰ می فرماید: «پروردگارمان کسی است که هر چیزی را خلقتی که درخور اوست داد و سپس آن را هدایت فرموده است.»
این دو آیه عامند و انسان را هم در بر می گیرند به موجب آن ها خداوند بشر را به بهترین صورتی آفرید، نوع و شکل آفرینشی را که در خورش بود به وی بخشید: اعضای بدن، عقل، روح، احساس، حقوق و… ولی او را به حال خود وا ننهاد بلکه او را با هدایت تکوینی مانند سایر موجودات به سوی سر انجام زندگی و با هدایت تشریعی به سوی سعادتِ حیات موقّت و ابدی رهنمون ساخت.
بنابراین حقوق ذاتی و طبیعی که مصداق خلق می باشند برای خوشبختی فرد و جامعه ی بشری کافی نیست بلکه عوامل دیگری لازم است که موهبت عقل بشری به تنهایی توانایی درک آن را ندارد این عوامل همان برنامه ی حیات بخشی است که به دست پیامبران الهی به بشر می رسند:
«ای کسانی که ایمان آورده اید چون خدا و پیامبر،شما را به چیزی فراخواندند که به شما زندگی می بخشد، آنان را اجابت کنید». (أنفال/ ۲۴)
بنابرین جان لاک که می گوید:«ما حقوق خاصی داریم، زیرا به وسیله ی خدا خلق شده ایم» (هادی وکیلی،ص۱۳۷) تنها به حقوق طبیعی خدا دادی نظر و از تکلیف بشر در برابر خلق و نیز حقوق تشریعی او (زندگی پاک و معنوی) غفلت نموده است و شاید به همین علّت در تعریف آزادی بشر قدرت و حاکمیت خدا را بر تدبیر زندگی بشر نفی می کند.
ب: اهمال فطرت خدا جوی انسان
در مقدّمه و مادّه ی (۱) بیانیه، انسان موجودی دارای حیثیت ذاتی، حقوق یکسان، عقل و وجدان معرفی شده و هیچ اشاره ای به فطرت خدا جویش نگردیده است.
این فطرت نشان از خردمندی انسان دارد. قرآن کریم دین حنیف ابراهیم خلیل را دینی فطری می داند و به اقبال به آن و ثبات برآن فرمان می دهد:
«روی خودرا با گرایش تمام به حق به سوی این دین کن با همان سرشتی که خدا مردم را برآن سرشته است. آفرینش خدا تغییر ناپذیرنیست؛ این است همان دین پایدار…» (روم/۳۰)
و هر کس از دین یکتا پرستی دست بردارد، نابخردی کرده و از خود بیگانه است:
«و من یرغب عن مله إبراهیم فقد سفه نفسه….» (بقره/۱۳۰) «و چه کسی جز آن که به سبک مغزی گراید از آیین ابراهیم روی بر می تابد؟!»
غفلت بانیان حقوق بشر تابه حدی است که انسان را در رواداشتن بزرگ ترین ستم برخود آزاد بلکه آن را ازحقوق وی دانسته و اجازه ی گمراه سازی دیگران را هم به او داده اند؛ به موجب مواد:۲ و ۱۹ انسان در عقیده، انتخاب و انتشار مذهب مورد علاقه ی خود آزاد است. این مواد اعتقاد شرک و بت پرستی را هم در بر می گیرد. در حالی که در قرآن کریم شرک بزرگ ترین ستم شمرده شده است:
«بی شک شرک ستم بزرگی است.» (لقمان /۱۳) «و گناهی غیر قابل آمرزش است» (نساء/۴۸) «خداوند شرک ورزیدن به خود را نمی آمرزد ولی جز آن را برای هر که بخواهد می آمرزد».
هر کسی که از اندک خردورزیی بهرمند باشد می فهمد که کرنش و تقدیم هدایا و راز و نیاز با مجسّمه ی دست ساز و اعتقاد به الوهیت و قدرت دخل و تصرّفش در عالم کائنات باوری بی نهایت سخیف و نابخردانه است و بت پرست با این اعتقاد ضربه های مهلکی بر قوّه ی تعقّل و حقیقت یاب خود می زند و خود را از حیوانی که تنها خواهان منافع خویش است فروتر می سازد و در یک کلمه با این اعتقاد عامل کرامت خود را که نیروی عقل است نابود می کند.
انکار و یا نفی دخالت مبدأ هستی در زندگی بشر که از مبانی اومانیسم است نیز به همان سخافت بلکه بسی بدتر و سفسطه ای بیش نیست، زیرا در تعیین مادّه ی اوّلیه منتهی به دور و تسلسل که محال عقلیند می گردد. قرآن کریم این منکران را هوا پرستانی معرّفی می کند که بر دلشان مهر خورده و دیگر قدرت اندیشه ورزی و تعقّل را از دست داده اند که فقط پیرو گمان های بی اساس خویشند: در ادامه ی آیه ی ۲۳ جاثیه می فرماید:
«و گفتند: چیزی جز زندگی دنیایمان نیست و چیزی جز روزگار ما را نابود نمی سازد. در حالی که علمی در این باره ندارند و فقط گمان می کنند». (جاثیه/۲۴)
حالا از بانیان حقوق بشر پرسشی داریم:
آیا اعتقاد به شرک و نفی حقیقت پیدای عالم هستی، خداوند متعال، که بر خاسته از عدم خرد ورزی است ستم بر حیثیت ذاتی نیست؟چگونه شما در این بیانیه به حقوق متناقض قائل شده اید؟آیا می توان سخن از شرف ذاتی و خرد گفت ولی در مواد:۲ و۱۹ آن ها را نقض نمود؟
اگر پاسخ شما منفی است پس چه تفسیری برای این مواد دارید؟
حق آن است که تفسیر دیگری ندارند؛ عمل کرد سازمان ملل متّحد و رهبران سیاسی کشورهای مدرن و ناظر بر اجرای بیانیه صحه گذارده بر خرافه پرستی کشورهای مشرکی مانند: هند، چین، ژاپن و اکثر کشورهای آفریقایی و خاور دور و غرب را که طبق آمار ها ۷۵% ساکنان کره ی زمین را تشکیل می دهند (مرکزآمار ایران)، احترام و حمایت از آن می داند.
و در مقابل، بارها از توهین کنندگان به پیامبران مذاهب توحیدی به صورت های فرهنگی و هنری چون سخنرانی ها (رک:حسان حلاق، نامه سرگشاده به پاب بندیکت ۱۶ ) ،چاپ کتاب ها، ترسیم کاریکاتورها و تولید فیلم های موهن به بهانه ی حق آزادی بیان در رسانه های جهانی دفاع و حمایت می شود. برای نمونه می توان از مقامات سیاسی انگلیس، آمریکا، آلمان و فرانسه در حمایت از سلمان رشدی نویسنده ی مرتد کتاب آیات شیطانی و صدر اعظم فعلی آلمان آنگلا مِرکِر در حمایت از کاریکاتوریست اروپایی نام برد.(اخبار سراسری شبکه های تلویزیون جمهوری سلامی ایران و کشورهای عربی و اروپایی و امریکایی و…سال های ۱۹۶۷و۲۰۰۸م)
مادّه ی(۲): نادیده گرفتن مذهب توحیدی در تحقق حقوق
در این مادّه حقّ تمتّع از حقوق و آزادی های موجود در بیانیه بدون هیچ تبعیضی حتّی مذهبی به افراد داده شده است و مذهب توحیدی در کنار همه ی مذاهب شرک، الحاد و مجعول بشری، در امکان بهرمند ساختن انسان از حقوق و آزادی ها، منفعل انگاشته شده است در حالی که از منظر قرآن کریم حقوقی چون:آزادی بیان، آزادی عقیده و تربیت و آموزش صحیح به معنای درست آن فقط در حوزه ی اعتقاد توحیدی مجاز بلکه قابل تحقّق است؛ این کتاب جاودان آسمانی از عقیده ی توحیدی به «رشد» و از شرک و الحاد به «غیّ» تعبیر می کند ولی در عین حال افراد را در انتخاب هر کدام آزاد می گذارد :
«هیچ اجباری در دین نیست، بی شک رشد از گمراهی (راه از بی راهه) به خوبی آشکار شده است.» (بقره /۲۵۶)
و در ادامه بیان می دارد که لازمه ی این آزادی سرنوشت یکسانی برای انتخاب کنندگان ندارد بلکه گزینش صحیح که رشد و توحید باشد وسیله ی نجات از سرانجام بد است.«پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، پس به راستی به دستاویزی محکم چنگ زده است که گسست ناپذیرست.» (همان)
بنابراین دو آیه و آیات نظیر، محدوده ی صحیح آزادی فهمیده می شود؛ که حق انتخاب واقع بینانه است زیرا رشد به معنای رسیدن به حقیقت امر (هرچیز) (محمد حسین طباطبایی، ج۲، ص۳۴۲) و راهیابی و پایداری در حق است. (راغب اصفهانی، ج۲، ص۱۰۹). این مرز بندی به حکم عقل کلّی نگر صورت می گیرد. بنابراین تنها با انتخاب عقیده ی توحیدی آزادی واقعی محقّق می گردد.
بدون شک آزادی تعریف شده در بیانیه با آزادی مورد نظر ادیان توحیدی، تفاوت ماهوی دارد حریّت بیانیه بزرگ ترین ستم را هم در بر می گیرد. ولی حریّت توحیدی رهایی از هر نوع بندگی و وابستگی به غیر خداست.
در اعتقاد توحیدی حتّی پیامبران خدا حق ندارند مردم را به بردگی بگیرند:
«ماکان لبشر أن یؤتیه الله الکتاب والحکم والنّبوهثمّ یقول للنّاس کونوا عبادًا لی من دون الله…»(ال عمران/۷۹) «هیچ بشری را نشاید که خدا به او کتاب و حکمت دهد سپس به مردم بگوید :برای من بنده باشید نه خدا.»
و در این ایدئولوژی است که ملّت های آزاد موظّف به تأمین آزادی انسان های تحت سلطه هستند گرچه به قیمت جانشان تمام شود و اگر آن را انجام ندهند مورد نکوهش خدا قرار خواهند گرفت:
«شما را چه شده که در راه خدا جنگ نمی کنید و در حالی که مردم خوار شده از مردان، زنان و کودکان می گویند: پروردگارا، از این شهری که مردمش ستمگرند ما را بیرون آر و از نزد خود برای ما سرپرستی قرار ده و از نزد خود برای ما یاوری قرار ده.» (نساء/۷۵).
بهترین برنامه های زندگی در این ایدئولوژی ترسیم گشته است: که در قرآن کریم با تعابیر: آقوم، الطّیب من القول، صراط حمید، صراط مستقیم، شفاء لما فی الصّدور، موعظه، حکمه، مایحییکم». «پایدار تر،سخن پاک،راه راست ستوده، درمان دل، پند، حکمت، چیزی که شما را زنده می کند…». (،یونس/۵۷حمد/۶،إسراء/۹،ابراهیم/۱،حج/۲۴أنفال/۲۴)
در این برنامه آموزش و پرورش مردم از جایگاه پایه ای و رکنی بر خورداراست و در آیه های بسیاری به عنوان وظیفه ی انبیاء بیان شده است:
«او کسی است که در میان مکیان پیامبری از خودشان برانگیخت که آیه هایش را بر آنان می خواند و پاکشان می کند.کتاب(آسمانی قرآن) وحکمت (عقاید درست )را به آنان می آموزد.. .» (جمعه/۲)
در مقابل اعتقاد اومانیسم، شرک و الحاد باعث اسارت انسان به دست سلطه جویان یا امیال و خواهش های لجام گسیخته ی نفس می شود و برنامه ی تربیتی و زندگی آن جز گمراهی، فساد، تخریب، ترویج زشتی ها، خون ریزی، چپاول گری، دشمنی و… نمی باشد؛ قرآن درباره ی فرعون که مدّعی الوهیت بود می فرماید:
«فرعون در سرزمین [ مصر] بر افراشت و مردم را طبقه طبقه ساخت؛ طبقه ای از آنان را زبون می داشت: پسرانشان را سر می برید و زنانشان را [برای بهره کشی] زنده برجای می گذاشت، که وی از تبه کاران بود.» (قصص/۴)
مدوّنان حقوق بشر با اصرار بر نفی خدا در مواد بیانیه،آزادی ها و حقوقی را نهاده اند که معنا و مصداق واقعی آن ها تنها در مکتب توحیدی قابل تحقق است.
مهمترین علّت شکست مجریان ابر قدرت بیانیه، در همین مسأله است؛ به عنوان مثال: تزلزل نظام خانواده در غرب و تا حدودی در شرق که به بهانه ی رعایت آزادی فردی هر یک از زوجین ،بسیاری از وظایف و مسؤولیت های ثبات بخش را از دوششان برداشته اند و یا تمایل به ازدواج و تشکیل خانواده در دختران و پسران جوان کم شده است، زیرا پای بندی به وظایف خانوادگی را مانع از بهرمندی از آزادی فردی می پندارند (رک: ویلیام گاردنر، ص ).
وضعیت اسفبار خانواده ها درجهان به حدی از بحران رسیده است که در آثار علمی جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی از آن تعبیر به جنگ علیه خانواده می شود (رک: ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده ،۱۹۹۳م).
مواد بیانیه در تحقّق رشد افراد انسانی ناکام مانده است؛ از علایم رشد: اعتقاد توحیدی، شرم و حیا به ویژه در زنان، پاکدامنی است. (فرهنگ موضوعی تفاسیر قرآن، ج۱، ص ) که آمارها سیر نزولی را نشان می دهد از سال۱۹۴۸م، یعنی تاریخ تصویب بیانیه، چند در صد از مردم جهان موحّد شده اند؟چند درصد از زنان حجاب بر گزیده اند؟چند درصد از روابط جنسی نامشروع کاسته شده است؟و…
وضعیت درست برعکس شد برای مثال مجلس عوام انگلیس همجنس بازی مردان را تصویب کرد. www.tahoorkotob.com، حکومت فرانسه قانون منع حجاب در مدارس را به بهانه ی آزادی زنان تصویب کرد و زنان محجّبه را از فراگیری دانش محروم نمود و…
جالب است بدانیم در مصاحبه ی خبرنگاری با یکی از دختران محجّبه پیرامون این تصمیم دولت فرانسه نظر خواهی شد؛ وی اظهار کرد:با منع حجاب زندگی ادامه می یابد ولی ما بخشی از وجودمان را از دست می دهیم! (خبر گزاری های فرانسه ،۱۹۹۹م) احساس این دختر در واقع تفسیر درستی از آزادی مورد نظر مدوّنان کنوانسیون حقوق بشر و ارمغان آن برای بشریت است ؛آزادی فردی یعنی فقدان هویت!
وضعیت امنیّت جهانی هم بسیار بحرانی شده؛ اشغال گری و سلطه جویی بر بیش از نیمی از کره ی زمین حاکم گشته که فاجعه ی پیدایش تروریسم ره آورد نظام سلطه است .
ره آورد آزادی انتشار عقاید چیزی جز ظهور و ترویج خرافات،عرفان های ساختگی،تشکیل گروهای فساد مانند: رپ، هوی متال، سدوم، ستانیسم وادیان نوپ دید،… نبوده است. (رک:الین بارکر،گاردون ملتون،ص۲۴۰)
البته سخن و شواهد در این زمینه بسیار است و مقاله گنجایش آن را ندارد.
مادّه ی (۱۶): لغو هم مذهبی زوجین
این ماده در راستای حق آزادی فردی، شرط کفویت در زوجین را باطل کرده است و تنها شرط مصحح ازدواج را علاقمندی زن و مرد به همدیگر معرّفی می کند.
در مقابل قرآن کریم به طور صریح زن و مردمسلمان را از ازدواج با همسر مشرک نهی کرده است و علّت نهی را تأثیر گذاری هریک از زوجین بر اعتقادات همسر می داند و علاقه ی شخصی را در برابر عقیده ی توحیدی فاقد ارزش معرّفی می کند:
«بازنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند و بی شک یک کنیز با ایمان از زن [آزاد]مشرک بهتر است گرچه اورا بپسندید ،وبه مرد مشرک زن ندهید و یک برده ی باایمان از یک مردمشرک[آزاد]بهتر است گرچه اورا بپسندید؛آنان به دوزخ فرا می خوانند در حالی که خدا به بهشت و آمرزشی با اذنش[فرا می خواند]». (بقره/۲۲۱)
تحمیل این مادّه بر مسلمانان از منظر قرآن کریم به پدید آمدن انسان های نامشروع می انجامد که پیامدهای بسیار زیان باری برای جامعه دارند.
۴- مواد(۱۸)و(۱۹): آزادی ارتداد
به موجب مواد ۱۸و۱۹ بیانیه، هر فردی گر چه مسلمان، حق دارد از مذهب خود دست برداشته و به مذهب مخالف روی آورد .
از دیدگاه قرآن کریم،دست برداشتن از اعتقاد توحیدی تا فرارسیدن مرگ، گناهی نابخشودنی و نابود کننده ی اعمال نیک است:
«و هرکس از شما از دین خود باز گردد پس بمیرد در حالی که کافرست ،پس اینان اعمالشان در دنیا و آخرت نابود شد….» (بقره/۲۱۷)
در فقه کیفر بازدارنده ای بر مرتد وضع شده است تا اعتقاد توحیدی به بازی گرفته نشود.(رک:خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، کتاب حدود، حد مرتد و سایر کتب فقهی علمای شیعه و سنّی).
۵- مادّه ی (۲۶): نادیده گرفتن سنن تکوینی
واضعان حقوق بشر با نادیده گرفتن سنن تکوینی اباده اقوام مشرک و ملحد، املا و استتدراج، آهنگ بر قراری صلح جهانی را در کنار آزادی عقاید دارند و بدین منظور در مقدّمه و مادّه ی ۲۶ بر احترام به مذهب مخالف و دوستی میان همه ملل نژادی و مذهبی تأکید کر ده اند. ولی از منظر قرآن کریم چنین صلحی و ابزارش مردودند به دلایل زیر:
نخست :مکاتب الحادی و پیروانشان فاقد هیچ احترام و ارزشی هستند و موحّدان تا ابد برتر از آنانند؛ خداوند درباره ی پیروان حقیقی حضرت عیسی بن مریم (علیهم السّلام) می فرماید:
«و کسانی را که از تو پیروی کردند بالاتر از کافران قرار می دهم تا روز قیامت.» (ال عمران/۵۵)
دوم: مسلمانان مجاز به روابط احترام آمیز و دوستانه با مشرکان و ملحدان نیستند گرچه از خویشاوندانشان باشند:
«مردمی را که به خدا و پیامبرش و روز پسین (قیامت) ایمان دارند ،نمی بینی که با کسانی که با خدا و رسولش دشمنی دارند دوستی کنند؛ گرچه پدرانشان یا پسرانشان یا قبیله شان باشند». (مجادله/۲۲)
ناگفته نماند که زندگی مسالمت آمیز، امانتداری، تعهّدپذیری، رعایت عدالت و حقوق از روابط محترمانه و دوستانه جداست که موحّدان در شرایطی موظّف به التزام به آن هایند ولی از موضوع مقاله ی حاضر خارج است.
سوم: چنین صلحی پایدار نیست، زیرا با فرض تراضی و تفاهم و احترام متقابل میان افراد و جوامع توحیدی و الحادی، سنت تکوینی اباده اجازه ی چنین کاری را نمی دهی و همه ی جوامع اعم از توحیدی، بی تفاوت و الحادی را محکوم به اباده و نابودی می کند پیشینه ی اقوام ملحد گذشته ی دور مؤیّد این مدعاست:
«چرا در اقوام پیش از شما دانشمندان صاحب قدرتی نبودند که از فساد در زمین جلوگیری کنند؛ مگر اندکی از آن ها که نجاتشان دادیم.» (هود/۱۱۶)
و بسیاری از اقوام چون: عاد، ثمود سدوم (لوط)، سبأ و… فقط به علّت شرک، کفر و فساد گرفتار عذاب آسمانی شدند. این سنّت به آنان اختصاص ندارد بلکه مردم این عصر را هم شامل خواهد شد چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) فرمان یافت مردم زمان خود را از آن عذاب بیم دهد:
«پس اگر روی بر تافتند بگو: شمارا از آذرخشی هم چون آذرخش [اقوام] عاد و ثمود بیم دادم.» (فصلت/۱۳)
خود سازمان ملل متّحد هم در معرض تهدید سنت اباده است. پس فریفته ی سنن املا و استتدراج و مهلت خداوند نگردند و این امنیت ظاهری را واقعی و همیشگی مپندارند و با اصرار بر نفی ارزش توحید خود را مستحق سنّت انتقام الهی و عذاب ریشه کن نسازند و بدانند که دانش و تدابیر بشری توان مقابله با آن را ندارد«إنِِِِّ ربّک لبالمرصاد» «بی شک پروردگارت در کمین است.» (فجر/۱۴)
نتیجه ی بحث:
بیانیه ی حقوق بشر اساسی اومانیسمی و الحادی دارد و هیچ بهایی به مکتب های توحیدی نداده، از دیدگاه قرآن کریم موادّی متناقض با این مکتب قدسی دارد.
پیشنهاد:
۱ـ کشور های موحّد به ویژه مسلمان از تعهد به این بیانیه خارج شوند.
۲- اندیشمندان مکاتب توحیدی به خصوص فیلسوفان مسلمان بیانیه ای با محور قرار دادن اعتقاد توحیدی تدوین کنند و مردم جهان را به بازگشت به فطرت خدا جویشان فرا خوانند.
فهرست منابع
*قرآن کریم ، مترجم مهدی فولادوند.
۱-اصفهانی، راغب: الفاظ قرآن کریم، مترجم: غلام رضا خسروی، نشر المکتبهالمرتضویه، تهران، ایران، ۱۳۶۳.
۲- باقرزاده، محمدرضا: جهان شمولی حقوق بشر، کتاب نقد، ش۲۶، ۱۳۸۴- ۰۰۵ ۲م.
۳- سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات اسلامی،۱۳۶۶ ، ج۱، ص
۴-ابن کثیر، البدایه النهایه، بیروت ،۱۴۰۹.
۵– وکیلی، هادی: نقد مبانی اومانیستی حقوق بشر غربی، کتاب نقد، همان
6-جعفری،محمد تقی:خقوق جهانی بشر،موسسه تدوین ونشر آثار علامه جعفری،تهران،ایران،چ۲، ۱۳۸۶-۲۰۰۷
۷- خمینی،روح الله:تحریر الوسیله، ۱۹۸۴نشر اسماعیلیان، قم، ایران، چ۳ ،۱۴۰۸ ق -۱۹۸۶ م
۸- طبا طبایی، محمد حسین: المیزان، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ایران،چ۵ ،۱۳۷۱-۱۹۹۱
۹-ویلیام گلن، جنگ علیه خانواده، مترجم: معصومه محمدی،مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران،قم، ۱۳۸۶= 2007
۱۰- شبکه یک،تلویز یون جمهوری اسلامی ایران:اخبار سراسری ،۱۳۶۷ و۱۳۷۸ و۱۳۸۷ -۱۹۷۹ ،۲۰۰ ،۲۰۰۸م.
۱۱- سازمان ملل متحد:کنوانسیون حقوق بشر،سایت اینترنتی حقوق برای همه.
۱۳- محمد فواد عبد الباقی: المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، انتشارات اسلامی ، قم، ایران، چ ۲، ۱۳۷۴– 1985.
۱۴– پروفسور سید حسن امین، حقوق بشر: جهان شمولی یا نسبیت دینی فرهنگی،علوم سیاسی، ش۱۹، سال۵، پاییز۱۳۸۱.
۱۵-حسن حلاق، الإسلام والغرب، دانشگاه بیروت، لبنان،۲۰۰۰۷ م.
۱۶- مرکز فرهنگ و معارف قرآن: فرهنگ موضوعی تفاسیر ، قم، بوستان کتاب،۱۳۸۲ .
۱۷- الین بارکر، درآمدی بر جنبش های نوپدید، مترجم: باقردارابی، هفت آسمان، ش۱۵،۱۳۸۱.
۱۸- گاردون ملتون، مطالعات ادیان جدید، همان.
۱۹- رابرت هیوم،ادیان زنده ی جهان، مترجم: عبد الرحیم گواهی، تهران، دفترنشرفرهنگ اسلامی،۱۳۷۷
۲۰ – تصویب همجنس بازی مردان در مجلس عوام بریتانیا wwww. Tahoorkotob.com
۲۱ – طوسی،خواجه نصیر الدین: تجرید الاعتقاد، شارح علامه حلی، مترجم: علامه شعرانی، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، چ۷، ۱۳۷۲.