می رود دایره در دایره پژواک صدایت

1_dayere

بررسی شخصیت‌ های جریان ‌ساز عاشورا در شعر معاصر / زهرا محدثی خراسانی

با بررسی اشعار عاشورایی دوره ی معاصر، در می‌یابیم که مضمون بخش عمده‌ای از این سروده‌ ها را جایگاه و در واقع عملکرد شخصیّت ‌های مطرح واقعه‌ ی عاشورا شکل می‌دهد؛ امام حسین (علیه السّلام)، حضرت زینب (سلام الله علیها)، حضرت ابوالفضل (علیه السّلام) و… در این بخش از اهمیّت ویژه‌ای برخوردارند.

آن چه پیرامون کیفیت بررسی احوال شخصیت‌ های مطرح عاشورا در این سروده‌ ها در خور طرح است، این است که در این اشعار شاعر گاه به طور مستقیم و با یادکرد نام شخصیت ‌ها، انگیزه ی قیام آنان را به شعر کشیده است و گاه بدون ذکر نام و صرفاً با بررسی اهداف خاصی که در قیام آنان وجود داشته، به معرّفی غیر مستقیم آنان پرداخته است؛ در این قسمت جایگاه هر یک از این شخصیت ‌ها را بررسی می‌کنیم:

 

 امام حسین (علیه‌السّلام) در شعر معاصر

حرکت هدفمند امام حسین (علیه السّلام) و یاران ایشان، زیباترین نمود را در شعر عاشورایی معاصر به خود گرفت. از تفاو‌‌ت‌ های عمده‌ سروده ‌های معاصر در این  مضمون، با سروده ‌های متقدّمین این است که شاعران معاصر دیگر درصدد به نظم کشیدن اندوه صِرف و ظلمی که بر حسین (علیه السّلام) اعمال شد بر نیامدند، بلکه هدف شاعر، بیان شکوهمندی حضور آنان در ساحت نبرد است:

ای که پیچید شبی در دل این کوچه صدایت! یک جهان پنجره بیدار شد از بانگ رسایت

تا قیامت همه‌جا محشر کبرای تو برپاست ای شب تار عدم، شام غریبان عزایت

عطش و آتش و تنهایی و شمشیر و شهادت خبری مختصر از حادثه‌ی کرب و بلایت

همرهانت صفی از آینه بودند و خوش آن روز که درخشید خدا در همه آینه‌هایت

کاش بودیم سر و دیده و دستی چو ابوالفضل (علیه السّلام) می‌فشاندیم سبک تر زکفی آب به پایت

از فراسوی ازل تا ابد ای حلق بریده! می‌رود دایره در دایره پژواک صدایت

 (محمدرضا محمدی نیکو، برگزیده ی ادبیات معاصر، ص۲۴)

مقایسه‌ ی همین سروده با اشعار دوران قبل، روشن می‌کند که تا چه حد در نگرش شاعران معاصر، تحوّل ایجاد شده است. به عنوان نمونه ابیاتی از ترکیب ‌بند فیّاض لاهیجی، از شاعران دوران قبل، که بیش از هر چیز بیانگر سوز و سوگ و ماتم است، با شعر فوق مقایسه می‌کنیم:

…آن شهسوار معرکه ی کربلا حسین مهمان نو رسیده‌ی دشت بلا حسین

گلدسته‌ی بهار امامت به باغ دین آن نخل نازپرور لطف خدا حسین

افتاده در میانه‌ی بیگانگان دین بی‌غمگسار و بی‌کس و بی‌آشنا حسین…   

(فیاض لاهیجی، دیوان اشعار، ص۳۶ )

 

در ادامه‌ ی سروده ‌های عاشورایی معاصر، از منظر شکوهمندی به اشعاری بر می‌خوریم که علاوه بر حضور ابعاد مثبت در نگرش شاعر نسبت به شخصیت‌های عاشورایی، گاه توصیفاتی شاعرانه که به نوعی به پررنگ‌تر شدن بعد حماسی سروده کمک می‌کند نیز حضور دارد. به عنوان نمونه:

…ای غروب عصر شوم قصرها ای بلای خواب بخت النصرها

ای فرات تشنه کامان زمین ای فلات آخر مستضعفین

ما همه پیغمبر خون توایم زائران زخم گلگون توایم…     

(احمد عزیزی، کفش‌ های مکاشفه، ص۱۷۱)

و در راستای همین توسّل و پاس داشتِ قیام حسین (علیه السّلام) است که گاه شاعر از روزگار تباهی و وانفسای نور و عروج شِکوه سر می‌دهد و با این همه، آرزومند امکان بیعت با آرمان ‌های والای حسین (علیه السّلام) است:

یاحسین، این عصر، عصر عسرت است                قرن غیبت، قرن غبن و غربت است

ما شهود نور را گم کرده‌ایم                              ما به تاریکی تصادم کرده‌ایم

ما به دامان تو هجرت می‌کنیم                          بار دیگر با تو بیعت می‌کنیم 

(همان، ص۱۷۲)

ایستادگی و مقاومت حضرت سیدالشّهداء (علیه السّلام) نیز، از دیگر مضامین تشکیل دهنده‌ ی شعر عاشورایی معاصر است، در همین سروده ‌هاست که پویایی و احیاء مذهب شیعه متأثّر از پایداری حسین (علیه السّلام) معرفی شده است؛ این اشعار را می‌توان در شمار سروده ‌هایی قرارداد که هدف شاعر معرّفی اهداف الهی و مذهبی ائمه است:

ذکر دل و جان عاشقان مردی توست               ورد لب مردان جهان مردی توست

تاریخ عطشناک دل شیعه، هنوز                    سیراب شریعه‌ی جوانمردی توست        

(محمدعلی مجاهدی، آینه ی ایثار، ص۲۷۴)

پیرو قیام مذکور، در سروده‌های معاصر می‌بینیم که گاه اصالت و پیشینه‌ والای آن نیز به نوعی یادآور شده است؛‌ آن‌ جا که عاشورا پیوندی دیرینه با غدیر و ولایت علی (علیه السّلام) برقرار می‌کند، غدیر که الگویی ویژه برای امام حسین (علیه السّلام) و یاران اوست، و نماد روشنی از حقیقت‌ جویی و آرمان ‌خواهی؛ چرا که غدیر زمینه ‌ساز حرکت ‌هایی بود که در باور شیعه ی علی (علیه السّلام) فراموش ناشدنی‌ست و عاشورا در قالبی متفاوت، غدیر را ارج نهاد:

ای خون اصیلت به شتک ‌ها ز غدیران!                   افشانده شرف‌ ها به بلندای دلیران

جاری شده از کرب و بلا، آمده و آن‌ گاه                آمیخته با خون سیاووش درایران

ای جوهر سرداری سرهای بریده!                        وی اصل نمیرندگی نسل نمیران!

آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب                 نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران

و آن روز که با بیرقی از یک تن بی ‌سر                  تا شام شدی قافله سالار امیران

حدِّ تو رثا نیست، عزای تو حماسه است                     ای کاسته شأن تو از این معرکه‌ گیران   

    (حسین منزوی، از کهربا و کافور، ص۴۹)

حرکت امام حسین (علیه السّلام) هم چنین، با نگرشی عرفانی در شعر معاصر تجلّی یافته است؛ عرفانی که بیش از هر چیز مبین پویایی و ایستادگی هدفمند در این حرکت می‌باشد. در این دست سروده‌ها بیش از هر چیز شُکوه است و حماسه آفرینی، و از مرثیه و سوگ هیچ نشانی پیدا نیست:

ای زلف خون فشان تواَم لَیله‌البرات                  وقت نماز شب شده «حَیَّ علی الصلاه»

برخیز روی نیزه ببین صف کشیده‌اند                 پشت سرت تمامی ذرات کاینات

خود جاری وضوست، ولی درنماز عشق          از مشک‌های تشنه وضو می‌کند فرات

(علیرضا قزوه، این حسین کیست، ص۱۳۰)

 

حضرت زینب (سلام الله علیها) در شعر معاصر

توجّه شاعران به حضور بایسته‌ ی حضرت زینب (سلام الله علیها) در قیام عاشورا و پس از آن، نه تنها به لحاظ کمی بلکه از منظر کیفی نیز با گذشته متفاوت است؛ آن چه از شاعران روزگار پیش، پیرامون حضور حضرت زینب (سلام الله علیها) در واقعه‌ی عاشورا در دست می‌باشد، مانند غالب سروده‌ های مذهبی از منظر سوگ و حزن مطرح شده است؛ امّا در شعر معاصر بیشتر به شکوهمندی حضور حضرت زینب (سلام الله علیها) توجّه شده است. از این منظر کیفیت این سروده ‌ها به لحاظ محتوایی که متأثّر از نگرش و باور عمیق شاعر است، با سروده‌ های دوره ی قبل تفاوت دارد. از جمله در این غزل:

سرّ نی در نینوا می‌ماند، اگر زینب (سلام الله علیها) نبود             کربلا درکربلا می‌ماند، اگر زینب نبود

چهره‌ی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ                پشت ابری از ریا می‌ماند، اگر زینب نبود

چشمه‌ی فریاد مظلومیت لب‌ تشنگان                        در کویر تشنه جا می‌ماند، اگر زینب نبود

زخمه‌ی زخمی‌ترین فریاد در چنگ سکوت                 از طراز نغمه وا می‌ماند، اگر زینب نبود

در طلوع داغ اصغر(علیه السّلام)، استخوان اشک سرخ             در گلوی چشم ما می‌ماند، اگر زینب نبود

ذوالجناح دادخواهی، بی‌سوار و بی‌لگام                    در بیابان‌ها رها می‌ماند، اگر زینب نبود

در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب                        پشت کوه فتنه‌‌ها می‌ماند، اگر زینب نبود

(قادر طهماسبی، عشق بی غروب، ص۱۲۵)

در این دست سروده‌ ها که برخاسته از نگاه روشن شاعر است، زینب (سلام الله علیها) هرگز بانویی خمیده از ستم نیست، او شیر زنی است که حضورش هم رکاب مردان راستین در واقعه‌ ی کربلا، و پس ازپایان یافتن جنگ، چون رازی است که حقایق انقلاب حسین (علیه السّلام) را بازگو کرد، و دادخواهی او در شام، ظلم و بیداد را شرمنده ساخت و روشنایی و نور را برای خستگان حسین‌دوست به ارمغان آورد:

…چشمه ‌ی فریاد مظلومیت لب‌ تشنگان                      در کویر تشنه جا می‌ماند، اگر زینب نبود

ذوالجناح دادخواهی، بی‌سوار و بی‌لگام                   در بیابان ‌ها رها می‌ماند، اگر زینب نبود

جایگاه حضرت زینب (سلام الله علیها) در شعر عاشورا، را با ابیاتی که متضمّن پیوند عاشورا و انقلاب اسلامی است و چگونگی حضور زینب (سلام الله علیها) در این پیوند، مرور می‌کنیم:

جاده و اسب مهیّاست، بیا تا برویم                                      کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم

ایستاده است به تفسیر قیامت زینب(سلام الله علیها)                 آن سوی واقعه پیداست، بیا تا برویم

از سراشیبی تردید اگر برگردیم                                          عرش زیرقدم ماست، بیا تا برویم

دست عبّاس (علیه السّلام) به خون خواهی آب آمده‌است           آتش معرکه برپاست، بیا تابرویم

چیزی از راه نمانده است، چرا برگردیم                                 آخر راه همین جا ست، بیا تا برویم

فرصتی باشد اگر باز دراین آمد و رفت                                 تا همین امشب و فرداست، بیا تا برویم

(ابوالقاسم حسینجانی، صص ۲۸-۲۷)

 

جایگاه حضرت ابوالفضل عبّاس(علیه السّلام) در شعر معاصر

از دیگر شخصیت ‌هایی که در واقعه‌ی عاشورا، جان ‌فشانی بسیاری از خویش بر جای نهاد، حضرت ابوالفضل عبّاس (علیه السّلام) می‌باشد؛ این شخصیت در ادبیات منظوم معاصر نیز بیش از گذشته، به عنوان نماد پایداری، جایگاهی ویژه دارد. اگر در سروده‌ های گذشته، صرفاً به دستان بریده‌ ابوالفضل (علیه السّلام) تکیه می‌شد، امروز آن دستانِ بریده نماد قنوتی معرفت ‌خیز و پنهان است؛ نماد روشنایی آب ‌های زلالی که از راز و نیاز کام تشنه‌ی او روییدن گرفت:

دریا به طلب از برهوت تو گذشت       یک قافله نعره در سکوت تو گذشت

آن روز اگر چه تشنه بودی، اما           صد رشته قنات از قنوت تو گذشت     

(سیدحسن حسینی، همصدا با حلق اسماعیل، ص۱۰۷)

 

و این‌ چنین در غالب سروده‌ های عاشورایی معاصر، شاعر با بینش روشن خود، بیش از همه، بعد معنوی حضور شخصیت ‌های عاشورایی را به تصویر می‌کشد. در نگاه شاعر دست ‌های بریده‌ ی ابوالفضل (علیه السّلام)، گاه دست های زمین است که بار معنویت آسمانی ثمره ی آن است. از این‌ رو شاعر بر این دستان بریده و پربار، که چونان آیه ‌های ناب کتاب الهی است، درود می‌فرستد؛ نه تنها درود خود را، که درود تمامی کائنات را، و درود نخل ‌ها را:  کنار علقمه در خاک و آفتاب و عطش/ میان سلسله ی نخل ‌های تاریخی/ درون بسترش، کاشت بازوانش را/ و دست ‌هایش/ که دست‌ های زمین بود/  بار آسمانی داد/ درود سبز و شکوفای نخل ها بر او/ که دست‌ های بلندش/ چو آیه ‌های«کتاب کریم»/ پر معناست.

(سیدعلی موسوی گرمارودی، روح فرات، ص۱۷)

 

و این چنین در ادبیات منظوم عاشورایی، تحوّلات درخوری در نگرش شاعران نسبت به قیام حضرت سیدالشّهداء (علیه السّلام) و یارانشان به چشم می‌خورد؛ که البته هنوز در مواردی سیر تکوینی خود را طی می‌کند. و رشد لازم و تکامل آن نیازمند مطالعه جدّی ‌تر شاعران، پیرامون ابعاد معنایی این قیام است و همراهی با آن‌ چه در تاریخ مستند اسلام، با تحلیل‌ های دقیق و روشن آمده است.

 

منابع و مآخذ

۱- حسینی، سیدحسن، هم صدا با حلق اسماعیل، انتشارات حوزه ی هنری، چاپ اوّل، تهران، سال۱۳۶۳.

۲- حسینجانی، ابوالقاسم، گزیده ی ادبیات معاصر، شماره۸۹، نشر نیستان، تهران، سال۱۳۶۳.

۳- طهماسبی، قادر، عشق بی ‌غروب، انتشارات حوزه ی هنری، چاپ اوّل، تهران، سال۱۳۷۵.

۴- عزیزی، احمد، کفش ‌های مکاشفه، نشر المهدی، چاپ دوم، تهران، سال۱۳۶۹.

۵- غفورزاده، محمدجواد، این حسین کیست؟، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اوّل، مشهد، سال۱۳۸۳.

۶-  فیاض لاهیجی، دیوان اشعار، تألیف پروین پریشان‌زاده، نشر علمی و فرهنگی، چاپ اوّل، تهران، سال۱۳۶۹.

۷- قزوه، علی‌رضا، قطار اندیمشک، نشر لوح زرین، چاپ اول، تهران، سال۱۳۸۴.

۸- محمدی‌ نیکو، محمدرضا، گزیده ادبیات معاصر، شماره ۹۱، نشر نیستان، چاپ اوّل، تهران، سال۱۳۷۸.

۹- مجاهدی، محمدعلی، بال سرخ قنوت، نشر حوزه هنری، چاپ اوّل، تهران، سال، ۱۳۷۶.

۱۰- منزوی، حسین، از کهربا و کافور، نشر کتاب زمان، چاپ اوّل، تهران، سال۱۳۷۷.

۱۱- موسوی گرمارودی، سیدعلی، روح فرات، مرکز نشر بنیاد جانبازان، چاپ اوّل، تهران، سال۱۳۷۳.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا