علی به پژوه شکوری -گروه دین و اندیشه تبیان
فیلسوف نماها، یک رمان است و خط داستانی ای دارد که در سرتاسر کتاب پی گیری می شود، اما کتاب هدفی ورای داستان گویی صرف می جوید.
آیت الله ناصر مکارم شیرازی، چیزی در حدود ۱۳۰ جلد کتاب نوشته اند که شاید برای نسل ما در میان آن ها از همه مشهورتر کتاب ۲۷ جلدی «تفسیر نمونه» باشد که در کتاب خانه ی بسیاری از خانواده های ایرانی جا باز کرده و از همه گم نام تر، همین تک رمان او که سال هاست که از آخرین تجدید چاپ آن می گذرد. چه کسی باورش می شود آیت الله العظمی مکارم شیرازی رمان نوشته باشد؟ آن هم در جوانی، در سال هایی که حسابی سرحال و سرپا بوده، پنجاه سال پیش!
کتاب در دوره ی خود به شدت با استقبال عامه روبه رو شده و با سی بار چاپ در شمار پرفروش ترین و تأثیرگذارترین کتاب های دهه ی سی قرار گرفته است؛ همه چیز کتاب در خدمت آن است که راحت تر خوانده شود، نثر ساده ی کتاب (که به نثر روان تفسیر نمونه پهلو می زند) و دو صفحه ی اول کتاب (که به شرح اصطلاحات پیچیده ی موجود در متن پرداخته) همه این کارکرد را دارند.
کتاب درست مانند رمان های کلاسیک نویسندگان انگلیسی و روسی که ابتدا به صورت پاورقی و به شکلی دنباله دار در مجلات چاپ می شد، همین روال را طی کرده و قسمت عمده ای از آن پیش از چاپ به صورت کتاب، در مجله ای با عنوان مجموعه ی حکمت انتشار یافته است.
آیت الله مکارم در مقدمه ی فیلسوف نماها با تواضع نوشته: در داستان نویسی مهارت ندارد ولی بنا بر احساس تکلیفی که در آن موقعیت می کرده، تمام سعی خود را کرده تا با بهره گیری از فرم جدید و جذابی چون رمان به ایدئولوژی های موجود نقب بزند و آن ها را نقد کند.
فیلسوف نماها در واقع بدمن های(Bad man) کتاب محسوب می شوند که قهرمان داستان به مقابله با آن ها برخاسته، افراد فاسد و ماجراجویی که در لباس فیلسوف و صلح طلب خودنمایی می کنند و سنگ طرف داری طبقه ی رنجبر را به سینه می زنند، آن ها اعضای حزب توده در دهه های سی اند که پشت نقاب فلسفه پنهان شده اند.
هر چند فیلسوف نماها رمان است و خط داستانی ای دارد که در سرتاسر کتاب پی گیری می شود که بعد به آن می پردازیم)، اما کتاب هدفی ورای داستان گویی صرف می جوید.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی خواسته در قالب گفت وگوهای داستانی میان شخصیت هایش به تجزیه و تحلیل و رد مبانی فکری و عقیدتی توده ای ها بپردازد. برای همین در جای جای کتاب از مجلات و کتاب های مورد استناد حزب توده چون «ماهنامه ی مردم» (نشریه تئوریک حزب) کتاب های دکتر تقی ارانی (که رئیس حزب بود) و «مانیفست حزب کمونیست» کارل مارکس و فردریک انگلس نقل می آورد و سپس به نقد آن ها می پردازد. درست در زمانی که حزب توده داشته به تدریج برای خود طرف دارانی دست و پا می کرده و خطرش بیش از پیش در محافل مذهبی احساس می شده، فیلسوف نماها، منتشر می شود؛ یک کتاب افشاگرانه!
آیت الله مکارم در مقدمه، فیلسوف نماها با تواضع نوشته در داستان نویسی مهارت ندارد ولی بنا بر احساس تکلیفی که در آن موقعیت می کرده، تمام سعی خود را کرده تا با بهره گیری از فرم مدرن و جذابی چون رمان به ایدئولوژی های موجود نقب بزند و آن ها را نقد کند.
اگر بخواهیم برای کتاب، ژانر قایل شویم و آن را در دسته بندی های مرسوم ادبی بگنجانیم، می توان کتاب را در شاخه ی ادبیات تعلیمی قرار داد. کتاب هایی که غیر از وجه ادبی خود رویه ی آموزشی دارند. (امیل اثر ژان ژاک روسو و کتاب احمد عبدالرحیم طالبوف از نمونه های درخشان این دست ادبیات اند).
محمود، در حالی که از ذوق در پوست نمی گنجید و تبسم آبداری بر لب داشت با قیافه ی فاتحانه ای وارد منزل شد و یک سر به اتاق مطالعه رفت. در را با عجله باز کرد و پشت میز خود قرار گرفت و نفس عمیقی که از یک نحو مسرت توام با خستگی حکایت می کرد از دل کشید. ناگهان چشمش به پاکت اسرارآمیزی افتاد که در غیاب او به وسیله ی پست شهری رسیده بود. آن را با شتاب زدگی مخصوصی باز کرد، همین که یک نگاه بر صفحه ی نامه انداخت اضطراب عجیبی قلب او را فرا گرفت؛ زیرا در زیر نقش خنجری که با قلم سرخ کشیده شده بود، این جملات به چشم می خورد: محمود! مدتی است در اثر افکار جاهلانه ای با منویات حزب مخالفت می کنی (…) اکنون موقع آن رسیده که کیفر آن همه خیانت ها را دریابی (…) آشکارا به تو می گوییم: مرگ به استقبال تو می شتابد و در آینده ی نزدیکی پنجه ی خونین آن گلویت را بی رحمانه خواهد فشرد…! در انتظار روز انتقام…!
کتاب با این جملات پر از التهاب آغاز می شود و در چنین فضایی ادامه می یابد، وحشت و اضطرابی که محمود (قهرمان داستان) از ابتدا تا اواخر رمان با آن دست و پنجه نرم می کند به خوبی بازتاب دهنده ی حال و هوای اجتماعی زمان نگارش آن است.
کتاب برای نخستین بار مرداد ماه ۱۳۳۳ چاپ شده است، یعنی درست یک سال پس از کودتای ۲۸ مرداد۳۲. در اوج خفقان و در سال هایی که رژیم کودتا می کوشید هر گونه ارتباط اجتماعی را از بین ببرد و با ایجاد سازمان های سرکوب گر، از طریق رادیو و انواع کتاب ها و نشریات به ترور فکری دست بزند. در نظر بگیرید نوشتن کتابی چون فیلسوف نماها که آکنده از انتقادهای اجتماعی است در آن زمان چه کار عجیبی بوده، یک اقدام جسورانه!
فیلسوف نماها داستان محمود را روایت می کند؛ جوانی که در زمینه ی علوم اسلامی و فلسفه ی قدیم تحصیل کرده و پس از درگذشت پدرش، گرداندن امور خانواده (مادر و دو خواهرش) به عهده ی اوست. داستان از نقطه ای شروع می شود که محمود محض سر در آوردن از فلسفه ی جدید (که همان ماتریالیسم باشد) به واسطه ی دوستش نادر، پا به کلاس های سری فلسفه ی حزب کمونیست می گذارد. محمود با حضور در این کلاس ها و افشاگری ها و نقدهایی که علیه حزب می کند، کمی تا قسمتی تشکیلات حزب را به هم می ریزد و حالا نوبت این رسیده که تاوان کارهایش را پس بدهد. انواع بلاها پشت سر هم بر او نازل می شود. ابتدا یک نامه ی تهدیدآمیز، بعد ترور ناموفقش که تنها منجر به بستری شدنش در بیمارستان می شود، سپس تزریق سرنگ زهرآلود به جای پنی سیلین به او (که از آن هم جان سالم به در می برد) و در نهایت اعضای حزب برایش به عنوان مجرم سیاسی پاپوش می دوزند و او را به زندان می اندازند. در زندان حکم تبعیدش را به جزیره ی خارک صادر می کنند، اما طی یک شورش سیاسی آشوب به پا می شود و به این ترتیب محمود آزاد می شود.
در این میان نکته ای که بیش از همه اهمیت دارد اقدام خلاف جریان و ساختارشکنانه ی آیت الله مکارم در آن برهه ی زمانی خاص است؛ یعنی، استفاده ی به جا از قالب جذاب رمان برای مقابله با جریان های انحرافی. بعدها آیت الله مکارم در کارنامه اش با یک اقدام اساسی دیگر خاطره ی این کار را زنده کرد؛ او با مجموعه ی اندیشمندانه ی تفسیر نمونه برای ملموس کردن مفاهیم قرآنی گام تازه ای برداشت و قرآن را به شکل جدیدی میان مردم برد.
سال ها گذشته، زمانه عوض شده، آیا شاهد ظهور فیلسوف نماها ی جدیدی خواهیم بود؟
نکته هایی درباره کتاب
۱- فیلسوف نماها به جوانان تقدیم شده است؛ جوانانی که با چشم باز و فکر کنجکاو حقیقت را می جویند.
۲- کتاب از تمجید نخبگان و دانشمندان زمانه اش هم بی نصیب نمانده، فیلسوف نماها برنده ی جایزه بهترین کتاب سال هم شده!
۳- بد نیست بدانیم اصل انواع چارلز داروین و نظریه ی نسبیت آلبرت اینشتین، از دیگر کتاب هایی است که آیت الله العظمی مکارم شیرازی به آن ها ارجاع داده است.
۴- کتاب ۴۰۰ صفحه دارد و ناشر آن دارالکتب الاسلامیه است (که ید طولایی در انتشار آثار مذهبی دارد) و فکر می کنید قیمت پشت جلدش چقدر باشد؟ ۱۸ تومان.
کتاب برای نخستین بار مرداد ماه ۱۳۳۳ چاپ شده است، یعنی درست یک سال پس از کودتای ۲۸ مرداد۳۲. در اوج خفقان، در سال هایی که رژیم کودتا می کوشید هر گونه ارتباط اجتماعی را از بین ببرد و با ایجاد سازمان های سرکوبگر، از طریق رادیو و انواع کتاب ها و نشریات بزند به ترور فکری دست می زد. در نظر بگیرید نوشتن کتابی چون فیلسوف نماها که آکنده از انتقادهای اجتماعی است در آن زمان چه کار عجیبی بوده، یک اقدام جسورانه!
برشی از رمان
برای آشنایی بیشتر با حال و هوای کتاب، قسمتی از آن را در زیر آورده ایم؛ در این بخش محمود (قهرمان کتاب) می کوشد با استفاده از یک تمثیل، انکار بی منطق طرف مقابل را نقد می کند. (این بخش از صفحات ۶۳ و ۶۴ کتاب انتخاب شده و در رسم الخط آن تغییری نداده ایم).
زیره یا باروت
من وقتی به این گونه سخنان دور از منطق برخورد می کنم و می بینم طرف داران آن با لجاجت مخصوصی دو دستی به آن چسبیده و حاضرند برای حفظ آن حقایق روشن تاریخی را انکار کنند، یادم به حکایت آن مردی می افتد که مقداری باروت قاچاق با خود حمل کرده بود. وقتی وارد دروازه ی شهر شد، مأمورین بازرسی اطراف او را گرفته، و شروع به کنجکاوی کردند؛ بالأخره راز او فاش شد، صاحب باروت بدون این که ذره ای قیافه ی خود را تغییر دهد، رو به مأمورین بازرسی کرد و گفت: آقایان اشتباه می کنید! این ها زیره است، نه باروت! مأمورین در حالی که دهانشان از تعجب باز مانده بود، گفتند: این حرف های بی اساس چیست؟ این ها باروت است، مگر چشم نداری؟! صاحب باروت باز حرف خود را دنبال کرد و اصرار داشت، این ها زیره است!
یکی از مأموران گفت: «حالا که اصرار داری، ما آن را امتحان می کنیم و قدری از آن را آتش می زنیم». صاحب باروت فوراً دست زیر باروت کرده و کفی از آن را برداشت و گفت: «بسم الله» یکی از مأمورین خود را عقب کشید. آتش کوچکی روی دست او گذارد ناگهان شعله و دود باروت به طرف آسمان بلند شد و به سر و صورت صاحب باروت هم اصابت کرد و موهایش سوخت. دود باروت وارد حلق او شد و سرفه ی شدیدی به او دست داد، ولی او با کمال بی پروایی در همین اثناء شروع به داد و فریاد کرد و با حروف مقطع می گفت: نگفتم! نگفتم زیره است!