ارادتی بنما تا سعادتی ببری

gadr-3

شب قدر/ مریم شریفی


مقدمه

امتیاز ماه مبارک رمضان این است که:

۱ـ ماه رمضان برای روزه گرفتن انتخاب شده زیرا این ماه بر سایر ماه ها برتری دارد.

۲ـ قرآن کریم که اعجاز علمی، تربیتی و معنوی دین اسلام و کتاب انسان ساز و حیات بخش است در این ماه نازل شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: تورات در ششم ماه مبارک رمضان، انجیل در دوزادهم، زبور در هجدهم و قرآن مجید در شب قدر نازل شده است؛ به این ترتیب این ماه علاوه بر نزول قرآن، ماه نزول کتاب های آسمانی دیگر نیز بوده است.۱

۳ـ وجود شب قدر: در بزرگی و شرافت شب قدر همین بس که قرآن کریم در این شب نازل شده. شب قدر از هزار ماه برتر و بالاتر است: «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ». در چنین شبی است که فرشتگان رحمت به رهبری روح اعظم از هر سو فرود می آیند و رحمت و برکات و سلام و تحیات در این شب مقدس از شامگاه تا بامداد خلق خدا را فرا می گیرد.

یک رکعت نماز در آن معادل هزار رکعت است و انفاق و اطعام در آن هزار برابر سایر ایام محسوب می شود؛ حتی یک توبه برابر هزار توبه است و از همه مهم تر تقدیر و سرنوشت یک سال انسان تا ماه رمضان سال بعد در این شب نورانی معین می شود.

۴ـ نزول ملائکه ی الهی به همراه روح اعظم (جبرئیل) به زمین برای امداد انسان ها.

۵ـ در بند بودن شیاطین.

تمام این عوامل، بیان گر مساعدت زمین و زمان برای تحول انسان است، سالی یک بار چنین فرصت با برکتی بر آدمیان به ویژه روزه داران و معتقدان به اسلام پیدا می شود تا مقدرات خویش را به بهترین روش فراهم آورند و عنایات الهی را جلب و جذب کنند، چرا که تمام عوامل خوش بختی آسمانی و زمینی برایشان فراهم گردیده است. تنها یک حرکت معنوی و یک تصمیم جدی و ریاضت لازم است که آدمی سیر صعودی خود را به سوی خدا سرعت بخشد.۲

 

قدر چیست؟

معنای قدر و تقدیر چیست؟

می گویند در شب قدر تقدیر بندگان اعم از خیر و شر، ولادت و مرگ و خلاصه ی سرنوشت آن ها تا سال بعد مقدر می شود. برای روشن شدن این مطلب در این فصل به معنای لغوی و اصطلاحی قدر و تقدیر می پردازیم.

«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است، تقدیر نیز به معنای اندازه گیری و تعیین است؛ اما معنای اصطلاحی قدر عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن.۳ به عبارت دیگر اندازه و محدوده ی وجودی هر چیز قدر نام دارد.۴ یعنی در نظام آفرینش هر چیزی اندازه ای خاص دارد و هیچ چیز بی حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد؛ براساس نظم ریاضی تنظیم شده و گذشته و حال و آینده ی آن به هم پیوسته است.

 استاد مطهری در تعریف قدر می فرماید: «قدر به معنای اندازه و تعیین است… حوادث جهان… از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آن ها تعیین شده است، مقدر به تقدیر الهی است.۵ پس در یک کلام، قدر به معنای ویژگی های طبیعی و جسمانی هر چیزی است که شامل اندازه و حدود و طول و عرض و موقعیت های مکانی و زمانی آن ها می گردد و تمام موجودات مادی و طبیعی را در بر می گیرد. این معنا از روایات استفاده می شود، چنان که در روایتی از امام رضا (علیه السلام) پرسیده شده: معنای قدر چیست؟ فرمودند: «تقدیر شیء من طول و العرض و البقاء» اندازه ی هر چیز اعم از طول و عرض و بقای آن».۶

معنای حقیقی شب قدر چیست؟

در این عقیده جمیع فرق اسلامی اتفاق نظر دارند که خداوند تعالی در شب قدر حوادث و سرنوشت انسان را تا سال آتی مقدر و مشخص می کند از آیات به خوبی استفاده می شود که قرآن مجید در ماه مبارک رمضان نازل شده است: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» (بقره/۱۸۵) و ظاهر آن است که تمام قرآن در این ماه نازل گردید؛۱۱ زیرا خداوند در اولین آیه ی سوره ی قدر می فرمایند: «ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم» با ضمیمه ی این دو آیه به یکدیگر می فهمیم که قرآن در ماه مبارک رمضان و در شب قدر نازل شده است. در توصیف آیه ی ۳ سوره ی دخان می فرمایند: «فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» در آن شب مبارک هر حادثه و کاری که باید واقع شود براساس حکمت از یک دیگر مجزا و مشخص می شود و هر کدام در ظرف زمان و مکان معلومی به وقوع می پیوندد؛ یعنی، خصوصیات و حد و حدود حوادث اندازه گیری و معین می شود.۱۲

زمان شب قدر۱۳

بعد از بررسی واژه شناسی قدر به این مطلب باید اشاره کنیم که شبی که از آن سخن بسیار گفتیم و آن را شب نزول قرآن معرفی کردیم، کدام شب از شب های ماه رمضان است؟ شب قدر هم چنان که در ادبیات فکری شیعه جایگاه ویژه ای دارد در میان فرقه های دیگر اسلامی نیز جایگاهی خاص دارد. شیعه و اهل سنت اگرچه در برخی موضوعات مرتبط با شب های قدر و آیین ها و مناسک ویژه ی آن، اختلاف نظرهایی دارند، اما در اهمیت آن تردید نداند؛ شاید اختلاف های روایی و موضوعی که در این نوشتار به عمده ترین آن ها اشاره خواهد شد، مباحثی در خور توجه و اهمیت باشد اما مهمتر از همه، قبول اجماعی وجود چنین شبی است و فیض جاری و پیوسته ای که خداوند در این شب از آسمان فرو می فرستد.

سرچشمه ی این اتفاق نظرها، آیات قرآن و سرچشمه ی اختلاف نظرها، تأثیر و تأثر اختلاف برداشت ها از این آیات است که در میراث حدیثی هر دو فرقه رسوخ یافته است. در نوشتار حاضر وجوه مختلفی که در خصوص تعیین این شب بیان شده از دیدگاه شیعه و سنی بیان می شود.

 شب قدر اگر چه در تواتر روایات شیعی به یقین از شب های دهه ی سوم ماه مبارک رمضان شمرده می شود و تردیدی در آن نیز به دلیل روایات منقول، مانند روایتی از امام صادق (علیه السلام) که فرموده اند در شب ۱۹ این ماه تقدیر امور می شود و شب ۲۱ بر آن امور حکم می شود و در شب ۲۳ آن احکام امضاء می شود.۱۴ و نیز تفاوت تفاسیر روایات است؛ مانند آیت الله مکارم که معتقدند این شب در دهه ی آخر ماه رمضان و شب ۲۱و ۲۳ است. لذا روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که ایشان تمام شب های دهه ی آخر ماه را احیا می داشتند۱۵ ولی در تفسیری دیگر آمده است: الحق این که شب قدر خصوص شب ۲۳ است موافق نص و اخبار و فتوای مشهور از علمای اعلام است۱۶. اما از این حیث که شبی خارج از ماه رمضان نیست، مورد اجماع کلی و قطعی است.

در میراث روایی و تفسیری اهل سنت، ابتدا در خصوص و سپس در قطعی بودن جایگاه این شب در ماه رمضان تردید و تفاوت وجود دارد. دسته ای از روایات هم چون روایت مشهور ابوحنیفه در شرح ازهار بر این اعتقاد تأکید کرده که شب قدر قطعاً نمی تواند در این دهه باشد، بلکه در تمامی شب های سال پنهان است و بعضی مثل عبدالله بن مسعود گفته:۱۷تنها کسی می تواند شب قدر را درک کند که یک سال تمام شب زنده داری کرده باشد.

دسته ی دیگر از روایات اهل تسنن بر این عقیده اند که در دهه ی سوم ماه رمضان است با این مضمون که «در این که شب قدر در دهه ی سوم ماه رمضان است، تردیدی بین عالمان نباید باشد؛ چرا که ابوذر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که این شب را در دهه ی پایانی ماه رمضان است و نیز روایت عبدالله بن عمر از رسول خدا که فرمودند: شب قدر را در دهه ی پایانی رمضان بجویید».  

شاید بتوان روایت عایشه از احوال پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در دهه ی پایانی ماه رمضان را نیز تأکیدی بر این جایگاه زمانی شمرد: آن گاه که دهه ی آخر ماه رمضان فرا می رسید رسول خدا شب ها بیدار بود و اهل خود را نیز بیدار می داشت و از زنان دوری می جست».۱۸

با یک جمع بندی کَمّی بین روایات و تفاسیر اهل سنت به این نتیجه می رسیم که: شب قدر از دیدگاه اهل سنت. شبی در تمام دوره ی سال یا این که شب نیمه ی شعبان یا شبی از شب های ماه رمضان، شب اول ماه رمضان، شب نیمه، شب هفدهم، شب آخر و بیشتر آن ها قائلند: شب ۷ ماه رمضان. ولی از دیدگاه تشیع شب های ۲۳و۲۱ ماه رمضان متداول است.

 

بیان شبهات شب قدر

در فصل پیش به بررسی ابعاد مختلف قدر پرداختیم تا بتوانیم به سؤالاتی که در این زمینه پرسیده می شود پاسخ دهیم. در این فصل سعی ما بر این است که سؤالات متعددی که در این زمینه پرسیده شد را در حد مجال پاسخ دهیم و رفع شبهه نماییم. اولین سؤالی که به ذهن می رسد این است که چرا خداوند شب قدر را مخفی کرده است؟

پاسخ به این سؤال بسیار روشن است؛ زیرا مخفی بودن شب قدر در میان شب های سال یا شب های ماه رمضان برای این است که مردم به همه ی این شب ها اهمیت دهند، همان گونه که خداوند رضای خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده تا مردم همه رو به طاعات آورند و غضبش را در میان معاصی پنهان کرده تا از همه بپرهیزند، وقت مرگ را مخفی کرده تا همیشه آماده باشند.۲۳ اگر خداوند شب قدر را معرفی می نمود، قدر آن را نمی دانستیم و آن را به راحتی از دست می دادیم پس آن را مخفی کرد تا قَدر را قَدر بدانیم.

همان طور که می دانید در سوره ی قدر آیه ی ۳ خداوند فرموده: «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یعنی شب قدر از هزار شب برتر است. این سؤال به ذهن می آید که (هزار ماه تقریباً هشتاد و سه سال و چهار ماه می شود و هر سالی یک لیله القدر دارد، چگونه لیله القدر بهتر از هزار ماه است؟

بعضی در پاسخ به این سؤال گفته اند: مراد این است که عبادت در شب قدر بهتر از هزار ماه است یا این که شرافت شب قدر به خاطر نزول قرآن است؛۲۴ قبل از نزول قرآن شب قدری نبوده و لو ماه رمضان و شب ۲۳ داشت، اما لیله القدر نبود همان طور که می فرماید: اگر هشتاد و سه سال و اندی امم سابقه در ایمان و اعمال صالحه و تقوی سیر می کردند، شب قدری که خداوند به این امت داده بهتر است از آن هزار ماه امم سابقه و افضیلت آن از جهاتی است که بر آن ها قرآن نازل نشده بود و عبادات آن ها هم به پایه ی عبادت شب قدر نمی رسید و ملائکه نزول نمی کردند و سایر فضایل؛ بلکه شب قدر علاوه بر لیله القدر بودنش فضایل ماه مبارک و لیالی دهه ی آخر ماه رمضان را هم دارد. ۲۵

سؤال دیگر این است که: چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟

از آن جا که در شب قدر سرنوشت انسان ها برای یک سال بر طبق لیاقت ها و شایستگی های آن ها تعیین می شود باید آن شب را بیدار بود و توبه کرد و خودسازی نمود و به درگاه خدا رفت و لیاقتی بیشتر و بهتر برای رحمت او پیدا کرد آری در لحظاتی که سرنوشت ما تعیین می شود نباید انسان در خواب باشد و از همه چیز غافل و بی خبر که در این صورت سرنوشت غم انگیزی خواهد داشت. قرآن چون یک کتاب سرنوشت ساز است و خط سعادت و خوشبختی و هدایت انسان ها در آن مشخص شده است باید در شب قدر، شب تعیین سرنوشت ها، نازل گردد و چه زیباست رابطه ی میان قرآن و شب قدر و چه پر معناست پیوند این دو با یکدیگر. ۲۶

در قرآن از یک شب به عنوان شب قدر یاد شده، اما براساس ماه قمری ما چندین شب قدر روی کره ی زمین داریم چرا که وقتی در یک کشور یا شهر شب قدر است در کشور دیگری که در عرض جغرافیایی دیگری قرار دارد شب بعد یا شب های بعد قدر اتفاق می افتد. چگونه شب قدر که یک شب است در هر جا متفاوت است؟۲۷

از نظر مدارک و دلایل دینی مسلم است که شب قدر اختصاص به زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و محیط حجاز نداشته و در همه ی زمان ها و برای همه ی زمین ها شب قدر با همه ی عظمت و اهمیتش وجود دارد و در این که شب قدر عمومیت دارد اتفاق نظر وجود دارد که به اجماع و حد تواتر رسیده است. اشکال مذکور از این تصور پیش آمده که منظور از یکی بودن شب قدر در تمام سال این است که برای تمام نقاط مختلف روی زمین در هر سال شب واحد و مشترکی، شب «قدر» معین شده؛ به طوری که این شب در ساعت معینی در سراسر کره ی زمین آغاز و در ساعت معینی هم به پایان می رسد و این تصور اشتباه است، چون می دانیم زمین کروی است و همیشه یک نیم کره ی آن در روشنایی قرار دارد. به این ترتیب امکان ندارد که در ساعت های معین و مشترکی در سراسر زمین شب باشد. منظور از این که شب قدر در سراسر سال یک شب است، این است که برای اهالی هر نقطه ای بر حسب سال قمری خودشان تنها یک شب قدر وجود دارد. توضیح این که: اهالی هر نقطه سال قمری خود را بر حسب افق خاص آن نقطه از اول ماه محرم آغاز می کنند و پس از گذشتن چند ماه قمری ماه رمضان همان نقطه هم بر حسب افق خاص آن جا آغاز می شود و در این ماه شب ۱۹، ۲۱ و ۲۳ برای اهالی آن نقطه شب قدر است و این امر فقط اختصاص به شب قدر ندارد، زیرا اعیادی مثل عید فطر و عید قربان نیز به افق همان نقطه ی خاص ایجاد می شود. با توجه به آن چه تاکنون بیان شد، دریافتیم که خداوند شبی را به عنوان قدر تعیین فرموده که در آن مقدرات بندگان تقدیر می شود. حال این سؤال فکر را به خود مشغول می کند که:

اگر انسان در کارها و سرنوشت خود مختار است، پس چرا در شب قدر برای او سرنوشتی تنظیم می کنند؟۲۸

آیا شب قدر با اختیار سازگاری دارد؟ ۲۹

و آیا چون امور در شب قدر تقدیر شده، و با هیچ عاملی دگرگون نمی شود، پس ما انسان ها مجبوریم؟۳۰

پاسخ به این سؤالات مشابه ذکر چند نکته را واجب می کند:

۱ـ معنا و مفهوم قدر را دوباره بررسی می کنیم؛ قدر به معنای اندازه گیری.

خداوند یک سلسله قوانین کلی و جزیی آفریده است. آن قوانین کلی به عنوان قضا و امور جزیی به عنوان قَدَر است؛ مثلاً «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ» این قضای الهی است، اما این قانون کلی نسبت به اشخاص، متفاوت پیاده می شود؛ یعنی، برای هر کسی اندازه ای خاص در نظر گرفته می شود که آن قَدر نامیده می شود، قَدر تغییرپذیر است ولی قضا تغییر ناپذیر. ۳۱

۲ـ این که می گویند در شب قدر همه ی مقدرات تقدیر می شود بدین معناست که قالب معین و اندازه ی خاص هر پدیده به طور روشن اندازه گیری می شود. البته این اندازه گیری براساس شرایط و موانعی است که پیش می آید و با ملاحظه ی اختیار و قابلیت انسان شکل می گیرد. با توجه به نکاتی که بیان شد رابطه ی شب قدر و تعیین سرنوشت بندگان و کردار اختیاری آنان روشن می شود؛ قدر یعنی: پیوند و شکل گرفتن هر پدیده و هر حادثه با سلسله ی علل خود و در شب قدر این پیوند به دقت اندازه گیری می شود یعنی اولاً: برای امام هر زمان این پیوند معلوم و تفسیر می شود، ثانیاً رابطه این پدیده ها با علل خود روشن می گردد.۳۲

از یک سو خداوند متعال براساس نظام حکیمانه ی جهان، چنان مقدرفرموده که بین اشیاء رابطه ای خاص برقرار باشد برای مثال بین عزت و دفاع از کیان و ذلت و پذیرش ستم، هر کس از کیان خود دفاع کند عزیز می شود و هر کس تسلیم زور و ستم شود، ذلیل می گردد. این تقدیر الهی است مثال دیگر این که بین طول عمر و رعایت بهداشت و ترک بعضی از گناهان مثل قطع صله ی رحم و دادن صدقه رابطه وجود دارد. بر این اساس هر کس طول عمر می خواهد باید در این قالب قرار گیرد و آن که این شرایط را مهیا کرد، طول عمر می یابد و آن که کوتاهی کرد عمرش کوتاه می گردد پس در افعال و کردار اختیاری بین عمل و نتیجه که همان تقدیر الهی است رابطه ی مستقیم وجود دارد. ۳۳

پس تقدیر الهی یعنی: آن که با حسن اختیار خود به جاده ی مستقیم رفت و کمیل نخعی شود و آن که با سوء اختیار خود به بیراهه ی گناه و انحراف پا گذاشت و حارث بن زیاد نخعی گردد.

از سوی دیگر در شب قدر معین می شود که هر انسان براساس انتخاب و اختیار خود کدام راه را انتخاب خواهد کرد و با توجه به دعاها و راز و نیازها و تصمیم ها قابلیت چه نعمت ها و یا حوادثی را خواهد داشت. پس بین تقدیر الهی و اختیار آدمی هیچ منافاتی وجود ندارد۳۴ زیرا در سلسله ی علل و شرایط به ثمر رسیدن کار و ایجاد حادثه، اراده ی آدمی یکی از علل و اسباب است.

خدای عالم به علت ها براساس نظم موجود در میان اشیای این جهان برنامه ریزی می کند و اختیار انسان یکی از علت های مؤثر است اگر عنصر اختیار در میان نبود و هر چه ما می کردیم در سرنوشت ما تأثیر نداشت هیچ دلیلی بر این همه تأکید بر شب زنده داری و عبادت نبود. ۳۵

حال سؤال دیگری پیش می آید: این مقدرات حتمی است یا می شود با انجام کارهایی آن را به تأخیر انداخت،۳۶ آیا مقدرات تعیین شده تا سال آینده، پایدار و ثابت است یا این که قابل دگرگونی است؟۳۷

در پاسخ باید گفت: اگر وضعیت روحی و کیفیت زندگی انسان تا سال آتی ثابت و استوار باشد و علل و عوامل محیط اجتماعی و خانوادگی و سایر شرایط مساعدت کند، بدون شک مقدرات او نیز دگرگون نخواهد شد، لیکن اگر تغییر ناگهانی در عقیده و رفتارش یا وضع اجتماعی اش ایجاد نماید، بدون تردید مقدراتش را نیز خداوند حکیم تغییر خواهد داد.۳۸ انسان می تواند با تلاش و کوشش خود آن چه در لوح است محو و یا برای خود تغییر دهد، همان گونه که در ذیل می آید، یکی از عوامل تغییر دعاست. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد/۱۳) قطعاً خداوند متعال سرنوشت فردی و اجتماعی هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر این که آنان روحیات وعمل خود را عوض کنند». ۳۹

چند نکته در امر تغییر و تبدیل سرنوشت مورد تأمل است:

۱ـ سر مطلب در امکان تبدیل سرنوشت این است که قضا و قدر، وجود هر موجودی را فقط از راه علل و اسباب خاص او ایجاب می کند. ایجاب و ایجاد موجودی از غیر مجرای علل و اسباب خاص او، غیر ممکن است، از طرف دیگر، علل و اسباب طبیعی مختلف است و مواد این عالم در آن واحد استعداد متأثر شدن از چندین علت را دارند.

۲ـ سعادت و شقاوت خوشبختی و بدبختی یک امر حتمی و اجتناب ناپذیر نیست، حتی اگر انسان کارهایی انجام داده باشد که در صفت بدکاران قرار گیرد می تواند با تغییر موضع خود و روی آوردن به نیکی ها، سرنوشت خود را دگرگون سازد. ۴۰

چنان که در دعای مخصوص شب ۲۳ ماه رمضان می خوانیم: «خدایا اگر از اهل شقاوتم نامم را از ردیف آنان حذف کن و در فهرست سعادتمندان بنویس؛ یعنی توفیق این کار را به من مرحمت کن.

از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد؛ آیا دعا در جهت استشفا به کار گرفته شود می تواند سرنوشت بیمار را تغییر دهد و جلوی قدر الهی را بگیرد؟۴۱ فرمودند: بله، سرنوشت بیمار را تغییر می دهد ولی جلوی قدر الهی را نمی گیرد، زیرا خود این ها نیز از قدر الهی هستند؛ خداوند مقرر نموده است که عوامل مادی و معنوی چون دعا، صدقه و انفاق، خدمت به خلق و… در سرنوشت انسان مؤثر گردد.

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: دعا قضای الهی را بر می گرداند اگر چه محکم شده باشد؛ از این رو زیاد دعا کنید که کلید هر رحمت و برآوردن هر حاجت است. در جای دیگر می فرمایند:۴۲ خدا را بخوان و دعا کن و مگو کار گذشته است.۴۳ پس باید سعی کنیم از شب قدر به شایستگی استفاده کنیم تحولی در عقیده و روحیه و فکرمان به وجود آوریم و از گناهان گذشته به گونه ی جدی توبه کنیم و اگر ظلمی و حق الناسی به گردن داریم جبران نماییم تا مقدرات ما به اندازه ای نیکو تغییر کند.

 

پی نوشت ها:

۱.         ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب اسلامیه، چاپ ۱۸، زمستان ۶۲، ج۱، ص۶۳۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۶هـ، ج۱۰، ابواب احکام ماه رمضان، باب ۱۸، ج۱۶.

۲.         محمد باقر شریعتی سبزواری، نشریه معارف اسلامی، مقاله ی شب قدر، سال ۲۱، ش۵۳، ص۴.

۳.         محمد حسین طباطبائی، المیزان، تهران، دارالکتب اسلامیه، چاپ چهارم، زمستان ۶۳، ج۱۲، ص۱۵۱-۱۵۰، ذیل سوره ی حجر آیه ی ۲۵-۱۶.

۴.         همان، ج۱۹، ص۱۰۱.

۵.         مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت،  نشر صدرا، چاپ ۳۲، مرداد ۱۳۸۷، ص۵۲.

۶.         محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، قم، دارالکتب اسلامیه، ج۵، ص۱۲۲.

۷.         پایگاه حوزه، سایت مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ص اول، تاریخ ۲۹/۲/۸۹.

۸.         المیزان، ج۱۹، ص۱۰۱و۱۰۳؛ ذیل سوره قمر آیه ی ۴۳ و ۵۵.

۹.         سروش ماندگار، سایت www.sorosh_mandegar.ir تاریخ ۲۹/۲/۸۹ ، پاسخ به شبهات و مسائل دینی.

۱۰.    رک: فیض کاشانی، تفسیر صافی، نشر نوید اسلام، ج۶، ص۵۴۷.

۱۱.    ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۱۸۱؛ رک: محمد باقر شریعتی سبزواری، نشریه معارف اسلامی، شب قدر، ص۴.

۱۲.    نشریه معارف اسلامی، ص۵.

۱۳.    باشگاه اندیشه، سایت، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ۲۹/۲/۸۹، ص۱.

۱۴.    المیزان، ترجمه ی باقر موسوی همدانی، ج۲۰، ص۷۶۲.

۱۵.    ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۱۸۷؛ حسن طبرسی، مجمع البیان، ترجمه ی محمد رازی، نشر فراهانی، چاپ دوم، اسفند ۵۱، ج۲۷، ص۲۰۰-۱۹۵.

۱۶.    عبدالحسین طیب، تفسیر اطیب البیان، ج۱۴، ص۱۷۶.

۱۷.    جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، داراحیاء التراث العربی، بیر وت ـ لبنان، ۱۴۲۱هـ، ج۸، ص۵۲۳.

۱۸.    باشگاه اندیشه، سایت، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ۲۹/۲/۸۹، ص۲.

۱۹.    عبدالحسین طیب، تفسیر اطیب البیان، ج۱۴، ص۱۷۷.

۲۰.    ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۱۸۷.

۲۱.    محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج۲۰،  ص۷۷۲.

۲۲.    عبدالحسین طیب، تفسیر اطیب البیان، ج۱۴، ص۱۸۱.

۲۳.    حسن بن طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج۲۷، ص۱۹۶؛ تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۱۸۹.

۲۴.    ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۱۹۱.

۲۵.    عبدالحسین طیب، تفسر اطیب البیان، ج۱۴، ص۱۸۰.

۲۶.    ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۱۹۱.

۲۷.  رک: همان، ص۱۹۲؛ سایت www.yaraneetezar.ir ، مؤسسه نشر معارف اهل بیت شب قدر از دیدگاه اهل سنت، ص۱، ۲۹/۲/۸۹.

۲۸.    سروش ماندگاری، ۲۹/۲/۸۹، ص۱.

۲۹.    پایگاه حوزه، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ص۲، ۲۹/۲/۸۹.

۳۰.    محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج۲۰، ص۷۶۲.

۳۱.    جوادی آملی، ماهنامه عقیدتی فرهنگی یاس، پاسخ به شبهات قضا و قدر، ش۵، آبان ۸۰، ص۴۸.

۳۲.    پایگاه حوزه، ص۲، آیا شب قدر با اختیار سازگاری دارد.

۳۳.    سروش ماندگاری، ص۱، ۲۹/۲/۸۹؛ المیزان، ج۲۰، ص۷۷۲-۷۶۲.

۳۴.    رک: پایگاه حوزه، رک: سروش ماندگاری(اینترنت)

۳۵.    تفسیر نمونه، ج۱۰.

۳۶.    سروش ماندگاری، ۲۹/۲/۸۹.

۳۷.     محمد باقر شریعتی سبزواری، شب قدر، ص۵.

۳۸.    همان، ص۵.

۳۹.    همان، ص۶.

۴۰.    ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱۰.

۴۱.    سروش ماندگاری، سایت مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت.

۴۲.    اصول کافی، ج۴، ص۲۱۶.

۴۳.    همان، ص۲۱۹.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا