اولین بنای بندگی

bandegi-1

بیان اسرار حج در کلام استاد طاهایی/ استاد فاطمه خاموشی (طاهایی)    

 

ماه ذی الحجه از راه رسید حاجیان بار می بندند و هزاران دل به همراه، راهی سفر دیار عشق می شوند؛ استاد طاهایی (رحمه الله علیها) هر سال در هنگام حرکت معینه های حج از مدرسه ی علمیه ی نرجس (علیهاالسلام) سخنانی ایراد می فرمودند. مطالب زیر بخشی هایی از سخنرانی ایشان در این باره است.

کنگره ی عظیم حج، تبلور همه ی اسلام است. عقاید، اخلاق و تکالیف عملی که حاجی با پوشیدن جامه ای بسیار ساده به نام لباس احرام و گفتن لبیک، خودداری از ارتکاب اموری چند، طواف به دور کعبه، تکاپو در بین صفا و مروه، وقوف در عرفات و منی از همه مهم تر نیّت و اخلاص در آن و بسیاری تکالیف دیگر این عبادت را انجام می دهد و دعوت الهی را اجابت می نماید. فریضه ی گران سنگ حج، پایه های اسلام را محکمی نماید و قدرت و توان مسلمانان را در زمینه های مختلف فکری، فرهنگی، نظامی و سیاسی افزایش می دهد.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خطبه ی غرای خود در بخش حکمت عبادات، پیرامون فلسفه ی حج می فرمایند: «الْحَجَّ تَشْیِیداً لِلدِّین». (محمد باقر مجلسی، ج۲۹، ص۲۲۳)

این که حضرت می فرمایند: حج موجب استحکام دین می شود شاید از آن رو باشد که انسان در این فریضه از حضرت ابراهیم (علیه السلام) پیروی می کند؛ چه ایشان همه ی علایق دنیوی را ترک نمود و حتی حاضر شد فرزندش را هم در راه خدا قربانی کند و بدین گونه کمال توحید و خداپرستی ظاهر شد. حال ما که از ایشان پیروی می کنیم در حقیقت پایه های توحید و یکتاپرستی را محکم می سازیم و دین خود را تقویت می نماییم.

آن که به مکه مشرف شود می بیند که سالی یک بار اقوام و نژادهای گوناگون از تمام نقاط دنیا، در حالی که نه وحدت زبان دارند، نه وحدت نژاد و نه وحدت جغرافیایی، در این سرزمین جمع می شوند و تنها چیزی که آنان را گرد هم می آورد ایمان به حقایق اسلامی و اقرار به لا اله الا الله و محمد رسول الله است. این وحدت سبب شده است در بیابانی سوزان گرد هم آیند و این امتحانی الهی است، چنان چه علی (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرمایند:

«أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ ص إِلَى الْآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیَاماً…» (خ۱۹۲، عبارت۵۳)

«آیا مشاهده نمی کنید که همانا خداوند سبحان انسان های پیشین از آدم (صلوات الله علیه) تا آیندگان این جهان را با سنگ هایی در مکه آزمایش نمود که نه زیان می رسانند و نه نفعی دارند، نه می بینند و نه می شنوند. این سنگ ها را خانه ی محترم خود قرار داده و آن را عامل پایداری مردم گردانیده است.

به عنایت الهی کسی در مکه احساس بیگانگی نمی کند. همه آن خانه را از آن خویش می دانند و از مکانی ناآشنا وارد منزل خود می شوند، به گونه ای که با شهر مکه، مسجدالاحرام و اطراف آن مأنوسند.  به گونه ای که آدمی در آن جا حالت نشاط و اطمینان و آرامش دارد، آرامشی که در قرآن هم به آن اشاره شده است:

«إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» (آل عمران/۹۶-۹۷) در حقیقت نخستین خانه ای که برای عبادت مردم نهاده شده همان است که در مکه قرار داد و مبارک است و برای جهانیان مایه ی هدایت. در آن نشانه هایی روشن است، از جمله مقام ابراهیم و هر که در آن درآید در امان است.

روح حج، عبودیت و بندگی و تسلیم شدن است. حاجی با انجام اعمال و مناسک، بندگی را تقویت می کند و این باعث سازندگی او می شود و بدین ترتیب معاصی را ترک می کند.

«مِنْ عَلَامَهِ قَبُولِ الْحَجِّ إِذَا رَجَعَ الرَّجُلُ رَجَعَ عَمَّا کَانَ عَلَیْهِ مِنَ الْمَعَاصِی هَذَا عَلَامَهُ قَبُولِ الْحَجِّ» (مستدرک الوسایل، ج۱۰، ص۱۶۵) کسی که به حج و زیارت خانه ی خدا موفّق شد، نشانه ی قبولی حج او این است که از آن پس مرتکب گناه نشود.

ابعاد حج

۱- بعد فردی، حج موجب اصلاح و هدایت فرد می شود. تکبر و خودبینی را از آدمی دور می سازد و سبب پی بردن وی به کوچکی و ناچیزی خود می گردد. لذا حالت تسلیم در برابر فرمان خدا در او ایجاد می شود. همه ی این برکات حاصل مناسک حج است. حاجی با حالت احرام، تمام دلبستگی های مادی و حیوانی را رها می کند و جز لبیک و توجه به خدا هیچ فکری ندارد. چنان چه امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«إِذَا أَرَدْتَ الْحَجَّ فَجَرِّدْ قَلْبَکَ لِلَّهِ تَعَالَى مِنْ کُلِّ شَاغِلٍ وَ حِجَابٍ وَ فَوِّضْ أُمُورَکَ إِلَى خَالِقِهَا وَ تَوَکَّلْ عَلَیْه» (مصباح الشریعه، ص۱۴۲) هرگاه اراده ی حج کردی قبل از عزیمت قلب خود را از تمامی مشغله ها و موانع تهی ساز و برای خداوند بزرگ خالص گردان و همه ی امور خود را به آفریدگارت بسپار و درتمام حرکات و سکنات بر او توکل کن.

۲- بعد اجتماعی: حج موجب ارتباط افراد با یکدیگر می شود. دین مقدس اسلام خواهان ارتباط و پیوستگی اسلامی است. در هر سال جمعی از انسان های آگاه و متعهد و ساخته شده از هر شهر و دیار و جامعه به وطنشان برمی گردند مثل رودهای خروشان به  طور مستمر به دریا می ریزند و در کیفیت آب آن اثر می گذارند. این حجاج که به شهر و دیار خود برمی گردند در محیط اجتماعی خود این چنین تأثیر می گذارند و انسان به تدریج ساخته می شود. اگر به واسطه ی حج، ارتباط مردم کشورهای اسلامی با هم صورت نگیرد و از اوضاع یکدیگر مطّلع نشوند، ملل بزرگ و استکبار جهانی بر آن ها هجوم می برند.

به یقین اسرار این کنگره ی عظیم جهانی و حکمت آن بسیار فراتر از آن است که بتوانیم آن را بشمریم، به همین جهت برای دریافت بخشی از فلسفه ی حج گوش جان به سخنان معصومین (علیهم السلام) می سپاریم.

امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در حدیثی می فرمایند:

«إِنَّمَا أُمِرُوا بِالْحَجِّ لِعِلَّهِ الْوِفَادَهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَلَبِ الزِّیَادَهِ وَ الْخُرُوجِ مِنْ کُلِّ مَا اقْتَرَفَ الْعَبْدُ تَائِباً مِمَّا مَضَى مُسْتَأْنِفاً لِمَا یَسْتَقْبِلُ مَعَ مَا فِیهِ مِنْ إِخْرَاجِ الْأَمْوَالِ وَ تَعَبِ الْأَبْدَانِ وَ الِاشْتِغَالِ عَنِ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ…» (حر عاملی، ج۱۱، ص۱۲) همانا به حج مأمور شدند تا به محضر خداوند بزرگ برسند و از او نعمت افزون تر طلب کنند، از گناهانی که بندگان مرتکب شده اند خارج گردند و از اشتباهات گذشته توبه کنند و در آینده جبران نمایند. راه درست پیش گیرند و نیز از رهگذر اموال خارج شوند، بدن ها به رنج افتد و از سرگرمی زن و فرزند بیرون آیند و نفس ها را از لذت ها دور نگه دارند، گرما و سرما را تحمّل کنند و به آن حالتی که به دست آورده اند پابرجا باشند و خضوع و خاکساری و افتادگی را تمرین کنند.

افزون بر آن که فواید و سودهای بسیار برای مردم سراسر زمین از شرق به غرب دارد، بیابان نشین و ساحل نشین، حاجی و جز او، بازرگان، خریدار، فروشنده، کاسب، مستمند. علاوه بر آن تفقه در دین و نقل احادیث و اخبار امامان به هر نقطه و جایی؛ چنان که خداوند فرمود: چرا از هر طایفه ای از ایشان کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی پیدا کنند و به هنگام بازگشت به سوی قوم، خود آن ها را انذار نمایند تا بترسند و خودداری کنند.

مواردی که امام (علیه السلام) تحت عنوان علت حج اشاره نموده اند، عبارتست از:

۱- «الْوِفَادَهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» رفتن به سوی خداوند عزوجل، «وفود» به معنای وارد شدن بر بزرگی به عنوان نمایندگی و رسالت از طرف فرد یا گروهی است. یعنی هر حاجی که به حج می رود از کل جامعه نمایندگی دارد.

۲- «طَلَبِ الزِّیَادَهِ»: طلب کردن ثواب بسیار. یکی دیگر از ابعاد حج، رشد و افزایش هر چه بیشتر اخلاق و ارزش های اسلامی است.

۳- «وَ الْخُرُوجِ مِنْ کُلِّ مَا اقْتَرَفَ…»: بیرون شدن از جمیع گناهان که از انسان صادر شده است. «اقتراف» به معنای جلای وطن و مهاجرت است. خلاصه این است که از هر نوع صفات و اخلاق رذیله و گناه و وابستگی های غیراسلامی خارج شوند.

۴- «…مَا فِیهِ مِنْ إِخْرَاجِ الْأَمْوَالِ…»: یکی از فواید حج این است که مال را از خودش دور می کند. دنیا طلبی، پول دوستی را کنار می گذارد.

۵- «وَ تَعَبِ الْأَبْدَانِ…»: بدن را به زحمت انداختن؛ خستگی و فرسودگی جسمی را در این سفر روحانی نادیده گرفتن جزیی از فلسفه ی حج است.

۶- «وَ الِاشْتِغَالِ عَنِ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ…»: بیرون آمدن از سرگرمی زن و فرزند نیز از فواید حج بر شمرده شده است.

امّا مهم ترین دست آورد و نتیجه ی حج این است که از این مراسم باشکوه وقتی بر می گردند ارزش های اخلاقی را که کسب نموده اند حفظ نمایند چنان که علی بن موسی الرضا (علیه السلام) می فرمایند: «ثَابِتاً فِی ذَلِکَ دَائِماً» (محمدباقر مجلسی، ج۹۶، ص۳۲) باید در بازگشت به اعمال و ارزش ها استمرار ببخشند و ادامه دهند تا همیشه بر آن ثابت بمانند. حاجیان سعی کنند دیگر هیچ گونه غیبت و تهمت، دروغ، بدبینی، بدگویی و پایمال کردن حقوق مردم را نداشته باشند تا وقتی مردم به دیدن آن ها می روند ببینند چه قدر عوض شده اند و چه قدر مؤدّب به آداب اسلامی و متخلق به اخلاق الهی گردیده اند. به حاجی نگاه کنند و از او درس بگیرند. این می شود که همه به وسیله ی حاجی هدایت می شوند. ان شاء الله ما نیز این گونه باشیم.

فهرست منابع:

۱ـ قرآن کریم.

۲ـ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، بی جا، شهاب الدین، ۱۳۸۳.

۳ـ محمدبن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۹۱هـ.ق.

۴ـ امام صادق (علیه السلام)، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، تهران، نشر کتابخانه صدوق، ۱۳۶۶.

۵ـ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، بی جا، مکتبه الاسلامیه، ۱۳۸۸هـ.ق،  ج۹۶، ص۳۲.

۶ـ مستدرک الوسایل.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا