خطیب خوش بیان شهر

khatib-1

گفتگویی صمیمانه با حجه الاسلام و المسلمین حاج آقای راشد یزدی

 

 

ابتدا ضمن عرض سلام و تسلیت به مناسبت شهادت سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و تشکر از این که تقاضای فصلنامه‌ی شمیم نرجس را برای مصاحبه پذیرفتید اما در آغاز سخن تقاضا می‌کنیم با بیان دلنشین تان خود را معرفی کنید؟ (تحصیلات و نحوه ورود به حوزه، شخصیت اجتماعی و خانواده)

اینجانب کاظم راشد معروف به راشد یزدی در سال ۱۳۱۶شمسی در یزد در خانواده‌ای کاسب و مذهبی متولد شدم. در سن ۶ سالگی پدرم را از دست دادم. مادرم که زنی فهمیده و بسیار دین‌دار بود تنها فرزند خود را طوری بزرگ کرد که در همه‌ی عمرم احساس یتیمی ‌و یتیم بودن نکردم. او مرا به دبستان فرستاد و بالأخره به دبیرستان و موفق به اخذ دو دیپلم ادبی ـ طبیعی شدم و ضمن دبیرستان به حوزه علمیّه‌ی یزد که به شدت مورد علاقه‌ی مادرم بود راه یافتم. به توصیه‌ی مادرم به قم رفتم و پس از مدتی به راهنمایی دو نفر از اساتید حوزه (آیات عظام ملک حسینی، مجدالدین محلاتی) که برای احیاء مدارس دینی شیراز عازم آن‌جا بودند همراه شدم و مدّت ۵ سال در شیراز در محضر حضرت آیه‌العظمی‌حاج شیخ بهاء‌الدین محلاتی (اعلی الله مقامه) بهره‌ها بردم و در این مدت در رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه شیراز موفق به اخذ لیسانس شدم ـ در سال چهل و دو به پیشنهاد مادرم با دختر دایی خود ازدواج کردم که ثمره‌ی آن سه دختر بود. در سال چهل و سه در یزد ساکن شدم ابتدا در آموزش و پرورش وارد شده و تدریس می‌کردم که چون شغل منبر را اختیار کردم از ادامه‌ی تدریس دست کشیدم چندین سال بدین منوال گذشت که منبر و محراب را به حد خودم اداره می‌کردم و ضمناً در خدمت حضرت آیه الله شهید صدوقی، خدمت گزار بودم. در سال‌های قبل از انقلاب به واسطه‌ی منبرهای انقلابی که می‌رفتم دو مرتبه از یزد تبعید شدم یکی در سال ۵۲ به مدت دو سال (بندر گناوه ـ گلپایگان) یکی هم در اوّل سال ۵۷ که تنور انقلاب به گرمی ‌می‌گرایید به (ایرانشهر ـ ایذه خوزستان) که ۷ ماه اول را در ایرانشهر و بقیه را تا روز اول بهمن ۵۷ در ایذه گذراندم.

 

۱. شما در عرصه‌های گوناگون یکی از خدمتگزاران صدیق انقلاب و اسلام و امام خمینی (ره) بوده‌اید چه در روزهای سخت تبعید که همسفر مقام معظم رهبری بوده‌اید و چه در روزهای قیام که همراه توده‌های مردم مبارزه می‌کردید کمی‌از خاطرات آن روزها برایمان بازگو کنید؟

از نعمت‌هایی که خداوند به من مرحمت کرد این بود که در مدت تبعید در گناوه ـ غیر از یک ماه آخر ـ در خدمت استاد بزرگوار حضرت آیت الله خزعلی در یک منزل بودم و خیلی استفاده‌ی اخلاقی و علمی‌ بردم ـ و در مدت یک سال که در گلپایگان تبعید بودم از محضر پر فیض عالم وارسته و آراسته به همه فضایل اخلاقی حضرت آیه‌الله مشکینی (رضوان الله تعالی علیه) مستفید و مستفیض گشتم و در مدت ۸ ماه که در ایرانشهر تبعید بودم تماماً در خدمت مجتهد جامع‌الشرایط فرهیخته فرزانه حضرت آیه‌الله خامنه‌ای گذراندم و هذا من فضل ربی اللهم اجعلنی من الشاکرین.

پس از انقلاب که به رهبری حضرت امام انجام شد من هم مثل دیگر روحانیون به اندازه‌ی خودم وارد شدم و با ادامه دادن شغل منبر و مقام محراب در بنیاد شهید ـ امداد امام و پانزده خرداد و برخی ارگان‌های خدماتی مشغول شدم و از دستم آن چه بر می‌آمد افتخاراً انجام دادم پس از شهادت آیت الله صدوقی و ارتحال حضرت آیت الله خاتمی ‌به واسطه‌ی آشنایی که با دوستان رهبر معظم در مشهد داشتم موفق به هجرت به این مکان مقدس شدم و تا کنون به امامت قسمتی از حرم مطّهر، منبر در سطح کشور افتخار دارم. به بسیاری از کشورهای غربی و شرقی هم فقط به عنوان منبر رفتم که درس‌هایی و عبرت‌هایی گرفتم که بدین منوال ادامه دارد تا خدا چه خواهد؟ و الله المستعان.

 

۲. ایران به زعم غربیان جزیره‌ی ثبات نامیده شده بود چه تحولی، تعادل سیاسی موجود در این منطقه‌ی ثبات را در هم شکست؟

ثبات ایران به قدرت ارتش و نیروهای نظامی‌و دستگاه پر قدرت ساواک بود که فرمول ترس سکوت و اختناق می‌آورد و اختناق استتار و استتار، انفجار می‌آورد و همین هم شد. پس جزیره‌ی ثبات نبود.

۳. شاه در چه عرصه‌هایی با غرب هم پیمان شده بود؟

او دست نشانده‌ی غرب بود. بپرسید در چه عرصه ای بی نظریه‌ی غرب به میدان آمد که بگویم هیچ.

۴. چرا شاه به سادگی دولت خود را به بختیار واگذار کرد و شروط بختیار را نیز پذیرفت؟

در برهه‌ی حساس که تقریباٌ کشور به دست مردم سپرده شده بود. اگر ضعیف‌تر از بختیار هم به خود جرأت می‌داد که به میدان آید شاه می‌پذیرفت کم خردی بختیار موجب پذیرش مسئولیت تشکیل دولت شد و شاه خواسته‌اش همین بود که کسی بپذیرید و او تسلیم خواسته‌ی طرف گردد (به حکم الغریق تشبث بکل حشیش).

۵. چند نمونه از رخدادهایی که به تحقق انقلاب سرعت بخشید را بیان نمایید؟

خدا چون حالشان را خواست درهم ـ به هر در کرد اسبابش فراهم

از مطلب سخیف روزنامه اطلاعات آن روز تا آتش زدن سینما رکس آبادان تا کشتار مردم قم و تهران (میدان ژاله) و چهلم‌های مردم چون تبریز و یزد و از همه مهم‌تر نادانی و حماقت آن‌ها که با تبعیدهای پشت سر هم و مخصوصاً روحانیون سرشناس قم (این‌ها حرکت مذبوحانه بود که انجام دادند چون کسی که بخواهد با نفت آتشی را خاموش کند نفت را آتش مدد خواهد نمود).

۶. گروه‌های مختلف معارض با شاه چه گروه‌هایی بودند با چه گرایش‌هایی و آیا گروه‌های فتنه امروز ارتباطی با آن گروه‌ها دارند؟

همه گروه‌ها (مادّی ـ چپ گرا، منافقین، چریک‌های خلق، کردهای مخالف (کومُله)… ) بسیاری از فتنه گران که در خارج هستند و وابسته‌های داخلی آن‌ها با حکومت شاه همخوانی و جزء تحکیم بخش سلطنت در ایران می‌باشند.

۷. مبنای شرعی و عقلی حرکت سیاسی مد نظر امام (ره) بر اساس چه الگویی شکل گرفت که امام در مواجهه با مسائل از هیچ مشکلی نمی‌هراسیدند؟

به همان منظوری که امام حسین (علیه السلام) قیام کرد و بعد هم که تشخیص وظیفه داد از هیچ چیز ابا و امتناع نکرد و به قول خودشان «لو بلغ ما بلغ…»

۸. آیا انقلاب در تغییر نگاه امت‌های مظلوم نسبت به نظام‌های سلطه‌گر حاکم جهان مؤثر بود؟

صد در صد اثر گذار بود. تغییرات ظاهری رفاهی که در بیشتر کشورهای تحت سلطه استکبار جهانی پدید آمد تأثیری بود که انقلاب بر آن‌ها نهاد.

۹.به چند نمونه‌ی عینی از دستاوردهای سیاسی، دینی، فرهنگی انقلاب اسلامی‌ایران اشاره بفرمایید؟

۱ـ استقلال؛ ۲ـ جوّ اسلامی‌و تأثیر در نوع اندیشیدن مردم و تغییر فکری و نهادی ملت ایران.

۱۰. آیا مقام معظم رهبری هم از الگوی سیاسی امام (ره) پیروی کردند؟

رهبر فرزانه، شاگرد امام و مرید ایشان و نزدیک‌ترین اندیشمند به اندیشه‌های امام هستند. چگونه چونان امام کشور را اداره نکند؟! یقیناً الگوی سیاسی ایشان همین رفتار سیاسی امام است.

۱۱. امام عاشورای حسینی را به عنوان نقطه عطفی در انقلاب اسلامی‌ می‌دانستند آیا حرکت مردمی‌ بعد از عاشورای ۸۸ هم نقطه‌ی عطفی در تداوم انقلاب بود، جایگاه مردمی ‌در این تحول در صحنه صحنه‌ی تردید و انتخاب چه بود؟

عاشورای ۸۸ بنزینی بود که در موتور انقلاب ریخته شد و آن را واکسینه کرد.

۱۲. لطفاً نظرتان را در مورد این مجله بیان فرمایید؟

مجلّه‌ی شمیم نرجس رشدش بیش از سنّ آن بوده، گویا سال‌های سال است که این مجلّه منتشر می‌شود. روح پاک بنیان گزار مدرسه‌ی علمیه‌ی نرجس شاد باد و همکاران مخلص آن مرحومه مؤید و پیروز باشند.

در پایان مجله شمیم نرجس از پاسخ صمیمانه‌ی شما به این مصاحبه تشکر می‌کند و امیدواریم هم چنان در همه‌ی عرصه‌های مجاهدات فرهنگی و سیاسی‌تان موفق باشید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا