مدیریت زمان در بیان آیات و روایات/ استاد شایسته خوی
مقدمه
یکی از خواستههای دین و عقل از انسان و از اساسیترین قدمها در تزکیهی نفس و اخلاق حاکمیت و ولایت بر خویشتن است. قرآن کریم به انسانها دستور میدهد: «عَلَیکُم اَنفٌسَکُم…» (مائده/۱۰۵) ای کسانی که ایمان آوردهاید مراقب خویشتن باشید. هم چنین روایات بسیاری بر مسأله خودسازی و خودشناسی تأکید میکند برای نمونه در چهل حدیث امام خمینی (ره) میبینیم که برای نفس دو مقام است، برای رسیدن به سعادت ابتدا باید بر قوای ظاهری نفس یعنی چشم و گوش و دست و پا تسلط یافت و در مرحلهی بعد نوبت به ضبط خیال و کنترل افکار و تخیلات میرسد تا با تسلط بر این دو قوه (ظاهر و باطن) انسان بر نفس خویش مسلط شده و در مسیر کمال قرار گیرد. یکی از مشخصههای ولایت بر خویشتن، در اختیار گرفتن زمان و لحظات شخصی است. یک انسان موحد و خداباور باید همهی تلاشهای خود را برای استفادهی بهینه از زمانهایی که در اختیار دارد و جلوگیری از اتلاف آنها به کار بندد که اندیشهی ولایت بر زمان یعنی مدیریت زمان و هدایت آن در مسیر صحیح نتیجهی یک برنامهریزی درست، دقیق و جهتدار در زندگی توحیدی است تا بدین وسیله بتواند از لحظه لحظهی عمر خود بهره برده و با سرعتی مضاعف مسیر سیر الی الله را طی کرده به سر منزل مقصود دست یابد، چون بی برنامگی و عدم مدیریت زمان چیزی جز دوری از اهداف و برنامهها را به دنبال نخواهد داشت.
اهمیت زمان
وقت و زمان از چنان ارزشی برخوردار است که خداوند به آن سوگند میخورد (والعصر) و کسی که از آن بهرهای نبرده را در خسران معرفی میکند. برای پی بردن به ارزش زمان و بهره بردن از آن بهتر است آن روزی را به یاد آوریم که دستمان از این دنیا کوتاه شده و انگشت حسرت به دندان گرفته، میگوییم: «…یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ…؛ ای وای بر من که در انجام وظیفه کوتاهی کردم و جانب خدا را فرو گذاشتم». (زمر/۵۶) و هم چنین به یاد آوریم روزی را که آرزوی بازگشت به دنیا میکنیم و ملتمسانه میگوییم: «قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها؛ پروردگارا! مرا برگردان شاید بتوانم به تدارک گذشته عمل صالحی انجام دهم». (مؤمنون/۱۰۰-۹۹)
پس امروز تا فرصت داریم متعهد شویم که عمر عزیزمان را بیهوده سپری نکنیم و از همهی لحظات آن درست بهرهبرداری کنیم. در حدیث آمده است که خداوند برای هر شبانه روز ۲۴ صندوق قرار داده که هر کدام آنها در برابر یک ساعت از ساعتهای شبانه روز میباشد و صندوقها به موازات تمام ساعتهای عمر انسان قرار گرفته، که اعمال هر ساعت در صندوق مخصوص همان ساعت ضبط میشود. روزی که صندوقها باز شوند، اگر صندوقی را سرشار از نور حسنات ببیند چنان خوشحال میشود که اگر خوشحالی او را بین همهی اهل جهنم پخش کنند همهی آنها از خوشحالی بیهوش شده و غم خود را فراموش میکنند و چون صندوقی را که تاریک و آلوده به گناه است ببینند آن چنان ناراحت میشود که اگر ناراحتی او را بین همهی اهل بهشت تقسیم کنند زندگی برای همهی آنها ناگوار میشود و اگر صندوق مربوط به ساعات استراحت و غفلت را در برابرش باز کنند چون چیز خوشحال کنندهای در آنها نیست انگشت حسرت به دندان میگیرد چرا که از این سرمایهی گرانبها بهرهای نبرده و لحظهای از عمر خود را به بطالت گذرانده و مغبون شده است. (مهدوی کنی، ص۳۴۷-۳۴۶)
مولا علی (علیهالسلام) میفرمایند: «ای بندگان خدا هم اکنون عمل کنید که زبانها آزاد است و بدنها سالم و اعضا و جوارح آمادهاند و راه بازگشت فراهم و فرصت زیاد است پیش از آن که وقت از دست برود و مرگ فرا رسد». (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۶)
خوب است بدانیم که خداوند متعال با این که برتر از زمان و آفرینندهی آن است، هنگامی که داستان خلقت آسمان و زمین را بازگو میکند مسألهی زمان و روز و شب و… را مطرح میکند و همه چیز را دارای اندازه و مقدار معرفی میکند: «خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدیراً (فرقان/۲) وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّهِ أَیَّامٍ (هود/۷) (رجوع شود به فرقان/۵۱، انبیاء/۳۱، توبه/۳۰، اسراء/۱۲)
در ضمن بسیاری از آداب و سنن و عبادات با مقولهی زمان درآمیخته و برای هر یک زمان و ساعتی مقرر شده است. مثل : روزه، حج و نماز… . دربارهی حج میگوید: «وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ» (بقره/۲۰۳) و دربارهی روزه میفرماید: «أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّه… فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ» (بقره/۱۸۳) در هر حال مجموعهی آیات بیانگر این مطلب است که در این جهان هر چیزی به وقت و زمان خاصی نیاز دارد و وقتشناسی و تنظیم امور مورد توجه خداوند متعال بوده است.
حال که توانستیم اندکی با ارزشهای زمان آشنا شویم، بجاست به سیرهی ائمهی اطهار (علیهمالسلام) که همواره چراغ هدایت و کشتی نجات زندگی موحدان میباشند اشاره کنیم.
اهمیت زمان در سخن و سیرهی ائمه (علیهالسلام)
اولیای خدا در تنظیم اوقاتشان نهایت دقت را به کار میبستند تا بتوانند از دوران کوتاه عمرشان و دقایق گرانبهای آن بیشترین بهره برداری را نمایند و در اثر همین برنامهریزی و کوششهای منظم توانستهاند آثار پر برکتی از خود به جای بگذارند.
در احوال پیامبر گرامی اسلام (صلیالله علیه و آله) نوشتهاند هنگامی که حضرت وارد منزل میشد اوقات خود را به سه بخش تقسیم مینمود: قسمتی را برای خانواده، قسمتی برای عبادت و بخشی نیز برای خود، که این بخش را بین خود و مردم برای رسیدگی به مشکلات آنها تقسیم مینمود. (مهدوی کنی، همان) و در سخنی از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میبینیم ایشان برای تقسیم ساعات مؤمن چنین برنامهریزی نمودهاند: «لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَهٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَهٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَهٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِهَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ» مؤمن باید شبانه روز خود را سه قسمت تقسیم کند، زمانی برای نیایش و عبادت پروردگار و زمانی برای تأمین هزینه زندگی و زمانی برای واداشتن نفس به لذتهایی که حلال و مایهی زیبایی است. (نهجالبلاغه، حکمت۳۹۰)
استفادهی بهینه از وقت آن قدر در زندگی ائمه (علیهمالسلام) مهم بود که هرگز حاضر نبودند لحظهای از آن تباه شود، در مورد زندگی امام صادق(علیهالسلام) بیان شده روزی عنوان بصری در مدینه به خدمت ایشان رسید و سؤالاتی پرسید و بعد از اتمام کارش بدون هیچ دلیلی در محضر امام نشست، امام صادق (علیهالسلام) به او فرمود: همانا مردی هستم هدفمند و مقصدی دارم، بنابراین هر ساعتی از شب و روز ذکر و عبادتی دارم پس مرا از عبادتم باز مگذار. (مرکز پژوهشهای صدا و سیما، ص۲۹)
با توجه به بررسی روایات و سیرهی معصومین (علیهمالسلام) میتوان گفت که ایشان در مدیریت زمان ۴ ویژگی داشتند:
۱- وقت شناس بودند ۲- برنامهریزی داشتند ۳- تقسیم کار داشتند 4- در همهی امور نظم را مورد توجه قرار میدادند.
آثار وجود مدیریت زمان در زندگی
۱-رسیدن به نظم و انضباط: با وجود مدیریت زمان در زندگی کارهای انسان به موقع انجام میگیرد و از فرصتها به بهترین شکل بهرهوری میشود و به دنبال آن، کارها در نهایت اتقان صورت میگیرد. چون فرد منظم از سستی و سهل انگاری در کارها بیزار است. در سیرهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است که چون کاری را شروع میکردند، آن را به انجام میرساندند و چنین نبود که بخشی از آن را انجام دهد و بخشی دیگر را رها کند.
۲-تشخیص تعجیل و تأمل در کارها: هر چند پارهای از روایات عجله را عامل اندوه و پشیمانی دانستهاند و در عرف هم شایع شده که عجله کار شیطان است اما برخی موقعیتها هستند که باعث رشد و ارتقای انسان میشود که این فرصتها برای همیشه در زندگی انسان باقی نیست؛ بنابراین فردی که در زندگی مدیریت زمان دارد این فرصتها را تشخیص داده و با تبعیت از آیات در این امور شتاب میکند. قرآن در کارهای خیر مردم را به شتاب و مسابقه دعوت میکند و میفرماید: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ…» (آل عمران/ ۱۳۳) و نیز میفرماید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ» (بقره/ ۱۴۸)
از دیگر فواید مدیریت زمان در زندگی میتوان به جلب اعتماد دیگران، احترام به حقوق آنها و ساختن خانوادهی کارآمد و متعالی اشاره کرد.
چگونه باید برآینده مدیریت کنیم؟
۱- یکی از مهمترین و اصولیترین کارها در مدیریت زمان، مشخص کردن اهداف است. حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: «بِقَدَرِالهِمَم تَکونُ الهُموم» (آمدی، ۴۲۷۷) لازم است در تعیین اهداف به چند نکته توجه شود:
الف: برای تعیین اهداف لازم است شناخت کافی به واقعیتها و موقعیتهای اطراف خود داشته باشیم.
ب: هدفها باید واضح و بدون ابهام و مورد قبول باشد.
ج: هدفها باید متناسب با توانایی و استعداد باشد، هر کسی را بهر کاری ساختند، میل آن را در دلش انداختند. (جعفر رحمانی، ص۲۵-۲۴)
د : در رسیدن به هدف سختگیر و واقعگرا باشیم.
ه : هدفها قابل ارزیابی و اندازهگیری باشد و برای رسیدن به آنها زمان مشخص کنیم. (فتحی، ص۴۳) توجه داشته باشید که اگر اهداف درست مشخص نشود در مراحل بعدی نیز موفق نخواهیم بود.
۲- اولویتبندی اهداف و کارها: اگر اولویتها را نشناسیم و آنها را بر کارهای دیگر مقدم نکنیم در پایان میبینیم که به کارهای مهم و اصولی خود نرسیدهایم. پس کار کردن بر اساس اولویتها باعث میشود ابتدا روی کارهای مهم وقت بگذارید. در یک زمان فقط روی یک کار متمرکز شوید که این کار به نوبهی خود سبب بهره وری در کار و کم شدن خطا میشود زیرا در حال تمرکز بر فعالیتها، ذهن مشغول فعالیت دیگری نیست و امور به خوبی و درستی انجام میشود و تکرار و دوباره کاری نمیشود پس زودتر به نتیجه میرسیم و در وقت صرفه جویی میگردد. (شمیم یاس، ش۲)
۳- واگذاری امور به دیگران: یکی از اصول موفقیت در مدیریت زمان، محول کردن قسمتی از کار به دیگران است. نکتهی اساسی این است که چه کارهایی را به چه کسانی باید محول کرد؟ جواب صحیح این سؤال بر میگردد به تشخیص دقیق اهداف، باید کاری را به دیگران واگذار کنیم که این واگذاری باعث اتلاف وقت و هزینه نشود. بهتر است کارهای کلیدی را خودمان انجام دهیم و کارهایی که قابل واگذاری است را به افراد مسئولیت پذیر و با دانش و تجربهی کافی بسپاریم به طوری که فرد مورد نظر در دسترس باشد و بتوانیم پیشرفت او را ارزیابی و هدایت کنیم. (برایان تریسی، ص۲)
حضرت علی (علیهالسلام) دربارهی واگذاری امور به دیگران میفرمایند:«ثُمَّ أُمُورٌ مِنْ أُمُورِکَ لَا بُدَّ لَکَ مِنْ مُبَاشَرَتِهَا مِنْهَا إِجَابَهُ عُمَّالِکَ بِمَا یَعْیَا عَنْهُ کُتَّابُکَ وَ مِنْهَا إِصْدَارُ حَاجَاتِ النَّاسِ یَوْمَ وُرُودِهَا عَلَیْکَ بِمَا تَحْرَجُ بِهِ صُدُورُ أَعْوَانِکَ…» (نهج البلاغه، نامه۵۳)
پس آن گاه پارهای از کارهاست که ناگزیر خود باید انجامش دهی:
۱ـ رسیدگی به امور کارگزارانت که دبیرانت از عهدهاش بر نمیآیند.
۲ـ برآوردن نیاز مردمی که به تو روی میآوردند و معاونانت در انجامش ناتوان هستند. و در ضمن میفرمایند برای هر کدام از کارگزارانت کاری معین کن که بتوانی بازخواستش کنی تا زمینهی بی مسئولیتی و وانهادن کار به امید یکدیگر را نفی کنی. (عبدالمجیدهادیخواه، ص۴۴۹۳)
۳ـ برنامهریزی: بعد از این که هدفها معین و اولویت بندی شدند و مشخص شد که چه کارهایی را خودمان مستقیم باید انجام دهیم، لازم است برای اوقات و ساعات خود برنامه ای دقیق و مدون تهیه کنیم و این برنامهها را روی کاغذ بنویسیم؛ زیرا نوشتن برنامه باعث میشود که بار حافظهی انسان کاهش پیدا کند در نتیجه تمرکز بیشتری روی کارهای دیگرش داشته باشد.
هم چنین چون برنامه چون در مقابل دیدگان انسان است باعث ایجاد انگیزهی درونی میشود و سبب میگردد بتوانیم نسبت به کارهای انجام شده و نشده ارزیابی درستی داشته باشیم.
مراحل برنامهریزی
۱ـ فهرست کردن کلیهی برنامهها و کارهایی که متعلق به همان روز است، در ضمن کارهایی که از گذشته مانده را نوشته و براساس اولویت کارهایی را در برنامه قرار دهیم که ما را در رسیدن به هدف کمک کند و از فعالیتهایی که در جهت رسیدن به هدف نیست صرف نظر کنیم.
۲ـ تعیین وقت برای فعالیتها.
۳ـ در نظر گرفتن وقت برای کارهای غیر منتظره. (نشریه یاس، ۴/۲۱)
لوازم برنامهریزی
برنامهریزی باید همراه دورنگری و در نظر گرفتن تمام ابعاد موضوع باشد و الا از بیبرنامگی زیان بارتر خواهد بود. حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند: «سُوءُ التَّدبیرِ سَبَب التَّدمیر» برنامهریزی غیر اصولی و نامتناسب موجب هلاکت است. (آمدی، ح۸۰۹۰)
۲ـ واقع بینانه بودن برنامهریزی و این که کارهای دست یافتنی را در برنامه قرار دهیم تا از نظر روحی انگیزهی بیشتری برای اتمام کار داشته باشیم.
ـ فراهم شدن اسباب و امکانات لازم: مولای متقیان علی (علیهالسلام) فرمودند: «زنهار که در کارها پیش از فراهم شدن اسباب لازم شتاب کنی». (عبدالمجید هادیخواه، ص۴۵۰۳)
ـ برنامه باید دارای انعطاف باشد و در ضمن برنامهریزی باید به اتفاقات غیر منتظره، و دزدان وقت (از قبیل تلفنهای بی موقع و مهمان سرزده) توجه داشت.
اهمیت برنامهریزی از دیدگاه حضرت علی (علیهالسلام)
برنامهریزی برای کسی که میخواهد در زندگی موفق باشد و به اهدافش برسد ضروری و مبرم است. موحد برای همه لحظات زندگی اش حساب و کتاب دارد و فراغت را بیکاری نمیداند زیرا بیکاری را الهام شیطان میشمارد. پس برای لحظه لحظهی عمر خود برنامهریزی میکند و گنج عمر را بیهوده و با پرگویی و پرخوابی، هدر نمیدهد. داشتن برنامهریزی در زندگی از نشانههای کمال عقل است. علی (علیهالسلام) در این باره میفرمایند: «أَدَلّ شَیءٍ على غِزارِهِ العَقل حُسنُ التَّدبیرِ؛ بهترین دلیل بر کمال عقل، خوب برنامهریزی کردن است. (آمدی، ص۸۰۸)
و نیز میفرمایند: سرمایه ای سودمندتر از عقل و عقلی بهتر از برنامهریزی و تدبیر نیست. (دشتی، حکمت۱۱۳/۱)
برخی از روایاتی که از حضرت علی (علیهالسلام) نقل شده و به آثار مثبت برنامهریزی اشاره دارد به شرح ذیل است:
۱ـ جلوگیری از اشتباه و ضرر که حضرت میفرمایند: «التدبیر قبل الفعل یؤمن العثار؛ برنامهریزی قبل از کار باعث مصونیت از لغزش است». (همان، ۸۰۷)
۲ـ افزایش بهره وری از امکانات و دچار کمبود نشدن که ایشان میفرمایند: «لافَقرَ مَعَ حُسنُ التَّدبیرِ؛ با برنامهی نیکو فقر وجود نخواهد داشت». (همان، ۸۰۸۶) و هم چنین «القَلیل مَعَ التَّدبیرِ أبقی مِن الکَثیر مَعَ التَّبذیرِ؛ امکانات کمی که با تدبیر استفاده شود از امکانات زیادی که با اسراف همراه شود ماندگارتر است».
حضرت نه تنها برنامهریزی صحیح را عاملی برای جلوگیری از فقر دانسته و آن را سبب ماندگاری امکانات میدانند بلکه میفرمایند: «حُسنُ التّدبیرِ یَفنی کَثیره؛ و سوء تدبیر مال زیاد را به فنا میدهد».
۳ـ مقابله با تهدیدات: برنامهریزی درست و با توجه به لوازم و مراحل باعث میشود فرد بتواند عکسالعمل مناسب در مقابل تهدیدات نشان دهد و از عواقب بد آنها در امان باشد «بِاالنّظرِ فِی العَواقِب تُومِن المعاطب؛ با نگاه کردن در پیامدها از هلاکت در امان میماند».
۴ـ کمک به تصمیمگیری: چون برنامهریزی، تعیین هدف و راههای رسیدن به آن است سبب میشود مشکلاتی که در تصمیم گیری وجود دارد برطرف شود. فردی که برای زندگی خود برنامهریزی کرده و به مسیرهای رسیدن به اهداف خود توجه کامل نموده، به هنگام تصمیمگیری راحتتر اقدام میکند. امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: «أصل العزم الحزم و ثمرته الظفر» اصل تصمیمگیری، دوراندیشی است و ثمره آن پیروزی است. (آمدی،۱۰۹۰۴) یعنی زمانی فرد در تصمیمگیری موفق خواهد بود که برنامهریزی داشته باشد.
۵ـ آرامش درونی: «النَظرُ فِی العَواقِب تَلقیحُ لِلقُلوبِ؛ آینده نگری، اطمینان و آرامش را به همراه میآورد؛ یعنی با برنامهریزی و در نظر گرفتن اهداف بلند مدت و کوتاه مدت فرد تجسمی از وقایعی که قرار است در آینده پیش بیاید در ذهن خود خواهد داشت و با آمادگی به جلو پیش میرود و لذا از نظر روحی و روانی دارای آرامش میباشد چون تا حدی مطمئن است که میتواند به کارهایی که بر عهده اش گذاشتهاند و خودش در نظر دارد برسد.
۶ـ کمک به حل مشکلات: وقتی فردی برای زندگی خود برنامهریزی کرده و در این برنامه تا حدودی مشکلات و راههای مقابله با آن را پیش بینی کرده باشد در مقابله با مشکلات موفقتر خواهد بود. به گفتهی امام علی (علیهالسلام): «أَلَا وَ مَنْ تَوَرَّطَ فِی الْأُمُورِ غَیْرَ نَاظِرٍ فِی الْعَوَاقِبِ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِمُفْضِحَاتِ النَّوَائِبِ؛ همانا کسی که بدون عاقبت اندیشی در کارها وارد شود فقط خود را در معرض مصیبتها و مشکلات سنگین قرار داده است. (ری شهری، ح۱۵۳، ص۱۴۶) پس در مقابل کسی که عاقبتاندیشی کرده باشد در حل مشکلات راحتتر است.
۷ـ جلوگیری از پشیمانی: «التَّدْبِیرُ قَبْلَ الْعَمَلِ یُؤْمِنُکَ مِنَ النَّدَمِ» (همان، ص۱۴۶) اگر قبل از هر کاری برنامهریزی شود میزان خطا و اشتباه کم میشود در نتیجه پشیمانی و ندامت نیز کمتر میشود و میزان آن به صفر میرسد.
حال با توجه به ضرورت برنامهریزی و فواید آن در زندگی این سؤال مطرح میشود که چه چیزهایی باعث میشود که برخی از افراد در زندگی بدون برنامهریزی پیش بروند.
عوامل بیبرنامگی در کلام امیرمؤمنان علی (علیه السلام)
۱ـ امروز و فردا کردن: حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند: «ثُمَّ أَمْضِ لِکُلِّ یَوْمٍ عَمَلَهُ فَإِنَّ لِکُلِّ یَوْمٍ مَا فِیهِ» (نهج البلاغه، نامه۵۳) هر روز را به کار همان روز اختصاص بده که هر روز را کاری است در حد گنجایش همان روز. پس ناچاریم برای موفق شدن در زندگی و رسیدن به اهداف، کارها را به تأخیر نینداخته و هر کار را در وقت و زمان مشخص انجام دهیم زیرا حضرت علی (علیهالسلام) تأخیر انداختن عمل را نشانهی تنبلی دانستهاند و فرموده اند: «تأخیر العمل عنوان الکسل» (ری شهری، ح۵۵۴۱، ص۴۹۴)
۲ـ شتاب بیجا: «إِیَّاکَ وَ الْعَجَلَهَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا؛ از عجله کردن در کارها قبل از رسیدن زمان آنها بپرهیز». (مرکز پژوهشهای صدا و سیما، ص۸۱)
عجله در کارها باعث میشود آن کار با بی دقتی انجام شود و از مسیر اصلی منحرف شده و به هدف اصلی منجر نشود؛ وقت زیادی تلف شود.
۳ـ سستی و تنبلی: «یَا هِشَامُ! المُؤمِنُ هُوَ… هَشَّاشٌ بَشَّاشٌ لَا بِعَبَّاسٍ وَ لَا بِجَسَّاسٍ؛ ای هشام! … مؤمن هوشمند، با نشاط و خوش روست، نه عبوس و عیب جو». (نوری طبرسی، ۱۸۰/۱۱)
۴ـ در نظر نگرفتن اولویتها: حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: «مَن اِشتَغَل بِغَیر المُهم ضَیعَ الاَهَم؛ کسی که به کارهای غیر مهم بپردازد کارهای مهم را ضایع میکند». (آمدی، ص۴۷۷)
۵ـ فرو گذاشتن وظیفهی خود و دخالت در امور دیگران: «شَرّ مَا شَغَلَ بِهِ المَرء وَقته الفُضُول؛ بدترین چیزی که وقت انسان را به خود مشغول میکند کارهای بیهوده است». (مرکز پژوهشهای صدا و سیما، ص۹۰)، (نوری طبرسی،۱۸۰/۱۱)
از دیگر عوامل بیبرنامگی، میتوان به ترس از آزار دیگران و تمایل به خوشحال کردن آنها، کنجکاوی بیجا، عدم احساس امنیت و اطمینان، غرور نسبت به توانایی خود، کمالطلبی و… اشاره کرد.
برنامهریزی موحدانه
برنامهریزی صحیح در زندگی موحد، یعنی برنامهای که تمام فعالیتهای آن سمت و سوی الهی داشته باشد و ملاک و میزان الهی بودن این برنامه به اینست که وقتی کارها را به عقل و شرع عرضه میکنی صحیح و معنیدار باشد و الا صرف عادت درست نیست. موحد طوری برنامهریزی میکند که بیشترین بهره را از فرصتهای خاص ببرد؛ مثل کمک به دیگران، خدمت به والدین، عبادت و زیارت ائمه (علیهم السلام) و… . ملاک موحد در برنامهریزیاش برای امور اعم از استراحت و عبادت و… این است که در هر حال به وظیفهاش یعنی عبودیت و کسب رضای الهی عمل کند و در هر جا و هر موقعیتی که باشد طوری برنامهریزی کند که وظیفهاش را به نحو احسن و تمام و کمال انجام دهد. اگر محصل است خوب درس بخواند، اگر شاغل است خوب کار کند و اگر خانهدار است خوب همسرداری و مادری کند.
اولویت موحد در برنامهریزی
انسان موحد در برنامهریزی و تنظیم زمان خود بهترین فرصتها را برای تحکیم ارتباط خود با خدا قرار میدهد؛ اگر چه به گفتهی حضرت علی (علیهالسلام) هر کاری که با خلوص نیت همراه باشد برای خداست ولی برنامهی پرستش و محاسبهی نفس و مناجات را آن چنان تنظیم کن که بهترین و گرانبهاترین فرصت را برای تحکیم رابطهی خود با خدا صرف کنی. (نهج البلاغه، نامه۵۳)
اما در کنار پرستش خدا برخی از کارها نیز هست که پیمودن این سیر را سریعتر میکنند و انسان را به رشد میرساند که فرد موحد آنها را در اولویت قرار داده تا به هدف خود که کسب رضای الهی و قرب است نزدیک شود؛ مثل خدمت به مردم، یتیم نوازی، اطعام مساکین، خدمت به والدین، تعلیم و تعلم و احیای قلوب.
هدف موحد در برنامهریزی
هدف اصلی موحد، حفظ ولایت در همهی عرصههای زندگی است. موحد جزئی ترین کارها را براساس ولایت مداری تنظیم میکند و برای اوقات فراغتش به سیرهی اهل بیت (علیهمالسلام) رجوع میکند. برنامهریزی موحد با این دیدگاه است که خود را تحت حکومت پروردگار مییابد و به واسطهی برنامهریزی اش نشان میدهد که یک دل است و در دلش فقط حکومت الله میباشد.
همهی موحدان در این هدف مشترک هستند که برنامههایشان را در مسیر ولایت الهی و در خط عبادی تنظیم میکنند و وجه افتراق برنامه موحدان بستگی دارد به علایق، سلایق و مسئولیتهای آنها در زندگی. لذا تنها میتوانند از برنامهی هم الهام بگیرند ولی نمیتوانند کاملاً برنامه یکدیگر را در زندگی خود پیاده کنند چون هر زندگی مناسبات خویش را در بر دارد و هر فرد سلیقه و علاقهی مربوط به خود را. پس موحد واقعی به گفتهی امام صادق (علیهالسلام) برای درک حقیقت ایمان و رسیدن به کمال واقعی ناچار است که در امر معاش خود اندازهگیری صحیح داشته باشد و همواره به خاطر داشته باشد که روزها سه تاست: دیروز که رفت و دیگر باز نمیگردد، امروز که باید غنیمتش شمرد و فردا که آرزویی بیش نیست. (ابن شعبه حرانی، ح۸۱-۸۰، ص۷۷۲) و برای همین حواسش چیزهایی که از وقت او میدزدند مثل: بیبرنامگی، بی نظمی، عادات غلط، خواب زیاد، مکالمات تلفنی، تلویزیون، سستی و تنبلی و… هست تا بتواند در محضر خداوند متعال سربلند و موفق باشد و به این وسیله شکر نعمتهای الهی را به جا آورد. إن شاء الله.
نتیجه
برنامهریزی و مدیریت زمان از امور مسلم و قطعی زندگی هر فردی است و نبودن آن در زندگی باعث از بین رفتن فرصتها و پشیمانی و تشویش است. پس همهی انسانها به طور عام و انسان موحد که میخواهد صبغهی الهی به زندگی خود ببخشد به طور خاص برای رسیدن به آن چه که آن را کمال خود میداند باید حساب لحظه لحظه عمر خویش را داشته باشد تا بتواند با آرامش خاطر و رها از هر گونه سردرگمی به برنامههایی که در نظر دارد برسد و مراتب موفقیت را سپری نماید.
فهرست منابع:
۱. قرآن کریم.
۲. دشتی، محمد، نهج البلاغه، بیجا، امیرالمؤمنین، بیتا.
۳. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶.
۴. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، احمد حبشی، تهران، چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۷۸.
۵. نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت (عَلَیْهِمُ السَّلَام) لاحیاء التراث، ۱۴۰۸هـ.ق.
۶. برایان تریسی، قدرت زمان، یلدا بلارک، اشکذر، قم، ۱۳۸۸.
۷. فتحی، مهدی، مدیریت زمان و تصمیم گیری، مشهد، شهیدی پور، ۱۳۸۴.
۸. محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، حمیدرضا شیخی، تلخیص احمد حسینی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۳.
۹. هادیخواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۳.
۱۰. مهدوی کنی، محمدرضا، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، بی جا، نشر و فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶.
۱۱. مرکز پژوهشهای صدا و سیما، نظم و انضباط، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵.
۱۲. نیلی پور، مدیریت زمان، ۱۳۸۴.
۱۳. چگونه بر آینده مدیریت کنیم، جعفر رحمانی، نشریه پرسمان، سال۳، ش۱۴.
۱۴. مدیریت زمان۵-۳، نشریه یاس، شمارههای ۲۲-۲۰.