نقش خانواده در پیشگیری از جرم/ مرضیه پورباقر مهنه
همانگونه که در هر جامعهای پیشگیری از بیماری، آسانتر از درمان است؛ بیشک پیشگیری از جرم هم میتواند بسیار سادهتر از جبران عواقب آن باشد. و از آنجا که اولین بستر حضور هر فرد خانواده است؛ لذا در مرحلهی اول، خانواده میتواند نقش کلیدی در پیشگیری از وقوع جرم داشته باشد و بعد از آنکه فرزندان به محیط اجتماع میآیند این جامعه است که بایستی شرایطی را فراهم آورد که انسانها در محیطی آرام و با امنیت بتوانند زندگی کنند.
خانواده به عنوان اولین و کوچکترین جامعه، فراز و نشیبهایی را پشت سر میگذارد که بسیاری از آنها متأثر از جامعه و شرایط اجتماع است مسائلی از قبیل اختلاف طبقاتی، بیکاری، فقر و… میتواند آنقدر آرامش یک فرد را به هم بزند که نتایج آن در خانواده با پرخاش و جدل و ناسازگاری و در بعضی موارد طلاق و جدایی نمود داشته باشد؛ که در این میان نه تنها خود پدر و مادر صدمه میبینند که در بسیاری از مواقع این کودکانند که به طور خاموش، آسیبهایی به مراتب جدّیتر را تحمل میکنند که ممکن است در همان زمان نتوانند بروز دهند اما این آسیبها در طولانی مدت از ایشان انسانهایی بزهکار میسازد. آنها بیمارانی هستند که درمان نشدهاند. این نوشتار ضمن اشاره به عوامل تأثیرگذار در وقوع بزهکاری، برخی راهکارهای مؤثر در پیشگیری از جرم را ارائه می نماید.
قبل از پرداختن به این موضوع، لازم است که معانی جرم، جرم شناسی و بزهکاری را تبیین نماییم.
جرم در کتب لغت به معنای گناه آمده است. (سیاح، ص۳۳۹). و در قانون مجازات اسلامی، هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب میشود. (حسینی نیک، ص۱۳، ماده۲).
دانشمندان مختلف هر یک، از دیدگاه رشتهی تخصصی خود از قبیل زیستشناسی، روانشناسی، روانپزشکی، پزشکی و بالأخره جامعه شناسی تعریفهای گوناگونی از جرم شناسی نمودهاند که با بررسیهای مختلف چنین به نظر میرسد تعریفی که «لارگیه» از جرم شناسی به عمل آورده؛ یعنی بررسی علل وقوع بزه و مطالعهی بزهکار، جامعترین تعریفی است که در مورد جرم شناسی ارائه شده است. (دانش، ص۱۴).
بزهکاری نوجوانان پدیدهای است که امروز اکثر کشورهای دنیا با آن مواجه هستند و تدابیر مختلفی را برای پیشگیری و درمان این معضل اتخاذ کردهاند.
محیط خانواده و بروز جرم:
محیط خانواده محیطی است که فرد در آنجا چشم به دنیا گشوده و رشد خود را آغاز میکند. در سنین اولیهی زندگی، با این که کودک هنوز راه نمیرود و حرف نمیزند، لکن تمام حرکات اطرافیان خود را تقلید و رفتار و کردار آنان در ضمیر او حک و شخصیت طفل پی ریزی میگردد. از اواخر قرن ۱۹ دانشمندان با تحقیق و پژوهشهای اجتماعی و بررسی آمارهای کیفری آنالیز وضع محیط خانوادگی را در بروز جرائم، تأیید و اذعان داشتهاند که وضع محیط خانوادگی رابطهی مستقیم با بروز حالت خطرناک و ارتکاب جرم دارد. ( www.maragheh.org)
عوامل مؤثر در بروز جرم
در تأثیر محیط خانوادگی در بروز جرم موارد زیادی است که به برخی از آنان میپردازیم.
۱- شیوههای تربیتی نامناسب
الف) کمبود یا زیادهروی در محبت: آرامش، امنیت، مهر و محبت والدین را میتوان ویتامین روانی کودک نامید. احتیاج به محبت یک حس ذاتی بشری است که در تکوین شخصیت هر فرد فوق العاده مؤثر است. کمبود محبت سبب بروز بیماریهای روانی و اختلالمنش و انواع انحرافات گشته و در چند نسل اثر میگذارد. طفلی که از محبت خانوادگی محروم است خود را از خانواده و اجتماع طرد شده و منزوی تلقی کرده، همواره در صدد انتقامجویی است و پس از ارتکاب اعمالی برخلاف قوانین و مقررات و آداب و رسوم اجتماعی، قلباً احساس شعف و رضایت خاطر میکند. هم چنین زیادهروی در محبت و اغماض بیمورد در بعضی خانوادهها سبب می شود کودک سهلانگار، خودخواه و زودرنج شده، احساس ناامنی و تزلزل نماید. (www.maragheh.org).
ب) محدودیت مطلق: در این شیوهی تربیتی، فرزندان از آزادی و اختیار لازم، متناسب با سن و شرایط خویش محرومند. آنان باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهار نظر، دخالت یا تصمیم گیری را ندارند. مخصوصاً در ازدواج نمیتوانند دربارهی زندگی آینده خویش تصمیم بگیرند و به ازدواجهای اجباری تن میدهند. در این خانوادهها به خواستههای مادی و معنوی فرزندان توجهی نمیشود. این مسأله توانایی و مقاومت آنها را در هم میشکند و فرزندان نسبت به خانوادهی خود احساس نارضایتی، تحقیر، تنفر و سرخوردگی میکنند. زیرا هم نوایی با هنجارها و درخواستهای خانواده، برای آنها سنگین بوده و موجب ایجاد تنفر از خانواده میشود. لذا از هر فرصتی جهت عدم پیروی از ناهنجاری خانواده بهره میبرند و در صدد هستند با فرار از خانه، از این محدودیتها رهایی یابند.
ج) آزادی مطلق (فرزند سالاری): توجه بیش از حدّ متعارف و در اختیار گذاشتن بیش از حدّ امکانات یا اجابت فوری درخواستها هم میتواند زمینهی مسائلی چون فرار از خانه را ایجاد نماید.
در روش فرزند سالاری، همیشه تمایلات و خواستههای فرزندان فوراً محقق میشود. پس به محض ایجاد مشکلات، بحرانها و فشارهای زندگی که در آن تحقق برخی از آرزوها ممکن نباشد، یا در شرایطی که خواستههای فرزند به افراط گراید و والدین با آن مخالفت نمایند، فرزند به دلیل تربیت عاطفی و غیرعقلانی و عدم درک منطقی شرایط، به کلی از والدین سلب اعتماد میکند؛ زیرا نازپروری باعث کاهش دامنهی استقامت و آستانهی تحمل وی در برابر والدین و مسائل خانه گردیده و در نهایت میتواند زمینه فرار از خانه را فراهم نماید. (صلاحی، ص۱۳۲).
۲ـ تبعیض بین فرزندان: بسیاری از والدین، آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنها و دلسردی از زندگی میشوند. تبعیض در مواجهه با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویهای منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیضآمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا بالعکس موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود. تبعیض در خانه با روحیهی حساس و عزت نفس فرزندان منافات دارد و لطمات جبران ناپذیری را بر روح و روان آنان وارد میکند. عمل تبعیض با ایجاد بحرانهای روحی و سرخوردگی، آنان را به سوی عکس العملهای منفی سوق میدهد.
۳ـ تنبیه بدنی وعواقب آن: تنبیه بدنی، بچهها را دروغگو بار میآورد. به حیله گری و ریاکاری وادار نموده، علاوه بر صدمات جسمی، رنج و تحقیر را در آنها به وجود میآورد، اطمینان و اعتماد به نفس را در بچهها میکشد و احترام و اعتمادشان را نسبت به بزرگترها سلب میکند. همچنین به آنها میآموزد که بدون چون و چرا تسلیم شود بچه را گرفتار عقده حقارت میکند. سبب اضطراب شده، سرپیچی و نافرمانی را شدت میدهد. شهامت و غرور فرزندان را از بین میبرد و آنها را پرخاشگر میکند. (مجوزی، ص۳۳).
۴ـ فقر و غنا: امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمود: «همانا فقر باعث و انگیزهی خشم است». (نهج البلاغه، حدیث۳۱۹). چون فردی که به علت فقر تحقیر میشود، با کسانی که او را تحقیر میکنند و اجتماعی که این تحقیر را برای او فراهم آورده به مقابله برمی خیزد. ( نهج البلاغه، حدیث۳۱۹).
فقر مشکلات متعددی را در خانواده ایجاد میکند. علی(علیه السلام) فرمودند: «هنگامی که پول داشتی همهی مردم در خدمت تو هستند و هنگامی که فقیر شدی حتی خانواده ات تو را نمیشناسند». ( صادقیان، ص۳۰۳ به نقل از التنمیه الاقتصادیه فی الکتاب و السنه، محمدی ری شهری، ص۹۱). از طرفی غنا و بینیازی هم به خودی خود پیامدهای روانی منفی به دنبال دارد از جمله غفلت. خداوند متعال خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند و تنها رضای او را میطلبند. و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم، اطاعت مکن؛ همانها که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است». ( کهف/۲۸).
یکی دیگر از پیامدهای منفی غنا، طغیان و سرکشی در مقابل خداوند است. خداوند در قرآن میفرماید: «به راستی انسان سرکشی میکند؛ زیرا خود را بینیاز میبیند». (علق/۶و۷). این طبیعت بیشتر انسانهاست. در بعضی موارد ثروت باعث خود بزرگ بینی و تحقیر افراد تهیدست میگردد و در نتیجه روابط اجتماعی کاهش مییابد. بعضی از ثروتمندان به حال خود رها شده و هر کاری بخواهند، میکنند؛ بنابراین به دنبال لذت طلبی، هوسرانی و خوشگذرانی هستند. بسیاری از مفاسد دنیا از قشرهای مرفه سرچشمه میگیرد. ( صادقیان، ص۳۱۲).
۵ـ دوستان ناباب: عدم توجه خانواده به رفت و آمدها و معاشرتهای فرزندان گاهی سبب میشود که آنها دوستان مناسبی انتخاب نکرده و در اثر هم نشینی با آنان به اختلالات رفتاری از قبیل پرخاشگری، بینظمی و ماندن طولانی بیرون از خانه، شبدیر آمدن و… دچار شوند که به مرور زمینه ساز روی آوردن به جرایمی از قبیل اعتیاد، سرقت و… میشود.
۶ـ اعتیاد و محیط متشنج خانواده: اعتیاد پدر و مادر یا هر دو و اختلافاتی که در اثر اعتیاد بروز میکند و محیط خانواده را متشنج می سازد، اثرات وخیم خود را در روحیهی اطفال باقی میگذارد. پیشینهی قضایی و محکومیت پدر و مادر به علت ارتکاب جرائم مختلف و دیدن صحنههای تأثّربرانگیز دستگیری پدر یا مادر و جلسات محاکمه و بالأخره ملاقات در زندان، سبب اختلال عاطفی و روانی اطفال گشته و آنان را منحرف و به سوی ارتکاب جرم سوق میدهد. (دانش، ص۳۱۴) که یکی از بازتاب های آن، فرار از خانه است که به دلیل تأثیرات اجتماعی آن شایستهی تأمل است. همچنین اعمال خشونت های روحی و جسمی از سوی اعضای خانواده عامل بسیار مهمی در فرار فرزندان می باشد. (صلاحی، ص۱۳۱) پس از فرار از خانه، نوجوان آمادگی حضور در گروههای بزهکار را دارد و برای سیر کردن شکم خود ناگزیر به هر جرم و جنایتی تن می دهد.
راهکارهای پیشگیری از جرم از طریق خانواده
۱- پرورش احساسات مذهبی: راز و نیاز با معبود، تسکینی است بر بسیاری از عقدهها و ناملایمات درونی. چنانچه کودک با خدا آشنا شود و بر او توکل نماید، بسیاری از مشکلات را راحتتر و استوارتر تحمل خواهد کرد. معمولاً کودکان بیسرپرست خود را در این جهان بزرگ، تنها و پریشان و بدون تکیه گاه میبینند. کدام تکیه گاه و پشتیبانی قویتر و استوارتر از خداست؟ (همان، ص۹۰). خداوند متعال میفرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشید، که تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد». (سوره رعد، آیه۲۸).
کودک را باید با مفهوم خدا آشنا نمود تا بداند که او دوستش دارد و پیوسته مراقب، حامی و ناظر اوست. تقویت ایمان در کودکان سبب خواهد شد که اضطراب ناشی از وسوسههای شیطانی در آنان فروکش کرده و اگر در کاری شکست خوردند، خود را نبازند و از پیروزی و موفقیت بعدی ناامید نگردند.
۲- لقمهی حلال: یکی از مهمترین وظایف پدر، تأمین معاش خانواده، آن هم از راه حلال است؛ زیرا فرزندانی که با لقمهی حلال پرورش مییابند افرادی رقیق القلب و باصفا بار میآیند. حال آنکه خوراک حرام، قلب را سخت و کدر میکند و چنین فردی دیگر از هیچ پند و اندرزی متأثر نمیشود و امید خیری از او نخواهد بود.
پیامبر گرامی اسلام میفرماید: «خوراکی که انسان میخورد به منزلهی بذری است که در زمین ریخته میشود، پس اگر آن خوراک پاکیزه و حلال باشد اثرش در قلب که سلطان بدن است از طریق رقت و صفا ظاهر میشود، از اعضا و جوارحش جز خیر و نیکی تراوش نمیکند و اگر حرام و آلوده باشد قلب را کدر و تیره میکند، در اثر قساوت و ظلمت هیچ حرفی در او تأثیر ندارد و سختترین مناظر رقت بار او را متأثّر نمیکند». (واعظ موسوی) لذا خوردن لقمهی حرام میتواند عاملی جهت وقوع بزه در فرد گردد.
۳- تشویق به تفکر و به کارگیری اندیشه: باید کودک را راهنمایی کنیم که نسبت به هر پدیدهای بیاعتنا نباشد و با کمک اندیشه و فکرش بتواند راه حل مسائل و مشکلات خود و دیگران را بیابد. باید آرام آرام روحیهی عاقبت اندیشی را در فرزندان به وجود آورد. باید به آنها فرصت داد تا با عقل و اندیشهی خود، کار را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهند.
۴- دادن امید و آرزو: امید بهترین انگیزه برای ادامهی بقاست. تقویت این نیرو در فرد موجب تحرک و پویایی وی شده و افسردگی او را از بین میبرد. البته همان گونه که امید، عامل سازندگی و حیات بخش است زمانی که حد و مرزی برای آن مشخص نشود، به خیالبافی و زیاده طلبی تبدیل میگردد که موجب هلاکت و نابودی است.
۵: شکوفایی استعدادها و تشویق به کار: کار و فعالیت برای جسم، عقل، قلب و احساس انسان ضروری است.
اگر برای کودک فعالیتهای مختلف در نظر گرفته شود، انرژی وی به هدر نمیرود و صرف نوآوری و خلاقیت میگردد. از طرف دیگر کودک نتیجهی زحمات و کوشش خود را میبیند و خود را فردی مفید و سودمند میپندارد.
۶- الگودهی مناسب: کودک خواه به صورت ارادی و خواه غیرارادی نقش پذیر است و نقش پذیری او بر اساس رفتار الگوهاست. در سالهای اولیهی زندگی کودکان، پدر و مادر بهترین و نزدیکترین الگوی آنها هستند؛ در کودکستان و مدرسه نیز طرز رفتار و سلوک مربی و سرپرست میتواند بهترین الگوی زنده برای کودک باشد. به هر حال هر انسانی نیاز به الگویی دارد تا بتواند به زندگی خویش جهت بخشیده و اعتلا یابد.
۷- تقویت اعتماد به نفس و آموختن «نه» گفتن: اکثر افراد بزهکار جامعه به علت ضعف شخصیتی و نداشتن اعتماد به نفس و نیز ناتوانی در «نه» گفتن نسبت به انجام خواستههای اطرافیان، درگیر بسیاری از معضلاتی شدهاند که منجر به تأثیرات بسیار منفی در زندگی فردی و خانوادگی آنان شده است. والدین از جمله افرادی هستند که میتوانند در پرورش فرزندان نسبت به کسب مهارت «نه» گفتن مبادرت ورزیده و شاهد آثار و نتایج قابل قبولی در بزرگسالی آنان باشد در این صورت است که فرزندان امروز یاد میگیرند که چگونه اظهار نظر کنند و در موارد منطقی به خواستههای دیگران «نه» بگویند. (بهروز بیرشک www.dchq.ir)
به عنوان پایهی آموزش مهارت جرأت مندی و ابراز وجود باید این فرض را در ذهن داشت که تمام انسانها از حقوق یکسان و برابر برخوردارند و باید بتوانند ضمن حفظ ادب و رعایت حقوق دیگران، نظر خود را ابراز کنند و به حقوق خود دست یابند. (فتحی، ص۱۹).
۸- پاداش و تنبیه مناسب: تشویق موجبات دلگرمی و رضایت را در کودک فراهم نموده و استعدادهای وی را شکوفا میکند. کودک مایل است که با کار و رفتار خویش رضایت بزرگترها را جلب نموده و برای خود آبرو و حیثیت کسب کند. از طریق تشویق، روحیه و ارادهی کودکان تقویت شده، احساس حقارت و خود کم بینی آنان از بین رفته، ایمان به پیشرفت در آنها تقویت میگردد. تنبیه نیز یکی از روشهای تربیتی است، ولی مانند تشویق حدودی دارد و مبتنی بر حفظ اصول و ضوابط خاصی است. تنبیه نه تنها باید توهین آمیز نبوده و شخصیت کودک را متزلزل نکند، بلکه باید در جهت سازندگی وی باشد ( صلاحی، ص۱۳۲).
توجه مربیان اجتماع از قدیم الایام به تنبیه و تشویق توأمان بوده است؛ چنان که سعدی در گلستان خود در باب تربیت مینویسد: درشتی و نرمی به هم در، به است چو رگ زن که جراح و مرهم نه است
۹- پرهیز از هرگونه مجادله و نزاع در خانه: بزرگترین حامی و پناهگاه نوجوانان در دوران بحرانی نوجوانی خانواده است؛ اگر خانواده نتواند این وظیفه را به درستی انجام دهد فرزندان از حوزهی جذب والدین دور میشوند و تحت تأثیر عوامل محیطی قرار میگیرند و چه بسا به انحراف کشیده شوند. توجه به اختلاف نسلها از نظر عقاید و رفتار، ایجاد رابطهی صمیمانه با فرزندان، خودداری از سرکوبی آزادی، پرورش روحیهی آزاد منشی و احترام به شخصیت فرزندان لازمهی روشهای تربیتی خانواده است. نصیحتها و پند دادنهای مداوم، زیاده روی در انتقاد، قاطع نبودن، جدیت و مدیریت افراطی نیز آنها را به لجاجت، گستاخی و ستیزه جویی وا میدارد. از این رو والدین باید ضمن احترام به شخصیت افراد در محیط خانه و خانواده و در جمع فرزندان، اجازهی گستاخی به آنها ندهد و با پرورش حس اعتماد به نفس، اعمال عدالت، تشویق مناسب و ترغیب جنبههای مثبت فرزندان در موفقیت و سعادت آنها بکوشند. ( www.oxinads.com).
نتیجه اینکه خانه و خانواده همانگونه که در بسیاری از موارد می تواند خود عاملی جهت وقوع بزه از سوی نوجوان گردد به مراتب بیشتر از آن می تواند مانع بروز جرم و جنایت شود. وقتی کودک در خانواده ای سراسر مهر و محبت و آشنا به مفاهیم ناب اسلام و قرآن و به دور از هرگونه کینه توزی زندگی بگذراند، در برابر حوادث احتمالی با اعتماد به نفس و با جرأت مندی و نه گفتن به موقع بتواند خود را از معرض جرائم دور نماید و با توکل به خداوند در برابر هوس ها و خواهش های نفس ایستادگی کند، خواه ناخواه پیشگیری از جرم صورت گرفته است چرا که خانواده با آرامش و طیب خاطر توانسته است تربیت صحیح اسلامی را به وی بیاموزد و وی را در برابر گرگهای زمانه واکسینه نماید. بیاییم قبل از هر چیز به خانواده بها دهیم، چرا که در اکثر مجرمین عقده های دوران کودکی سبب بروز نا بهنجاریهای اجتماعی گردیده است. بها دادن به خانواده و سعی در رفع مشکلات آنان برابر است با جامعه ای به دور از هر گونه جنایت. آموزش های لازم به خانوادهها در خصوص نحوهی رفتار با فرزندان، در کنار ساماندهی به وضعیت معیشتی و ایجاد امنیت اجتماعی و شغلی می تواند خانواده را آمادهی رسیدگی به فرزندان در تمام جوانب نماید تا بتوانند فرزندانی تحویل جامعه دهند که تنها فکرشان پیشرفت جامعه اسلامی و رسیدن به اهداف عالی علمی، صنعتی و… باشد.
فهرست منابع:
· قرآن کریم
· نهج البلاغه
۱) حسینی نیک، سید عباس: قانون مجازات اسلامی، مجمع علمی و فرهنگی مجد، تهران، بیتا.
۲) دانش، تاج زمان: مجرم کیست و جرم شناسی چیست؟، انتشارات کیهان، تهران، ۱۳۷۴.
۳) روزنهان، دیوید ال و سلیگمن، مارتین ای. پی: آسیب شناسی روانی، ترجمه یحیی سید محمدی، نشر سالاوان، تهران، ۱۳۸۶.
۴) سیاح، احمد: فرهنگ دانشگاهی، عربی به فارسی، انتشارات اسلام، تهران، ۱۳۷۲.
۵) صادقیان، احمد: قرآن و بهداشت روان، انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم قرآن، قم، ۱۳۸۶.
۶) صلاحی، جاوید: بزهکاری اطفال و نوجوانان، میزان، تهران، ۱۳۸۶ش.
۷) فتحی، مهدی: مهارت ابراز وجود و جرأتمندی، انتشارات شهیدی پور، مشهد،۱۳۸۴.
۸) کریمی، یوسف: روان شناسی شخصیت، نشر ویرایش، تهران، ۱۳۸۳.
۹) مجوزی، عبدالله: چرا تنبیه؟، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی، ۱۳۷۳.
۱۰) منصور، محمود: روانشناسی ژنتیک تحول روانی از تولد تا پیری، سمت، تهران، ۱۳۸۶.
۱۱) www.maragheh.org
۱۲) www.aftab.ir
۱۳) www.dchq.ir
۱۴) www.oxinads.com