بررسی زندگی اخلاقی عرفانی آیت الله بهجت / مریم شریفی صحی
مقدمه
آن چه فرا روی شماست ذرّهای کوچک از زندگی اخلاقی، عرفانیِ سلمان زمان، شیخ الفقهاء و المجتهدین، عارف عظیمالشّأن، حضرت آیهالله العظمی بهجت است. نیک، روشن است که سخن دربارهی بزرگی چون او، از توان عاجزی چون من، بیرون است؛ چه آن که، کوری در وصف گوهر درخشندهی صدف عشق، سخن نمیتواند بگوید و درس نخواندهای بر کتاب حکمت و معرفت، شرح نمیتواند بنویسد. او عالمی بزرگ و فقیهی بلند مرتبه و عارفی واله بود که در مراتب علم و کمال، مرتبتی والا یافته بود و در آسمان معرفت و معنویت با دو بال علم و عمل، با همّتی عالی به پرواز در آمده بود.
ایشان خود فرمودهاند: مراجعه به تراجم علمای گذشته به منزلهی مراجعه به کتب معتبر اخلاقیست؛ هر کس که طالب تهذیب و ترقی در امور معنوی است و میخواهد از زندگی و عمر خود چیزی استفاده کند شایسته است به شرح احوال آنها نگاه کند که چه کار میکردند. (لک علی آبادی، ص۱۵)
در این مختصر برآنیم که نگاهی به زندگی ایشان بیندازیم و از این خرمن خوشههایی برچینیم.
۱ـ خودسازی و اخلاق
آیه الله بهجت از نوجوانی به میدان خودسازی گام نهاد و به همان اندازه که در فراگیری علوم الهی جدّیّت داشت به تزکیهی نفس و خودسازی نیز همّت میگماشت؛ به گونهای که در پرتو علم و تقوا در همان اوایل جوانی در نجف اشرف کراماتی از او ظاهر شد.
برخی از شاگردان ایشان به نقل از آیه الله عبّاس قوچانی میگویند: «وقتی که آقای بهجت خیلی جوان بوده و هنوز سنّش به۲۰ سال نرسیده بود به مقاماتی رسیده بود که ما به واسطهی ارتباط نزدیک و رفاقت صمیمانهای که داشتیم اطّلاع پیدا کردیم و ایشان از من عهد شرعی گرفتند که تا زنده هستند آنها را جایی نقل نکنم و به نظرم همین موت اختیاری را مطرح میکردند». (جمعی از محققین پژوهشکده باقرالعلوم، ص۳۷۲)
در جای دیگر آیه الله عبّاس قوچانی گفتهاند که یکی دیگر از عنایاتی که به ایشان میشده این بوده است که ایشان هر وقت اراده میکردند میتوانستند پشت سرشان را نیز ببینند. (لک علی آبادی، ص۲۷)
هم ایشان نقل میکند: که آیه الله بهجت خیلی مقیّد بودند که به مسجد سهله بروند و شبها تا صبح در آن جا عبادت کنند. مسجد سهله در نجف مانند مسجد جمکران در قم میباشد. ایشان در تاریکی شب وقتی برای تجدید وضو میرفتند کمی احساسترس کردند امّا ناگهان نوری را میبینند که جلوی پایشان را روشن کرده است. (همان، ص۲۹)
در خرابات مغان نور خدا میبینم این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
کیست دُردیکش این میکده یا رب که درش قبلهی حاجت و محراب دعا میبینم
یکی از صفات بسیار عالی ایشان که به حق میتوان گفت حتّی در میدان اهل معرفت ممتاز و درخشان بود، دوری از کوچکترین کلمه یا اشارهای است که نشانگر کمترین بدی یا کاستی هر انسانی به جز دشمنان اهل بیت باشد. روشن است که وداع ابدی با غیبت از نخستین شروط سالکان و اهل مراقبه است. حتی اگر بیان کاستیها در ضمن سخن و با مقایسهی مقامات دو نفر از مردان خدا بود ایشان از آن مقایسهها نیز پرهیز میکردند و هرگاه در اثر پرسشها و پافشاریهای دیگران مجبور به پاسخ در این زمینه میشدند پاسخی بسیار لطیف میدادند و فهم سخن را به شنونده میسپردند و گاهی میفرمودند: «چه کار داریم کدام یک از آنها بالاتر بود؟ باید به خود بپردازیم».
گاهی هم که در ضمن تدریس خود رَدّی مستدل بر فقیه دیگری وارد میکردند، بلافاصله میفرمودند: البته نباید فراموش کرد که ما سر سفرهی اینها نشستهایم آیا باید این همه استفادهای که از فرمایشهای این بزرگان بردهایم به صرف یک سهو علمی آنان، از یاد ببریم؟! (عبّاسی، ص۱۳)
۲ـ عبادت
یکی از مهمترین عوامل موفّقیّت این شخصیت ارزنده، تقیّد و تعبّد او بود. ارتباط استوار با خداوند متعال ذکرهای پی در پی، به جای آوردن نوافل، شب زنده داریهای کم نظیر از ویژگیهای ایشان بود. سالهای سال بود که نماز جماعت او از پرشورترین و با صفاترین جماعتهای ایران اسلامی بود. در این نماز گاهی صدای گریهی ایشان با گریه و نالهی غمانگیز نمازگزاران همراه میشد و روحها به پرواز در میآمد. بیجهت نبود که در مسجد او بسیاری از اوقات جا برای نمازگزاران تنگ میشد و برخی که به امید کسب فیض از این نماز پر معنویّت از راههای دور آمده بودند، مجبور به ترک مسجد میشدند.
نماز ایشان همیشه مورد توجّه بزرگان بوده؛ بزرگانی هم چون؛ علاّمه طباطبائی، شهید قدّوسی، علامه حسن زاده آملی، آیت الله بهاءالدّینی، آیت الله جوادی آملی و… در آن شرکت میکردند و عنایت خاصّی به جماعت وی داشتند. این فقیه عبادی دربارهی این عبادت ارزشمند گفته است:
اگر سلاطین عالَم میدانستند که انسان در حال نماز چه لذّتهایی میبرد، هیچگاه دنبال مسائل مادّی نمیرفتند. (رک: اسلام جو) (جمعی از محققین پژوهشکده باقر العلوم، ص۳۷۳)
از ایشان در مورد نماز سؤال شده است: معنای این روایت که میفرمایند: تمام اعمالت تابع نماز است چیست؟ جواب میدهند: مقصود این است که در روایت دیگر میفرمایند: «اگر نماز پذیرفته شود سایر اعمال نیز مورد پذیرش است و اگر پذیرفته نشود سایر اعمال نیز مورد قبول قرار نمیگیرد». (رخشاد، ص۸) ایشان نماز را ملاک قبولی و متبوع تمام اعمال می دانستند. (رک: اسلام جو، ص۴۰)
او آن قدر از دنیا گریزان بود که در عمل و معیشت نیز در همین راستا حرکت میکرد زندگی سادهی او، در خانهای قدیمی و محقر، گواهی صادق بر روح زاهدانهی این پیر فرزانه است. هنوز هم گلیمهای ۴۰ سال قبل در ۲ یا ۳ اتاق کوچک این خانه به چشم میخورد. ایشان حتّی اجازه نمیدادند برای چاپ رسالهی توضیحالمسائل از وجوهات شرعی هزینه شود و شخصی، هزینهی چاپ را به صورت قرضالحسنه پرداخت میکردند تا پس از فروش به او پرداخت شود. (رک: جمعی از محققین پژوهشکده باقرالعلوم، ص۳۷۴)
تواضع و فروتنی
شهرتگریزی، مبارزه با نفس و فروتنی از دیگر ابعاد برجستهی شخصیّت معنوی ایشان بود. با این که فقیهی شناخته شده و هم رتبهی مراجع پیشین بودند، امّا نسبت به انتشار توضیح المسائل خود اقدام نکردند و استدلال ایشان این بود که صبر کنید همه رسالهی خود را نشر دهند بعد اگر کسی ماند از دیگران تقلید نکرد و فقط خواست از من تقلید کند آن وقت رسالهی مرا منتشر کنید. در تواضع ایشان همین بس که میفرمودند: «نمازهایی که ما میخوانیم به نماز علمای بزرگ شباهت ندارد، نماز آنها و کیفیّت و خلوص و حال و حضور آنها گفتنی و توصیف کردنی نیست در صورتی که آنان شبانه روز غرق مباحث فقه و اصول بودند به گونهای که گویی وقت آنها غرق در درس و بحث و مطالعه است که خیال میشد برای عبادت و نماز حال و وقت ندارند ولی با این حال نماز آنها از عجایب بود، نماز آنها نماز بود، خدا کند طریق گذشتگان صالح خود را عالماً و عامداً ترک نکنیم». (رخشاد، ص۵۲)
زیارت و توسل مستمر
«از ایشان سؤال شد: آیا توسّل شرایط خاصی دارد؟ فرمودند: شرط همهی توسّلات، توبه است غیر از آن شرط دیگری ندارد». (جوانی شعبانی مفرد، ص۶۲)
وقتی به حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) شرفیاب میشدند؛ با توسّل عجیب و روزانهی خویش به آن حضرت، با احترام و خضوع و خشوع در مقابل ضریح میایستادند و پس از خواندن زیارت عاشورا، زندگی روزمرّهی خود را آغاز میکردند. (رک: ساعی، ص۲۱-۹)
ایشان به دعا کردن برای تعجیل فرج بسیار سفارش مینمودند و میفرمودند: «ما خود را از اطرافیان و دوستان آن حضرت میدانیم ولی در این امر مسامحه میکنیم. ظهور امام زمان اَهَمّ حاجات ماست ولی ما عَجّل فرجه میگوییم فقط برای این که بفهمانیم مجلس ختم شد و یا این که در موارد ازدحام مردم صلوات میفرستیم تا مردم جا به جا شوند نه این که جدّاً صلوات بفرستیم، به فکر او نیستیم با این که میدانیم او واسطهی بین ما و خداست. ای کاش میدانستیم که احتیاج او به ما و دعای ما برای او به نفع خود ماست وگرنه قرب و منزلت او نزد خدا معلوم است». (رخشاد، ص۲۷۷)
تقید به شرع مقدس
آیه الله مصباح یزدی در اینباره میگوید:
«ایشان شخصاً در رعایت آداب شرعی بسیار مقیّد بودند و ریزهکاریهای خاصّی را در رفتارشان رعایت میکردند که وصف آنها کار دشواری است به عنوان نمونه در جریان مبارزات، مدّتی بود که بنده قم نبودم و به مسافرت رفته بودم حتّی نزدیکان ما هم درست اطّلاع نداشتند که من کجا هستم در این مدّت ایشان یک بار کیسهی برنج و بار دیگر مبلغی پول به منزل ما فرستاده بودند. نکته این جاست که مبلغ پول را توسّط آقازادهی خود، علی آقا و خانم خودشان به خانواده داده بودند. وقتی برگشتم و این جریان را شنیدم مدّتی متحیّر بودم که سِرِّ کار ایشان چه بوده که آقازادهی ایشان سر کوچه ایستاده بودند و خانم ایشان آن پولها را در منزل به خانوادهی ما داده بودند؟ چرا آقازاده خودشان این کار را نکردهاند؟ تا این که بعدها متوجّه شدم که یکی از آداب شرعی این است که اگر زنی، شوهرش مسافرت هست، مرد نامحرم در منزلش نرود و اگر کاری هست به وسیلهی خانمی انجام شود. این قدر ظرافتها و ریزهکاریها در گفتار این ولی خدا وجود داشت که فهمیدن آنها خود یک علمی میخواهد چه برسد به این که انسان بتواند دقیقاً آنها را رعایت کند!» (جمعی از محققین پژوهشکده باقرالعلوم، ص۳۷۵)
آیه الله بهجت در کلام بزرگان
شیخ جعفر مجتهدی: «حضرت آیهالله بهجت دارای نفس مطمئنه است». (عباسی، ص۷)
علاّمه محمّد تقی جعفری: «ایشان سر تا پا موعظه است. من هر وقت ایشان را میبینم تا چند روز اثر آن در من باقی میماند در واقع برای ما هشدار دهنده است».
علاّمه طباطبائی: «الحمدلله که در زمانی زندگی میکنیم که شخص بزرگی (آقای بهجت) زندگی میکنند برویم یک بار نفسش به ما بخورد، ایشان عبد صالح است».
آیت الله جوادی آملی: «خیلی وقتها به علامه طباطبائی عرض میکردیم: درس اخلاق بگویید میخواهیم استفاده کنیم، میفرمودند اخلاق گفتنی نیست عمل کردنیست شما حضرت آقای بهجت را ببینید ایشان تمام زندگیاش درس اخلاق است، رفت و آمد و برخورد ایشان همه درس اخلاق است». (همان)
آیت الله بهاءالدّینی: «اکنون آقای بهجت ثروتمندین مرد جهان از نظر معنویات است». (همان، ص۷-۳)
آیت الله کشمیری: «ایشان را خیلی دوست میداشتند و ایشان را مرد پاکی میدانستند و تقدیسشان میکردند، از زهد و تقوای ایشان هم خیلی یاد میکردند».
ایشان را استاد کامل معرّفی میکردند. (صداقت، ص۲۵)
فهرست منابع:
۱ـ اسلامجو، حامد، قلب عارف (حضور قلب در نماز از دیدگاه علمای ربانی)، قم، نشر زائر، چاپ سوم، ۱۳۸۷.
۲ـ همان، صدای سخن عشق (مجموعه حکمتهای نماز از زبان آیهالله بهجت)، قم، نشر طوبای، چاپ اول، ۱۳۸۴.
۳ـ رخشاد، محمد حسین، در محضر بهجت (۵۰۰ نکته از ایشان)، قم، مؤسسه فرهنگی سماء، چاپ سوم، ۱۳۸۷.
۴ـ ساعی، مهدی، به سوی محبوب، قم، نشر شفق، چاپ سوم،۱۳۸۱.
۵ـ شعبانی مفرد، محمد جواد، نسخههای شفابخش، نشر موج علم، چاپ۵، ۱۳۸۹.
۶ـ شمس الدین، مهدی، بهارانه (حضرت غائب در کلمات آیه الله بهجت)، توسعه فرهنگ قرآنی، قم، چاپ اول، ۱۳۸۴.
۷ـ صداقت، علی اکبر، میناگر دل (احوالات سید عبدالکریم کشمیری)، قم، نشر دیوان، چاپ اول،۱۳۸۷.
۸ـ همان، صحبت جانان، (گذری بر اندیشه عرفانی عبدالکریم کشمیری)، قم، مطبوعات دینی، چاپ اول، ۱۳۸۲.
۹ـ عباسی، مهدی، نفس مطمئنه، قم، نشر تا ظهور، چاپ دوم،۱۳۸۷.
۱۰ـ لک علی آبادی، محمد، پردهنشین، قم، نشر هنارس، چاپ سوم،۱۳۸۷.
۱۱ـ جمعی از محققین پژوهشکده باقرالعلوم، گلشن ابرار، قم، نشر نورالسجاد.