مدیریت خشم/ مرضیه پورباقر مهنه

امروزه بیشتر مردم اعم از زن و مرد، کودک و پیر و… گرفتار خشم می‌شوند و در طول روز برای هر مسأله‌ی کوچک و پیش پا افتاده‌ای، صدایشان بالا می‌رود و به یکدیگر حمله‌ور می‌شوند و هر کدام می‌خواهند با عصبانیت، حرف خود را به کرسی بنشانند. اگر به پرونده‌های دادگاه‌ها و کلانتری‌ها رجوع شود و در اتفاق‌ها و حوادث، دقت لازم به عمل آید، معلوم می‌شود که اکثر آن‌ها از یک خشم کوچک و نا به جا شروع شده و اندوه‌های بسیاری را در پی داشته است.

به راستی خشم و غضب چیست و راه‌های کنترل آن چه می‌باشد؟

غضب یکی از غرایز انسانی است که در دفاع از هویت، باورها و فرهنگ او نقش مهمی ایفا می‌کند. در لغت به معانی خشم، کینه و جوشش درون آمده است (سیاح، ص۶۳۲) و در اصطلاح هیجان و حرکت خاصی است از روح انسان، به منظور غلبه و شکست فرد مقابل. (دهخدا، ص۸۵۲ ) و در تعریف دیگری آمده است که:  «غضب شعله‌ای‌ است که از آتش برافروخته‌ی‌ جهنم گرفته شده است؛ تنها با این فرق که این آتش فقط بر دل‌ها افروخته می‌شود و چون آتش زیر خاکستر در درون دل جا می‌گیرد». (شبّر، ص۲۴۷)

 

خشم مثبت و منفی

قرآن کریم هرگز اصل خشم را تخطئه نمی‌کند و خشم‌های مقدس را می‌ستاید. خشم مقدس یکی از صفات الهی است که نام‌های قهار و جبار حضرتش به آن اشاره دارد. خشمگین شدن اگر متعادل و در راه حق باشد، نه تنها ناپسند نیست، بلکه پسندیده و مورد رضای حق هم خواهد بود.

در سیره‌ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به نقل از امیر مومنان (علیه‌السلام) آمده است که:

آن حضرت برای امور دنیا هرگز عصبانی نمی‌شد؛ اما هرگاه برای حق غضبناک می‌شد، احدی را نمی‌شناخت و خشم پیامبر آرام نمی‌شد تا این‌که حق را یاری کند. علامه طباطبایی (ره) در این زمینه می‌فرماید: «هرگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خشمگین می‌شد- که جز برای خدا غضب نمی‌کرد- چیزی تاب مقاومت در برابر غضب آن حضرت را نداشت».

یک انسان کامل فقط در راه حق و به خاطر پایمال شدن حقوق الهی و حقوق مردم خشمگین می‌شود و در این مورد هم از مرز ایمان و حدود الهی خارج نمی‌شود.

انسان‌ها را در حالت خشم و غضب می‌توان به سه گروه تقسیم کرد:

دسته‌ی اول: انسان‌هایی که در هنگام غضب افراط می‌کنند و از حدّ و مرز ایمان بیرون می‌روند. این گونه اشخاص همواره گرفتار اعمال ناپسند خود هستند و بسا که پشیمانی هم سودی به حالشان نخواهد داشت.

دسته‌ی دوم: افرادی هستند که به طور کلی خشمگین نمی‌شوند و اصلاً قوه‌ی غضبیه‌ی‌ خود را به کار نمی‌گیرند و در جاهایی که حتی شرع و عقل هم برای آنان خشم را لازم دانسته است به هیچ  وجه حرکتی ندارند. اینان نه تنها عملی ناپسند انجام می‌دهند بلکه از افراد عصبانی بدترند و افرادی بی‌غیرت و بی‌هویت تلقی می‌شوند.

دسته‌ی سوم: کسانی که بر اساس کمال وجودی خود هر‌گاه خشمگین می‌شوند، از مرز اعتدال خارج نمی‌شوند. اینان با ایمان راسخ و اعتماد به نفسی که دارند، هنگام بروز حالت خشم بر وجودشان تسلط کامل دارند و تمام اعضا و جوارحشان تحت فرمان عقل و ایمانشان قرار دارد.

همان گونه که ملاحظه می کنید نوع اول و دوم از نوع خشم منفی می باشد در مورد اول، فرد عصبانی و خشمگین کارهایی انجام می دهد که چه بسا قابل جبران نخواهد بود و در نوع دوم بی‌تفاوتی نسبت به بسیاری از مسائل از قبیل، دین ،ایمان، ناموس، فرزند و… مشکلاتی را برای آنان فراهم می آورد. اما در خشم مثبت، ضمن عکس العمل نسبت به آنچه با اعتقادات وی تغایر دارد، تلاش می کند که تحت فرمان عقل و ایمان تصمیم گیری نموده و از بروز خشمی که منجر به عواقب سوء شود پرهیز می کند.

 

نشانه های خشم

سبب خشم و غضب، هیجان و درگیری آتشی است که در وجود انسان به ودیعت نهاده شده است و در هنگام خشم به یکی از صورت‌های زیر بروز می‌کند:

۱ـ زمانی که فرد به زیر دست خود خشمگین شده و بداند که بر او مستولی می‌شود، خون او غلیان کرده و به جوش می‌آید و مانند آب جوشان دیگ به طرف بالا می‌رود و با شدت به رگ‌های صورت وارد می‌گردد، لذا می‌بینیم که چشم و پوست کاملاً سرخ می‌شود.

۲ـ وقتی که فرد به بالا دست خود غضبناک شده و از انتقام مأیوس باشد، خون منقبض شده، از اطراف بدن به داخل بر می‌گردد و به حزن و اندوه تبدیل می‌شود، لذا رنگ صورت به زردی می‌گراید.

۳ـ هنگامی که بر هم شأن خود غضب کند و در قدرت انتقام شک داشته باشد، خونش گاه منقبض و گاه منبسط می‌شود به همین جهت گاه رنگش به زردی و گاه به سرخی در می‌آید و دچار اضطراب می‌شود. (شبّر، ۲۴۷)

 

 

خشم و غضب در آیات و روایات

برخی آیات اشاره به غضب و خشم مردم کرده است «وَ الَّذینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ؛ و آن‌ها کسانی هستند که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب می‌ورزند و هنگامی که خشمگین می‌شوند عفو می‌کنند». (شوری/۳۷)

روایات زیادی نیز در خصوص قوه‌ی غضبیه و خشم در کتاب‌های روایی معتبر آمده است که به چند مورد اکتفا می‌نماییم. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «بدانید که بهترین انسان‌ها کسانی هستند که دیر به خشم می‌آیند و زود راضی شوند». (نهج‌الفصاحه، ح۴۶۹)

امام صادق (علیه‌السلام) بیان می‌دارند: «هر کس سه بار بر تو خشم گرفت ولی به تو بد نگفت او را به دوستی انتخاب کن». (معدن‌الجواهر، ص۳۴)

امام علی (علیه‌السلام) هم یکی از ویژگی‌های شیعیان را عدم ظلم به هنگام خشم بیان فرموده‌اند که: «شیعیان ما کسانی‌اند که در راه ولایت ما بذل و بخشش می‌کنند، در راه دوستی ما به یکدیگر محبت می‌نمایند، در راه زنده نگه داشتن امر و مکتب ما به دیدار هم می‌روند. چون خشمگین شوند، ظلم نمی‌کنند و چون راضی شوند، زیاده‌روی نمی‌کنند، برای همسایگانشان مایه‌ی برکتند و نسبت به هم‌نشینان خود در صلح و آرامشند». (کلینی، ۲۳۶/۲)

از آیات و روایات فوق چنین استنباط می‌شود که قوه‌ی غضب از نیاز‌های حیاتی وجود انسان است. بدون غضب انسان نمی‌تواند هیچ خطری را از خود دور کند، با هیچ دشمنی درنمی‌آویزد و از هیچ مهلکه‌ای‌ نمی‌گریزد؛ بنابراین، ریشه‌کن کردن آن از وجود آدمی نه ممکن است و نه لازم. تنها وظیفه‌ای‌ که داریم آن است که قدرت و صولتش را در هم بشکنیم تا تحت هدایت عقل و شرع، آن جا که شعله‌ی‌ غضب لازم است بروز کند و در هر جا حلم است خاموش باشد و عقب بنشیند. آن‌چه مورد رضای خداوند می‌باشد همین است که غضب در اختیار انسان باشد، به همین دلیل است که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ» آنان که خشم خویش را فرو می‌برند. (آل عمران/۱۳۴) یعنی خشم در وجودشان هست و آن را مهار می‌کنند. (محمدی، ص۷۴)

 مدیریت و درمان خشم

 ـ تغییر پذیری اخلاق

در بین مردم زیاد شنیده‌ایم که می‌گویند فلانی بدخو و عصبانی است و اخلاقش همین است؛ لذا به جای این که تلاش نمایند تا شخص در تغییر خُلق و خوی خود بکوشد، با او مدارا می‌کنند و می‌گویند چاره‌ای‌ نیست باید با او بسازیم. در صورتی که اخلاق انسان به دلایل زیر قابل تغییر و تبدیل است:

الف) اگر خلق و خوی انسان تغییر ناپذیر باشد، مسائلی مانند دین، قانون‌گذاری، تنبیه و تشویق، تعلیم و تربیت و… باطل و بی‌معنی خواهد بود.

ب) حتی خُلق چهارپایان تغییر پذیر ست، زیرا شکار وحشی، اهلی می‌شود و انس می‌گیرد، اسب سرکش رام می‌گردد و سگ از حمله کردن به نگهبانی دگرگون می‌شود. پس چرا تغییر در انسان امکان پذیر نباشد؟

ج) آیه‌ی شریفه هم بیانگر تغییر و دگرگونی است: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ محققاً خداوند حال هیچ قوم و جامعه‌ای‌ را از حیث آن چه در آن‌هاست از نعمت و عافیت دگرگون نمی‌سازد، مگر این که نفس خویش را دگرگون سازند». (رعد/۱۱)

د) قرآن از نفس اماره (یوسف/۵۴)، لوامه (قیامت/۲)، و مطمئنه (فجر/۲۷) سخن می‌گوید که دلیل دگرگونی و تغییر نفس است به این نحو که نفس در مرتبه‌ای‌ «امر کننده به بدی‌ها»، در مرتبه‌ای‌ «ملامت کننده» و در مرحله‌ی‌ دیگر «آرام و مطمئن» است. (شمیم یاس، ش۷)

هـ) و آن چه حکما گفته‌اند این است که: «نفس انسانی دارای دو مقصود و در حرکت به دو سمت است، سمتی به بالا (عالم غیب) و سمتی به جانب پستی (عالم ماده) و هر کدام از این دو، آثاری خاص در نفس انسانی دارند و نفس از این آثار تغییر می‌پذیرد تا این که در زمره‌ی‌ ملائکه یا در گروه شیاطین قرار گرفته و یا در بین این دو مردد می‌گردد. (فخر رازی، ص۱۵۲)

 ـ راه های درمان خشم

برای هر مشکلی راه علاجی وجود دارد، در هنگام بروز خشم می‌توانید به داروخانه بروید و انواع داروهای مسکن و آرام بخش را تهیه کنید، اما مطمئن باشید که هیچ کدام اعصاب شما را آرام نخواهد کرد مصرف دارو راه چاره نیست. راه‌هایی وجود دارد که با به کار بردن آن می‌توان خشم و غضب را مدیریت و کنترل کرد از جمله:

 ۱ـ توکل به خدا و عمل به احادیث

آرامشی که در اثر توکل به خدا نصیبتان می‌شود، درمان شماست. آرامش را در طبیعت، چمنزار سر سبز و غروب آفتاب بجویید. هنگامی که فکر می‌کنید آرامش برایتان امکان ندارد، یا هر چه کردید راه نجاتی نیافتید، در آن هنگام به خدا پناه ببرید و از او کمک بخواهید. (شمیم یاس، ش۶) با خود زمزمه کنید که «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ در آن هنگام آرامشی وصف ناشدنی می‌یابید». (رعد/۲۸)

امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «خدای عز و جل به یکی از پیامبرانش وحی فرستاد که‌ ای فرزند آدم، مرا در هنگام خشمت یاد کن تا من نیز تو را در هنگام خشمم یاد کنم و تو را در زمره‌ی کسانی که نابودشان می‌سازم، نابود نگردانم و به این که من انتقامت را از دشمنت بستانم راضی و خشنود باش، زیرا انتقام‌گیری من برای تو بهتر است از این که خودت دست به کار شوی و انتقام خود از وی بستانی». (حر عاملی، ص۲۴۶، ح۵۳۸)

۲ـ وضو گرفتن

از آن جا که خشمگین شدن در اثر غلیان خون حاصل می‌شود برای درمان آن بایستی به نحوی وجود فرد سرد شود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «أَنَّ الْغَضَبَ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ أَنَّ الشَّیْطَانَ خُلِقَ مِنَ النَّارِ وَ إِنَّمَا یُطْفِئُ النَّارَ الْمَاءُ فَإِذَا غَضِبَ أَحَدُکُمْ فَلْیَتَوَضَّأْ؛ خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش می‌شود، پس هرگاه یکی از شما به خشم آمد، وضو بگیرد». (نهج الفصاحه، ح۶۶۰)

 ۳ـ آگاهی از علل خشم و غضب

عامل مهمی که در تسلط بر خشم و غضب مؤثر است، وقوف و آگاهی بر این عمل است. خشم به تنهایی هجوم نمی‌آورد، بلکه همراه خود غم و اندوه، نگرانی و اضطراب را هم می‌آورد. لازم است ریشه‌ی عصبانیت را بیابید، هر مشکلی هر قدر هم که بزرگ باشد از مشکلات کوچک‌تری تشکیل شده که به راحتی مرتفع می‌گردند. از مشکلات نهراسید، خود را کنترل کنید و زود تسلیم نشوید.

۴ـ عفو و بخشش دیگران

وقتی ما کسی را می‌بخشیم، علاوه بر کسب رضایت پروردگار، در واقع به کنترل او روی چگونگی احساس خود پایان می‌دهیم. ما به خودمان شانس یک زندگی تازه را می‌دهیم، زندگی‌ای که در آن تنفرهای کهنه و مزمن جایی ندارند. بنابراین عفو، هدیه به دیگران نیست، بلکه هدیه به خودمان است.

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: از هر که خشمش را فرو خورد و از برادر مسلمانش گذشت کند، خداوند اجر شهید به او عطا فرماید. (حر عاملی، ص۱۳۴ به نقل از عقاب الاعمال، ص۴۷)

 ۵ـ استفاده از تغذیه‌ی مناسب

استفاده از بعضی مواد غذایی مانند: کالباس و سوسیس، نوشابه‌های گازدار و ادویه‌جات به مقدار زیاد و استفاده‌ی زیاد مواد کافئین‌دار مانند: چای، قهوه و شکلات زمینه‌ساز هیجانات کاذب و عصبانیت می‌باشد و در مقابل آن استفاده‌ی زیاد از سبزیجات و میوه‌جات و دم کردن گیاهان دارویی مانند سنبل‌الطیب یا گل گاو زبان باعث آرامش و خویشتن‌داری می‌گردد.

از دیگر عوامل مؤثر در مدیریت خشم، شتاب نکردن و عجول نبودن ، فاصله گرفتن از محیط متشنج وکشیدن چند نفس عمیق، دوش گرفتن و نوشیدن آب خنک  است و این که هر کاری را با طمأنینه انجام دهید با تمرین زیاد می‌توانید به این کار عادت کنید.

 فهرست منابع:

۱. حر عاملی، جهاد با نفس، ترجمه علی افراسیابی، بی جا، نهاوندی، ۱۳۸۶.

۲. حر عاملی، آداب معاشرت از دیدگاه معصومین، ترجمه محمد علی فارابی، مشهد، به نشر، ۱۳۸۶.

۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، اسلامیه، ۱۳۸۳.

۴. سیاح، احمد، فرهنگ دانشگاهی، عربی به فارسی، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۲.

۵. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۲۵.

۶. شبّر، سید عبدالله، اخلاق، مترجم: محمد رضا جباران، قم، روح، ۱۳۶۸.

۷. پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، ترجمه: محسن غرویان، قم، عصر ظهور، ۱۳۸۷.

۸.کراجکی، محمد بن علی، معدن‌الجواهر، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، بی تا.

۹. محمدی، نور مراد، خشم، بی جا، مؤسسه بوستان کتاب، بی تا.

۱۰. ماهنامه فرهنگی اجتماعی شمیم یاس، سال سوم، ش هفتم، مهر ۱۳۸۲.

۱۱. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، مترجم: علی اصغر حلبی، تهران، اساطیر، ۱۳۷۱.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا