اسماء بنت عمیس
*محدثه هاشمیان فر
اسماء بنت عمیس یکی از بانوان نمونهی تاریخ صدر اسلام بود که در عصر جاهلیت به دنیا آمد. آن زمان که اعراب، دختران خود را زنده به گور میکردند، به لطف الهی اسماء در خانوادهای مؤمن به دنیا آمد و از مرگ نجات یافت. پدر وی عمیس و مادرش هند افرادی خداشناس بودند که فرزندان دختر زیادی داشتند و آنچنان در تربیت آنها کوشیدند که دخترانشان از نظر ایمان و عفّت در شهر مکّه صاحب شهرت شدند. [۱]
مقام و منزلت چند تن از این خواهران به قدری بود که رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) دربارهی ایشان میفرماید: «خداوند رحمت کند خواهران اهل بهشت را: اسماء بنت عمیس که همسر جعفر بن ابیطالب بود، سلمی که همسرحمزه بن عبدالمطلب بود و امّ الفضل لبابه که همسر عباس بن عبدالمطلب بود و امّالمؤمنین (همسر پیامبر) میمونه بنت حارث[۲]».
اسماء بنت عمیس به واسطهی ایمانی که داشت با جعفر بن ابیطاب پسر عموی پیامبر ازدواج کرد. این زوج جوان به واسطهی خلوص نیّت و نزدیکی بسیاری که با نبیّ اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) داشتند پس از شنیدن ندای اسلام جزو نخستین کسانی بودند که به دین اسلام مشرّف شدند و در دوّمین مرحلهی هجرت، همراه عدّهای از تازه مسلمانان به سرزمین حبشه هجرت کردند. [۳]
اسماء و جعفر در سرزمین حبشه با سختیها و مرارتهای بسیاری مواجه شدند، امّا به خواست خدا در همان جا صاحب فرزندانی به نامهای عبدالله، محمد و عون شدند [۴] که وجود این کودکان در آن دیار غریب مایهی دلگرمی و نشاط آنها گردید و تحمّل رنج این سفر را برایشان آسانتر ساخت.
پس از گذشت سیزده سال زندگی درحبشه درحالی که حدود هفت سال از هجرت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) به مدینه میگذشت و مسلمانان در جنگ خیبر به پیروزی رسیده بودند، اسماء و جعفر همراه سایر مسلمانان وارد شهر مدینه شدند و رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) را بسیار خشنود ساختند.[۵]
جعفر بن ابیطالب برادر امیر المؤمنین علی(علیهالسّلام)، یکی از مردان شجاع، رشید و از جنگاورترین افراد زمان خویش بود. وی نه تنها از جهت خلق و خو و ظاهر بسیار شبیه رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود[۶] بلکه همواره یار و مدافع نبیّاکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و شخصیّتی بسیار باهوش و زیرک بود که در حبشه از جان تازه مسلمانان به خوبی دفاع کرد و نظر نجاشی پادشاه حبشه را به سمت مسلمانان جلب نمود[۷]. این زوج جوان زندگی بسیار خوبی در کنار یکدیگر داشتند اما این دوران طلایی از عمر اسماء و جعفر چندان طول نکشید و جعفر بن ابیطالب در جنگ با سپاه روم به شهادت رسید[۸].
پس از شهادت جعفر، اسماء بسیار اندوهگین شد. خانوادهاش بدون سرپرست ماندند و مجبور بود مسئولیتهای مهمّ زندگی یعنی تربیت فرزندان و تأمین معاش آنها را به تنهایی بر عهده بگیرد. این کار برای یک زن جوان بسیار دشوار بود، امّا رسولخدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسماء را تنها نگذاشت و در مواقع لزوم به یاریش می شتافت. [۹]
مدّت زمانی از شهادت جعفر گذشت. اسماء تصمیم گرفت برای پرورش بهتر فرزندان ازدواج کند و کودکانش را از نعمت داشتن پدر محروم نسازد؛ در نتیجه با وساطت رسول اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسماء با ابوبکر بن ابی قحافه که از یاران حضرت بود ازدواج کرد[۱۰].
پس از رحلت رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خلافت غاصبانهی ابوبکر، اسماء تسلیم افکار همسر نشد و در حقّانیت عقایدش تردید نکرد. اسماء میدانست که مردم اسیر ظواهر فریبندهی دنیا شدهاند و خاندان نبوّت را تنها گذاشتهاند به همین دلیل بسیار به دیدار ایشان میشتافت، از ایشان دلجویی نموده و در مواقع لزوم از حقوقشان دفاع میکرد[۱۱].
در جریان غصب فدک توسّط ابوبکر و همدستانش، اسماء همراه فاطمه (سلاماللهعلیها) به مسجد رفت و در حضور مهاجر و انصار شهادت داد که فدک تنها میراث پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای دخترش فاطمه است[۱۲]. در آن مجلس اسماء علیه شوهرش سخن گفت و مقابل چشم همهی مردم از حق پاکترین و مظلومترین انسانهای عالم دفاع کرد[۱۳].
بعد از آن هم وقتی درب خانه حضرت علی (علیهالسّلام) به آتش کشیده شد و فاطمه(سلاماللهعلیها)پشت درب خانه به شدّت مجروح و زخمی گشت، باز هم اسماء اهل بیت را تنها نگذاشت او رفت و آمد بسیاری به خانه ایشان داشت و از حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)پرستاری مینمود. در همین روزها وقتی اسماء متوجّه ناراحتی حضرت شد که به خاطر مشخّص بودن اندامش از بالای کفن پس از وفات نگران است، با توجه به آن چه در حبشه دیده بود تابوتی برای بانو ساخت که ایشان را بسیار خوشحال نمود[۱۴]. اسماء حتّی در زمان وفات فاطمه (سلاماللهعلیها) نزد ایشان بود و بنا به وصیّت ایشان همراه مولا علی (علیهالسّلام) جنازهی حضرت را غسل داده، کفن نمود[۱۵].
دیگر زندگی در خانهی ابوبکر که دشمن سرسخت حضرت و از عوامل شهادت فاطمه (سلاماللهعلیها)بود برای اسماء بسیار سخت شده بود. او بسیار بردبار و صبور بود که توانست در خانهی دشمنِ بزرگوارترین بانوی عالم زندگی کند و از خانهی آن مرد ظالم کوچ ننماید[۱۶].
در این دوران با توجّه به رفتارهای شجاعانهای که اسماء در دفاع از اهل بیت نموده ، در میان مهاجر و انصار فضیلت یافته و بسیار مود توجّه قرار گرفت[۱۷]. اسماء فهمیده بود که اشخاصی به بهانهی ازدواج با وی قصد دارند موقعیت خود را محکم ساخته و از جایگاه او سوء استفاده کنند، به همین دلیل برای جلوگیری از این اتّفاق وقتی پس از شهادت فاطمه (سلاماللهعلیها) و مرگ ابوبکر، حضرت علی (علیهالسّلام) از اسماء خواستگاری کرد بسیار خوشحال شد و به ایشان پاسخ مثبت داد[۱۸].
در نتیجه اسماء به خانهی مولا رفت و همراه فرزندش محمد بنابیبکر که تنها سه سال داشت به خدمت فرزندان فاطمه (سلاماللهعلیها) رسید. در خانهی حضرت، اسماء صاحب دو فرزند پسر دیگر به نامهای محمد و عون شد[۱۹] و بدین طریق ارتباط و پیوند خویش را با جانشین رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) عمیقتر و محکمتر احساس نمود.
در دوران ممنوعیت نقل احادیث نیز اسماء از خلفای زمان نترسید و از جمله اندک زنانی بود که به نقل احادیث نبوی پرداخت[۲۰]. در آن دوران اسماء به دلیل مظلوم واقع شدن حضرت علی(علیهالسّلام) بیشتر احادیثی را که در مورد فضایل مولا شنیده بود از جمله حدیث غدیر، حدیث رشد شمس و احادیث دیگری را برای مسلمانان ذکر مینمود[۲۱].
اسماء بنت عمیس مادری نمونه بود زیرا توانست فرزندانی وارسته و پرهیزکار تربیت کند. با تلاشهای اسماء پسران جعفربن ابیطالب از شیعیان و محبان واقعی حضرت علی(علیهالسّلام) و از صحابه و یاران ایشان گردیدند[۲۲]. همچنین اسماء، محمدبنابیبکر را که پدرش دشمن اهل بیت بود به گونه ای پرورش داد که از صحابهی علی(علیهالسّلام) شد و با ایشان بیعت نمود. [۲۳]
پس از یک دوره حیات موفّق و زندگی سرشار از عشق به اهل بیت، اسماء در سن نود سالگی وفات یافت و تاریخ زندگی خود را به عنوان الگویی برای زنان مسلمان ثبت کرد[۲۴].
پی نوشت:
۱- رک: عبدالرحیم اباذری، بانوان قبیله ابرار «اسماء بنت میس» بی جا، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی شاکر، زمستان ۱۳۷۶، ص ۱۱؛ ذبیح اله محلاتی، ریاحین الشریعه، طهران، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۳، ج ۲، ص ۳۰۴.
[۲] -رک: محمد الحسون، ام علی مشکور، اعلام النساء المومنات، بی جا، انتشارات اسوه، وابسته به سازمان حج و اوقاف و امور خیریه، ۱۴۱۱ ه ق، ص ۱۱۷
[۳] – رک: ذبیح الله محلاتی، ریاحین اشریعه، ج ۲، ص ۳۰۵
[۴] – رک: ابن سعد، طبقات کبری، بیروت، دار صدر، بی تا، ج ۴، ص ۳۴
[۵] – رک: ابن سعد، همان، ج ۴، ص ۳۴
[۶] – رک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۳، ج ۶، ص ۳۰۴؛ ابن سعد، طبقات کبری، ج ۴، ص ۳۶
[۷] – رک: عز الدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، حسن روحانی، بی جا، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ج ۷، ص ۹۰۲
[۸] – رک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۲۳۴
[۹] – رک: عبدالرحیم اباذری، بانوان قبیله ابرار «اسماء بنت عمیس»، ص ۴۲
[۱۰] – رک: محمد الحسون، ام علی مشکور، اعلام انساء المومنات، ص ۱۱۱
[۱۱] – رک: عبدالرحیم اباذری، بانوان قبیله ابرار«اسماء بنت عمیس» ص ۵۳
[۱۲] – رک: ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۲۴
[۱۳] – رک: ذبیح الله محلاتی، همان، ج ۲، ص ۳۰۸
[۱۴] – رک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر الاخبار و الائمه و الاطهار، بیروت، لبنان، موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ه ق، ج ۴۳، ص ۱۱۵
[۱۵] – رک: محمد باقر مجلسی، همان، ج ۴۳، ص ۱۷۱
[۱۶] – رک: ابن اثیر الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۱۸
[۱۷] – رک: ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ج ۲، صص ۲۴ و ۶۰
[۱۸] – رک: ابن سعد، طبقات کبری، ج ۸، ص ۲۸۵
[۱۹] -رک: ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۱۳
[۲۰] – رک: جمعی از خواهران طلبه حوزه های علمیه، زن از دیدگاه ادیان و مکاتب، قم، انتشارات نصایح، زمستان ۱۳۷۹، ص ۵۱
[۲۱] – رک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۳۵۸؛ محمد الحسون، ام علی مشکور، اعلام النساء المؤمنات، ص ۱۱۲
[۲۲] – رک: احمد بن علی بن الیطالب الطبرسی، الاحتجاج، تعلیفات و ملاحظات محمد باقر الموسوی الخرسان، نشر المرتضی، ۱۴۰۳ ه ق، ج ۱، ص ۹۴، عبدالرحیم اباذری ، همان، صص ۴۴و ۴۵؛ ابوالقاسم الموسوی الخویی، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، بی جا، چاپخانه الاراب، بی تا، ج ۱۵، ص ۱۷۳
[۲۳] – رک: ابوالقاسم الموسوی الخویی، همان، ج ۱۴، ص ۲۴۵
[۲۴] – رک: محمد حرز الدین، مرآقد المعارف، تحقیق محمد حسین حرز الدین، انتشارات سعید بن جبیر، ۱۳۷۱ ه ش، ۱۹۹۲ م، ج ۱، صص ۱۴۱ و ۱۴۲.