تنظیم: مرضیه پورباقر مهنه
مقدمه
تابستان است و هوا بسیار گرم؛ امّا از ماندن توی خانه هم کلافهام. میپرسم چند شنبه است؟
ـ سه شنبه. این را مادرم در حالی که لیوان شربت خاکشیر را روی لب گذاشته میگوید.
کولر را روی درجهی تند میگذارم. گوشی تلفن را برمیدارم و با مریم دوستم قرار میگذارم که بیرون برویم. به مادرم میگویم: شما نمیآیید؟ سرش را به علامت مثبت تکان میدهد.
عصرهای سهشنبه درس تفسیر، گرما و سرما نمیشناسد. استاد طاهایی آیاتالولایه را میگوید و ما با جان دل میشنویم و یادداشت برمیداریم. درس به پایان میرسد و تا اذان مغرب فرصت خوبی است تا به استاد نزدیکتر شویم و گفتگویی خودمانی داشته باشیم. دختران دیگر هم به جمعمان اضافه میشوند. ایّام شعبانیه است و استاد با همان لبخند همیشگی میگوید: اعیاد مبارکتان باشد. عروسی کدامتان است؟
و ما دسته جمعی میگوییم: استاد! کو تا عروسی با این اوضاع اقتصادی؟
و استاد برایمان اینگونه میگوید:
*عزیزان! اگر به روایات و آیات الهی توجّه کنیم، دستور است که در ازدواج سرعت داشته باشید. در آیهی ۳۲ از سورهی مبارکهی نور خداوند میفرماید: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّه مِنْ فَضْلِه»؛ شما بیجفتان را جفت بدهید، برای دختران و پسرانتان، همسرانی که صلاحیت دارند و شایسته هستند انتخاب کنید و ترس از فقر هم نداشته باشید. اگر فقیر هم باشند، نگویید چگونه این پسر را زن بدهیم و یا از کجا به این دختر جهیزیه دهیم. خداوند از فضل خودش بینیازشان میکند. یک عامل نگهداری دختر و پسر و ازدواج دیر هنگام آنها از طرف خانوادههایشان همین ترس از نداشتن است. قرآن میفرماید: نترسید! خداوند ـتبارک و تعالیـ رزّاق است. اگر فقیر باشند خدا آنها را غنی و بینیاز میکند و ازدواج هم سبب ازدیاد روزی میشود. خداوند وعده داده است که بینیاز میکند.
یکی میگوید: حالا برای چی اینقدر عجله؟
*اینکه دستور داده شده است هر چه زودتر برای ازدواج پسر و دختر اقدام کنید، به خاطر پیامدهای آن است. اگر نیاز جنسی دختر و پسر در سن ازدواج جوابگو نداشته باشد، خدای نکرده به انحراف کشیده میشوند. این طور نیست که همه تسلّط بر نفس داشته باشند، بتوانند خودداری کنند و صبر و پایداری داشته باشند. بنابراین خانوادهها باید هر چه زودتر برای ازدواج پسر و دختر اقدام کنند.
خانوم ما هنوز درس داریم. ازدواج کنیم یا از درس عقب میمانیم یا به زندگیمان نمیتوانیم رسیدگی کنیم.
*اول ازدواج بعد درس. بارها گفته میشود که این پسر درس دارد، این دختر درس میخواند. ازدواج باشد برای بعد از تحصیلشان؛ که این هم اصلاً صحیح نیست. از طرفی«اطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ إِلَى اللَّحْد» داریم که از گهواره تا گور دانش بجوی؛ صحیح نیست که درس را ترک کنند، باید درس بخوانند. ولی ازدواج مانع درس خواندن در حوزه یا دانشگاه نمیشود. درس بخوانند و ضمن ازدواج شرط تحصیل را داشته باشند. افرادی هستند که شش کلاس سواد داشتند بعد از ازدواج درس خواندند لیسانس و فوق لیسانس گرفتند و دارند دکترا میگیرند. پس ازدواج مانع تحصیل نیست. ما این را نمیپسندیم که درس نخوانند و فقط خانهداری کنند. این را اسلام هم نمیپسندد؛ امّا فراموش نشود وظایف اوّلیه و ضروری در زندگی، همسرداری و تربیت فرزند است. پسر کسب و کاری داشته باشد که بتواند زندگیش را اداره کند و دختر هم بتواند خوب همسرداری کند و فرزندان خوبی تربیت کند. البتّه در این صورت درس با کندی پیش میرود ولی باید به وظایف اوّلیهاش هم توجّه داشته باشد. درس را هم ادامه دهد. هرچه بیشتر درس بخواند وظیفهشناسیاش بیشتر میشود.
استاد! خوب ما میخواهیم لیسانس و فوق لیسانس بگیریم. حدّاقل همسرمان هم باید همینقدر درس خوانده باشد تا هم کفو هم باشیم!
*توصیهی ما این است که این افراد یک مقدار غرورشان را بشکنند، قدری به ایمان طرف مقابل فکر کنند. مهمترین سرمایه برای مرد یا زن ایمان اوست. اگر واقعاً ایمان والایی داشته باشد حالا از نظر سواد کمتر باشد ولی فهمش خوب باشد، قبولش کنند. افراد زیادی هستند که خانمها تحصیلات عالیه دارند امّا همسرانشان درس کمتری خواندهاند. این خانم فهمیده شده، میداند چه طور زندگی کند. البتّه قدری مشکل است که با هم همفکر نباشند؛ امّا هم عقیده که هستند. آنچه که دو فرد را به هم نزدیک میکند عقیده است که عقیدهشان یکی باشد. در صورتی که همفکر نباشند زن میسازد و صبر میکند.
هنوز خیلی زوده ما که سنّی نداریم؟
دختر از سن ۱۷ تا ۲۱ سال شور و هیجان دارد. اگر از این بگذرد بیشتر از دیدگاه عقل و منطق وارد میشود و حالت افسردگی در دختر جوان ایجاد میشود. تحصیلات دارد، سنّش بالاست، ازدواج نکرده، به فرض که ازدواج کند، مادر شود، یک مادر افسرده و با روحیهی خمیده. آن شادابیهای جوانی را ندارد. اگر غریزه سرکوب شود پیامدهایش افسردگی و عصبانیت است. گاهی هم بیماریو جنون است. این پیامدها خیلی خطرناکند. مگر این که با نیروی ایمان بتواند غریزه را کنترل کند. با یاد خدا با بندگی و عبادت و با توجّه به وظایف اجتماعی و دینی جلوی سرکشی غریزه را بگیرد.
حضرت زهرا(علیهاالسّلام) در سن ۹ سالگی ازدواج کردند. علمای بزرگواری داریم که دخترانشان که به سن ازدواج میرسیدند شوهر میدادند حتّی در احوالات بعضی از علما نوشتهاند که وقتی دخترشان به حدّ ازدواج میرسید در جمع طلّاب میفرمودند: دختر من موقع ازدواجش رسیده و افرادی خواستگاری میکردند و ازدواج صورت میگرفتهاست. سن ۱۵ تا ۲۱ را مناسب ازدواج میدانم. خانوادهی من هم ازدواج را مهم میدانستند در دوازده سالگی ازدواج کردم و بعد به فکر تحصیل افتادم.
ازدواج یک امر مهمّی است. تحصیل هم مهم است امّا آن پیامدهای منفی که عدم ازدواج دارد عدم تحصیل ندارد؛ بنابراین ازدواج اهمّ است و ازدواج مقدّم بر تحصیل میشود.