طواف خانه‌ی جانان در کلام امیرمؤمنان

haj-3

حج در نهج البلاغه     

*مرجان کاظمی 

مقدمه

حج در نهج البلاغه، مانند تمامی موضوعاتی که در آن مطرح شده، بسیار زیبا و دلانگیز توصیف شده است. به صورتی که انسان دوست دارد، چشمانش را ببندد و خود را به دریای جملات و امواج توصیفات و تشبیهات کلام حضرت بسپارد. امام در سخن از حج، تمام ابعاد آن را مدّ نظر داشته ‏اند و حکمت و فلسفههای گوناگون مناسک حج را به شکلی لطیف بیان نمودهاند که هر خوانند‏ه ‏ای را به شوق وا میدارد و او را هرچه بیشتر مشتاق زیارت بیت الله الحرام می ‏گرداند.

هر چند که شارحان بزرگوار بسیاری به شرح کلام حضرت پرداخته و رمز و رازهای کلام ایشان را بیان نموده ‏اند، باز هم  نکات بسیاری است که عقل و درک ما از آن عاجز است. بحث ما در این مقاله، در سه محور توصیف حضرت از حج، توصیف از حج گزاران و سفارش به حج می‌باشد.

 

توصیف از حج:

امیرالمؤمنین، علی (علیه ‏السّلام)،  به ابعاد و آثار مختلف حج اشاره نموده ‏اند که بعضی از این آثار ذکر می‏ گردد.

۱- حج فقر زدایی از دنیا و آخرت و موجب برکت مادّی و معنوی است:

حضرت می‏ فرماید: «… وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضَانِ الذَّنْب»؛ و حج نمودن خانه‏ ی خدا و به جا آوردن عمرهی آن، همانا این دو، فقر و پریشانی را می‏ زداید و گناه را می ‏شوید و پاک می ‏سازد (فیض‌الاسلام،خطبه ۱۰۹،ص۳۳۸).

حج و زیارت خانه‏ ی خدا، هم با معیشت دنیوی ارتباط دارد و هم با حیات اخروی. آفت زندگی دنیا، فقر و ناداری و آفت حیات اخروی، گناهان می‏ باشد. در اینجا به برکات مادّی و معنوی هر دو اشاره شده است که خلاصه‏ ی آن در قرآن کریم آمده، آن‏جا که می ‏فرماید: «لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ»(حج،۲۸). می‏ توان گفت که گویا سخن حضرت، تفسیری بر این آیه است.

«یرحضان الذنب»، اشاره به تأثیر معنوی حج دارد. تأثیر حج از نظر معنوی، قابل سنجش و شمارش نمی‏ باشد. هر کس به این سفر روحانی رفته، متحوّل شده است و اخبار رسیده در سفرنامه‏ های حج، به روشنی گویای این مطلب می‏باشد. گویی گناهان، با این تحوّل از جان و روح انسان رخت بر‏میبندد؛ ‏چون درختان که در پاییز، با تکانی تمام برگ‏ های خود را بر زمین می‏ریزند.

 توصیف این سخن را، به بهترین صورت، می ‏توان در کلام معصوم یافت که می ‏فرماید: «یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَهِ یَوْمٍ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»(مجلسی، ج۹۹،ص۲۶) و روایات بی‏ شمار دیگری نیز که از ائمه به ما رسیده، این حقیقت را ذکر می‏کند.

از برکات مادّی حج نیز در سخن حضرت آمده است (یَنفیانِ الفَقرَ). بعد مادّی حج از این نظر قابل توجّه و چشم‏گیر است؛ بازارهای پر رونقی برای مسلمانان فراهم می ‏شود و مسلمانان در ایام حج و عمره با تجارت و درآمد اقتصادی می‏ توانند به سود زیادی برسند که نوعی تجارت جهانی و فرصتی برای تقویت بنیه ‏ی اقتصادی کشورهای اسلامی شمرده می‏ شود.

علّامه محمدتقی جعفری، در شرح کلام مولا می فرماید: این خطبه مربوط به جنبه ‏‏ی اجتماعی حج است که مسلمانان در آن سرزمین مقدّس از اوضاع و حالات همدیگر مطلع میگردند و با اطّلاع از دردهای اقتصادی و ناگواری‏ های سیاسی همدیگر، درصدد رفع آن دردها، ناگواری ‏ها و نابسامانی ‏ها برآیند(جعفری، ج۲۰، ص۱۲۲).

امام صادق (علیه ‏السّلام) میفرماید: «ما رأیتُ شَیئا أسْرَعَ غِنىً ولا أنْفى للفَقرِ مِن إدْمانِ حَجِّ هذا البَیتِ»( مکارم شیرازی،ج۴،ص۶۲۵) ؛ چیزی را سریعتر در جلب بینیازی و نفی فقر از تداوم حج ندیدم.

۲-حج به عنوان یک واجب و تکلیف:

حضرت می‏ فرمایند: «وَ فَرَضَ عَلیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الحَرامِ…» ؛ خداوند واجب کرد حج خانه خودش را (خطبه۱،ص۴۰).

و هم‏چنین در آخر همین خطبه می‏ فرماید: «فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ کَتَبَ عَلَیْکُمْ وِفَادَتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لِلَّهِ عَلَى اَلنَّاسِ حِجُّ اَلْبَیْتِ مَنِ اِسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اَللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ اَلْعالَمِینَ »؛ و حج آن‏را واجب کرد و احترامش را لازم دانست و رفتن به آنجا را امر کرد، پس (در قرآن، سوره آل عمران آیه ۹۷) فرموده: حج بیت الله الحرام حق خدای تعالی بر مردم است (و ادای آن حق واجب است) بر کسی که توانایی رفتن به آن‏جا را داشته باشد و هرکه کافر شود (در صورت استطاعت، امر الهی را انجام ندهد) به خدای تعالی زیانی وارد نیاورده، چون خداوند از همهی جهانیان بی‏نیاز است (به ایمان و عبادت بندگان حاجت ندارد، پس زیان را کسی می‏ برد که نافرمانی کند)(همان).

این کلام حضرت در‌باره‏ ی حج، در خطبه‏ ی اوّل نهج البلاغه آمده است. پرداختن به این موضوع در خطبه ‏ای که در آن از ابتدای آفرینش جهان و مراحل مختلف سیر انسان تا بعثت پیامبر (صلی‏ الله ‏علیه ‏وآله) سخن به میان آمده است، مفهوم خاصی دارد؛ نشان می ‏دهد حج بیت الله الحرام در‌برگیرنده‏ ی مسائل مهم فردی، اجتماعی، تربیتی، اخلاقی و سیاسی است. حضرت در این سخن خود، علاوه بر این که حج را به عنوان یک وظیفه و تکلیف معرفی می‏ کنند، تمام مسلمین را به ادای این واجب الهی تشویق می ‏نمایند(مکارم شیرازی و همکاران، ج۴،ص۶۲۵).

۳- حج باعث تقویت دین، همبستگی و اتّحاد مسلمانان:

حضرت می‏ فرماید:«وَالْحَجَّ تَقْویَهً لِلدِّین»؛ خداوند واجب کرده است حج را برای قّوت یافتن دین(حکمت۲۴۴).

از فواید اجتماعی حج می‏ توان به این مورد اشاره نمود؛ به این معنا که در مراسم الهی حج گروه ‏های مختلف مسلمانان از کشورهای دور و نزدیک، در مکّه، با حذف هر گونه ویژگی‏ قومی، قبیله‏ ای، نژادی، ملی و امتیازات مادی با یکدیگر آشنا می‏ شوند و مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ملل مختلف اسلامی مطرح می ‏شود.

در حقیقت کنگره ‏ی عظیم حج، پایگاهی برای شناسایی مشکلات جوامع اسلامی، بررسی، تبادل نظر و رسیدن به تفاهم و همکاری در رفع مسائل مطرح شده می ‏باشد که این مهم باعث تقویت دین می‏گردد. به عبارت دیگر حج، عامل کاهش نیاز آن‏ ها به کشورهای غیر مسلمان و افزایش قدرت آن‏ ها و عامل همبستگی و اتّحاد مسلمانان می ‏باشد.

۴- حج مرتبه ای از جهاد (جهاد ضعیفان):

جهاد در راه خدا، اقسام مختلفی دارد؛ گاهی مسلمانان با جنگ و نبرد با کفار به جهاد بر‌می خیزند، گاهی با بخشش مادیات به جهاد می ‏پردازند و گاه هم‏چنان که در کلام مولا نیز هست، می ‏توانند با حج جهاد کنند.

حضرت (علیه ‏السّلام) می ‏فرماید :«الْحَجُّ جِهَادُ کُلِّ ضَعِیفٍ» و حج جهاد (جنگیدن در راه خدای) هر ناتوانی است (که توانایی جهاد با کفّار را ندارد. زیرا حج مشتمل به سختی‏ های جهاد از قبیل دوری از زن و فرزند و برخوردن به سردی و گرمی و ترس و بیم است. و این‌که حج را جهاد ناتوانان فرمود، از این روست که برای افراد توانا به غیر از حج، جهاد هم لازم است)(حکمت۱۳۱).

مسلمانان در هر زمان و به هر صورتی که ممکن است باید فرهنگ و تمدن اسلامی را گسترش دهند. این منظور گاهی با قدرت و نظام جنگی میسر می‏ شود و گاهی با رفتن به حج. در زمانی که مسلمانان دارای آن چنان نیرو و قدرتی نیستند که بر کافران چیره شوند، می‏توانند به وسیله‏ی حرکت عظیم حج، صلابت و قدرت خود را به جهانیان نشان دهند.

۵- حج وسیله‏ ی آزمایش انسان‏ ها:

امیرالمؤمنین علی (علیه‏ السّلام) می‏ فرمایند: آیا نمی‏ بینید که خداوند سبحان پیشینیان را از زمان آدم  (صلوات‏ الله ‏علیه) تا آخرین نفر از این جهان آزمایش فرموده به سنگ‏هایی که (کعبه‌ی مقدّسه از آن‌ها بنا شده و) نه زیان دارد و نه سود میبخشد و نه می‏ بیند و نه می‏ شنود. پس آن سنگ‏ ها را بیت الحرام خود قرار داد، خانه ‏ای که آن را برای مردم بر پا گردانید؛ پس آن را قرار داد در دشوارترین جاهای زمین از جهت سنگستان بودن و کمترین جاهای بلند دنیا از جهت کلوخ و خاک داشتن و تنگ‏ترین درّه‏ ها که در جانبی از زمین واقع گشته است بین کوه‏ های ناهموار و ریگ‏ های نرم و چشمه‏ های کم آب و ده‏های از هم دور که نه شتر آن‏جا فربه می‏شود و نه اسب و نه گاو و گوسفند. پس آدم علیهالسّلام و فرزندانش را امر فرمود که به جانب آن متوجّه گردند و بیت الحرام محلّی برای سود دادن سفرها و مقصد انداختن بارهایشان گردید. میوه ‏های دل‏ ها به آن خانه فرود می‏ آید از بیابان‏ های بی‏آب و گیاه دور از آبادی و از بلندی‏های درّه‏های سراشیب و از جزیره ‏های دریاها که جداشده است تا این‌که دوش‏ های خود را با خضوع و فروتنی می ‏جنبانند؛ در اطراف خانه تهلیل می‏گویند و بر پاهایشان هروله می‏کنند در حالی‏که برای رضای خدا ژولیده مو و غبار آلوده رو هستند؛ جامه ‏هایشان را پشت سر انداخته ‏اند و بر اثر نتراشیدن موها و زیاد شدن آن‏ها نیکویی‏های خلقت خود را زشت کرده‏اند. خداوند ایشان را امتحان و آزمایش نمود، امتحانی بزرگ و سخت و آشکار و کامل که آن را سبب دریافت رحمت و رسیدن به بهشت خود گردانید و اگر خداوند سبحان می‏خواست خانه‏ی محترم و عبادتگاه ‏های بزرگ خویش را بر پای دارد بین باغ‏ ها و جوی‏ ها و زمین نرم و هموار با درخت‏های بسیار و با میوه ‏های در دسترس و ساختما های به هم پیوسته و ده‏ های نزدیک به هم و بین گندم سرخ گونه و مرغزار سبز و زمین‏ های پر گیاه بستان‏دار و کشت‏زارهای تازه و شاداب و راه‏ های آباد، مقدار پاداش را به تناسب کمی آزمایش اندک می‏ گردانید. اگر پایه‏ هایی که خانه بر آن‏ ها نهاده شده و سنگ‏ هایی که بر آن‏ ها بنا گردیده از زمرّد سبز و یاقوت سرخ و نور و روشنایی بود، چنین ساختمانی در سینه ‏ها زد و خورد شک را کم می‏ کرد و کوشش و تلاش شیطان را از دل‏ ها بر طرف می‏ساخت و اضطراب و نگرانی تردید را از مردم دور می‏ نمود و لیکن خداوند بندگانش را به سختی‏ های گوناگون می‏ آزماید و با کوشش ‏های رنگارنگ از آنان بندگی می ‏خواهد و ایشان را به اقسام آن‏چه پسندیده‏ ی طبایع نیست، امتحان می‏ فرماید برای بیرون کردن کبر و خود‌پسندی از دل‏ ها و جا‌دادن فروتنی در جان‏ هایشان و برای این‏که آن آزمایش را درهای گشاده به سوی فضل و احسان خود و وسایل آسان برای عفو و بخشش خویش قرار دهد(خطبه ۲۳۴،ص۷۹۴).

در این خطبه به راستی حضرت بسیار زیبا و نیکو فلسفه و حکمت حج و مناسک آن را بیان می‏ نمایند و با گویاترین کلام، هدف این اعمال را بیان می‏ کند که هیچ کلامی روشن‏تر از کلام خود مولا نمی ‏باشد.

۶- حج علامت تواضع و فروتنی مسلمین:

حضرت می‏ فرمایند: «وَ جَعَلَهُ سُبْحانَهُ عَلامَهً لِتَواضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ اِذْعانِهِمْ لِعِزَّتِهِ»؛ خداوند سبحان، آن خانه را برای فروتنی مردم در مقابل عظمت و بزرگیش و برای تصدیق آنان به عزّت و صلابتش علامت و نشانه قرارداد(خطبه۱،ص۴۰).

هنگامی که انسان در آن سرزمین برای انجام مراسم حج قرار می‏گیرد و هر آن‏چه که خواسته شده از احکام، مناسک و آداب را سعی می‏ کند به نحو احسن انجام دهد و خود را از همهی تقیّدات رها می‏ کند، کوچکی و حقارت خود را در برابر عظمت پروردگار عالمیان با تمام وجود حس می‏ کند و کبر و فخر فروشی که در زندگی عادی پیرامون همه را گرفته است، از انسان دور و یا کم رنگ می‏ شود. هیچ عبادتی در میان عبادات به این اندازه انسان را به خصلت نیکوی تواضع نزدیک نمی‏ کند.

احتمال دیگر این است که چون عقل انسان نمی‏ تواند به اسرار حج راهی پیدا کند و انسان فقط از باب این‌که پیروی این اعمال واجب است آن را انجام می ‏دهد، به کمال بندگی و اخلاص می‏ رسد. پس کسی که آن‏چه را امر شده از اعمال حج، انجام دهد، مخلص و متواضع است به خاطر جلال و عظمت پروردگار عالمیان( بحرانی، ج۱،ص۲۳۲).

۷- حج باعث هدایت انسان‏ ها، خودسازی و برافراشتگی پرچم اسلام می‌گردد:

حضرت می‏ فرماید: «جَعَلَهُ سُبحانَهُ لِلاسلامِ عَلَماً وَلِلعَائِذینَ حَرَماً»؛ خداوند سبحان آن خانه را علامت و نشانه‏ ی اسلام و پناهگاه پناهندگان به آن قرار‌داد.

خداوند کعبه را برای اسلام علمی قرار‌داد تا علامتی باشد که به وسیله‏ ی آن مسلمانان به قرب الهی و کمال که هدف از آفرینش انسان است، هدایت شوند؛ مانند این که مسافران در صحراها به وسیله ‏ی کوه‏ های بلند راه را پیدا می‏ کنند، یا مانند علمی میباشد که برای لشکریان هدایت‏گر است.

توصیف از حج گزاران

در سخنان حضرت، علاوه بر این که از خود فریضه‏ ی حج و اعمال و آداب آن سخن به میان آمده است، در برخی از جاها به توصیف حاجی و فردی که اعمال حج را انجام می‏ دهد پرداخته شده که مانند تمام سخنان حضرت از تعبیرات بسیار لطیف و گویای مطالب مهم و ارزشمند می‏باشد.

۱- تشبیه به چهارپایان:

حضرت می ‏فرمایند: «یردونه ورود الانعام»؛ حج گزاران در آن جا وارد می‏ شوند مانند ورود چهارپایان (خطبه۱،ص۴۰).

در کلام مولا احتمالاتی وجود دارد:

الف) این‌که حضرت ورود خلق را به بیت الله الحرام در مراسم حج به ورود چهارپایان تشبیه نموده ‏اند به سبب ازدحام و شلوغی است که در زمان ورود ایجاد می‏ شود؛ مانند زمانی که چهارپایان تشنه برای خوردن آب وارد می‏ شوند که این ازدحام به خاطر شوق به آن خانه‏ی محترم(بحرانی،ج۱، ص۲۳۲)؛ یا ازدحام خلق برای  درک ثواب آن می ‏باشد(همان).

ب ) احتمال دیگر این است که تشبیه حضرت به خاطر عدم اطّلاع مردم از اسرارحج می ‏باشد. چون انسان از درک اسرار حقیقی حج عاجز است و در این صورت در هنگام ورود به بیت، فرقی بین انسان و چهارپایان نیست(همان).

ج) تشبیه به انعام، به خاطر تواضع فوق العادهی حجاج بیت الله است(مکارم شیرازی و همکاران،ج۱،ص۲۵۶).

د) علّت تشبیه حضرت بی ‏قراری و بی‏ تابی حجاج به هنگام هجوم به سوی کعبه و طواف، علّت تشبیه حضرت است(همان).

ه) انسان‏ ها بدون هیچ تشریفات، مانند چهارپایان بی ‏تکلّف و فارغ از پیرایه‏ های تمدّن انسانی،  به انجام مناسک حج می ‏پردازند(معادی‌خواه،ج۴،ص۲۰۴۸).

۲- توصیف به کبوتر:

می‏فرماید: «و یَألَهون الیه وُلُوهَ الحمام»؛ و اشتیاق دارند آمدن به آن‌جا را مانند اشتیاق کبوتران (فیض‌الاسلام، خطبه ۱) .

در این سخنِ حضرت، احتمالات زیر وجود دارد:

الف ) حجاج مانند کبوتران آزاد به سوی خانه‏ ی کعبه پناه می‏آورند(معادی‌خواه، همان).

ب ) اشاره است به این که شوق خلق در هر سال برای ورود به بیت الله الحرام، مثل اشتیاق کبوتر است که به آشیانه‏ اش برمی‏ گردد؛ گویا اصل و ریشهی هر انسانی در آن‏جاست و انسان گرایش دارد که به اصل و ریشه‏ ی خود برگردد(بحرانی،ج۱،ص۲۳۲).

ج ) تشبیه به کبوتر به خاطر این است که این پرنده رمز محبّت و صلح و صفا و امنیت و زمزمه‏ ی آمیخته به شوق است(ناصر مکارم شیرازی و همکاران، همان).

۳- تشبیه به ملائکه:

حضرت می‏ فرمایند: «و تشبهوا بملائکه المطیفین بعرشه»؛ و خود را به ملائکه که عرش خدای تعالی را طواف میکنند شبیه نمودند(فیض‌الاسلام، همان).

الف ) همانا در مقابل کعبه، در آسمان بیت المعمور است که ملائکه به دور آن طواف می‏کنند و طواف انسان‏ ها در اطراف بیت الله الحرام، شبیه طواف ملائکه پیرامون بیت المعمور می‏ باشد(بحرانی،ج۱،ص۲۳۳).

ب ) از سویی شباهت به ملائکه از این طریق حاصل میشود که انسان در هنگام حج، در حال عبادت است و از جدال و فسوق و برآوردن شهوات وغرایز و بسیاری از محرمات در احرام پاک است، یا سعی میکند انجام آنها به حداقل برسد وکسیکه از این غرایز و معاصی دوری کند، خود را شبیه ملائکه کرده است که همیشه در حال عبادت خداوند هستند.

۴- در جایگاه انبیا:

میفرمایند: «وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِیَائِهِ»؛ در جایگاه پیامبران خداوند ایستادند(فیض‌الاسلام، همان).

الف ) یعنی اینکه متابعت پیامبران کردند در جایگاههای حج و در مناسک و مشاعر حج و آنچه که پیامبران در این مشاعر انجام میدادند.

ب) مخالفت با پیامبران نکردند و آنها را تکذیب نکردند.

ج) پیامبران بسیاری به زیارت خانهی خدا و انجام مناسک حج پرداختهاند. حضرت آدم (علیهالسّلام) ۷۰۰ حج و ۳۰۰ عمره، حضرت نوح بر کشتی خود سوار شده و طواف انجام داده و سعی بین صفا و مروه را انجام داده است پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ۲۰ حج انجام دادهاند. حضرت ابراهیم (علیهالسّلام)، حضرت اسماعیل (علیهالسّلام)، حضرت موسی (علیهالسّلام)، حضرت سلیمان (علیهالسّلام) حج انجام دادهاند.

۵- برگزیده شدن از همان ابتدای آفرینش جهان:

حضرت میفرمایند: «وَاخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَیْهِ دَعْوَتَهُ»؛ و از بندگان خود شنوندگانی را برگزید که دعوت او را اجابت کردند(همان).

این سخن حضرت، اشاره به آیهی شریفه دارد که میفرماید: «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ»(حج،۲۷).

در روایت آمده است زمانی که حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) از بنای کعبه فارغ شد، جبرئیل (علیهالسّلام) به سوی وی آمد و گفت که حق تعالی میفرماید که ندا کن و اعلام کن مردم را تا به حج بیایند. پس ابراهیم (علیهالسّلام) گفت: یا رب صدای من به کجا و به چه کسی میرسد؟ حق تعالی فرمود: تو ندا کن، بر من است رسانیدن آن ندا به گوش مردمان. پس ابراهیم (علیهالسّلام) بر بالای بلندی رفت و روی به شرق و غرب کرد و ندا  داد و گفت: «یا ایها الناس کتب علیکم الحج الی بیت العتیق فاجیبوا ربکم»؛ ای مردمان! حق سبحانه تعالی، بر شما حج خانهی کعبه را نوشته است و واجب گردانیده، اجابت کنید پرودگار خود را. پس جواب دادند آن‌ها که اهل توفیق و سعادت بودند از بنی آدم و ذریت ایشان که در پشت پدران و ارحام مادران بودند و گفتند: «لَبَیک اَلهُم لَبَیک»(بحرانی،ج۱،ص۲۳۳).

۶- تشبیه به تاجر:

حضرت میفرماید: «یُحْرِزُونَ الاَرْباحَ فِى مَتْجَرِ عِبادَتِهِ. وَ یَتَبادَرونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ»؛ سود بسیاری در بازرگانی بندگی و پرستش حق تعالی به دست میآورند و میشتابند و از هم پیشی میگیرند نزد وعدهگاه آمرزش او(فیض‌الاسلام، همان).

بسیار تعبیر زیبایی است که این برنامهی مذهبی و معنوی را با برنامه‌های مادی که قابل درک و حس برای همگان است تشبیه میکند و چه تجارتی بالاتر از عملی که اگر انسان آن را به طور صحیح انجام دهد، گناهانش پاک میشود.

حضرت در این کلام عبادت را به بضاعت (سرمایهای) که تاجر با آن تجارت میکند تشبیه کردهاند. پس تاجر نفس است و رأسالمال عقل است. وجوه تجارت تصرّفات شخص، سکنات حسی و عقلی مطلوب از او با اوامر شرعی و عقلی میباشد و سود این تجارت، ثواب خدا و آنچه برای نیکوکاران در بهشت وعده داده است(همان).

حجّاج مثل تجّارند و افعال و ارکان و مناسک حج به منزلهی سرمایه و به جای آوردن افعال و ارکان مناسک به منزلهی خرید و فروش است و سود این تجارت ثواب و مغفرت و رحمتی است  که حق سبحانه تعالی در ازای حج به  ایشان میدهد. در اینجا اشاره میشود که کسی که دعوت خدای را قبول کرد و متوجه درگاه حق تعالی شد، باید اخلاص ورزد و جز قرب و رضای الهی چیز دیگری در نظرش نباشد وعبادت خود را مخلوط به تجارت دنیوی و سود مالی و مانند آن نسازد، تا مطلوب که رسیدن به  سعادت اخروی و ثواب ابدی است، حاصل گردد(بحرانی،ج۱،ص۲۳۵).

سفارش به حج:

حضرت در سخنان بسیاری مردم را به انجام مراسم حج دعوت میکردند و از آثار و عواقب ترک حج آنان را آگاه میساختند.

حضرت (علیهالسّلام) میفرمایند: «والله الله فی بیت ربکم، لا تُخَلوه ما بقیتم، فانه ان تُرِکَ لم تُُناظَروا»؛ و از خدا بترسید! از خدا بترسید! دربارهی خانهی پرودگارتان (مکهی معظمه). آن را خالی مگذارید تا زنده هستید که اگر آن رها شود، (از نرفتن شما خالی ماند)، از کیفر الهی مهلت داده نمیشوید (به عذاب خدا مبتلا میشوید)(نامه،۴۷).

این که حضرت میگوید خداوند کسی که حج را ترک کند، مهلت نمیدهد، اشاره به این است که هر کس محافظت و مراقبت خانهی خدا را نکند و مداومت بر حج نداشته باشد، خدا هم مراعات حال او را نمیکند. این احتمال هم هست که شاید اشاره به این باشد که دشمنان به آنها مهلت نمیدهند. چون زمانی که مسلمانان در خانهی خدا جمع شوند و اجتماع کنند و مداومت بر آن داشته باشند عزیز و گرامی میشوند و بقیهی انسانها هم مراعات آنها را خواهند کرد به خاطر پیوند ایشان با خداوند(بحرانی،ج۱،ص۱۲۳).

حضرت در نامهای به قثم ابن عباس (حاکم مکه) میفرماید: «أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمَا وَ إِنْ کَتَمْتُمَا أَنِّی لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِی وَ لَمْ أُبَایِعْهُمْ حَتَّى بَایَعُونِی وَ إِنَّکُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِی وَ بَایَعَنِی وَ إِنَّ اَلْعَامَّهَ لَمْ تُبَایِعْنِی لِسُلْطَانٍ غَالِبٍ وَ لاَ لِعَرَضٍ حَاضِرٍ فَإِنْ کُنْتُمَا بَایَعْتُمَانِی طَائِعَیْنِ فَارْجِعَا وَ تُوبَا إِلَى اَللَّهِ مِنْ قَرِیبٍ وَ إِنْ کُنْتُمَا بَایَعْتُمَانِی کَارِهَیْنِ فَقَدْ جَعَلْتُمَا لِی عَلَیْکُمَا اَلسَّبِیلَ بِإِظْهَارِکُمَا اَلطَّاعَهَ وَ إِسْرَارِکُمَا اَلْمَعْصِیَهَ وَ لَعَمْرِی مَا کُنْتُمَا بِأَحَقِّ اَلْمُهَاجِرِینَ بِالتَّقِیَّهِ وَ اَلْکِتْمَانِ وَ إِنَّ دَفْعَکُمَا هَذَا اَلْأَمْرَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْخُلاَ فِیهِ کَانَ أَوْسَعَ عَلَیْکُمَا مِنْ خُرُوجِکُمَا مِنْهُ بَعْدَ إِقْرَارِکُمَا بِهِ وَ قَدْ زَعَمْتُمَا أَنِّی قَتَلْتُ عُثْمَانَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَکُمَا مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّی وَ عَنْکُمَا مِنْ أَهْلِ اَلْمَدِینَهِ ثُمَّ یُلْزَمُ کُلُّ اِمْرِئٍ بِقَدْرِ مَا اِحْتَمَلَ فَارْجِعَا أَیُّهَا اَلشَّیْخَانِ عَنْ رَأْیِکُمَا فَإِنَّ اَلْآنَ أَعْظَمَ أَمْرِکُمَا اَلْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَتَجَمَّعَ اَلْعَارُ وَ اَلنَّارُ وَ اَلسَّلاَمُ»؛ پس از ستایش خدای تعالی و درود بر حضرت مصطفی (صلیاللهعلیهوآله) با مردم حج را بر پا دار و ایشان را به روزهای خدا یادآوری نما در بامداد و سرشب با آنها بنشین و فتوا بده کسی را که حکمی بپرسد و نادان را بیاموز و با دانا گفتگو کن و باید تو را به مردم پیغام‌رسانی نباشد مگر زبانت و نه دربانی مگر رویت و درخواست کنندهای را از ملاقات و دیدار خود جلوگیری مکن، زیرا آن درخواست اگر در ابتدای کار از درهای تو روا نشود، برای روا کردن در آخر کار ستوده نمیشوی… و به اهل مکه فرمان ده که از ساکن مزد و کرایه نستانند، زیرا خداوند سبحان میفرماید: (در سورهی ۲۲، آیهی ۲۵) در مکه، اهل آن و غریب یکسان هستند. پس مراد از عاکف، مقیم مکه است و مراد از بادی، کسی است که به حج میرود و از اهل آن سامان نیست.  (مرحوم شیخ طبرسی که از بزرگان کلامی امامیه در قرن ششم است، در کتاب مجمع البیان در تفسیر این آیهی شریفه از ابن عباس و قتاده و سعید ابن جبیر نقل میکند که ایشان گفتهاند: کرایه دادن و فروختن خانههای مکه حرام است و مراد از مسجد الحرام همه مکه است). خدا ما و شما را به اعمال شایسته و کردار نیک که دوست دارد موفّق بدارد(نامه۶۷).

در این سخن نکات بسیاری نهفته است که حضرت آنها را یاد آوری میفرماید:

–       سفارش به حج و برپا داشتن مناسک و مراسم حج.

–       نشر فرهنگ اسلامی، اطلاع رسانی به مردم اعم از موضوعات دینی، فقهی، اخلاقی، تاریخی، سیاسی و… . به عبارت دیگر حج، بهترین فرصت برای عالمان دین و مبلغان محترم میباشد که به تعمیق و رساندن فرهنگ و ارزشهای اسلامی بپردازند.

–       رعایت حال حاجیان؛ این نکته هم متوجّه مسئولان و حکّام است و هم شامل مردم ساکن در مکه.

 نهج البلاغه سرشار از پیامهای ارزشمند در موضوعات مختلف اعم از حج است که ما در این نوشتار تنها توانستیم به قطرهای از آن دریای عظیم و با برکت اشاره کنیم. از سخنان حضرت آنچه بیشتر جلب توجه میکند، این است که حضرت به حج و انجام و مداومت آن توسط مسلمانان بسیار سفارش نمودهاند و آین امر را یکی از رموز موفقیت مسلمانان در جهان میدانند. به وسیلهی حج مسلمانان میتوانند جایگاه چشمگیری در جهان کسب کنند و قدرت و عظمت و پیام خود را  به جهانیان اعلام نمایند. به امید اینکه این مراسم معنوی، هر ساله با شکوه بیشتر باعث سربلندی و سرافرازی و اقتدار مسلمانان جهان باشد.

منابع

*قرآن کریم

*نهج‌البلاغه

۱- البحرانی،، کمال‌الدّین میثم‌بن علی‌بن‌میثم، شرح نهج‌البلاغه، دفتر نشر کتاب، چاپ دوم، ج ا، ۱۴۰۴ هـ.ق.

۲- جعفری، محمّد تقی، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، ج۲۰، ۱۳۶۷.

۳- فیض‌الاسلام، علی نقی، ترجمه و شرح نهج‌البلاغه، تهران: انتشارات فقیه، چاپ دوم، ۱۳۷۵.

۴- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران: مکتبه‌الاسلامیه، چاپ دوم، ج۹۹، ۱۳۹۸هـ.

۵- معادی‌خواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، نشر ذره، ج۴، ۱۳۷۲.

۶- مکارم شیرازی و همکاران، ناصر، پیام امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام)، شرح تازه‌ای بر نهج‌البلاغه، تهران: دارالکتب‌الاسلامیه، چاپ دوم، ج۴، ۱۳۷۹.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا