بارانی از مهربانی

baran-1

زندگی آیت الله العظمی ابوالمعالی سید شهاب الدین محمد حسین حسینی مرعشی نجفی/ *زهرا غلامی

یک خصوصیّت مرحوم مرعشی نجفی در قم، انس با مردم بود. با مردم ارتباط داشت، مأنوس بود، می‌آمدند، می‌رفتند، خیلی راحت با مردم برخورد می‌کردند. به قدری ایشان با مردم قم ارتباطشان نزدیک بود که خیلی‌ها ایشان را اصلاً قمی می‌دانستند. هیچ‌کس ترکی حرف زدن آقای مرعشی را (ایشان تبریزی بودند) ندیده بود.

واقعاً جوانان ما و خیلی از مردم ما، خصوصیات اخلاقی، منش‌ها و رفتارهای این بزرگان را نمی‌شناسند، اگر بشناسند، محبّت این‌ها در دلشان جا می‌گیرد و خیلی لازم است که این کار انجام بگیرد.

به هر حال من خوشحالم از این‌که این کار را می‌کنید. از همه مهم‌تر تشکر نیز می‌کنم، این کتابخانه هم که ایشان به یادگار گذاشتند یک میراث ارزشمند است.

از سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع برگزار کنندگان کنگره‌ی بین‌المللی آیت‌الله مرعشی نجفی.

بوی گل یاس:

روز پنج‌شنبه ۲۰ صفر ۱۳۱۵ ه.ق. (۱۲۷۶ ه.ش.) بود. نوزاد، پسر بود. آقا سیّد محمود خوب نگاهش کرد. نوزاد بوی گل یاس می‌داد.

پدر، طبق سنّت خانوادگی، نوزاد را به خانه‌ی تک‌تک علمای بزرگ نجف برد و آنها هر کدام بارانی از مهربانی و نور بر دل پاک فرزندش باریدند.

حاج میرزا حسین نوری، محدّث بزرگ شیعه، اذان و اقامه در گوش‌های او خواند و نام خود را بر او گذارد «محمدحسین». فقیه نامی نجف، حاج میرزا حسین‌بن حاج میرزا خلیل گونه‌هایش را بوسید و به او عنوان «آقا نجفی» داد.

زاهد پاک و وارسته، آقا سیّد مرتضی کشمیری، دست به پیشانی و چشم‌های معصوم نوزاد کشید و برایش کنیه‌ی «ابوالمعالی» را انتخاب کرد.

استاد بزرگ حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف، آیت‌الله سیّد اسماعیل صدر، لقب «سیّد شهاب‌الدین» را به نوزاد داد و در آخرین دیدار، فقیه پارسای حوزه، محمدطه نجف، در خانه‌ی خود برای شهاب‌الدین بلند دعا خواند (آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، مجید ملا محمدی، ص۱۱).

دوران کودکی سپری شد و دوره‌ی نوجوانی ایشان فرارسید و این نوجوان در محیطی سرشار از علم و عمل صالح و در میان خانواده‌ای که نمونه‌ی اعلای اخلاق فاضله بود، پرورش یافت (قبسات، ص۲۲).

سلسله‌ی نسب حضرت آیت‌الله العظمی ابوالمعالی سیّد شهاب‌الدین محمدحسین حسینی مرعشی نجفی، از طرف پدر به حسین اصغر، فرزند امام سجاد (علیه‌السّلام) منتهی می‌شود (کرامات مرعشیه، علی رستمی چافی، ص۱۶).

سفر به قم:

آیت‌الله مرعشی نجفی بارها برای طلّاب می‌فرمودند: علّت آمدن من به قم این بود که پدرم آقا سیّد محمود مرعشی نجفی، که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود، چهل شب در حرم امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی (علیه‌السّلام) را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سیّد محمود چه می‌خواهی؟

عرض کرد: می‌خواهم بدانم قبر فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرمودند: من که نمی‌توانم برخلاف وصیّت آن حضرت قبر ایشان را معلوم کنم.

عرض کرد: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرمودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه‌ی معصومه (سلام‌الله‌علیها) عنایت فرموده‌اند. پس هرکس که می‌خواهد به زیارت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) نایل شود به زیارت فاطمه‌ی معصومه (سلام‌الله‌علیها) برود (داستان‌های علمای شیعه، علی حسینی قمی، ص۲۰۷).

هیچ وقت لباس خارجی به تن نپوشید:

هیچ وقت لباس خارجی به تن نمی‌کرد و از خیاط می‌خواست که با پارچه‌های تولید داخل برایش لباس بدوزند. آن موقع در ایران دکمه تولید نمی‌شد و خیاط از دکمه‌ی خارجی استفاده کرده بود، علامه از خیاط خواسته بودند که با قیطان دکمه درست کند. نمونه‌ای از لباس ایشان که با این طریق تهیه شده بود در کتابخانه محفوظ است (بر تیغ نور، علی رفیعی، ص۷۳)(کرامات مرعشیه، علی رستمی چافی، ص۷۰).

روضه‌خوانی آیت‌الله مرعشی برای جوان مست:

یک شب آیت‌الله مرعشی نجفی به مراسم عقد یکی از آشنایان دعوت میشود و مهمانی طول می‌کشد. موقع برگشتن در تاریکی با یک جوان مست عربده‌کش مواجه می‌شود. جوان با تحکّم میگوید: شیخ از کجا می‌آیی؟ ایشان هم جریان را توضیح می‌دهند. جوان مست می‌گوید: شیخ برایم روضه بخوان! آقا بهانه می‌آورند که این‌جا منبر و چراغ روشنایی نیست که روضه بخوانم. جوان روی زمین افتاده و می‌گوید: خوب این هم صندلی بنشین روی گردن من. ایشان میفرمایند: تا گفتم یا اباعبدالله جوان شروع کرد به گریه کردن، به حدّی که شانه‌هایش تکان می‌خورد و مرا هم تکان می‌داد؛ چنان که من هم از گریه‌ی او متأثّر شدم. فکر کردم اگر این طور پیش برود او غش می‌کند. روضه را خلاصه کردم. گفت: شیخ چرا کم روضه خواندی؟ گفتم که خوب سردم شده… وقتی خواستم خداحافظی کنم گفت: من باید تا در خانه شما را همراهی کنم تا یکی مثل من مزاحم شما نشود.

دو سه هفته بعد جوانی آمد و افتاد به دست و پای من، به حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) قسمم داد که او را ببخشم. بعد که خودش را معرّفی کرد متوجّه شدم که همان جوان مست است. از آن شب به بعد به کلّی دگرگون شده و توبه کرده بود و به نماز جماعت می‌آمد (رک: آیت‌الله مرعشی نجفی، مجید ملامحمدی، ص۳۳).

بیمه با تربت کربلا:

فرزند آیت‌الله مرعشی می‌گوید: «وقتی که این کتابخانه بنا می‌شد به معمار گفتند: وقتی که پی را کندید و خواستید بتن بریزید، مرا خبر کنید. پدرم تشریف آوردند و چهار گوشه‌ی این زمین را تربت سیّدالشهدا (علیه‌السّلام) ریختند. یکی از آقایان از حکمت این کار سؤال کرد. فرمودند: من با این کار افرادی که به این کتابخانه می‌آیند را بیمه می‌کنم تا از طریق خواندن کتاب‌های این کتابخانه منحرف نشوند.

در چهار مدرسه‌ای که برای طلّاب ساختند نیز همین کار را انجام دادند و می‌گفتند: طلبه‌هایی را که در این مدارس درس می‌خوانند بیمه می‌کنم تا از مسیر ائمّه‌ی اطهار (علیه‌السّلام) راه خود را جدا نکنند».

تولیت کتابخانه‌ی آیت‌الله مرعشی نجفی می‌گوید: این کتابخانه با بیش از چهارهزار مجلّد از نسخه‌های خطی نفیس موجود در کتابخانه‌های خارجی و اندکی از کتابخانه‌های داخلی تهیه شده است. به گفته‌ی وی: بخشی از نسخه‌ها موجود است که از پدر بزرگوار آیت‌الله مرعشی برای ایشان باقی‌مانده بود و بخشی را آیت‌الله مرعشی در نجف اشرف با انجام نماز و روزهی استیجاری و حذف یک وعده غذای روزانه‌ی خود و کار کردن شبانه در یک کارگاه برنج‌کوبی، فراهم کردند و قسمتی نیز اهدا و یا وقف از طرف علاقه‌مندان ایشان است.

وی به تالار بزرگ ابن‌سینای این کتابخانه اشاره و تصریح می‌کند: این تالار برای استفاده‌ی عموم و دارای ۷۵۰ صندلی است که ۲۲۰۰ مترمربع مساحت دارد و به طور میانگین دوهزار نفر در نوبت‌های صبح و عصر از این تالار استفاده می‌کنند. اعضای ثابت کتابخانه حدود چهل‌هزار نفرند.

هم‌چنین آیت‌الله مرعشی نجفی در تألیف یک دوره ملحقات الاحقاق شامل ۳۶ مجلّد که در کلام و اعتقادات از منابع اهل سنّت چاپ و منتشر و در سال ۱۳۷۳ بهترین کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌ی دین شناخته شد، از حدود پنج هزار عنوان کتاب استفاده کردند و تألیف این اثر ۴۰ سال به طول انجامید که در این کتابخانه وجود دارد.

مرکز حفاظت و نگهبانی کتابخانه، که عملیات آسیب‌شناسی را با تجهیزات پیشرفته‌ی آزمایشگاهی انجام میدهد، مرکز قرنطینه و آفت‌زدایی کتاب‌ها، مرکز مرمّت و بازسازی کتب خطی و مرکز میکروگرافی (ریزپردازی) از جمله واحدهای این کتابخانه‌ی سه طبقه به شمار می‌رود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا