کارآفرینی نبی اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) در پرتو قرآن کریم / مائده رضایی
مقدمه
کار و فعّالیت از صفات جمال خداست که (کل یوم هو فی شأن) هر روز دست اندرکاری دارد و این صفت در عالمیان نیز تجلّی یافته چرا که هیچ موجودی را باطل و بیهوده نیافرید ( و ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما باطلا) آسمانها، زمین و هر آن چه را در میان آنهاست بیهوده نیافریدیم. همه در حال تکاپو و تلاشند (کل یجری لأجل مسمی) همه در حال حرکتند تا زمان معیّن. تلاشی برای ادامه ی حیات و حیاتی برای شناخت و ستایش آن کارگردان مُلک عالم هستی: (َّ وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِه) هیچ چیزی نیست جز آن که در ستایش او تسبیح گوست. (اسرا/۴۴)
تنوّع آفریده ها، گونهگونی کارشان را ایجاب کردهاست در این میان انسان پیچیده ترین آفرینش را دارد. این خصوصیت او را توانمند ساخته تا با تسخیر امکانات بیشتر، کارهای متنوّعی را انجام دهد:
(سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَه) هر آن چه در آسمان ها و زمین است در اختیارتان قرار داد و نعمت های آشکار و پنهان خود را بر شما فزونی بخشید و زمین را آباد سازد. (ُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها…) (او شما را از زمین آفرید و بر آباد سازی آن گماشت.)(هود/۶۱)
بهره گیری صحیح از امکانات، به آموزش و ایجاد فرصت های فعّالیت نیازمند است که پیامبران الهی سهم چشمگیری در این امر داشته اند.
حضرت آدم با هبوط بر زمین برای تأمین معاش به کشت و زرع گیاهان خوراکی قدام نمود. (عیاشی، ص۴۰) ادریس نبی(علیهالسّلام) برای نخستین بار دوختن لباس را آموزش داد. (مجلسی، ص ۲۷۹) حضرت نوح(علیهالسّلام) ساختن کشتی را پایه گذاری کرد(هود/۳۷) و داود پیامبر(علیهالسّلام) تولید زره را ابداع کرد (انبیا/۸۰) سلیمان نبی پریان انسانها و پرندگان را به خدمت گرفت (نحل/۱۸) و جدای از تولید کالا مهمترین کار پیامبران تبلیغ رسالت و سازندگی افراد جوامع و برقراری عدالت بوده است تا حدّی که برخی از آنان با تشکیل حکومت، آموزه های وحیانی را عملی کردند. نمونه ی آن ها حضرت یوسف در مصر، موسی در جامعه ی بنی اسرائیل، سلیمان در فلسطین و خاتم پیامبران حضرت محمّد بن عبدالله(صلّیاللهعلیهوآله) در حجاز است.
اصولاً در سایهی تشکیل نظام سیاسی فرصت های کارآفرینی بیشتری برای رهبران و دست اندرکاران آن نظام فراهم میگردد و اگر آن نظام، الهی باشد؛ عدالت اجتماعی در حوزه ی اشتغال برپا میگردد؛ زیرا رهبران الهی بر اساس آموزه های وحیانی، و نه استبداد به رأی، از ابزار قدرت و امکانات برای اجرای عدالت استفاده میکند. «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیز؛ پیامبرانمان را با دلایل روشن فرستادیم و کتاب آسمانی و قانون عادلانه به آنان دادیم تا مردم عدالت را بر پا دارند. آهن را آفریدیم که در آن ترس سخت (جنگ) و سودهایی برای مردم دارد و تا خدا بداند چه کسی او و پیامبرانش را با (ایمان) غیبی یاری می کند، که خداوند نیرومند و بزرگ است».(حدید/۲۵)
پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) با بر پایی نظام اسلامی در مدینه از یثربی که صد سال جنگ میان دو قبیله ی اوس و خزرج بر آن حاکم بود، مدینه ی فاضله ای پر تلاش و تکاپو و بالنده، صاحب برترین شهری با فرهنگ و قدرتمند و … ساخت که کارآفرینی حضرت(صلّیاللهعلیهوآله) سهم مهمّی را در ایجاد این مدینه به خود اختصاص داد.
تولید کار حضرت با توجّه به مفهومی که ایشان در آن جامعه از کار ارائه کردند، از حوزهی اجتماعی فراتر می رود و ابعاد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را نیز دربرمی گیرد. آگاهی از تفاوت مفهوم کار در علم اقتصاد و سیرهی نبوی(صلّیاللهعلیهوآله) ما را به وسعت نظر حضرت در این مقوله، متوجّه میسازد.
الف: مفهوم کار
۱.در علم اقتصاد
اقتصاددانان تعریف های متعدّد امّا نزدیک به هم، از کار ارائه کردهاند:
الف:کار عامل دوّم تولید و یکی از آثار زندگی انسان و مظهر نیرومندی و تداوم آن است) (الموجز فی الاقتصاد، ص ۴۸)
ب:(کار هر فعّالیتی است که انسان، با اراده، قصد و از روی هوشیاری انجام میدهد و در حال انجام دادن آن احساس درد و رنج می کند و هدف او از این فعّالیت تولید ثروت است؛ یعنی تولید چیزهایی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم نیازهایش را بر طرف سازد.) (درس هایی از اقتصاد سیاسی، ص ۷۹)
تعریف اوّل نسبت به دوم، عامتر است ولی در هدف اصلی از کار یعنی “تولید” تفاوتی ندارند؛ گرچه در تعریف دوم، اراده، قصد و هوشیاری واندیشه در کار دخیل ند؛ یعنی، اگر فعّالیت فاقد یکی از عوامل نامبرده باشد کار نامیده نمیشود، امّا این تفاوت ثمرهای را در پی ندارد.
تعریف های بسیار دیگری نیز وجود دارند که در درآمدزا بودن کار مشترکند و چنان که خواهیم دید با مفهوم نبوی تفاوت بسیاری دارند.
۲.کار در مفهوم نبوی (صلّیاللهعلیهوآله)
در قرآن کریم و سنّت نبوی از فعّالیتهای ارادی انسان تعبیر به عمل شده است و کار از مصادیق عمل به شمار می رود. بر این اساس مفهوم کار را باید از مفهوم عمل دریافت.
“عمل” در لغت عرب، مترادف حرفه و فعّالیت است (ابن منظور، ص476) امّا در اصطلاح قرآن معنای وسیع تری دارد و شامل هر نوع فعالیت با قصد و اراده بود (راغب، مادّهی عمل) و نظر به مطابقت یا مخالفت با شریعت به دو نوع صالح و غیر صالح (طالح) تقسیم می شود.
یافتن لفظی معادل کار به مفهوم اقتصادی در منابع اسلامی، کاری بس دشوار است. امّا شاید بتوان (جهات معیشت) یا (معایش) را بهترین معادل دانست. این عبارت را از حدیث امام صادق(علیهالسّلام) برگرفته ایم. در این حدیث کسی از امام(علیهالسّلام) درباری راههای تأمین زندگی، کسب درآمد و معامله میان مردم می پرسد و امام(علیهالسّلام) در پاسخ می فرمایند: (جَمِیعُ الْمَعَایِشِ کُلِّهَا مِنْ وُجُوهِ الْمُعَامَلَاتِ فِیمَا بَیْنَهُمْ مِمَّا یَکُونُ لَهُمْ فِیهِ الْمَکَاسِبُ أَرْبَعُ جِهَاتٍ مِنَ الْمُعَامَلَات)؛ پس از آن هم نوع معامله را بر میشمرند که شامل انواع ولایت ها، تجارت ها، اجاره ها و صنایع است.(حرانی، ۳۴۶)
این مفهوم گرچه جامع است. امّا مفاهیمی چون احیای موات، وقف و… را دربرندارد؛ امّا کارآفرینی پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) مفهومی وسیع تر و فراگیرتر از این است.
معادل دیگر کار، واژه ی “مکاسب” است. این واژه گرچه در مباحث اقتصاد اسلامی به معنای کلّی راههای درآمد است؛ امّا در حدیث وجوه معاش، به معنای معاملات چهارگانه است. افزون بر آن “کسب” در اکثر استعمالهای قرآنی بار معنایی منفی دارد.
بر این اساس، بهترین معادل کار در قرآن «عمل» است. اعمال یا نیکند یا بد؛ یا درستند یا نادرست که در قرآن با تعبیر عمل صالح و غیر صالح یاد شده اند. و عمل صالح در کنار ایمان قرار گرفته و هر دو شاخصهی انسان سعید را تشکیل می دهند.
از دیدگاه قرآن عملی صالح است که پاداش اخروی را درپی داشته باشد. درکارآفرینی نبی مکرم اسلام(صلّیاللهعلیهوآله) نیز بیشتر پاداش اخروی کار مورد نظر حضرت بوده و مزدگرفتن در بعضی از کارها مورد نکوهش و بلکه تحریم حضرت قرار گرفته است گرچه آن کار همه ی وقت عامل را اشغال کند؛ مانند: آموزش قرآن و واجبات دینی یا قضاوت و دادرسی… .
با این مفهوم از کار، گستره های تولید کار در سیره ی نبوی(صلّیاللهعلیهوآله) همه ی جوانب فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را دربرمی گیرد و بررسی همه ی جوانب آن، پژوهش وسیعی را در منابع تاریخ به ویژه تاریخ صدر اسلام و نیز منابع تفسیری و حدیثی می طلبد امّا در این مقاله با محور قرار دادن آیات قرآن کریم که بهترین آیین نامه ی کار آفرینی حضرت (صلّیاللهعلیهوآله) بوده است؛ نمونه هایی از سیرهی نبوی را نقل می کنیم:
ب:کارآفرینی حضرت(صلّیاللهعلیهوآله) در حوزهی فرهنگی
رسالت نبی اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) با تحوّل و سازندگی فرهنگی و نشر والاترین دانش، آیات وحی، آغاز گشت. پیام این آموزه ها: اعتقادات و جهان بینی صحیح، فضایل اخلاقی و اصلاح کردار و اعمال افراد و ایجاد جامعهای پاک کرد.
لذا حفظ، نشر و بیان این آموزه ها مورد عنایت خاص حضرت(صلّیاللهعلیهوآله) قرار داشت. به این دلیل بر کتابت آیات وحی، آموختن و آموزش دادن قرآن بسیار تأکید میکردند.
علاوه بر قرآن، سخنان شخص ختمی مرتبت که در تفسیر و تأویل آیات قرآن، پند و اندرزهای حکیمانه ، نقل تاریخ، احکام فروعات دین و… بود نیز گنجینه ی بزرگی از دانش را تشکیل میداد. اهمّیت حفظ و نشر آن با قرآن برابر میکرد و به این دلیل کتابت حدیث نیز مورد توجّه ایشان بود.
حوادث تاریخی صدر اسلام چون هجرت، تغییر قبله، غزوات، سرایا، روابط با قبایل و امپراطوری های روم و ایران در واقعه ی غدیر خم و نیز مناسبت های فرهنگی چون: ماه رمضان، حج، اعیاد سه گانه، نماز جمعه و جماعات و… و سازندگی های اجتماعی، چون: بنای مساجد، بازارها، مقابر، راه ها، پایه ریزی نظام های اداری و مالیاتی(ثبت و توزیع درآمدها و…) تحوّلات اقتصادی چون: گردآوری زکات، خمس و… همه از اموری بودند که حفظ و ثبت آن ها مورد عنایت حضرت(صلّی الله علیه وآله) به طوری که افرادی را بر این کار گماشته بودند. مجموعهی این عنایات باعث ایجاد کار فرهنگی به ویژه آموزش، تبلیغ و نویسندگی شده بود که از این میان کارآموزش و نوشتن قرآن افراد بیشتری را پوشش میداد.
کتابت قرآن: علاقهی نبیّاکرم به حفظ قرآن باعث میشد که در دریافت آیات وحی عجله کرده و آنها را بر زبان تکرار کند لذا خداوند وعدهی جمع آوری قرآن را به او داد. (قیامت، ۱۶ و طه، ۱۴)
قرآن کریم دو نزول دفعی و تدریجی داشت. در نزول دفعی تنها شخص پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) از آن آگاه شد و حضرت مأموریت ابلاغ دفعی آن را نداشت، امّا نزول تدریجی قرآن در طیّ ۲۳ سال نبوّت حضرت و در پی حادثه یا مناسبتی و به تعبیر دیگر، سبب نزول نازل میشد، حضرت مأمور به تبلیغ آن بود. ایشان عدّهای از اصحاب را به ثبت و نوشتن آیات وحی گماشته بودند که دانشمندان علوم قرآنی تعداد آنان را تا ۴۰ تن بر شمردهاند. از جملهی ایشان، امیرمؤمنان علیبنابیطالب (علیهالسّلام) بود از همهی نویسندگان وحی به آیات قرآن آگاهتر بود و هیچ آیهای از قلم ایشان فرو نماند. این امر به علّت عنایت ویژهی پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) بر ایشان بود تا حدّی که اگر آیهای در غیاب شان نازل میشد، پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) در اولین ملاقات، آیه را برایشان تلاوت میکردند تا ثبت کند. (حجتی، ص ) علاوه بر آن به ایشان وصیّت کرد تا پس از رحلتش همهی قرآن را از پاره نوشتهها در یک کتاب به صورت منظّم و مرتّب گرد آورد. حضرت علی (علیهالسّلام) قرآن را در سه شبانه روز کار بی وقفه باز نویسی و نخستین مصحف را فراهم آورد. و به این ترتیب وعدهی خداوند در جمع قرآن محقّق گشت.
کار کتابت قرآن به کاتبان ویژه محدود نمیشد بلکه بسیاری ازصحابه اعم از زن و مرد که سواد خواندن و نوشتن میدانستند همه یا بخشی از قرآن را برای خود یا دیگران مینوشتند و مصاحف بسیاری پدید آمد که بعدها برخی از آنها توسّط سجستانی درکتابی به نام المصاحف فهرست شدند.
که از جملهی آنها مصحفهای حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)، ابن مسعود، ابی بن کعب،… مصحف خواهر خلیفه دوم از عوامل اسلام خلیفه شده بود ولی سورهی طه را در آن نوشته بود و پیوسته میخواند. (سیوطی …………)
متأسّفانه اکثر مصاحف صحابه در دوران خلافت عثمان و به فرمان او با اسید سوزانده شدند تا همه به یک مصحف (مصحف امام و رونوشت های آن) رجوع کنند (حجتی، ص )
کار کتابت قرآن در جامعهی مسلمانان نهادینه شد و تا به امروز با تحوّل نگارش و صنعتی شدن آن از طریق صنعت چاپ، تولید نرم افزار کامپیوتری، ادامه دارد و بسیاری از نویسندگان، چاپخانه ها، تولیدکنندگان نرم افزارهای رایانه ای… از کار خوشنویسی، ترجمه، چاپ و تولید نرم افزار قرآن مشغول و تأمین معاش می کنند.
آموزش قرآن
تعلیم و تعلّم آیات وحی در جامعه ی نبوی، نشاط و جوشش بسیاری را به همهی اقشار مردم بخشیده بود. نخستین معلّم قرآن خود نبیّ اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) بود که روش نظری و عملی را در آموزش پیگیری می کرد و از آغاز نزول قرآن و هم پای نزول آیات و ایمان آوردن مردم به آموزش آن میپرداخت.
حضرت (صلّیاللهعلیهوآله) پس از اطمینان از صحّت قرائت بزرگان صحابه آنان را به مدینه روانه می کرد تا قرآن را به مردم مدینه بیاموزند. نخستین کسانی که به این منظور وارد مدینه شدند مصعب بن عمیر، عبدالله بن ام مکتوم، عمّار و بلال بودند.
کار آموزش قرآن در مدینه از مسجد قبا آغاز و در مسجد النّبی توسعه یافت (ر.ک، محمدحسین سعدالدین، ص ۳۷)
صحابهی پیامبر پس از حفظ کامل و دقیق قرآن به نشر آن می پرداختند و به فرزندان و کودکان و کسانی که شاهد نزول آیات نبودند آموزش می دادند به طوری که یک یا دو روز پس از نزول آیات عدّه ی قابل ملاحظه ای آن ها را حفظ کرده و بر پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) عرضه می کردند. و بدین ترتیب بر قرائت صحیح و موثّق توفیق می یافتند.
توسعه ی آموزش قرآن درحیات حضرت (صلّیاللهعلیهوآله) تا حدّی رسید که مرکزی همانند کانون آموزش قرائت، حفظ و تمرین قرآن به وجود آمد که آن حضرت بر آن نظارت داشت و مردم را به آن تشویق میفرمود. مراکزی نیز پدید آمد که بعدها به مکتب خانه شهرت یافت و به آموزش قرآن به کودکان اختصاص داشت. (محمد منیر سعد الدین، ص۳۰) صحابه در لبیک به فرمایش پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) سخت کوشش میکردند و حتّی اکثر اوقات و فرصت های زندگانی بعضی از آن ها به قرائت و حفظ قرآن میگذشت.
حاصل این تلاشها تربیت حافظان و استادان برجسته ای بود که تنها بیش از هفتاد تن از آنان در جنگ یمامه بلافاصله پس از رحلت نبی اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) به شهادت رسیدند.
از میان صحابه، هفت تن به عنوان مُقرِی (استاد قرائت) مشهور شدند که عبارتند از: امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) عبدالله بن مسعود، زیدبن ثابت، عثمان بن عمان، ابودرداء ، ابی بن کعب و ابوموسی اشعری.
بدون شک در جامعه ی زنان حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) از حافظان و استادان قرآن به شمار رفته است اگرچه اهل سنّت از ذکر نام ایشان (سلاماللهعلیها) در کتاب های خود امتناع ورزیدهاند. (ر.ک، حجتی، صص ۲۴۴-۲۹۸)
تأمین معاش استادان قرائت
چنان که بیان شد کار حفظ و آموزش قرآن بیشتر وقتِ برخی از صحابه را فرا میگرفت امّا در عین حال مزدی بر آموزش مطالبه نمیکردند و در متون تاریخی نقل نشده که فردی برای آنان مقرر یا بودجه ای تخصیص شده باشدَ، به این دلیل مقرئی این کار را تنها برای رضای خدا و ا مید به پاداش اخروی انجام میداد. به ویژه که پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) نیز تعیین مزد بر آموزش قرآن را در کنار قضاوت مؤذن حرام کرده بودند. (حر عاملی، ص ) لذا مقریان از مشاغل دیگر به تأمین زندگی میپرداختند.
تبلیغ دین
رساندن پیام و آموزه های دین اسلام به نقاط دور از مرکز رسالت بر دوش مبلّغانی بود که آموزش نظری و عملی قرآن را میدانستند. با توسعهی جامعهی اسلامی و پیوستن مقابل دور دست به اسلام نیاز به نیروی مبلّغ رو به افزایش نهاد به این دلیل تربیت مبلّغ از میان افراد هر قبیله ضرورت یافت. امّا مسلمانان به علّت اهمّیت جهاد و با صدور فرمان جهاد چه در غزوه ها و چه سریه ها و به جبهه ی جنگ اعزام می شدند، لذا امر مهم تبلیغ معطل میماند. این جا بود که آیهی ذیل نازل شد؛ «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون» (توبه /۱۲۲) (طبرسی، ص ۱۲۶)
مؤمنان حق ندارند همگی به جهاد اعزام شوند؛ پس چرا از هر گروه از آنان عدّهای نمیروند تا دین را به دقّت بیاموزند تا آنگاه که نزد قوم خود بازگردند آنان را بیم دهند تا شاید (از گناه و کیفر خدا) پروا کنند.
در پی این آیه افراد با استعدادی از هر قبیله موظّف شدند نزد پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) رفته و دانش دین را بیاموزند و برای تبلیغ نزد قوم خود برگردند.
و به این ترتیب نبی مکرم اسلام(صلّیاللهعلیهوآله) در حدّ وسیعی به تربیت مبلّغ پرداختند و به موجب این آیه حضرت، دانشجویان علوم دینی را از جهاد معاف کرد.
دستمایه ی مبلّغان در آن زمان، آیات قرآن و بیانات نبی مکرّم اسلام(صلّیاللهعلیهوآله) بود. لذا بسیاری از حافظان و استادان قرآن به این کار گماشته می شدند.
سوادآموزی
در صدر اسلام تنها ۱۷ تن از سواد خواندن و نوشتن بهره مند بودند. حضرت رسول(صلّیاللهعلیهوآله) پس از به اسارت گرفتن تعدادی از کفّار در جنگ بدر به هر یک از آنان فرمان داد تا فدیه ی آزادی خود را آموزش خواندن و نوشتن به ۱۲ تن از کودکان مسلمان قرار دهند.(منیر سعد الدین، ص ۲۳۱) و بدین ترتیب در فاصلهی کوتاهی بیش از صد تن با سواد شدند، و اینان نیز به نوبهی خود به آموزش دیگران پرداختند؛ حتی زنان با سواد بسیاری نیز تربیت یافتند. از جمله معلّمان زن در زمان پیامبراکرم(صلّیاللهعلیهوآله) می توان از شقاء نام برد که به آنان نوشتن آموخت. (مقریزی، ص )
حضرت با این کار علاوه بر تولید کار برای اسیران، نیروی انسانی نویسنده را در همه ی بخش های جامعه اعم از فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و… تأمین کرد.
ثبت و نگارش
ثبت قراردادهای اقتصادی، فراخوان های جهاد، نامه های سیاسی، مکاتبه ی بردگان، وقایع تاریخی، قباله ی ازدواج ، طلاق نامه، … از امور مورد اهتمام پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) بودند. پس بعضی از با سوادان داوطلبانه یا به انتخاب پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) در این امور استخدام می شدند. برای مثال خداوند در آیه دین، به ثبت قراردادهای اقتصادی مانند انواع عقود، دین، قرض، بیع و… فرمان داده است. (ر.ک بقره /۲۸۲) مکاتبه ی بردگان با آقایان خود جهت تأمین درآمد آزادی خود، به نویسنده نیاز داشت.(ر.ک نور/۳۳)
به موجب این آیات، افراد بیسواد، ناگزیر از مراجعه به نگارنده های آشنا به امور اقتصادی بودند از جمله این افراد : عبدالله بن ارقم، علاء بن عقبه (علی بن حسین بن علی احمدی، ص )
نویسندگان پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله)
رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآله) علاوه بر کتابت قرآن و حدیث، برای امور حکومتی تعداد ۲۶ و بنا بر روایتی دیگر ۴۲ نویسنده گمارده بود. که نامشان در کتب رجال: اعلام، تاریخ اسلام و … ثبت شده است. (علی بن حسین بن علی احمد، ص ۲۵)
نویسندهی مکاتیب الرسول(صلّیاللهعلیهوآله) پیش از معرّفی آنان دربارهی نیاز حضرت(صلّیاللهعلیهوآله) به نویسندگان می گوید:
(پیامبر اکرم از آغاز بعثت در طول اقامت در مکّه تنها به نوشتن وحی نیاز داشت که علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) و شماری دیگر از مسلمان با سواد، به این کار همت گماشتند. امّا با ورود به مدینه و توسعهی جامعه اسلامی افزایش نیازها و گسترش روابط اجتماعی، به نویسندگانی نیاز یافت تا پیوسته مسائل و حوادث پیش آمده را بنگارند، لذا (با سواد آموزی) نویسندگان بسیار شدند و حضرت برای هر کاری نویسندهای با حقوق مخصوص گماشت) (همان، ص ۲۲)
وی در ادامه آنان را معرّفی میکند:
۱-علیبنابیطالب(علیهالسّلام) :ایشان نویسندهی وحی، قراردادها ، توافق نامهها، نامههای حضرت بود (ص ۲۲).
۲-اُبیّ بن کعب انصاری خزرجی: اولین نویسندهی وحی در مدینه بود.
۳-زیدبن ثابت انصاری خزرجی: او با همکاری ابی بن کعب وحی را و با همکاری عبدالله بن ارقم نامه های حضرت به شاهان را می نوشت. یعنی در غیاب یکی دیگری کار را به عهده میگرفت. نامههای میزبان سریانی برای حضرت ارسال میشدند. لذا به زید آموختن این زبان را توصیه کرد و او نیز آموخت.(همان)
۴-عبداللهبنأرقم: وی علاوه بر همکاری با زیدبن ثابتَ، قبالهی نامه های حضرت رسول(صلّیاللهعلیهوآله) را نیز مینگاشت. وی بسیار مورد اعتماد حضرت(صلّیاللهعلیهوآله) بود.
۵-علاء بن عقبه: وی هر از گاهی برای حضرت نویسندگی می کرد.
۶و۷-زبیر بن عوام و جهم بن صلت: زکات را ثبت می کردند.
۸-حذیفه بن یمان: زکات خرما را ثبت میکرد. وی رازدار پیامبر و از شیعیان امیرمؤمنان علی(علیهالسّلام) بود.
۹-معیقیب ابن ابوفاطمه: وی غنیمت را ثبت میکرد.
۱۰و۱۱و۱۲-خالد بن سعید، مغیره بن شعبه، حصین بن نمیر، آنان امور مقطعی و فوری را یادداشت میکردند.
۱۳-حنظله بن ربیع: وی در غیاب سه مورد اخیر، امور قطعی را تحریر میکرد. ( همان، ص ۲۴)
و صحابه ی بسیار دیگری بودند که مطالبی به درخواست حضرت(صلّیاللهعلیهوآله) نوشتند امّا از نویسندگان خاص حضرت، ثبت نشدهاند. خوانندهی عزیز میتواند به کتابهای مکاتیب الرّسول(صلّیاللهعلیهوآله)، الاستعاب، سیره جلی، المناقب، تاریخ یعقوبی و… مراجعه کند.
کتابت حدیث
سخنان پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) چون قرآن کریم از تقدّس و شرافت برخوردارند زیرا از همان قلب متّصل به ملکوت می جوشند و مسلمانان به موجب آیهی کریمهی «ماءاتاکم الرسول فخذوه و ما نهیک عنه فانتهوا» مکلّف به پذیرش و اطاعت از سخنان حضرت چون وحی قرآنی بودند. افزون بر آن نبی اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) علم واجب را در سه چیز خلاصه کرده اند (آیه ی محکمه و فریضه ی قائمه و سنه عادله: آیه روشن وا ستوار، واجب همیشگی حدیث راستین) (کلینی، ص ۳۲)
بنابراین لزوم حفظ حدیث نبوی و علوم و موضوعات متنوّع و گوناگون نهفته در آن بر اهمیت نگارش آن میافزود به این دلیل پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) همگان را بر کتابت آن بسیار سفارش می کردند و افرادی را بر این کار تعیین کرده بودند.
بر اساس روایات بسیاری از شیعه و سنّی، امیرمؤمنان علی(علیهالسّلام) یکی از پیشتازان کتابت حدیث نبوی(صلّیاللهعلیهوآله) بود. حضرت نبی اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) در جلسات متعدّد سخنان گهربار خود را بر او دیکته میکردند و امیرمؤمنان (علیهالسّلام) مینوشتند، حاصل این نوشتار به صورت کتاب جامع حدیثی در آمد که به نام جامعه یا کتاب علی(علیهالسّلام) در آمد که پس از او از امامی به امام دیگر به همراه سایر امانت های امامت سپرده میشد. امام باقر (علیه السّلام) به اتاق بزرگی در منزل خود اشاره کرد و خطاب به حمران فرمود: «ای حمران، در این اتاق صحیفهای به درازای هفتاد ذراع (معادل ۳۵ یا ۴۹ متر) با دست خط علی(علیهالسّلام) و املای رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) است. اگر ما بر مردم حکومت کنیم مطابق آن چه خدا نازل کرده عمل خواهیم کرد و هرگز از مطالب این کتاب تجاوز نخواهیم کرد». (سبحانی، ص ۷)
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) نیز از جمله کاتبان حدیث در عصر پدر بزرگوار خود بودند که احادیث را در کتابی به نام مصحف گرد آوردند که طبق روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) همهی احکام مورد نیاز مردم از جمله دیهی خراش پوست نیز در آن است(ر.ک کلینی ، ص ۲۴۰)
از دیگر نویسندگان حدیث می توان از عبدالله بن عمر، سعد بن عباده انصاری، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن عمرو بن عاص که هزار حدیث را در صحیفهی صادقه گردآورده و … نام برد.(رک، مجید معارف ، صص۶۸،۶۷،۵)
اگر قراردادها و نامههای حضرت(صلّیاللهعلیهوآله) را نیز از جمله احادیث نبوی برشمریم، بدون تردید میتوانیم ادّعا کنیم که کتابت حدیث برای عدّهای از جمله مشاغل درآمدزا و از راه های تأمین معاش به شمار میرفته است.
ادامه دارد …