شرح زیارت آل یاسین / * استاد رثایی
مقدمه: در شمارهی قبل، سخن کوتاهی در بارهی زیارت و آثار آن بیان شد و گفتیم آل یاسین، تنها زیارتی است که امام معصوم نحوهی زیارت را خود، برای خود انشاء نموده است. این زیارت، دانشگاهی از معارف حقّه است که انسان را به کمال و حقیقت عبودیت میرساند و با مداومت و تکرار آن روح بندگی و تسلیم در او ایجاد میشود.
بهترین سرآغاز
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم؛ خداوند، خود کتاب شریفش را با این جملهی نورانی شروع نموده که بهترین سرآغاز است و مؤمنان را چنین آموخته، که در ابتدای کار و پیش از هر گفتار، از نیروی شگفتآور آن یاری جویند. اولیای حق نیز به تعلیم خداوند، همیشه سخن و عمل خویش را با آن آغاز میکردند؛ رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: هر کار مهمّی که با بسم الله آغاز نشود ناقص است و به آخر نرسد(وسایل الشیعه، ج ۴/۱۱۹۴).
امام رضا(علیهالسّلام) میفرمایند: إنَّ بِسْمِاللَّهِالرَّحْمنِالرَّحِیمِأقربإلىاسماللهالأعظم من سوادالعین إلىبیاضها؛ در حقیقت نزدیکی بِسْمِاللَّهِالرَّحْمنِالرَّحِیم به اسم اعظم خداوند، از سیاهی چشم به سفیدی آن بیشتر است(عیون اخبار الرضا،ج ۲/ص۵).
لزوم پیروی از اولیا
«لا لِأَمْرِهِ تَعْقِلُونَ وَ لَا مِنْ أَوْلِیَائِهِ تَقْبَلُون»: نه نسبت به امر(خداوند) تعقّل میکنید و نه از اولیای او میپذیرید. کریم کارش شکایت نیست ولی کار به جایی میرسد که حلیم و کریم آل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بعد از بِسْمِ اللَّهِ شکوه میکندکه البتّه به نفع ماست. میفرماید: ای بندگان خدا شما در امر خدا تعقّل نمیکنید. امر به معانی متعدّدی آمده است: امر یا قولی یا فعلی است؛ به عبارت دیگر، تکلیفی یا تکوینی است. قولی و تکلیفی به معنای دستور و خواستن میباشد؛ فعلی به معنای کار و فعل است. با توجّه به این معانی، امر پروردگار میتواند به معنای اوامر و دستورات الهی باشد و هر چه در آن ها تفکّر و اندیشه شود بر ایمان ما افزوده میگردد. معنای دیگری که برای امر شمردهاند و آن وجود مقدّس امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) است که باید دائماً به یاد او بود و در شناخت حضرتش تعقّل و فکر نمود، چنانکه خود حضرت به علیبن مهزیار میفرمایند: نحن أمر الله و جنودُه؛ ماییم امر خدا و لشگریان او. (کمالالدین، ج ۲/ ۴۶۹) در این عبارت قبل از زیارت، حضرت بقیّهالله(عجلاللهتعالی فرجه الشّریف) میفرمایند: چرا در «امر» امامت تفکّر و تعقّل نمیکنید و چرا او را به فراموشی سپردهاید و از دلیلهای عقلی خود در جهت شناخت آن حضرت استفاده نمیکنید؛ «لا لِأَمْرِهِ تَعْقِلُونَ» اشاره به برهان عقلی دارد.
عقل گواهی میدهد که انسان در هیچ زمانی از دلالت و هدایت و تعلیم و تربیت الهی بی نیاز نبوده و نخواهد بود. هر چه مایهی سودمندی و ادامهی زندگی و پیشرفت مردم است، آن را باید در تعالیم الهی و دستورات آسمانی جستجو کرد و از رهنمودهای مربّیان حقیقی انتظار داشت. خداوند به لطف بیپایان و رحمت بیکران خویش، درهر زمانی هدایتگری برگزیده و مربّی شایستهای تعیین کرده و به مردم معرّفی نموده است و هرگز زمین از وجود حجّت حق خالی نبودهاست: «وَ لِکُلِِّ قَوْمٌٍٍ هادٍ» برای هر قومی هدایتگری است(رعد،۷)، مردم نسبت به این مربیّان بزرگوار و هدایتگران شایسته و امانتدار بر دو دسته تقسیم گردیدهاند؛ دستهای به مخالفت و عناد و تمسخر و لجبازی پرداخته و چه بسیار از انبیا و اولیا را به شهادت رساندند و دستهی دیگر که همیشه در اقلیّت بودند به امر حق، تسلیم شده و از اولیای حق پیروی کردهاند و به سعادت دنیوی و اخروی رسیدهاند. ریشهی اصلی هرگونه بدبختی و گمراهی همین است که آدمی به راهنمایی مصلحان و خیرخواهان بی اعتنایی کرده، به دلخواه خود، یا به تقلید از مفسدان و فریبکاران عمل نماید.
درکارهای دنیا مردم به سه گروه تقسیم می شوند؛
گروه اوّل: افرادی هوشمند، با مهارت و کاردان هستند که راه را از چاه میشناسند و پیچ و خمها را میدانند، نسبت به دیگران هم امانتدار و دلسوز هستند.
گروه دوّم خود مهارت ندارند. امّا سعی میکنند از تجربهها و راهنماییهای گروه اوّل پیروی کنند و تخلّف ننمایند.
گروه سوم، نه خود مهارت دارند و نه از افراد ماهر و کارآزموده میپرسند. آیا جز این است که این گروه همیشه در عرصههای زندگی شکست خورده و دو گروه دیگر پیوسته کامیاب و موفّق میباشند؟
هیچ کس، از پیش خود چیزی نشد هیچ آهن، خنجر تیزی نشد
هیچ حلوایی، نشد استاد کار تا که شاگرد شکر ریزی نشد
البتّه همه میدانند که در هر کار -ریز و درشت، دنیا و آخرت- شناخت صحیح و مهارت و خُبرگی کامل مربوط به اولیای خداست و چنین نیست که امور دنیا و عمران و سیاست و تدبیر آهن را از افراد یا احزاب انتظار داشته باشیم و تعالیم دین را تنها به امور معنوی و اخلاقی و اخروی محدود بدانیم؛ بلکه دنیا و آخرت با هم و مربوط به هم هستند.
خداوند میفرماید: «وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَهً، فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَهِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَهِ، وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَهِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَهِ، وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِکَ الْمُقَرَّبُون»؛ و شما سه گروه باشید(یکی) اصحاب یمین(راستان و سعادتمندان) که چه قدر حالشان نیکو است و (دیگری) اصحاب شمال و چپ (اهل شومی و شقاوتمندی) که چه قدر احوالشان بد و ناخوشایند است و (یکی هم) سابقین که از همه جلوترند؛ اینان در حقیقت مقرّبان درگاه الهی هستند(واقعه۷/۱۱). چنان که میبینید عدّهای به عنوان سابقین هستند که خداوند اینان را پیشوای مردم قرار داده و الگوی بشر ساخته تا در همهی امور به آنان اقتدا کنند. کسانی که در مسیر سابقین گام برمیدارند اصحاب یمین هستند و به همان نسبت که پیروی کنند در دنیا و آخرت سعادتمند و رستگار خواهند بود، گروه سوم: بر خلاف فرامین سبقتگیرندگان رفتار میکنند و چون منکر مقام مسئولیّت سابقین هستند کافر نامیده میشوند و یا این که به زبان و به صورت ظاهر آنان را تصدیق میکنند ولی در دل قبول ندارند که منافق خوانده میشوند یا این که از شناخت سابقین دور افتاده و بیبهره ماندهاند که ضالّ و گمراه میباشند. به همین جهت امام عصر(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در مقدّمهی زیارت با هشدار و تأکید، با لحنی گلایهآمیز میفرمایند: نه امر خدا را درمییابید و میفهمید نه از اولیای او میپذیرید؛ یعنی، باید به فرمان اولیای خدا گوشِ دل بسپارید و در عمل به دستوراتشان بکوشید تا رستگار شوید و مثل آنهایی نباشید که از حجّت باطن، یعنی عقل استفاده نکرده و امر پروردگار را نشناختند و آن قدر در جهل فرو رفتهاند که حتّی از اولیای خدا هم حقیقت امر را قبول نمیکنند و از آنها اطاعت نمینمایند.
ادامه دارد…