زهرا بیلندی
فرزندان بزرگ و نامی همواره در دامان مادرانی فرهیخته پرورش یافتهاند؛ مادرانی که عموماً کمتر از آنها سخن به میان میآید؛ مادرانی که بی هیچ چشمداشتی، تنها به فکر رشد و پرورش کودکان خود بودهاند. این ماجرا بارها و بارها در طول تاریخ تکرار شده و خواهد شد. پیامبر اکرمص در تبیین جایگاه مادر میفرماید: «الجَنّه تَحتَ اَقدَامِ الاُمَّهَات»؛ بهشت زیر پای مادران است (پاینده، بیتا، ص۴۳۴).
شکی نیست که سهم بیشتر در سعادتمندی فرزندان و در نتیجه لایق بهشت شدنشان، از آنِ مادر است. به طور کلی پاکی و درستی مادر در تربیت نسل مؤثر است. وقتی مادر پاک و پرهیزکار و نیکروش باشد با کمترین تلاش، صالحترین فرزندان را تحویل جامعه داده و زحمات او در جنبهی تقوا و فضیلت بیثمر نمیماند. کودک مفاهیم دینی و اعتقادی را بیش و پیش از هرکس از مادر گرفته و او را در رفتار، نمونه و شاهد خود قرار میدهد. مادر نخستین کسی است که بذر تربیت را در جان و روان کودک میپاشد و نهال آن را آبیاری میکند. طرز فکر و رفتار او در سازندگی کودکان مؤثر است. اوست که میتواند کودکان را بر اساس آداب اسلامی بپروراند و مفاهیم خوب و بد را در ذهن فرزندانش استوار و ریشهدار سازد و نیز بذرهای اعتقادی را در دل او بپاشد و رفتارهای او را بر اساس سنت الهی جهت دهد (قائمی، ۱۳۷۰، ص ۱۴۰-۱۵۵).
در این زمینه روشن است مادری که میخواهد موجبات رشد و تعالی انسانی را فراهم سازد، خود باید در جهات انسانی تربیت شود؛ بدین معنی که بتواند به علم و معرفت و کمالات معنوی و اخلاقی دست یابد تا از این طریق آمادگی امر مهم تربیت را پیدا کند.
بانو خدیجه میردامادی بانویی زاهد، متشرع، آشنا به آیات قرآن، احادیث، تاریخ و ادبیات بود. وی فرزند آیتالله سید هاشم نجفآبادی میردامادی بود که از مبارزان شناختهشدهی دوران پهلوی اول به شمار میرود. او در ۱۶ ثور (اردیبهشت) ۱۲۹۳ در نجف اشرف به دنیا آمد. مادرش بیبی سکینه زود از دنیا رفت و این کودک فقدان محبت مادر، از چشمهی مهر مادربزرگ خود، مادر حاج سید هاشم، سیراب شد. مؤانست بیبدیل این دو، مانع توجه حاج سید هاشم به تنها دختر خود نبود. وی خدیجه را بسیار گرامی میداشت. این توجهات موجب شد شرایط تربیتی خدیجه جایگاه ویژهای بیابد. به احتمال زیاد خدیجه خانم در پانزده سال نخست زندگانی از محضر علمی پدر بهره برده و غیر از سواد معمول، با برخی متون نیز آشنایی یافته است. او که زبان عربی و فارسی را به موازات هم آموخته بود، رفته رفته با زبان ترکی نیز آشنا شد. وی همراه پدر به ایران مهاجرت کرد و در ۲۰ سالگی به عقد سید جواد خامنهای درآمد. بانو خدیجه در گفتار و رفتار عوامگریز بود. حشر و نشری گزیده داشت و ترجیح میداد با زنانی نشست و برخاست کند که شبیه او باشند. فرزندانش در وصف او میگویند که زنی خوشسخن، سنجیدهگو، حافظ آیاتی از قرآن، صریحاللهجه، بسیار تأثیرگذار در تربیت و بالندگی فرزندان بود. او به دیوان حافظ تسلط داشت و ضمیر خود و کودکانش را با اشعار خواجه صیقل میداد (رک. بهبودی، ۱۳۹۱، صص۲۴-۲۶).
ناگفته پیداست والدینی که خود به فضایل اخلاقی آراسته باشند و محیط خانه را از رذایل اخلاقی بپیرایند مهمترین شرط تربیت اخلاقی فرزند را فراهم کردهاند. امام صادق ع میفرماید: «ان اللَّهَ لیفلح بِفلاحِ الرَّجل المُؤمِن وَلَده و وَلَد ولدِه»؛ خداوند با رستگاری مؤمن، فرزندان و فرزندزادگان او را رستگار میکند (مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۳، ۱۳۸۲). فرزند چنین خانوادهای به رستگاری نزدیک است و آرامش روحی لازم را برای تقرب به سوی خدا داراست.
بیتردید نخستین معلم حضرت آیتالله خامنهای در خیلی از امور و از جمله ادبیات، مادر ایشان بودهاند. آن بانوی فاضله هنگامی که به خانهی آقا سید جواد خامنهای آمد در میان جهیزیهاش، دیوان حافظی بود چاپ بمبئی؛ یادگار خلوتهای انس با پدر که در حواشیاش ذکریاتی داشت از سفرهای مکه و مدینهی پدر و حال خوشی که با غزلهای خواجه در آن دیدارهای روحانی داشته است (مؤمنی شریف، ۱۳۸۹). آیتالله خامنهای دربارهی مادرشان میگویند: «مادرم خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظشناس- البته حافظشناس که میگویم نه به معنای علمی و اینها، به معنای مأنوسبودن با دیوان حافظ» (گفت و شنود صمیمانه رهبر انقلاب با جمعی از جوانان و نوجوانان، ۱۴/۱۱/۱۳۷۶).
اندوختهی علمی بانو خدیجه با مطالعات در تفاسیر قرآن و کتب تاریخی چون روضه الصفا، به جایی رسید که زندگی انبیاء، امامان معصوم و شخصیتهای قرآنی را در قالب داستانها و روایتهای شنیدنی برای فرزندانش بازمیگفت. قصهها جان و روان آدمی را تحت تأثیر قرار داده و در دل او مینشیند و اثرش پایدار میشود، احساسات و عواطف را کاملاً تحتالشعاع قرار داده و کودک را با موقعیت شخصیتهای داستان همانند میسازد (قائمی، ۱۳۷۰، ص۱۷۳). رهبر انقلاب میفرماید: «اولین بار من داستان پیامبران را مثل داستان حضرت موسی، عیسی، ابراهیم، یعقوب، ایوب و داستانهای گوناگون را از مادرم شنیدم که در ذهن من هنوز همهی معلومات من از پیامبران، همانهایی است که مادرم گفته است» (بهبودی، ۱۳۹۱، ص۲۵، به نقل از خاطرات سید علی خامنهای).
مهمترین نقشی که یک مادر در تربیت کودک دارد الگو بودن اوست. کودکان از ابتدای تولد تا شکلگیری کامل شخصیت در کنار مادر بوده و از رفتارهای او الگو میگیرند. به این بیانات بانو میردامادی توجه کنید: «مراقب بودیم تغییر و تبدیل در (گفتن قصههای انبیاء) ندهیم و واقع آن را بگوییم. نصیحت، موعظه، ظلم نکردن و دروغ نگفتن بسیار مهم است و مادر در اولاد تأثیر بسیاری دارد».
بانو میردامادی در خصوص تربیت فرزند صالح و مؤمن و متقی چنین میگویند: «رابطهی زن با اولادش خیلی مهم است. تابستان سال گذشته ۲۰۰ خانم از کرمان و رفسنجان برای دیدن ما به اینجا آمدند و بچههای خود را زیر آفتاب و روی زمین گذاشته بودند. آنها را موعظه کرده و گفتم به بچههایتان ظلم نکنید تا بچههایتان ظالم نشوند؛ به بچههایتان رحم کنید تا بچههایتان رحمدل شوند؛ به بچههایتان دروغ نگویید تا بچههایتان دروغ نگویند؛ مال حرام به بچههایتان ندهید؛ شیر ناپاک به بچههایتان ندهید؛ غذای ناپاک به بچههایتان ندهید؛ بچههایتان را فقط تشویق به درس [خواندن] نکنید، تشویق به امور دینی هم بکنید. بچههایم وقتی قصه میخواستند، قصههای قرآن را میگفتم؛ قصهی انبیاء و قصههای قرآنی. مواظب بودم که تغییر و تبدیل ندهم. واقع آن را میگفتم. مادر در [تربیت] اولاد خیلی تأثیر دارد… من بچههایم را این طور بزرگ کردهام» (خبرگزاری فارس، نوار صوتی خانم خدیجه میردامادی).
فرزندان بانو خدیجه آموزشهای مذهبی خود را در دوران کودکی و نوجوانی، مدیون مادرشان میدانند: «من اولین نغمههای خوش قرآن را از حنجرهی مادرم شنیدم. آن وقتها که ما بچه بودیم، ایشان جوان بودند و صدای خیلی خوبی داشتند… دور او جمع میشدیم و مینشستیم و ایشان قرآن را با صوتی خیلی شیرین و دلپذیر برای ما میخواند و آیاتی از آن را ترجمه میکرد» (بهبودی، ۱۳۹۱، ص۲۵، به نقل از خاطرات سید علی خامنهای). «مادرم هر از گاه در میان گفتههای خود تأکید میکرد که این سخن «حدیثی» است. یعنی بر روایات ثقه استوار و از پیرایههای خرافی به دور است. متن اصلی روایت او بر آیات قرآن تکیه داشت» (همان، گفتگو با سید محمد حسن خامنهای).
«یادم است که با مادرم – چون مادرم هم خیلی اهل دعا و توجه و اعمال مستحبی بود میرفتیم یک گوشهی حیاط که سایه بود – منزل ما حیاط کوچکی داشت – آنجا فرش پهن میکردیم چون مستحب است که زیر آسمان باشد. هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود یا شاید پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. درآن سایه مینشستیم و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. هم دعا داشت، هم ذکر، هم نماز. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دورهی جوانی و نوجوانی من اینگونه بود؛ دورهی اُنس با معنویات و با دعا و نیایش» (گفت و شنود صمیمانه رهبر انقلاب با جمعی از جوانان و نوجوانان، ۱۴/۱۱/۱۳۷۶).
بانو خدیجه میردامادی علاوه بر فعالیت در بعد شخصی، در بعد اجتماعی و در جامعه نیز نقشی فعال داشته است. چنان که مرجع رسیدگی به مشکلات برخی از زنان محل محسوب میگردیده. آنان از حل اختلاف گرفته تا پرسش از مسائل شرعی و طلب استخاره و درخواست دعا برای گشایش مشکلات، به او مراجعه مینمودند و او با گشادهرویی آنان را میپذیرفت. این مراجعات پس از انقلاب اسلامی بیشتر گردید و این زنها با این امید که پسران خانم میردامادی توان حل مشکلات آنان را دارند، نزد او میآمدند. وی نیز با تماسهای تلفنی، گاه با زبان خوش و گاه با عتاب، از پسران دستاندرکارش خواستار کمک به حل مشکلات مراجعین میشد، به نحوی که سید هادی خامنهای میگوید: «من نمایندهی مشهد بودم و ماهی یک بار به مشهد میآمدم و با مادرم نیز دیدار مینمودم و ایشان مشکلات مردم را با من در میان میگذاشتند و خانهی پدری، تقریباً شعبهای از دفتر بنده شده بود» (قبادی، ۱۴۰۰، https://www.qudsonline.ir/news/146327).
بانو میردامادی زنی شجاع بود و این خصلت در همهی امور زندگی او نمود مییافت. رهبر انقلاب در این مورد میفرمایند: «در منزل ما معروف بود که اگر پدرم مرد محجوب و دور از غوغایی هست، مادرم زنی است که در آن جایی که لازم باشد در مسائل غوغایی وارد میشود، اظهار نظر میکند» (بهبودی، ۱۳۹۱، ص۲۶). او در محضر پدر بزرگوارش درس اعتراض به ظلم را آموخته بود. نقش پدر ایشان (آیتالله سید هاشم میردامادی) در قیام گوهرشاد قابل توجه است. بیت آیتالله سید هاشم میردامادی در مشهد، یکی از مکانهای تجمع و تحصن مردم بود. به دنبال بازداشت آیتالله العظمی قمی در تهران، مردم مشهد در منازل علمایی همچون آیتالله اردبیلی و آیتالله سید هاشم میردامادی تجمع کردند. سید هاشم میردامادی بعد از واقعهی گوهرشاد، ابتدا دستگیر و زندانی و سپس به تهران منتقل شد و پس از چند ماه به سمنان تبعید گردید (خورسندی، ۱۳۹۶، ص۴۰). بانو میر دامادی در دورهی مبارزهی پسرانش با حکومت پهلوی به طوری با شجاعت برخورد میکردند که نقل است ایشان هیچ گاه به مأمورین زندان التماس نمیکردند و در مقابل اهانت آنها کوتاه نمیآمدند. همچنین کسی یاد ندارد ایشان در بین خویشاوندان خود از زندان رفتن فرزندانشان شکایت کنند و اگر کسی هم اظهار ترحم میکرد به آنها بیان میکردند که دلسوزی نیاز نیست در راه خدا مبارزه کردند و به زندان رفتهاند، اگر افتخار نمیکنید نیازی به دلسوزی هم نیست. رهبر انقلاب در اینباره میفرماید: «هر بار از زندان میآمدم بیرون، میشنیدم که مادرم برخوردهایش این طوری بوده، مقدار زیادی از خستگی من درمیآمد» (بهبودی، ۱۳۹۱، ص۲۷). پسر کوچکش سید محمد حسن نیز میگوید: «شیری که مادرمان به ما داد با نفرت از پهلوی عجین شده بود» (همان).
در این خصوص خوب است بدانیم که تربیت فرزند را باید با آگاهی از تفاوتهای خود و فرزندان از حیث فضای فرهنگی و مناسبات اجتماعی صورت داد. باید فرزند را آماده ساخت تا اصول ثابت و نامتغیر اخلاق را متناسب با ظرف
زمانی و مکانی زندگی خود رعایت کند. این آمادگی او را برای مقابله با تلقینات مسموم توانا میسازد و امنیت اخلاقیاش را در دوران جوانی و بعد از آن تضمین مینماید. بانو میردامادی پدیدههای سیاسی زمانش را دنبال میکرد و در قبال آنها، منشی روشنبینانه داشت. رهبر انقلاب در این باره میفرماید: «ما سالها با مردم راجع به اینکه اختلاف شیعه و سنی نباید علنی باشد [تا] وسیله در دست دشمن باشد بحث داشتیم، و از این قِبَل مورد تهاجم بسیاری از افراد قرار میگرفتیم که [میگفتند] بایستی علناً با سنیها مخالفت کنیم. همیشه مادرم در این موارد مثل یک روشنفکری که مسائل اجتماعی را میفهمد برخورد میکرد».
ایشان در زمانی که پسرش، سید علی خامنهای، مباحثی را در سخنرانیهای خود آغاز کرد که طرفداران زیادی از جوانان، روشنفکران و دیگر طبقات مردم پیدا نمود، به پای سخنان پسر مینشست و با چشم قبول به آن مینگریست. بی آنکه از حضور هزاران نفر در پای منبر فرزندش هیجانزده شود، حرفهای او را تصدیق میکرد و از این بابت تشویقش مینمود (همان).
سخن پایانی آن که راز موفقیت مردان بزرگ پرورش در دامان مادران باتقوا و پرهیزکار است؛ مادرانی که با جان پاک به تربیت نسل پرداخته و آنان را برای آینده، افرادی مؤثر و مفید ساختهاند (قائمی، ۱۳۷۰، ص۱۴۴).
منابع:
۱. بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، نوار صوتی خانم خدیجه میردامادی. خبرگزاری فارس، گروه امام و رهبری، گفتوگوی منتشرنشده مادر رهبر انقلاب درباره حضرت امام ره، پرونده ویژه «عصر روحالله»ـ ۲۰
۲. بهبودی، هدایت الله، شرح اسم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، ۱۳۹۱.
۳. بیانات رهبری (گفت و شنود صمیمانه رهبر انقلاب با جمعی از جوانان و نوجوانان، 14/۱۱/۱۳۷۶).
۴. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، ج۱، دنیای دانش، بی تا.
۵. خاطرات سید هادی خامنهای، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، نوار شماره۱.
۶. خورسندی، ایوب، شخصیت شناسی قیام گوهرشاد، مشهد، انتشارات: بوی شهر بهشت، چاپ دوم، ۱۳۹۶.
۷. قائمی، علی، ۱۳۷۰، نقش مادر در تربیت، بیجا ، ناشر: امیری ، چاپ هفتم ۱۳۷۰
۸. قبادی، محمد، یادستان دوران، خاطرات سید هادی خامنهای، ۱۴۰۰https://www.qudsonline.ir/news/146327.
۹. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱۳، دارالکتب اسلامی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۸۲.
۱۰. مؤمنی شریف، محسن، گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیتالله خامنهای ۱۳۸۹/۰۲/۲۱،https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=9369