دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
شنبه, 06 مرداد,1403

مادرانه‌های استاد


مادرانه‌های استاد

گروه تنظیم آثار استاد طاهایی

مقدمه

در آموزه‌های دینی مادر جایگاهی بسیار والا و ارزشمند دارد. عبارت‌های قرآنی در این زمینه زیباترین مفاهیم را در قوه‌ی ادراک آدمی رقم می‌زند؛ آنجا که شخص در قنوت خود فرازی از دعای ابوحمزه را که برگرفته از جملات قرآن کریم است، می‌خواند و لب به دعا می‌گشاید و می‌گوید: «رَبِّ ارحَمهُما کَما رَبیانی صَغیراً»؛ یکی از زیباترین تصویرهای محبت به والدین خلق می‌شود.

در خصوص مادر فضا عاطفی‌تر است؛ زیرا نام او اکسیر زیبایی می‌شود که عطرش همه جا را فرا می‌گیرد. با آمدنش نسیم محبت می‌وزد، نظیر آنچه در صحنه‌ی بسیار حساس و موقعیت دشوار رویارویی دو برادر (موسی و هارون‡) در حالت خشم و غضب اتفاق افتاده است. حضرت موسی ع پس از میقات چهل روزه از کوه طور به همراه تورات برمی‌گردد و با گوساله‌پرستی قومش روبه‌رو می‌شود. این در حالی است که هارون را جانشین و مقتدای خود قرار داده و اکنون با این فهم از ماجرا که کم‌کاری شده است عتاب‌آلود برادر را مورد سرزنش قرار می‌دهد. هارون† با زیرکی تمام برای گفتن واقعیت با نام مادر فرصت ایجاد کرده و می‌گوید؛ «يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي» (طه/ 94)؛ نام و یاد مادر فضا را آن چنان عاطفی می‌کند که آتش غضب فرومی‌نشیند.

با این مقدمه می‌توان گفت مربیگری همراه با مقام مادری سرمایه‌ای غنی و پربار است که می‌تواند سودهای فراوانی نصیب نسل آینده نماید. مربیان شایسته با استفاده از رویکرد مادری می‌توانند تحولی عظیم در ساختار تعلیم و تربیت دینی ایجاد نمایند. چنان که استاد طاهایی(رحمة‌الله علیها) از این مسیری بهره‌ها جسته‌اند.

روش تربیتی استاد فرزانه در سخن و رفتار به گونه‌ای بود که همه‌ی خود را جزء خانواده بزرگ نرجسƒ می‌دانستند. ایشان همواره با تعابیری همچون «دختر من» و «همه‌ی دخترانم» نهایت محبت مادری را در بحث تعلیم و تربیت نشان می‌دادند. به عنوان مثال وقتی یکی از طلاب مدرسه ازدواج می‌کرد با شیرینی و تبسم خاص، خبر را به دیگران اطلاع داده و می‌گفتند: «دخترمان» عروسی کرده یا این که این «دخترمان» به مشکلی گرفتار شده است.

سیره‌ی مادرانه‌ی استاد در تعامل با مخاطبان خود به خصوص طلاب، دستمایۀ این نوشتار گردید که «مربی به مثابه‌ی مادر» را با نگاه به روش تربیتی استاد طاهایی به رشته‌ی تحریر درآید.

مربی صالح

«مربی» عنوانی است برای تمام کسانی که به نوعی ارشاد و هدایت مردم را بر عهده می‌گیرند. صلاحیت مربیان یک واقعیت مسلم عقلانی است زیرا تا انسان خودش چیزی را نداشته باشد نمی‌تواند به دیگران اهدا کند (مکارم شیرازی، 1390، ج۱۲، ص ۴۳۸). علاوه بر عقل، نقل نیز بر این مسئله صحه می‌گذارد؛ مولا علی† می‌فرمایند: «مَن نَصَبَ نفسه لِلناسِ اماماً فَلیبدأ بِتعلیم نفسه قَبل تعلیمِ غیرِه...‌»؛ کسی که خود را در مقام پیشوایی و امامت بر مردم قرار می‌دهد باید پیش از آن که به تعلیم دیگران بپردازد به تعلیم خویش بپردازد (نهج‌البلاغه، حکمت ۷۳).

استاد معتقدند عملکرد و خودسازی ارشادکننده در تأثیرگذاری موعظه بسیار مهم است و می‌فرمایند: "وقتی مربی متقی و اهل عمل شد کلامش بر دل می‌نشیند این وعده‌ی خداوند است: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»" (مریم/۹۶).

ایمان و عمل صالح کششی فوق‌العاده دارد و همانند نیروهای عظیمی مغناطیسی کشنده و رباینده است، حتی افراد ناپاک و آلوده از پاکان لذت می‌برند (رک. خاموشی، 1393، ج ۲، ص ۲۳۳).

علامه طباطبایی معتقد است تربیت صحیح فقط از مربی شایسته و صالح تحقق می‌پذیرد و بر تربیت فاسد چیزی جز اثر فاسد مترتب نمی‌شود؛ حتی اگر مربی تظاهر به صلاح کند و در تربیت ملازم روش صحیح باشد و صدها و هزارها پرده‌ روی فساد باطن خود بیندازد و کارهایش را به صورت حق جلوه دهد باز هم اثر فسادش ظاهر خواهد شد و کار تربیتی‌اش بی‌نتیجه خواهد ماند! (رک.‌ طباطبایی، بی‌تا، ج ۲، صص ۵۰۲ - ۵۰۳).

مراتب مقام مادری

محور و منشأ تشکیل جامعه‌ی کوچک یعنی خانواده، زن است و این از نشانه‌های عظمت بانوان و اثرگذاری آن‌هاست. آنچه بستگان را به هم پیوند داده و محرم می‌کند، رحم زن است. از این رو به بستگان به هر فردی یعنی فرزندان، عمو، عمه، خاله و دایی ارحام می‌گویند چون به یک رحم مرتبط می‌شود (رک. جوادی آملی، 1390، ج ۱۷، ص ۱۷۳-۱۷۴).

مرتبه‌ی دیگری از مادری بر طبق آموزه‌های دینی عنوان «مادر رضاعی» است. بنا بر آنچه در فقه، شرایط و احکامش به تفصیل آمده شیر دادن و دایگی نیز محرمیت می‌آورد و مقام مادری ایجاد می‌نماید (رک. همان، ص ۱۷۵).

علاوه بر مادران نسبی و رضاعی در عرف دینی عنوان «مادر معنوی» نیز کم‌وبیش به کار می‌رود. این اصطلاح به همراه واژه‌ی «امت» برای صدیقه‌ی طاهره در نوشتار و  گاهی در کلام نیز دیده می‌شود. این مرتبه اشاره به یکی دیگر از مراتب مادری دارد که از حیث جنس مسئولیت و... بسیار متفاوت است. کاربرد مضاعف «مادر معنوی» برای مربیان و زنان عالمه‌ای است که کمر همت به تربیت نسل‌ها بسته‌اند و همچون مادران نسبی «یطعمون الطعام» هستند. با این تفاوت که طعامی که آن‌ها سر سفره‌ی رزق افراد قرار می‌دهند از جنس نورانیت و علم است که روح‌ها و جان‌ها را صیقل می‌دهد.

دشواری مسیر مربی به مثابه‌ی مادری

«مربی» به مثابه‌ی «مادر» یکی از مراتب والا و بالای مادری کردن است. زیرا علاوه بر این‌که باید از صلاحیت و شایستگی و تهذیب نفس برخوردار باشد، با اختیار و انتخاب به همراه صبر و استقامت و پایداری در مسیر صراط الهی، رنج‌های طاقت‌فرسای تعلیم و تربیت را پذیرفته و خستگی‌ناپذیر در میدان علم و عمل حضور پیدا می‌کند.

باید توجه داشت شرایط در مادران نسبی کاملاً متفاوت است، زیرا طبیعت مسیر را هموار می‌کند. در واقع آنان برای اثبات محبت و دلسوزی خود نیاز به معونه‌ی زیادی ندارند، محیط و اطرافیان همه یک صدا بر مهربان بودن مادران طبیعی صحه می‌گذارند، رسانه‌ها این عطوفت مادرانه را با انواع روایت‌ها به تصویر می‌کشند، نگاه‌های پر محبت، تماس‌ها و معاشرت‌های طولانی، خاطرات، همه و همه رأفت و شفقت را به زیبایی نشان می‌دهند.

اما وقتی مربی علاوه بر نقش و مسئولیت تربیت، در جایگاه مادری می‌ایستد با اختیار و انتخاب خود دشواری‌های فراوانی را بر دوش می‌نهد چون نیازمند سرمایه‌ی بسیاری از انواع مهربانی‌هاست و باید این سرمایه‌ها را تحصیل کند.

در ادامه‌ی این نوشتار با این ذخیره‌های ارزشمند یک به یک آشنا می‌شوید.

سرمایه‌‌ی خلق نیک

همگان با تجربه‌ی زیستی خود می‌دانند که مهربانی و حسن خلق برای ارتباط و معاشرت با دیگران بسیار ارزشمند است. بنا به گفته‌ی قرآن کریم نرمش یک هدیه‌ی الهی است (قرائتی، 1374، ج ۲، ص ۲۱۲). زیرا خداوند به پیامبر اکرم می‌فرماید: «فبِما رَحمَة مِن الله لنتَ لَهُم و لَو کُنتَ فَظاً غَلیظ القَلبِ لَانفَضوا مِن حَولِک... »؛ (ای رسول ما) پس به خاطر رحمتی که از جانب خدا شامل حال تو شده با مردم مهربان گشته‌ای و اگر خشن و سنگدل بودی مردم از دور تو پراکنده می‌شدند. رسول رحمت با این هبه‌ی الهی و سرمایه‌ی "خُلُق‌ عظیم" در سخنان زیبا می‌فرمایند: «شما البته قادر نیستید که همه‌ی مردم را با پول و مال از خود راضی کنید ولی می‌توانید با اخلاق و رفتار خود طوری عمل کنید که همه‌ی مردم را از خود راضی سازید».

سرمایه‌ی اخلاق مانند مال محدود نیست که به دست یک نفر برسد و هزاران نفر دیگر از آن محروم بمانند. نیک خو و پاک‌سرشت بودن، مزین بودن به صفات عالی انسانی، خیرخواه دیگران شدن، خدا را بندگی کردن و مطیع امر او بودن از اموری هستند که می‌توانند به شخص معلم و مربی رفعت و عظمت بخشیده و آنان را همچون ستارگان درخشان در تلألو کنند (مطهری، بی‌جا، ص۱۸۹).

سرمایه‌ی خلق نیک اقتضائات و لوازمی را به همراه دارد؛ از جمله اهتمام به امور دیگران، خیرخواهی برای همه و بارش‌های فراوان از خیر وجودی، مقتدا و پیشرو جامعه شدن و... .

استاد طاهایی (رحمة الله علیها) از این سرمایه بهره و حظ فراوانی داشته و اخلاق نیک ایشان با تبسّم و نشاط روحی بهترین گواه آن است. ایشان می‌فرمایند: «مدارا کردن با مؤمنین و اخلاق خوش داشتن، رحمتی است از سوی پروردگار که آدمی مشمول آن شده است و وسیله‌ای برای جلب قلوب و جذب مردم. کسی که از این موهبت الهی بهره‌مند شده باید خدا را سپاسگزار باشد و لطف خدا را هر لحظه شکر نماید» (سید خاموشی، 1390، ج ۱، ص ۱۱۵).

ایشان در بیان دیگری حسن سیرت را ناشی از حسن باطن می‌دانند (رک. همان، ج ۲، ص ۴۴).

گفتنی است که رفق و مدارا که از جلوه‌های حسن خلق است در تعاملات اجتماعی استاد بیشتر مشهود بود تا شیوه‌ی ایشان در رفتار با طلاب و تذکرات اخلاقی_ تربیتی که در همه‌ی این‌ها نشان‌دهنده‌ی ظرافت و دقت‌های ایشان است.

سرمایه‌ی محبت

مربی و مادر بدون ذخیره‌ی ارزشمند محبت همچون مسافری است که بی‌زاد و توشه می‌خواهد سفری پرخطر را آغاز کند. آیت‌الله جوادی آملی در این باره می‌فرمایند: «محبت الهی بزرگ‌ترین سرمایه‌ای است که سالک الی‌الله می‌تواند تحصیل نماید» (جوادی آملی، بی‌تا، ج۲، ص ۳۲۸). سالار شهیدان شخص محروم از این سرمایه‌ی بی‌بدیل را زیانکار و گرفتار خسران می‌دانند: «الهی... خَسرَت صفقه عَبدٍ لَم تَجعَل بِه مِن حُبِّک نَصیباً»؛ زیانکار باد تجارت بنده‌ای که از محبتت برای او سهمی قرار نداده‌ای (مفاتیح الجنان، دعای عرفه).

بخشی از سرمایه‌ی محبت موهبتی و بخش دیگر آن اکتسابی است و اسباب کسب آن مودت اهل بیت ع می‌باشد. استاد فرزانه در زمینه‌ی پیوندهای عاطفی، شناختی و رفتاری با حضرات معصومین ع توصیه‌های کلامی فراوانی داشته‌اند. ایشان مکرراً عبارت قرآنی «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» (بقره/۱۶۵) را تلاوت می‌نمودند تا بین ایمان و محبت در جان مخاطبان رابطه‌ی عمیقی ایجاد کنند.

همچنین روایت «هلِ الدّین اِلّا الحُب» از احادیث پرتکرار در کلام استاد (رحمة الله علیها) بود. ایشان هر از گاه بخش پایانی مناجات محبین را در درس خود زمزمه می‌کردند به خصوص این جملات: «از تو درخواست می‌کنم دوستی خودت را و دوستی آنان که تو را دوست دارند و دوستی هر کاری که مرا به میدان قرب تو می‌رساند و این که خودت را نزد من محبوب‌تر از دیگران قرار دهی» (مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشر). استاد به استناد آیات قرآن و فرموده‌های معصومین ع به خصوص دعای مکارم الاخلاق بین محبت و رضایت الهی پیوند برقرار نموده و می‌فرمودند: «قدم برداشتن برخلاف محبت و رضایت خدا همکاری و همیاری با شیطان و هوای نفس است. خداوند، محبت به اعمال ما و رضایت خودش را در قرآن بیان فرموده اما بعضی اوقات انسان کاری انجام می‌دهد که به خیال خود بسیار نیکوست اما نزد خداوند پسندیده نیست» (رک. سید خاموشی، 1390، ج ۲، صص ۷۷ و۷۸).

ایشان  با این کولهبار غنی از معرفت و سرمایه‌ی ارزشمند محبت در همه‌ی عرصه‌های زندگی خود را توانمند می‌ساختند و معتقد بودند موالات اهل بیت‰ مایه‌ی تربیت نفوس بوده و از هر ثروت مادی بالاتر است. زیرا پیوند عاطفی و محبت درونی با ذوات قدسی بازتاب رفتاری دارد و منجر به اعمال صالح می‌شود و شخص را در مدار محبت مؤمنان قرار می‌دهد. قرآن کریم از این مطلب خبر داده و در آیه‌ی ۹۶ سوره‌ی مریم می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا».

از آنجا که اولیای الهی در مسیر سلوکشان راهیان کوی دوست هستند، هر لحظه گامی تازه برمی‌دارند. این جاذبه بین مربی و متربیان لحظه به لحظه فزون‌تر می‌گردد. محبت در این مقام تنها یک علاقه‌ی قلبی ضعیف و خالی از هرگونه اثر نیست؛ بلکه باید آثار آن در عمل انسان منعکس باشد. در واقع اثر طبیعی محبت این است که انسان را به سوی محبوب و خواسته‌های او می‌کشاند؛ کسی که مدعی عشق و علاقه به پروردگار است اطاعت و تبعیت می‌کند (رک. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 3) و در دایره‌ی محبت الهی قرار می‌گیرد.

قرآن می فرماید: «إن کُنتُم تُحبونَ الله فَاتَّبعونی یُحبِبکُم الله» (آل عمران/ 31). پس مربی آن گاه که در دایره‌ی محبوبین پروردگار قرار گرفت لحظه‌به‌لحظه سرمایه‌های بیشتری کسب می‌کند.

سرمایه‌ی اخلاص

بین محبت و اخلاص رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد؛ به این معنا که خدای تعالی به یکی از سه وجه عبادت می‌شود: خوف، رجا و حب.

عبادت از ترس عذاب، آدمی را وادار می‌کند به سوی چشم‌پوشی از لذایذ دنیوی برای رسیدن به نجات اخروی. چنین شخصی کارش این است که از محرمات و یا کارهایی که در معنای حرام است یعنی ترک واجبات اجتناب کند.

عبادت از روی رجا مختص کسی است که طمع ثواب دارد و همین طمع او را وادار می‌کند که عبادت و عمل صالح انجام دهد تا به بهشت برین دست یابد. در واقع رجا، او را به فعل وادار می‌کند و این دو روش، صاحب را به اخلاص برای دین وامی‌دارد نه اخلاص برای خدا.

در روش سوم که طریقه‌ی محبت است فرد یا افراد، قلب خود را از هرگونه تعلقی جز تعلق به خدا پاک می‌کنند؛ از زینت‌های دنیا و علاقه‌مندی‌ها، مال و جاه و مقام و حتی از خود و آرزوهای خود. آنان قلب را منحصراً متعلق به خدا و هر چه که منسوب به خداست می‌نمایند. بنابراین چنین کسانی از میان کارها، آن کاری را دوست دارند که خدا دوستش بدارد و آن کاری را دشمن دارند که خدا دشمنش دارد. محبت برای آنان نوری می‌شود که راه را روشن می‌سازد: «جَعَلنا لَه نوراً یَمشی بِه فی الناس» (انعام/ ۱۲۲).

به بیان دیگر سرمایه‌ی محبت به خداوند روحی می‌شود که او را به خیرات وادار می‌کند: «أیَّدَهُم بِروحٍ منه» (مجادله/ ۲۲) و همین است سرّ این که از چنین کسی جمیل و خیر و احسان سر می‌زند و این سان است که دارای ملکۀ اخلاص می‌گردد (رک. طباطبایی، بی‌تا، ج‌۱۱، ذیل آیات ۲۲_۳۴).

راز دیگر اخلاص استاد فرزانه، اطمینان و اعتماد به خداوند متعال است. در یکی از دعاها آمده است: «وَ خَلصت فیکَ اهل الثقه عِندَ جودِک»؛ اهل اطمینان به خود را نزد بخششت خالص کردی (مفاتیح الجنان، ادعیه ساعات، دعای ساعت دوم).

سرمایه‌ی احسان

متربیان در هر جایگاهی که از لحاظ عقیده و رفتار باشند وقتی در شعاع احسان و نیکی یکی از اولیای الهی قرار گیرند، جذب می‌شوند. نمونه‌ی بارز آن در سوره‌ی یوسف است هنگامی که آن دو زندانی با این که موحد نبودند رفتارهای زیبای یوسف را دیده و به او اعتماد کردند و در تعبیر خواب گفتند: «إنّا نَراکَ مِنَ المُحسِنین»؛ تو را از نیکوکاران می بینیم (یوسف/ ۳۶)؛ همین بیان را برادران یوسف در مقطعی که او را هنوز نشناخته بودند برای آزادی بنیامین می‌گویند: «إنّا نَراک مِن المُحسِنین» (یوسف/ ۷۸).

علامه طباطبایی در ذیل آیه‌ی شریفه می‌نویسد: «اگر بپرسی چه ارتباطی میان درخواست تعبیر خواب با نیکوکار بودن یوسف وجود دارد؟ در جواب می‌گوییم این بدان جهت است که نوع آن مردم، نیکوکاران را افرادی پاک و نفوسی تصفیه‌شده می‌دانند و چنین معتقدند که این گونه افراد به جهت معنویت به روابط و جریان حوادث عالم زودتر منتقل می‌شوند و انتقالشان هم از انتقال دیگران به ثواب و درستی نزدیک‌تر است» (طباطبایی، بی‌تا، ج ۱۱، ص ۲۳۴). بهترین شاهد این مدعا این که مخاطبان و طلاب، استاد را صاحب سرمایۀ احسان می‌دانستند و مراجعات فراوان، درد دل‌ها و التماس دعاهایی که از آن بزرگوار درخواست می‌شد نشان از این خصلت دارد.

گفتنی است ایشان عاطفه و احسان را برای جذب قلوب و پیوند دل‌ها مؤثر می‌دانستند اما می‌فرمودند: «در بعضی از موارد چه بسا یک فرد محسن و نیکوکار به جهت گرفتاری پیش‌آمده نتواند به مسیر خود ادامه دهد و این باعث کدورت و ناراحتی مردم می‌شود و حتی شاید بعضی گمان کنند که فرد دچار غرور شده است. پس احسان بیشتر جنبه‌ی شخصی و فردی دارد» (رک. طاهایی، 1385، ص‌۱۲۰).

 رویش زیبا

تا اینجای نوشتار از سرمایه‌های اخلاق نیک، محبت، اخلاص و احسان استاد، سخن گفته شد. اینک در ادامه به اختصار در تبیین چگونگی شکل‌گیری این روابط نکاتی بیان می‌شود.

دوگانه‌های مربی و متربی، مادر و فرزند، زن و شوهر و... بر محور ارتباط عمیق عاطفی شناختی می‌گردد. به بیان روشن‌تر اگر مربی برای تربیت و رشد استعدادهای شناسایی‌شده‌ی متربی پا به عرصه‌ی پرورش می‌گذارد، متربی نیز پذیرای این سخاوت سرشار مربی می‌شود.

چنان که وقتی مادر تمام محبت خود را در طبق اخلاص می‌گذارد فرزند نیز جنس این ایثار را شناخته و ارج می‌گذارد.

به طور مسلم شکل‌گیری چنین رابطه‌ی عمیقی، پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های بسیاری دارد که هر چه این رابطه در آن موقعیت بهتر انسجام یابد امر تربیت و به دنبال آن مادری کردن بهتر خودش را نشان می‌دهد. به تجربه بارها دیده‌ایم که مادران می‌گویند فرزندان ما قدر زحمات ما را نمی‌دانند و به همین سبب به موعظه‌ها و نصایح پاسخی نمی‌دهند. حال این که چرا و چگونه و تحت چه عواملی این اتفاق افتاده و چرا فرزند مادر را ناصح خود نمی‌یابد خود حدیث مفصلی است که در این مجمل نمی‌گنجد.

طلابی که در یک مقطع زمانی با استاد طاهایی وارد ارتباط تربیتی شده‌اند بسته به شرایط از حیث کمیت و کیفیت هر کدام به مقدار ظرفیت‌های پذیرش خود سهم یا سهم‌هایی از رویش نیکو یا «انبات حسن» دریافت کرده‌اند و می‌توانند در آینده مروج سیره‌ی تربیتی استاد فرزانه باشند. إن شاء الله

منابع

* قرآن کریم

** نهج‌البلاغه

*** مفاتیح الجنان

1. جوادی آملی، عبدالله؛ ادب فنای مقربان، ج 2، قم، اسراء، بی‌تا.

2. ...............................؛ تسنیم، ج ۱۷، قم، اسراء، چاپ سوم، ۱۳۹۰.

3. سید خاموشی (طاهایی)، فاطمه؛ سیری در دعای مکارم الاخلاق امام سجاد ع، ج 1 و 2، مشهد، به نشر، ۱۳۹0.

4. طاهایی، فاطمه؛ سیری در خطبه فدک، مشهد، به نشر، ۱۳۸۵.

5. طباطبایی، محمد حسین؛ المیزان، ج ۲ و ۱۱، قم، بنیاد علامه طباطبایی، نشر رجا، بی‌تا.

6. قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، ج دوم، قم، انتشارات در راه حق، ۱۳۷۴.

7. مطهری، مرتضی؛ حکمت‌ها و اندرزها، بی‌‌جا، بی‌نا، بی‌تا.

8. مکارم شیرازی، ناصر؛ پیام امام امیرالمؤمنین ع، قم، انتشارات امام علی بن ابیطالب ع، ۱۳۹۰.

9. ........................؛ تفسیر نمونه، ج 3.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 45


تعداد امتیازات: (15) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (447)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort