سمیه وحیدیان صادق
زندگى آدمى ناگزیر همواره در معرض حوادث ناگوار است. على ع در وصف دنیا به این ویژگى تصریح فرموده است: «دارٌ بالبلاء محفوفَهٌ»؛ دنیا سرایى آکنده از بلا و حوادث است (نهج البلاغه، خ ۲۲۶).
بیمارى، فقر، فقدان عزیزان، خسارتهاى مالى، محرومیتها و… پارهاى از این سرگذشت اجتنابناپذیر همهی انسانهاست. واکنش بشر در برابر این پیشامدها از دو حال خارج نیست: گروهى در برابر مصیبتها و حوادث، مقاومت و شیکبایى خود را از دست مىدهند و دچار افسردگى و شکستگى روحى مىشوند و گروهى دیگر، بار مصیبت و حوادث را تحمل و از بلا در مسیر تکاملى خویش استفاده مىکنند و با توجه به جریانهاى طبیعى این جهان، سربلند و پیروز از حوادث خارج مىشوند (پاکزاد، ص ۹۱).
امام سجاد ع در دعای هفتم صحیفهی سجادیه زندگی توحیدی را معرفی میکنند که هیچ بن بستی در آن وجود ندارد. در این دعا جایگاه انسان و خداوند متعال معرفی میشود.
این دعا بیانگر وضع روحی بندهی مخلص خداوند سبحان است؛ هنگامی که دچار بلا و گرفتاری در زندگی میشود، به خدای خود پناه میبرد و تنها با تکیهگاه خود نجوا میکند. امام سجاد ع در این دعا به طور ضمنی وظایف بنده در هنگام پیش آمد بلایا را نیز گوشزد کرده است (ممدوحی کرمانشاهی، ص ۴۲۵).
امام این گونه با پروردگار خود مناجات میکند: «یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ» (صحیفهی کاملهی سجادیه، دعای ۷)؛ ای آنکه گرههای امور رنجآور، به وسیلهی او گشوده میشود؛ و ای آنکه تندی و تیزی سختیها، به عنایت او فرو مینشیند؛ و ای آنکه بیرونآمدن از تنگی و فشار و قرارگرفتن در راحتی گشایش و رهایی از غم و اندوه، از او خواسته میشود. دشواریها در برابر قدرتت آسان گردد و وسایل زندگی و اسباب حیات، به لطفت فراهم آید (صحیفه ی کامله ی سجادیه، دعای ۷).
خداوند متعال گرههای کوری را که به دست هیچ کس باز نمیشود به آسانی میگشاید و میداند که چگونه باید بندگان مبتلا و گرفتار را به سامان برساند. اینجاست که یأس و ناامیدی انسان زایل میشود، زیرا با کرم او همه چیز حل میگردد و کمترین نگرانی در کار نخواهد بود، چرا که کلید همهی اسرار گره خوردهی جهان، با تدبیر حکیمانهی خداوند ارتباط دارد. خداوند متعال خود سبب ساز است، یعنی علت و معلول و رابطهی میان این دو در قبضهی قدرت اوست (ممدوحی، ص ۴۲۶ و ۴۲۷).
در ادامهی دعا حضرت ع قدرت و حاکمیت حقیقی را از آن خداوند متعال میدانند که فریادرس در گرفتاریهای دردآور و رهایی بخش از موانع هستند.
ایشان در هنگام ترس و گرفتاریها با حال تضرع به پناهندگی خداوند اصرار میورزد؛ زیرا در وقت هجوم انواع بلاها و حوادث و گناهان تنها پناهگاه انسان خداست. این حالتهای روحی و جسمی که در اثر بستهشدن در رحمت و نعمت خداوند و روی آوردن انواع بلاها و سختیها برای انسان است به خاطر اینست که خداوند میخواهد، بندگانش به سوی او روی آورند و با او گفتگو کنند و به وجود حق عشق بورزند و خدای متعال این حالت بنده را دوست دارد (انصاریان، ص ۲۸۵ و ۲۸۶).
در فراز بعدی دعا حضرت به بیان حاجت میپردازند: «وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بیمَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُه وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی»؛ پروردگارا! بلایی بر من نازل شده که سنگینیاش مرا به زحمت و رنج انداخته و سختی و مشکلی به دردم آورده که تحمّلش مرا در فشار قرار داده، و تو آن را به قدرتت بر من وارد کردهای و به اقتدارت به سوی من فرستادهای(صحیفهی کاملهی سجادیه، دعای ۷) .
سختیها و حوادث ناگوار گاهی چنان انسان را خسته و ناتوان میکند که تمام توان خود را از دست داده و تحمل کمترین فشار درونی و بیرونی را ندارد و در مسیر زندگی جز تاریکی و یأس و ناامیدی چیزی نمیبیند و درهای نجات را بر خود بسته میانگارد و گاه بدان جا میانجامد که کسانی که به خدا ایمان ندارند دست به خودکشی میزنند ولی آنان که به خدای متعال یعنی قدرت حکیمانهی برتر و نیروی لایزال غیرمتناهی امیدوارند، سختیهای زندگی هرگز بر آنان غالب نمیگردد. از این رو، به هر مقدار که حوادث ناگوار آنان را احاطه کند، نه تنها امیدشان به یأس تبدیل نمیشود بلکه قدرت فوق العادهای از ایمان به دست آورده و آن را سپر حوادث قرار میدهند (ممدوحی کرمانشاهی، ص ۴۲۹).
پروردگار عالم انسان را در دو حالت گرفتاری و آسایش میآزماید تا او را کمال و شخصیت دهد؛ زیرا انسان در مسیر رفاه و خوشی به جایی نمیرسد بلکه با غرور و لجاجت خود را نابود میکند (انصاریان، ص ۲۹۷).
مؤمن به این حقیقت باور دارد که آنچه رخ مىدهد بىحساب و کتاب و بدون حکمت نیست. همهی امور و حتى ناراحتىها و مشکلاتى که براى افراد رخ مىدهد و نیز خوشىها همه مقدّرات الهى و داراى حکمت مىباشند. بنابراین، اگر مصیبتى به او رسید، اندوهگین نمىشود و آن را از جانب خدا و ناشى از خواست حکیمانه معبود خویش مىداند. از اینرو، تسلیم خواست خدا و راضى به قضا و قدر الهى مىگردد. همچنین اگر نعمتى به او رسید، سرمست نمىگردد؛ زیرا باور دارد که آن خیر و نعمت وسیلهی امتحان و آزمایش اوست و نباید به وسیلهی آن از دایرهی بندگى و اطاعت خداوند خارج گردد، بلکه باید از خیر و نعمتى که خداوند حکیم بدو عنایت کرده در راه خیر و کمال خویش بهرهبردارى کند. وقتى چنین باورى بر سرحد کمال رسید، بر آن یقین اطلاق مىکنند. روایات فراوانى دربارهی حقیقت یقین و ویژگىهاى آن وارد شده است؛ از جمله امیرمؤمنان على ع مىفرمایند: «هیچ بندهاى مزهی ایمان را نچشد، تا آنکه بداند آنچه به او رسیده، از او نمىگذشت و او را گریزى از آن نبود و آنچه از او گذشته است به او نمىرسید، و اینکه زیانبخش و سودرسان تنها خداوند عزوجل است» (مصباح، ص ۸).
پس از ذکر گرفتاری و نگاه توحیدی به آن، در فراز پایانی امام ع رهایی از گرفتاریها را با تعبیرات مختلفی درخواست نموده است؛ از قبیل فتح باب، فرج و شکستن سلطهی هم و غم، طلب حسن نظر جناب حق، چشیدن شیرینی رحمت و گشایش گوارا و برون رفت سریع از گرفتاریها. بعید نیست هر یک از این عنوانها با نوع ویژهای از گرفتاریها در ارتباط باشد؛ خروج از بعضی مصیبتها، شکستن سلطهی هم و غم است؛ مانند فقر و قرض و دشمن غدار و مکار و بعضی دیگر مانند چشیدن شیرینی است؛ مانند عافیت از دردها و بیماریها که پس از بهبودی آرامش پیدا شده و بسیار لذت آور است. طلب حسن نظر در مواردی است که تقاضای نعمت بیشتر و لطف افزون است و گشایش گوارا مانند نجات از غربت و یافتن راه گم کرده. خروج سریع از گرفتاری در مواردی هم چون دربند دشمن افتادن و به همدم ناجنس مبتلاگردیدن مصداق دارد که در حقیقت امام معصوم ع به خوبی همهی آنها را آموزش داده که چگونه در موارد مختلف از خداوند متعال درخواست یاری کنیم (ممدوحی کرمانشاهی، ص ۴۳۱ و ۴۳۲).
واژهی فتح در لغت به معنی از بین بردن پیچیدگی و گشودن است و آن بر دو گونه است: گاهی با چشم دیده میشود مانند گشودن قفل و گاهی با اندیشه درک میشود مانند گشودن پیچیدگی اندوه و اختلاف نظرها. یکی از اسمای الهی «الفتاح» است یعنی خداوند درهای رزق و رحمت را به سوی بندگان باز میکند و همچنین بین آن ها حکم میکند (انصاریان، ص۲۹۷).
امام ع از خداوند متعال عافیتی را میخواهد که در پناه آن بتواند به عهد بندگی پای بند باشد و آیین عبودیت را چنان که باید انجام دهد و تکالیف خود را به انجام رساند، زیرا شرط اول در رسیدن به نقطهی مقصود، عافیت است. البته عدهای در شرایط دشوار، با وجود امتحانهای سخت سربلند بیرون آمدهاند. اینان بهترین زمینهی رشد را در هنگام گرفتاریهای متعدد یافتهاند. چنین افرادی، پیوسته درد را بهتر از عافیت و فقر را بهتر از غنا میدانند، البته چنین اشخاصی بسیار اندکند و از نوادر روزگار به شمار میآیند؛ همانند حضرت زینب س که پس از جریان عاشورا با کمال قدرت در مقابل یاوهگوییهای ابن زیاد خبیث فرمود: «وما رأیتُ الِا جمیلاً»؛ جز زیبایی چیز دیگری ندیدم (ممدوحی کرمانشاهی، ص ۴۳۲ و ۴۳۳).
حضرت زین العابدین ع دعایشان به درگاه خداوند را با عبارت «یا ذا العرش العظیم» به پایان میبرند؛ عرش اسم خاصی است که به همه چیز احاطه و قدرت نفوذ دارد، حالت اضطرارشان را میداند و بر از بین بردن موانع تواناست زیرا صاحب عرش، مضطر را زمانیکه او را بخواند استجابت میکند و از کسیکه به او امید دارد گرفتاری را برطرف میکند (حسینی مدنی شیرازی، ص ۳۲۳).
منابع
· نهج البلاغه
· صحیفهی کاملهی سجادیه.
۱. انصاریان، حسین، تفسیر و شرح صحیفهی سجادیه، ج ۵، قم، دارالعرفان، ۱۳۸۹.
۲. پاکزاد، عبدالعلی، مهارت تحمل فقدان عزیزان در قرآن، نشریه معرفت، ش ۱۵۲، ۱۳۸۹.
۳. حسینی مدنی شیرازی، سید علی خان، ریاض السالکین، ج ۲، قم، نشر اسلامی، پنجم، ۱۴۲۷.
۴. مصباح، محمدتقی، خواسته های متعالی اولیای خدا، نشریه معرفت، ش ۱۵۹، ۱۳۸۹.
۵. ممدوحی کرمانشاهی، حسن، شهود و شناخت، ج ۱، قم، بوستان کتاب، دوم، ۱۳۸۵.