استاد شایسته خوی/ تنظیم: سمیه وحیدیان صادق
ایستادگی و مقاومت حضرت زهرا س در راه ولایت، الگوی همهی شیعیان در همهی زمانهاست؛ زیرا در هیچ زمانی زمین از ولی خداوند خالی نخواهد بود.
در این مقاله دوازده گام مبارزاتی حضرت زهرا س در راه ولایت بیان خواهد شد.
۱. اسری (دعوتهای شبانه): پس از وفات رسول خدا ص، حضرت زهرا س به همراه حضرت علی ع و حسنین ع به خانههای مهاجرین و انصار میرفت و آنها را به یاد بیعتشان در عقبه و غدیر و دریای فضائل علی ع، از واقعهی تبوک و مباهله گرفته تا احادیث ثقلین و سد الابواب و… میانداخت.
۲. حصن (حفظ جان حضرت علی ع): بعد از آنکه سران کودتا، حضرت علی ع را به بیعت فراخواندند، ایشان ابا کرد و فرمود: «سبحان الله!! چه زود به رسول خدا ص دروغ بستید! ابوبکر و اطرافیانش خوب میدانند که خدا و رسولش غیر از من کسی را به جانشینی برنگزیدند و این عنوان تنها زیبندهی من است». در این هنگام ابوبکر به عمر فرمان هجوم به خانهی حضرت زهرا س یعنی آخرین سنگر ولایت را داد. او به طرف خانهی حضرت زهرا س، خانهی وحی همان که جبرئیل و رسول الله ص بدون اذن وارد نمی شدند، هجوم برد و گفت: به خدا قسم اگر برای بیعت بیرون نیایید، خانه را با اهلش به آتش خواهم کشاند.
حضرت زهرا س تا صدای نعره را شنید، پشت در آمد و آن را محکم بست و از همانجا به دفاع از حضرت علی ع برخاست تا جایی که این واقعه به مجروحیت و سپس شهادت حضرت زهرا س منتهی شد.
۳. فدک: حضرت به بهانهی غصب فدک در مسجد به افشاگری پرداخت. دشمن میپنداشت ایشان بر زمین ازدسترفته مینالد. در حالی که فدک اشارهای به زمین است و حقیقتش، محکومیت و رسوایی خلفا و بیان رنجهای رسول و وصایت و فضائل حضرت علی ع است.
فدک ادعانامهای علیه همهی غفلتهاست. در این خطبه حضرت چهار گروه را مخاطب قرار میدهد: ابوبکر که رسوا میشود؛ مهاجرین که تذکر میشنوند و توبیخ میشوند؛ انصار که تکریم و تحریک میشوند و به تودهی مردم که تذکر میدهند و سرزنش و شکایت میکنند.
۴. سکوت: حضرت زهرا س به غاصبین خلافت فرمودند: «هرگز با شما دو تن سخن نخواهم گفت». ایشان برای رسوایی باند نفاق و اتمام حجت با مردم به ابوبکر فرمود: «به خدا سوگند! تو را نفرین میکنم و به خدا سوگند تا زندهام با تو کلمهای سخن نخواهم گفت».
۵. انذار: هشدارها و انذارهای بلند حضرت زهرا س در آخرین روزهای عمرش در بستر بیماری بود. ایشان در ملاقات با زنان مهاجرین و انصار به آنها دربارهی فقدان ولایت هشدار میدهد. زنان از جا برمیخیزند و به سوی همسرانشان رفته و آنان را بر احقاق حق ولایت تشویق و تحریک میکنند تا آنجا که مردان در اطراف خانهی حضرت گرد میآیند و اجتماع می کنند و به نزد ایشان آمده و عذرخواهی میکنند.
۶. اذان: حضرت زهرا س به بلال می فرمایند: «بلال بار دیگر اذان بگو». به این دلیل که شاید با احیای خاطرات دوران رسول خدا ص سؤالی در اذهان این جماعت شکل بگیرد و دریچهای به سوی نور باز شود. به راستی که ایشان آموزگار بیداری فطرت است. تا صدای اذان بلال بلند شد هر کسی دست دیگری را میکشید و شتابزده به طرف مسجد میآمد.
۷. اشک و گریه: حضرت زهرا س میفرمایند: «شب و روز اشک خواهم ریخت تا به ملاقات خدایم برسم و شکایت بر او برم». ایشان در سوگ رسول خدا ص، انحراف جامعه از مسیر صعود، پایمال شدن سنت پیامبر و جاگرفتن بدعتها، برکنارزدن پیشگامان و پیشتازان آزادمنش، نفاق و دورویی، شرک پس از ایمان، بسنده کردن به تلاوت، حفظ و تجوید قرآن، آفت بیتفاوتی، زبونی و بزدلی مردم و محرومیت و ستم بزرگی که به همهی انسانها تا قیامت رفته بود، گریستند. گریه عاطفهبرانگیز است و ذهن و اندیشه را به سوی خود طلب میکند و عدهای را به دنبال حقیقت میفرستد.
۸. سایبان (بیت الاحزان): حضرت زهرا س آنقدر گریست که آرامش را از همسایهها برد و بیتابشان کرد و به حضرت علی ع شکایت بردند که به همسرت بگو: یا شب بگرید یا روز.
لذا حضرت زهرا س دست حسنین ع را میگرفت و زیر سایبانی در بقیع در کنار راه کاروانها میرفت تا کاروانیانی که میگذرند و سایبانی میبینند، بایستند و جویای احوال شوند. وقتی میشنیدند که این نالههای یگانه دختر رسول خدا ص است، تعجب میکردند. در این هنگام حضرت زهرا س فرصت را مغتنم شمرده و از ظلمها میگفتند تا حامیانی برای حضرت علی ع در بیرون مدینه بیابند.
۹. اقرار: حضرت زهرا س فرمودند: «همه شاهد باشید این دو تن مرا آزردند و هرگز از آنها نخواهم گذشت»..
۱۰. وصیت: حضرت زهرا س وصیت کردند که نماز و تشییعم بر تبار قابیل حرام است که این وصیت هم تیری دیگر برای بیداری امت غفلتزده بود.
۱۱. آیه: پنهان بودن قبر حضرت س، نشان مظلومیت و غربت ولایت است. ایشان میخواست با طرح سؤال در اذهان مردم که چرا تنها یادگار رسول خدا ص قبرش مخفی است؟ آنها را به فکر وادارد تا خود دنبال جواب روند و مسببین اصلی را بیابند.
۱۲. تسلیت: حضرت زهرا س باعث تسلی و آرامش حضرت علی ع است. هنگامی که خبر شهادت حضرت را به حضرت علی ع دادند، مجاهد پا در رکاب از پا افتاد. تا به هوش آمد بر صورت خود زد و اشک ریخت و فرمود: «ای دختر رسول خدا ص تو تسلیبخش من بودی، حال دیگر از چه کسی تسلیت جویم؟» (برگرفته از کتاب چشمه در بستر و منابع مرتبط با سیره سیاسی حضرت زهرا س).