زندگی‌نامه‌ی آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی

esfehani

مهری میراب نژاد 

آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی مرجع تقلید شیعیان جهان در قرن سیزدهم و رئیس حوزه‌ی علمیه نجف در سال ۱۲۸۴ هجری قمری در روستای مدیسه از توابع لنجان اصفهان به دنیا آمد (امین، ۱۴۰۳ق، ج ۹، ص ۳۳۱).

ایشان تحصیلات ابتدایی را در همان روستا نزد یکی از روحانیون فراگرفت و پس از گذراندن دوره‌ی ابتدایی به حوزه‌ی علمیه‌ی اصفهان مهاجرت کرد. زیرا آن حوزه در آن عصر یکی از حوزه‌های مهم شیعی به شمار می‌رفت.

چهارده ساله بود که به اصفهان رفت و در مدرسه‌ی صدر، حجره‌ای گرفت و به درس و بحث مشغول شد (منظور الاجداد، ۱۳۷۹، ص۹۷). پس از گذراندن سطوح فقه، به درس خارج فقه و اصول استادان این حوزه راه یافت و هم‌زمان به تدریس ادبیات، فقه و اصول پرداخت (امین، اعیان الشیعه، ج ۲، ص۹۵).

این عالم بزرگوار هنوز به سن بیست و چهار سالگی قدم ننهاده بود که برای بالا بردن معلومات خویش در سطح عالی و بهره‌گیری از دانش شخصیت‌های علمی حوزه‌ی بزرگ نجف و سامرا در سال ۱۳۰۷ ق رهسپار عراق شد (حاج صدر سید جوادی، ۱۳۸۹، ج ۲، ص۲۲۵).

 مدت سه سال در کربلا و سامرا به سر برد و پس از آن در سال  1310 هجری قمری به نجف اشرف رفت و تا پایان عمر در آن دیار ماندگار شد و از محضر اساتید بزرگ نجف استفاده برد تا خود از مراجع شیعه شد (جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵، ج ۲، ص ۵۸۷).ایشان در نجف اشرف هم‌زمان با حضور در درس خارج آخوند خراسانی خود به تدریس رسایل و کفایه اشتغال داشت. میرزا محمد تقی شیرازی (میرزای دوم) نخستین مرجعی بود که احتیاطات خود را به آیت‌الله اصفهانی ارجاع داد (موسوی بجنوردی، ۱۳۷۴، ج ۹، ص ۲۱۲ و ۲۱۳).

پس از درگذشت آیت‌الله میرزا محمد حسن شیرازی (۱۳۲۸ق) و آیت‌الله شریعت اصفهانی (۱۳۲۹ق) سه نفر از علمای بزرگ نجف به عنوان مرجع تقلید مطرح شدند که عبارت بودند از: آیت‌الله نائینی، آیت‌الله کاشف الغطاء و آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی. ولی با درگذشت آیت‌الله کاشف‌الغطاء در سال ۱۲۴۴هجری قمری و هم‌چنین آیت‌الله نائینی در سال ۱۳۵۵، مقام مرجعیت و زعامت دینی شیعیان در وجود آیت‌الله اصفهانی متمرکز و منحصر شد و تا ده سال بعد که زندگی را وداع کرد، این مقام باقی بود (جمعی از پژوهشگران حوزه‌ی علمیه قم، ج ۲، ص ۵۸۷).

فضایل روحی، معنوی و اخلاقی و نیز مقامات عالیه‌ی عبادی و عرفانی آیت‌الله اصفهانی از ابعاد گسترده‌ی وجودی ایشان می‌باشد. مؤلف کتاب موسوعه النجف الاشرف در این باره می‌نویسد: «وی وسیع‌ترین دامنه‌ی مرجعیت در تاریخ شیعه را به دست آورد و هیچ مرجعی از نظر شهرت جهانی به پای وی نرسید. در این گستردگی و اشتهار نه تنها کفایت علمی و فقهی بلکه توانایی مدیریت و اخلاق شایسته‌ی ایشان مؤثر بود؛ آن چنان که گروه‌های غیر اسلامی مانند مسیحی و یهودی نیز به ایشان علاقه داشتند.

آیت‌الله اصفهانی در علوم شرعی و معارف اسلامی تبحر خاصی داشت و در این میدان گوی سبقت را از دیگران ربوده بود و محقق، مدقق و فقیهی اصولی، رجالی و.. به شمار می‌رفت، افزون بر آن، وی به صفات و ملکات اخلاق نبوی آراسته بود (مدرس تبریزی، ۱۳۷۴، ج ۱، ص ۱۴۲).

برخی آثار و تألیفات ایشان

یک دوره‌ی کامل از تقریرات ایشان به دست مرحوم آیت‌الله میرزا حسن سیادتی سبزواری در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۳۸-۱۳۴۵هجری قمری در شش مجلد دست‌نویس تدوین شد و بعدها با عنوان وسیله الوصول در یک مجلد از طریق جامعه‌ی مدرسین قم به چاپ رسید (سیادتی، ۱۴۱۹).

تحریر، تقریرات فقهی و اصولی استادان آیت‌الله اصفهانی که ایشان به رسم معهود آن‌ها را ضبط و تألیف کرده است از مهم‌ترین این آثار است که نویسندگان زندگی‌نامه‌ی آیت‌الله اصفهانی از آن به شرح کفایه الاصول آخوند خراسانی تعبیر کرده‌اند (مهدوی، ۱۳۶۷، ص ۴۰).

ایشان که عمری را در راه خدمت به اسلام و مسلمین گذراند و خود وسیله‌ی نجات بود  وسیله النجاتی نیز جهت عمل مقلدین به رشته‌ی تحریر درآورد که مهم‌ترین اثر ایشان است (جرفادقانی، ۱۳۶۴، ص ۳۸۲)؛ این اثر شامل یک دوره‌ی کامل از طهارت تا ارث به سبک عروه الوثقی تألیف سید محمدکاظم طباطبایی یزدی می‌باشد. نسخه‌ی کامل تلخیص نشده‌ی وسیلهالنجاه در ۷۵۲ صفحه در سال  1355هجری قمری چاپ شده است (مشار، ۱۳۴۴، ص ۹۹۱).

از دیگر تألیفات فتوایی آیت‌الله اصفهانی صراط‌النجاه است (هنرفر، ۱۳۴۶، ص ۲۷۲).

رساله‌ی عملیه‌ی آیت‌الله اصفهانی به زبان فارسی با نام ذخیرهالصالحین در حیات ایشان سه بار به چاپ رسیده است (تهرانی (آقا بزرگ)، ۱۳۷۳ق، ج ۱۶، ص ۱۰).

حاشیه بر نجاه‌العباد تألیف شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر (مشار، ۱۳۴۴، ص ۲۹۹).

حاشیه بر ذخیره‌العباد تألیف فاضل شربیانی (امینی، ۱۳۸۵ق، ص ۱۸۶؛ مشار، ۱۳۴۴، ص ۳۹۱).

 حاشیه بر مناسک حج تألیف شیخ مرتضی انصاری (حاج صدر سید جوادی، ج ۲، ص ۲۲۰-۲۳۲).

نقش فرهنگی آیت‌الله اصفهانی

 آیت‌الله اصفهانی قبل از بازگشتن به عراق صرفاً بر کارهای فرهنگی به عنوان جزئی از وظایف دینی خود متمرکز بود. ایشان در زمینه‌ی تأسیس مدارس غیردولتی و دایر نمودن انتشارات اسلامی و هم‌چنین تقویت موقعیت حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف اقدامات بسیاری داشتند.

از دیگر فعالیت‌های فرهنگی این مرجع بزرگ، توسعه و ساخت مساجد و حسینیه‌ها، تربیت علما و خطبا و فرستادن آن‌ها به شهرها و روستاها بود (حاج صدر سید جوادی، ج ۲، ص ۲۲۰-۲۳۲).

فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله اصفهانی

بعد از صدور فرمان مشروطیّت و تأسیس مجلس شورا، بحث‌های حقوقی، فکری و سیاسی مشروطه، علمای بزرگ را به تأمّل و تفحّص واداشت و اجتهادهای گوناگون به منصه‌ی ظهور رسید (نجفی و فقیه حقّانی،۱۳۸۱، ص ۲۸۰).

آیت‌الله اصفهانی در این آراء و افکار، پیرو استاد خود بود. بر پایه‌ی همین پیشینه، آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در ۳ جمادی الاول ۱۳۲۸، آیت‌الله اصفهانی را در اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی ۱۳۲۵ در هجری قمری در شمار یکی از پنج مجتهد طراز اول «مطلع از مقتضیات زمان» برای احراز انطباق مصوبات قانونی مجلس شورای ملی با احکام فقه شیعه به مجلس معرفی کردند. اما رأی وی در نهایت بر ادامه‌ی سکونت در نجف اشرف قرار گرفت و طی تلگرافی به تاریخ ۲ ذی‌قعده ۱۳۲۸ به مجلس شورای ملی، از شرکت در این کار عذر خواست (موسوی بجنوردی، ج۹، ص ۲۱۲ ـ ۲۱۳).

آیت‌الله اصفهانی از فعالان مبارزه‌ی ضد استعماری روحانیت شیعه در عراق بود. رهبری این نهضت را آیت‌الله محمدتقی شیرازی (معروف به میرزای کوچک) بر عهده داشت که پس از سید محمدکاظم طباطبایی یزدی به مرجعیت رسیده بود.

آیت‌الله محمدتقی شیرازی احتیاطات خود را به آیت‌الله اصفهانی ارجاع داد (منزوی، ۱۳۵۶، ص ۹۴۴). و پس از خود، او را یکی از دو فقیه شایسته‌ی مرجعیت معرفی نمود (باقری بید هندی، ۱۳۶۷، ص ۹۶). این وحدت نظر سیاسی بین آیت‌الله محمدتقی شیرازی و آیت‌الله اصفهانی، سال‌ها بعد در موضع‌گیری آیت‌الله اصفهانی بر ضد انگلیس و رژیم پادشاهی دست نشانده‌ی انگلیس در عراق به سال ۱۳۴۱ق مصادف با ۱۹۲۳‌م متبلور شد.

مورد دیگر از ده‌ها مورد دخالت آن فقیه عظیم الشأن در امور سیاسی، اجتماعی مسلمانان، عکس‌العمل آن فقیه بزرگ در برابر حوادث مسجد گوهرشاد بود. پس از این ماجرا آیت‌الله سید حسین قمی در باغ سراج الملک شهر ری محبوس گردید و هرگونه تماس با ایشان ممنوع اعلام شد. بعد از یک ماه در آخر ماه ربیع‌الثانی بود که او را به اتفاق فرزندش و جمعی دیگر به اعتاب مقدسه تبعید کردند. وقتی آیت‌‌الله سید حسین قمی وارد کربلا شد، آیت‌الله العظمی مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، دامادشان آقای سید میرزا را با نامه‌ای به نمایندگی از خود خدمت ایشان اعزام نمود. آقا سید میرزا گفته بود: «آقا به من دستور داده‌اند از طرف ایشان دست شما را ببوسم».

این عمل آیت‌الله اصفهانی، اثر خود را بخشید و به این ترتیب آیت‌الله اصفهانی رضایت خود را از اعمال و خدمات آن عالم ربانی و نارضایتی و خشم خود را از اعمال فجیع دولت سرسپرده‌ی رضاخانی اعلام نمودند (عقیقی بخشایشی، ۱۴۰۵، ص ۱۸۲).

تأثیر سیاسی فوت آیت‌الله اصفهانی

وفات ایشان در روز دوشنبه نهم ذی الحجه۱۳۶۵ ق، مطابق با سیزدهم آبان ۱۳۲۵ش، ساعت شش بعد از ظهر در کاظمین رخ داد.

رحلت این عالم ربانی چنان شور و غوغایی در مردم عراق، ایران، پاکستان و هندوستان و تمام بلاد شیعه‌نشین ایجادکرد که تا آن روز بی‌سابقه بود. مجالس پرشکوه و پرجمعیت ترحیم او در تهران و شهرستان‌ها رعب و وحشتی عظیم در دل دشمنان اسلام افکند و در اثر همین امر توطئه‌ی تجزیه‌ی آذربایجان توسط حزب منفور توده خنثی شد (همان، ص ۱۸۲ و ۱۸۳) و در نجات آذربایجان از چنگال فرقه‌ی دموکرات و وابستگان روس مؤثر بود. در تهران دسته‌های سینه زنی و زنجیرزنی به حوزه‌ی حزب توده‌ای‌ها رفتند: «صور اجنبی را جای شمایل مولی علی دیدند. هجومی غریب شد، آن صور را کندند و دریدند و توده‌ای را کافر خواندند».

منابع

۱. امین جبل عاملی، محسن؛ اعیان الشیعه، ج ۲ و ۹، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ هـ. ق.

۲. امینی، محمد هادی؛ معجم المطبوعات النجفیه، نجف، مطبعه الآداب، ۱۳۸۵ هـ. ق.

۳. باقری بیدهندی، ناصر؛  نجوم امت، آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، نور علم، دوره‌ی سوم، ش۴، ۱۳۶۷.

۴. تهرانی، محمدحسن (آقا بزرگ)؛ طبقات اعلام الشیعه، نقباء البشر، نجف، المطبعه العلمیه،۱۳۷۳ هـ. ق.

۵. جرفادقانی، م؛ علمای بزرگ از کلینی تا خمینی، قم، معارف اسلامی، ۱۳۶۴.

۶. جمعی از پژوهشگران حوزه‌ی علمیه قم؛ گلشن ابرار، قم، انتشارات معروف، ۱۳۸۵.

۷. حاج صدر سید جوادی، احمد؛ دایره المعارف تشیع، تهران، نشر سعید محبی، ۱۳۸۹.

۸.  سیادتی، حسن؛ وسیله الوصول الی حقایق الوصول، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ هـ. ق.

۹. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم؛ فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ هـ. ق.

۱۰. مدرس تبریزی، محمدعلی؛ ریحانه الادب، ج ۱، تهران، خیام، ۱۳۷۴.

۱۱. مشار، خان بابا؛ فهرست کتاب‌های چاپی عربی، تهران، رنگین، ۱۳۴۴.

۱۲. منزوی، علی نقی؛ ابوالحسن اصفهانی، دانشنامه‌ی ایران و اسلام، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۶.

۱۳. منظور الاجداد، محمد حسین؛ مرجعیت در عرصه‌ی اجتماع و سیاست، تهران، شیرازه، ۱۳۷۹.

۱۴. موسوی بجنوردی، کاظم؛ دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۴.

۱۵. مهدوی، مصلح الدین؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، قم، خیام، ۱۳۶۷.

۱۶.نجفی، موسی و موسی فقیه حقّانی؛ تاریخ تحوّلات سیاسی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۱.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا