جامعه جهانی با بروز پدیدهی کرونا در یک مقیاس باورنکردنی در عرصههای گوناگون زندگی انسانی تحت تأثیر قرار گرفتهاست.
به طوری که اندیشمندان و نظریهپردازان زیادی در لایههای گوناگون بنیادی؛ راهبردی و عملیاتی این پدیده؛ به دنبال بررسی فرضیههای مختلف شکلگیری آن هستند.
بعضی از اندیشمندان برجسته جهان اعتقاد دارند نظمی که از سوی فاتحان جنگ جهانی دوم بر دنیا تحمیل و اجرایی شد ؛ با کرونا بهشدت تضعیف شده است و اکنون بسیاری از پایههای آن رو به اضمحلال است و دیگر برای آینده قابلیت اجرا و کارکرد ندارد .
در این نگاه کشورها به مراحل پایانی جهانی نزدیک شدند و جهان برخلاف تلاش غرب در پسا کرونا مانند گذشته نخواهد بود و حاکمیت لیبرالیستی و دیگر اصول موردنظر قدرتها مخصوصاً ایالات متحده به چالش کشیده میشود؛ و هژمونی که امریکا در خلال دوره پس از جنگ جهانی دوم پایه ریزی کرد ؛ بواسطه ویروس کرونا به مخاطره افتاده است.
چراکه حتی آمریکا به واسطه این ویروس در عرصه قدرت اقتصادی به بحران افتاده است.
از طرفی در نظم سابق تلاش می شد نقش دولتهای ملی کم رنگ شود. اما ویروس کرونا توانایی دولتهای ملی در مقابله با بحرانها را با شکست دیدگاههای لیبرالی در حوزه اقتصاد به نمایش گذاشت؛ چرا که دولتها با وضع مقرارات اجتماعی بومی در مسیر ایجاد امنیت ملی گام برداشتند و حتی دیده شد تاب آوری جوامع دینی در برابر کرونا بسیار بیشتر از جوامع مدرن الحادی بود.
بعضی معتقدند ممکن است در امتداد این واقعه شاهد فضای عبور از نظم مادی ومدرن به نظم معنوی و نظم متعالی و در جهت غلبه ولایت حق باشیم و این پدیدهها یک امری تلقی شود که تحت تدبیر ولیالله الاعظم عج جامعه جهانی را به تدریج از نظم مادی و سیطره قدرت ها به سمت نظم معنوی و رهایی از تسلط لیبرالی سیر دهد.
البته بعضی کارشناسان معتقدند این احتمال هم دور از نظر نیست که مهلت شیطان بزرگ هنوز خاتمه نیافته و با طراحیهای بزرگ و پنهان پشت صحنه بهدنبال تغییر مفهوم سازوکارهای حکمرانی بر جهان و ایجاد یک نظم پیچیدهتر مادی یعنی عبور از حاکمیت کنونی به سمت حاکمیت سایبری باشد؛ چراکه فضای مجازی مدیریتپذیر و قابلکنترلتر است و نظم نوین جهانی؛ با دهکده مجازی شکل گیرد.
بدیهی است با سابقهای که از شیطان بزرگ داریم در رسیدن به این اهداف شوم حتی کل جامعه جهانی را ناامن کند؛ مانند جنگهای جهانی که کل جهان ناامن شد و جهان به سمت شعار نظم جهانی نوین و صلح پایدار کشیده شد.
پس روشن است که در بحث کرونا ما باید یک امر چندوجهی و میان رشته ای را مدنظر قرار دهیم و باید این پدیده را از ابعاد مختلف بررسی کنیم فقط یک وجه این پدیده جنبه بهداشتی و درمانی دارد؛ اما وجوه دیگر آن مربوط به حوزه علوم انسانی و علوم شناختی و همچنین دانشهای تمدنی و فلسفه تاریخ و حتی حوزه رسانه و امثال اینهاست؛ لذا ضرورت پردازش به جهان پس از کرونا پیش از پیش روشن میگردد و کسانی پیشرو در این داستان خواهند بود که هرچه سریعتر و عملیاتیتر وارد عرصه تولید دانش و راهبرد گردند… .