سیده مریم پورحسینی
مقدمه
شما برای مطالعه چه میکنید؟ کتاب میخوانید یا در شبکههای مجازی مطالعه میکنید؟ امروزه انسانها برای دست یافتن به معرفت گمشدههای خودشان را در لابلای صفحات کتابها یا فایلهای صوتی و متنی دنیای مجازی جستجو میکنند، اما این تنها راه نیست. ممکن است شما محاسن و مکارم اخلاق را به صورت نظری از لابلای صفحات کتابها بیرون بکشید، یادداشت بردارید و به خاطر بسپارید ولی در مسیر حرکت و نهادینه ساختن آنها نیاز به الگوی عملی دارید که باید آن را کشف کنید. اگر جستجو کنید درخواهید یافت که دنیا زیباییهای معنویاش را در بعضی از افراد خاص تجلّی میدهد. کسانی هستند که جاذبهی وجودیشان آدمی را به گلستان اخلاق و معنویت فرامیخواند، چرا که سالها با کلام خدا و سیرهی اهل بیت ع مأنوس بوده و اسوهی اخلاق عملی شدهاند. این بزرگواران کلامشان، سیر مطالعاتشان و دستنوشتههایشان، حتی برگ کوچکی از یادداشتهایشان راهگشاست.
استاد سیدهراضیه سیدخاموشی (قندهاری) معلم اخلاق عملی است که توفیق شاگردی ایشان و زانو زدن در محضرشان برکات فراوانی دارد. بخشی از صحبتهای استاد بزرگوار در سال ۱۳۹۰ تحت عنوان «محبّت خدا» در جمع طلاب مدرسه علمیهی نرجس به شما خوانندگان گرامی تقدیم میگردد.
محبّت یکی از راههایی است که انسان را از فراموشی و غفلت نجات میدهد. این گرایش قلبی به دیگری در اثر بینش و علم به دست میآید. به بیان دیگر آدمی تا کسی یا چیزی را نشناسد هرگز به طرف آن گرایش پیدا نمیکند.
اصولاً محبّت انسان به دیگری از سه حال خارج نیست: حقیقی، مجازی و سرابی که با تأمل در قرآن کریم همهی این اقسام را میتوان یافت.
الف. محبّت حقیقی
قرآن کریم محبوب حقیقی را خدا معرفیکرده و عاشقان او را مورد ستایش قرارداده و میفرماید: «الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه» (بقره/۱۶۵)؛ آنان که ایمان آوردهاند محبّت و عشقشان به خدا بیشتر و قویتر است.
برای رسیدن به این محبوب حقیقی شناخت بسیار مهم است. من تا خدا را نشناسم، محبّتهای خدا را نبینم، متوجّه نعمتهایش نباشم محبّت واقعی او در دلم ایجاد نمیشود؛ اما وقتی این صدای ملکوت را در جان خود شنیدم و رابطهی عشق و عاشقی بین من و خداوند برقرار میشود؛ آن وقت در نجواهای شبانهی خود میگویم و میشنوم که خدا میفرماید: بندهی من بگو با من چه کم داری؟ بندهی من تو بالاترین مهمان دنیایی! هزاران کهکشان و کوه و دریا و خورشید و گیاه و نور و هستی را برای جلوهی خود آفریدم ولی وقتی تو را (انسان) را آفریدم «فتبارک الله احسن الخالقین» (مؤمنون/۱۴) گفتم.
عزیز دل تو خدا را در زندگیات بیاور، ببین چه میشود! همهی کار و خودت را برای خدا قرار بده، رابطه را با خدای خودت قوی کن؛ ببین چه میشود!
اهل ایمان کمال محبّت و دوستی را فقط به خدا اختصاص دادهاند. چنین محبّتی تمنّای همیشگی انبیاء و اولیای خدا بودهاست.
سخن امام سجاد ع در این زمینه بسیار زیباست که میفرمایند: «وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ محبّتک»؛ بارالها دیدهی دلهایمان را از آنچه خلاف دوستی توست کور گردان (صحیفهی سجادیه، دعای نهم).
ب. محبوب مجازی
عشق و محبّتهای صادق، بخشی حقیقی و بخشی مجازی است. محبّتهای مجازی محلّ جواز و عبور به محبّت حقیقی است. بدون عشق مجازی راهی برای عشق حقیقی نیست.
یکی از اقسام محبوب، محبوبی است که خداوند آن را دوست دارد و ما هم او را دوست داریم. قرآن میفرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیم» (آلعمران/۳۱)؛ بگو: اگر خدا را دوست مىدارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزندهی مهربان است».
کسی که قلب او محبوب حقیقی خود را که همان خدای سبحان است، شناخته و به او گرایش پیدا کرده به دستور خدا به پیامبرانش نیز علاقه دارد، علاقه و محبّت راستین او به خداست. این محبّت خالص و صادق او را از گرایش نسبت به بیگانگان دور میکند. محبوب مجازی (پیامبر) او را برای دیدن به محبوب حقیقی کمک میدهد. امام راحل شعر زیبایی دارند، میفرمایند: هر که را بینیم خریدار تو است، من خریدار خریدار توام (امام خمینی ره، دیوان اشعار).
رسول گرامی ص راکبی است بر مرکب حقیقت. او حبیب الله است. گویا خداوند در آیهی فوق (آل عمران/۳۱) میفرماید که محبّت من به وسیلهی مظهر خاصی که وجود مبارک آن حضرت است، تجلی یافته است. چرا؟ چون پیامبر محور تقواست. عالیترین درجهی تقوا را دارد. تقوای هر انسان متقی تابع درجهای از درجات وسیع تقوای پیامبر است که در اثر حرکت در محور حبیب خدا نصیب انسانها میشود.
در مورد اهل بیت ع هم سخن همین است. در زیارت امینالله میگوییم: «مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِیَائِکَ مَحْبُوبَهً فِی أَرْضِکَ وَ سَمَائِک»؛ (بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۹۹، ص ۱۷۶). عاشق به برگزیدهی دوستانت، محبوب در زمین و آسمانت.
انتخاب سیرهی اولیاء خدا سبب میشود که محبوب خدا گردیم و محبوب زمینیها و آسمانیها شویم.
نکتهی جالبی را در این جاست! ملاحظه کنید؛ همه دوست دارند محبوب همگان باشند، این خواست فطری بشر است که هر کسی دوست دارد محبوب دیگران گردد. راز این محبوب شدن در این است که قلب در راستای محبّت اولیاء الهی قرار گیرد تا به محبّت خدا برسد و دیدهی دلش از آنچه خلاف دوستی با خداست کور گردد.
سؤال مهم: پس چگونه به همسر و فرزندان خود محبّت کنیم؟
محبّت به همسر هم باید فقط برای خدا باشد. همچنین است محبّت به فرزند. اگر بچه را میبوسی فقط برای این است که خدا محبت به کودکان را دستور داده است. در واقع برای این کار باید از صبح با خدا قرارداد ببندی تا آن روزت مبارک باشد. کار، کمی تمرین میخواهد؛ آن وقت ساده میشود.
در مناجات خمس عشر داریم: «یَا غَایَهُ آمَالِ الْمُحِبِّینَ أَسْأَلُکَ حُبَّکَ وَ حُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یُوصِلُنِی إِلَى قُرْبِک» (مناجات المحبین)؛ ای نهایت آرزوهای عاشقان، از تو درخواست میکنم دوستی خودت را و دوستی آنان که تو را دوست دارند و دوستی هر کاری که مرا به میدان قرب تو میرساند. در حدیثی دیگر از رسول اکرم ص آمده است: «اللّهمّ إنّى أسألک حبّک و حبّ من یحبّک، و العمل الّذى یبلّغنى حبّک» (بحارالانوار، ج۱، ص۸۳)؛ بارالها محبّت خود و محبّت هر که تو را دوست دارد و محبّت هر آنچه را مایهی وصول به محبّت تو میشود نصیبم گردان.
مرحوم کلینی در اصول کافی، کتاب «ایمان و کفر باب «الحب فی الله و البغض فی الله» روایات بسیار زیبایی را دربارهی جایگاه دوستی برای خدا و دشمنی برای خدا آورده است که حدیث چهارم آن را نقل میکنیم. عن ابی عبدالله قال: «إِنَّ الْمُتَحَابِّینَ فِی اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ قَدْ أَضَاءَ نُورُ وُجُوهِهِمْ وَ نُورُ أَجْسَادِهِمْ وَ نُورُ مَنَابِرِهِمْ کُلَّ شَیْءٍ حَتَّى یُعْرَفُوا بِهِ فَیُقَالُ هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِی اللَّه (کلینی، ۱۴۰۷، ج۲، ص ۱۲۵). امام صادق ع فرمود: کسانی که برای خدا با یکدیگر دوستی میکنند، روز قیامت بر منبرهای نور میباشند. نور چهره و نور تن و نور منبرهایشان همه چیز را روشن کند. به درجهای که به آن معرّفی شوند و گفته شود اینان دوستی کنان برای خدایند.
ج. محبوب سرابی
حال پس از اینکه با محبوبهای حقیقی و مجازی آشنا شدیم، نوبت به آن میرسد که محبوب سرابی را بشناسیم تا از خطر آن در امان بمانیم. سراب چیست؟ آن چیزی که انسان خیال بافی میکند، آن چیزی که حقیقتی ندارد. قرآن در مورد این گروه میفرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ» (بقره/۱۶۵)؛ بعضى از مردم، معبودهایى را غیر از خداوند براى خود انتخاب مىکنند؛ و آنها را همچون خدا دوست مىدارند.
نمونهای از آنان که گرفتار محبوب سرابی هستند و به تعبیر قرآن کریم، غیر خدا را محبوب خود گرفتهاند افرادی هستند که گرفتار حب نفس میباشند.
یکی از امیال غریزی انسان میل به بقای نفس و حبّ آن است، بشر به سبب این میل هر آنچه را باعث حفظ بدن و نفس میشود طلب میکند و از هر چه عامل فنای آنهاست گریزان میشود. بنابراین آدمی نه تنها به خود، بلکه به تمام افعال و آثاری که به نوعی در بقای نفس او نقش دارد علاقمند است و دوست میدارد. پس حبّ نفس در نگاه مقدماتی فطری و لازم است و اگر از آن غافل شود مورد مؤاخذه قرار میگیرد؛ ولی باید مراقب بود که در این محبّت به افراط و تفریط مبتلا نگردد. قرآن در آیهای زیبا جنبهی افراطی حب نفس را مطرح کرده، میفرماید: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» (جاثیه/۲۳)؛ آیا کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده، دیدى.
انسان چگونه هوای نفس خود را معبود خود قرار میدهد؟ معلوم است هنگامی که فرمان خدا را رها کرد و به دنبال خواست دل و هوای نفس افتاد، اطاعت خواهشها را مقدم شمرد و دنبال محبوبهای سرابی خود راه میافتد، از مسیر حق منحرف میشود.
عزیزان بیایید به جای این محبّتهای سرابی، محبّت صادق را انتخاب کنیم. زندگی با محبّت را خدا دوست دارد به خاطر خدا همه با هم مهربان باشیم، همه به هم محبّت کنیم، دلسوزی کنیم تا جزء برگزیدگان باشیم. در اصول کافی روایت است که میفرماید: «وُدُّ الْمُؤْمِنِ لِلْمُؤْمِنِ فِی اللَّهِ مِنْ أَعْظَمِ شُعَبِ الْإِیمَان أَلاَ وَ مَنْ أَحَبَّ فِی اَللَّهِ وَ أَبْغَضَ فِی اَللَّهِ وَ أَعْطَى فِی اَللَّهِ وَ مَنَعَ فِی اَللَّهِ فَهُوَ مِنْ أَصْفِیَاءِ اَللَّه» (کلینی، ج۲، ص ۱۲۵). رسول خداr فرمودند: دوستی مؤمن با مؤمن برای خدا از بزرگترین شعبههای ایمان است. همانا هر کس برای خدا دوستی کند و برای خدا دشمنی کند و برای خدا عطا و برای خدا دریغ کند از برگزیدگان خداست.
منابع:
* قرآن کریم
** صحیفهی سجادیه
۱. کلینی، محمدبن یعقوب؛ الکافی، ج ۲، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چهارم، ۱۴۰۷.
۲. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج ۱ و ۹۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بیتا.
۳. موسوی خمینی، روح الله؛ دیوان اشعار، تهران، عروج، ۱۳۷۸.