آسیه بانوی قرآنی

asiye

 عاطفه استخری

«آسیه» بانوى اوّل مصر و همسر فرعون، پادشاه مستبد و خودخواه آن مملکت باستانى بود؛ فرعونی که از کم رشدى و فرومایگى قوم سوء استفاده مى‏کرد و کارش به جایی رسید که نه تنها خود را خداى مردم خواند بلکه گفت: «خداى خدایان هستم» (ر.ک: دوانی، ۱۳۶۲). با وجود چنین همسری بانو آسیه محیط زده نبود و جامعه شخصیّت او را نساخته بود. او با منطق در برابر رژیمى فاسد ایستاد. زرق و برق زده نبود او به تمام مظاهر دنیوى پشت کرد و از کاخ و رفاه و مادّیات گذشت. فضاى سکوت و خفقان را شکست. صبور بود و زیر شکنجه جان داد و به شهادت رسید، ولى از راه و مکتبش دست بر نداشت. حامى رهبر معصوم زمان خود، حضرت موسى (ع)‏ بود. بلند همّت بود. او به کمتر از بهشت و قرب خدا قانع نبود. شهامت داشت و تهدیدات فرعون در او اثر نگذاشت. رضاى خالق را بر رضاى خلق مقدّم داشت و منطق و عقل و وحى را بر مسائل خانوادگى ترجیح ‏داد (قرائتی، ۱۳۸۳، ج۱۰، ص۱۴۰).

امر به معروف و نهی از منکر در زندگی حضرت آسیه س

۱.   نهی فرعون از اعمال ناشایست که در ابتدا به صورت بی‌اعتنایی و ناخشنودی بود. آسیه (س) هرگز تحت تأثیر اعمال ناروا و ستمگرى‏هاى شوهر خود واقع نشد. از اینکه همسر سنگدلش زنان آبستن دودمان یعقوب را شکم مى‏درد تا اگر جنین آن‌ها پسر باشد، نابود کند مبادا بزرگ شوند و مزاحم ظلم و ستم وى باشند، بى‏نهایت رنج مى‏برد و هیچ‌گاه در این خصوص روى خوش به فرعون نشان نداد (ر.ک: دوانی، ۱۳۶۲).

 ۲. نهی فرعون از کشتن حضرت موسی (ع)

 در قرآن کریم از قول آسیه (س) نقل شده که چون دید آن‌ها قصد کشتن کودک را دارند به فرعون  گفت: نور چشم من و توست! او را نکشید شاید براى ما مفید باشد، یا او را به عنوان پسر خود برگزینیم!…  «وَ قالَتِ امرَأتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَینٍ لِی وَ لَکَ لَاتَقتُلُوهُ عَسَی أن یَنفَعَنَا أو نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَ هُم لَایَشعُرُونَ» (قصص/۹)

آسیه، موسی (ع) را موجب روشنی چشم خود و فرعون برمی شمارد و با طرح دو احتمال در حفظ جان موسی مانع از قتل او می شود. احتمال نخست آن‌که امید می رود حفظ او سبب سودرسانی به آن‌ها شود و احتمال دیگر آن‌که ممکن است او را به فرزندی بگیرند (مرادی خلج،  1389، ص۱۴۰).

این گفتار قرآنی حضرت آسیه به فرعون، دارای نکات مهمّی است:

نخست این‌که در امر و نهی به بیان منافع موجود در معروف و ارتباط آن‌ها با نیازهای شخص مورد خطاب بپردازیم؛ کوشش آسیه در برانگیختن خوى منفعت‏ طلبى و غریزه‌ی فرزندخواهى فرعون است (هاشمى رفسنجانى، ۱۳۸۳‏، ج‏1، ص۳۶۰).

دوّم آنکه با طرح پیشنهادات صحیح و سریع، از القاى طرح‏ هاى انحرافى جلوگیرى کنیم. قبل از آن‌که فرعون تصمیم خود را ابراز کند، همسرش راه درست برخورد با مسأله را مطرح نمود: «قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ»

سوم؛ در بیان پیشنهادات از کلمات عاطفى و دلنشین استفاده کنیم: «قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ» و در برخورد با منکرات، ابتدا از راه عاطفه وارد شویم و سپس به امر و نهى بپردازیم: «قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ»

چهارم؛ نا امید نباشیم دل‏هاى همه به دست خداست. او مى‏تواند سخت‏ترین دل‏ها همچون دل فرعون را نیز نرم سازد. «قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ»

پنجم؛ از نهى از منکر زبانى غفلت نورزیم که بسیار کارساز است: «لا تَقْتُلُوهُ» آسیه(س) با گفتن‏ «لا تَقْتُلُوهُ» از کشته شدن موسى جلوگیرى کرد، چنان‌که یکى از برادران یوسف با گفتن‏ «لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ» از کشته شدن یوسف جلوگیرى کرد.

ششم؛ فواید امر ونهى را بگوییم تا مردم آسان‏تر بپذیرند: «لا تَقْتُلُوهُ عَسى‏ أَنْ یَنْفَعَنا» (قرائتی، ۱۳۸۳، ج۷، ص۲۲).

حضرت آسیه (س) فقط به یک چیز مى‏ اندیشید و آن هدایت فرعون و آدم شدن اوست تا مانند خود وى سرانجام به خداى حقیقى ایمان بیاورد و دست از ظلم و ستم و تباه ساختن مردم محروم و بى‏پناه بردارد. ولى فرعون راهى در پیش گرفته بود که بازگشت نداشت (ر.ک: دوانی، ۱۳۶۲).

– امر به معروف و نهی از منکر عالمیان با دعای آخرین لحظات عمر

«وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امرَأتَ فِرعَونَ إذ قَالَت رَبِّ ابنِ لِی عِندَکَ بَیتًا فِی الجَنَّهِ وَ نَجِّنِی مِن فِرعَونَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ القَومِ الظَّالِمِینَ» (تحریم/۱۱)؛ و خداوند براى مؤمنان به همسر فرعون مثَل زده است آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش!»

آسیه(س)؛ این اسطوره صبر و مقاومت به هنگام شدیدترین شکنجه‏ ها و آزارها و در آخرین لحظات زندگى‏اش دست به دعا بر مى ‏دارد و از خداوند سه حاجت مى‏ طلبد:

۱. «رَبِّ ابْنِ لى عِنْدَکَ بَیْتاً فِى الْجَنَّهِ»؛ اوّلین خواهش و دعاى قهرمان صبر و مقاومت، وصول به «قرب الهى» است: «خدایا نزد خودت خانه‏ اى بهشتى برایم مهّیا کن!» او، اوّل قرب الهى را مى ‏طلبد و سپس بهشت را؛ یعنى آنچه از بهشت بالاتر و والاتر است، قرب الهى است؛ زیرا نزدیکى به ساحت مقدّس پروردگار قابل مقایسه با بهشت نیست.

۲. «نَجِّنِى‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»؛ پروردگارا! آنچه آسیه را آزار مى‏دهد، این شکنجه‏ها و آزار و اذیّت‏ها نیست؛ چون در راه رضاى توست؛ بلکه آنچه مرا مى ‏آزارد، افکار و عقاید و اعمال و کردار فرعون است، من تحّمل این عقاید پست و کوتاه را ندارم. به همین خاطر در کنار فرعون بودن، برایم شیرین نیست؛ پس مرا از فرعون و عقایدش نجات بده! آسیه(س) با این دعا، بیزارى خود را هم از فرعون و هم از مظالم و جنایاتش حتّى در سخت‏ترین لحظات شکنجه و درد، اعلام مى‏ دارد.

۳. «وَ نَجِّنى مِنَ الْقَومِ الظَّالِمینَ»؛ سومین خواسته‌ی این زن صالحه، نجات از محیط و جامعه‌ی فاسد است؛ یعنى او نه تنها تسلیم محیط فاسد نمى ‏شود و خود را همرنگ جماعت نمى‏کند؛ بلکه معتقد است که همرنگ جماعت شدنش رسوایى است! به این جهت بیزارى و بیگانگى خویش را در گفتار و کردار از این اجتماع آلوده به معرض نمایش مى‏گذارد.

جملات و دعاهاى سه گانه این زن با معرفت و ایثارگر در واپسین لحظه‏هاى زندگى، جملاتى بسیار حساب شده و دقیق است؛ جمله‏هایى که مى‏تواند براى همه‌ی زنان و مردان مؤمن جهان الهام بخش باشد.

خداوند نیز دعایش را اجابت نمود و نه تنها تقاضاهاى سه‏ گانه ‏اش را انجام داد؛ بلکه او را به عنوان الگوى زنان و مردان با ایمان معرّفى کرد و در کنار برترین زنان جهان قرار داد.  

منابع

* قرآن کریم (ترجمه قرآن‏، ناصر مکارم شیرازی).

۱. بیستونی، محمّد، مثال‌هاى زیباى قرآن، (برگرفته از کتاب «امثال القرآن» تألیف حضرت آیه الله مکارم شیرازی)، ج۲، قم، بیان جوان، ۱۳۹۱.

۲. دوانی، علی، زن در قرآن‏، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۶۲.

۳. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگى درس‌هایى از قرآن‏، ۱۳۸۳.

۴. مرادی خلج، محمّدمهدی، زنان صالح در قرآن، فصلنامه علمی ترویجی بانوان شیعه، سال هفتم، ش۲۳، بهار ۱۳۸۹.

۵. هاشمى رفسنجانى، اکبر، فرهنگ قرآن، ج‏1، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا