حضرت صدیقه طاهره، بهانه آفرینش و اسوه ای حسنه در عالم هستی/ زهرا تهرانیان
حضرت فاطمه الزّهرا صدیقه کبری (سلام الله علیها)
در جامعه با چشم اندازی در گستره ی جامعه ی امروزی می توان به وضوح خلاء الگوهای مناسب فرهنگی و اخلاقی را یافت و متأسّفانه پیامد این خلاء روی کرد به مدل های بیگانه و ارزش گذاری های غلط می باشد به طوری که توجّه نسل جوان به شخصیت های ناصالح جلب می شود؛ در حالی که اگر آنان در بستر فکری مناسبی هدایت شوند و آگاهی های لازم را یابند، ناخودآگاه جذب الگوهای حقیقی و پایدار خواهند شد. در این راستا معرّفی شخصیت هایی جامع صفات کمالیه که در لحظه لحظه ی زندگی با برکاتش در این عالم خاکی برترین نمونه ی فضایل در عرصه های مختلف بوده اند، بسیار ضروری به نظر می رسد. یکی از این شخصیت های برتر که در همه ی جنبه های وجودی خود می تواند الگویی برتر به شمار آید، حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) دختر پیامبر مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.
در این مجال بنا به اقتضای بحث فقط به بخشی مختصر از ابعاد وجودی آن بانوی شریف می پردازیم تا شاید به فضل پروردگار بتوان تجلی این شخصیت جامع را تا حدودی در موضوع مورد بحث یعنی در عرصه ی عفاف تبیین کرد.
حضرت مهدی منجی عالم بشریت (عجّل الله تعالی فرجه) می فرمایند: «فی ابنه رسول الله لی اسوه حسنه»؛[۱] در جهان معاصر که شاهد سیر نزول بشریت به قهقرای جهل و نادانی مدرن است، در عصر تسخیر فضا و تکنولوژی رهبری جهانی می فرماید: دختر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای من الگویی نیکوست.
بهترین شاهدی که بر کارآمدی برنامه های هر مکتب می توان ارائه داد، بررسی ابعاد شخصیتی کسانی است که بر اساس آموزه های آن پرورش یافته اند. توجّه به شخصیت بانوانی همچون فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) که در مکتب تربیتی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به بار نشسته اند گویای این مطلب است که علی رغم شخصیت متعالی ایشان می توان در بعضی ابعاد از جمله در بعد عفاف و حجاب، الگویی دست یافتنی برای نیازهای نسل جوان ارائه داد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) چنان حجاب و عفاف، این فضیلت مورد رضایت خداوند را سرلوحه ی رفتار خویش قرار داده بود که اوج تکامل آن را فقط در بستر مکتب فاطمی می توان شاهد بود، به طوری که حتّی از مرد نابینا نیز خود را می پوشاند.[۲] روزی مردی نابینا به همراه پیامبر وارد منزل امام علی (علیه السّلام) شد. رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: این مرد نابیناست زهرای اطهر (سلام الله علیها) فرمودند: اگر او مرا نمی بیند من او را می بینم؛ وانگهی گرچه او نمی بیند ولی رایحه ی مرا می تواند استشمام کند. «إن لم یکن یرنی فانی اراه و هو یشم الریح».[۳]
از این روایت بر می آید که گویا زنان و مردان باید از هرگونه شائبه ی گناه نیز جهت تکامل روح خود پرهیز نمایند. اسلام این گونه در مکتب سعادت بخش خود الگوهای عفاف و موازین اخلاقی جنسیتی را ارائه می دهد: «لباس التقوی ذلک الخیر».[۴] گویا در میزان اندیشه ی دینی و در مسیر توحیدی پاکدامنی و حفظ رحیم زنان و مردان جایگاهی دقیق و حسّاس دارد که این بانوی بزرگوار این گونه در این وادی سیر می نمایند.
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روزی از جمع مسلمانان حاضر در مسجد سؤال کردند که چه روش و سیره ای برای زندگی بانوان بهتر است؟ هر کسی پاسخی داد و در این هنگام جناب سلمان فارسی که در آن روزگار پیرمرد باوقار و پرذکاوتی بود، فهمید که پاسخ این سؤال از سطح اندیشه ی مردان فراتر است؛ لذا خود را به خانه ی حضرت زهرا (سلام الله علیها)رساند و پاسخ را از ایشان جویا شد. حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمودند: «خیر النساء ان یرین الرجال و لایراهن الرجال».[۵] برای زنان بهتر است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند. سلمان خود را به جمع حاضران در مسجد رساند و پاسخ را ارائه فرمود. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دانستند که پاسخ از خود سلمان نیست و بعد از جویا شدن از سلمان فرمودند: «جعلت فداها ابوها… إنَّ فاطمه بضعه منّی».[۶]
در این روایت که نمایان گر فرهنگ سراسر از تقوا و عفاف است و اشاره به جنبه ی حدّاکثری این مقوله دارد، و باید دقّت نمود. اگر چه اسلام با همه ی توجّهی که به خطر شکسته شدن حصار عفاف دارد از جنبه های دیگر یعنی حضور اجتماعی زنان در فعّالیت های مختلف تا جایی که منجر به فساد نشود نهی نمی کند.[۷]
امّا متأسّفانه این جریان از زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) و بیانات شریف این بانوی گران قدر برای بعضی ها غیر قابل قبول و حتّی دست مایه ی برخی شبهه افکنی ها در فضای فعلی روزگار ما شده است و بدون توجّه به عواقب چنین نظریه پردازی های سطحی، در هاله ای از نگرش های غلط در فکر نسل جوان و به ویژه دختران جامعه تزریق می کنند که سیره ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای شرایط زمانی ما نمی تواند اسوه و الگویی مناسب باشد. سؤال این است که چه طور ممکن است در جامعه ی فعلی و با توجّه به حضور روز افزون زنان در عرصه ی اشتغال و اجتماع این گونه رفتار نمود؟[۸]
در پاسخ به این مسأله و با دقّت در روایت و بازخوانی متون روایی به وضوح می توان دریافت که کلمه ی «خیر» در روایت گویای یک رجحان و مزیّت است و پیام و روح روایت این است که در شرایط ایده آلی که حضور زنان در عرصه ی اجتماع و ارتباط با نامحرم ضرورتی ندارد مطلوب ترین روش برای بانوان حضور در موقعیت هایی است که کاملاً از حضور نامحرمان خالی باشد. به طور مثال اگر زنی نیازی به فعّالیت اقتصادی نداشته باشد و در عرصه ی تعلیم و تعلم احتیاجی به استاد مرد یا شرکت در کلاس های مختلط نباشد یا برای درمان و… ضرورت مراجعه به مرد نباشد. بهتر است زنان در محیط به دور از نامحرم به تدبیر امور خود بپردازند.[۹] چرا که با رعایت این حریم بستر پایداری خانواده و آرامش روانی و جلوگیری از فساد فراهم می گردد.
پس پرهیز از اختلاط و ارتباط غیرضروری و نامتناسب زن و مرد در مراکز اداری، نهادها و مؤسّسات رسمی و غیررسمی به ویژه مراکز آموزش عالی می تواند راه گشای بسیاری از معضلات اخلاقی جامعه گردد.
با این توضیحات در می یابیم که با درنگی کوتاه در شیوه ی رفتاری بانوی دو عالم صدیقه کبری (علیهاالسلام)، می توان با واکاوی ابعاد وجودی این شخصیت روش هایی کاملاً کاربردی را از آن اقتباس نمود و بدین وسیله از ناهنجاری های رفتاری جوانان و به ویژه زنان که گاه ناشی از نداشتن یک خط مشی کامل است جلوگیری نمود. به خصوص در فضای حاکم فعلی که تسلّط تفکّر لیبرالیسی، میل به لذّت گرایی و فردگرایی را اشاعه می دهد و فرهنگ یکسان سازی و آزادی، به بهانه ی رفع تبعیض از زنان حملات بی دریغ خود را نسبت به ارزش هایی همچون عفاف و حجاب، غیرتمندی و حفظ ناموس بی نصیب نمی گذارد و متأسّفانه در اثر ترویج این فرهنگ دختران و زنان جوان بیش از پیش از فطرت و پیشینه ی دینی خود جدا افتاده اند و به دنبال ایفای نقش های مردانه و برداشتن حریم های جنسیتی و اخلاقی به پیش می روند.[۱۰]
این که در شرایط کنونی، الگوهایی همچون حضرت فاطمه کبری (سلام الله علیها)را چنان فرادست نهند که فکر رسیدن به آستانه ی او نیز ناممکن جلوه کند، فرصت را برای تهاجم فرهنگ غرب فراهم می کند؛ چرا که در همین فاصله شیطان لانه می کند. پس باید زندگی معصومین (علیهم السلام)، سیره رهبران دینی و به ویژه شخصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بازخوانی نمود چرا که موضوع فاطمه (سلام الله علیها) در همه ی زمان ها قابل تعریف است.
مفاهیم فرهنگ فاطمی در تبیین گستره ی عفاف، رویکردی کاملا حداکثری و کامل دارد. به طور مثال ایشان ضمن این که فعّالیت های اجتماعی و عرصه های دفاع از ولایت و امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمی کردند،[۱۱] امّا در عین حال هنگام وعظ و خطابه در پس پرده قرار می گرفتند تا عفت و صیانتشان مخدوش نشود.
شایان ذکر است که ایشان رفتار عرب آن روز را در مورد زنان پس از مرگ که فقط پارچه ای به روی جنازه می انداختند به خاطر این که حجم بدن نمایان می شد زشت می شمرد، و زمانی که اسماء به ایشان خبر داد که می توان جنازه را در تابوتی نیز حمل کرد و پارچه ای به روی آن کشید[۱۲] فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) خرسند شد و تبسّمی فرمود! این تنها لبخند ایشان بعد از وفات پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود؛ گویا التیام بخش وجود سراسر غم و اندوه دخت نبی مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در فراق پدر، یافتن راهی است برای صیانت بهتر از حریم زنانه از انظار مردم، حتّی بعد از مرگ.
خداوند در وجود این اسوه ها مؤلّفه هایی را قرار داده که تنها بشریت با درک آن ها می تواند به بالاترین مراتب عبودیت و سعادت برسد. مکتب فاطمی فرزندانی را می خواهد که بعد از چهارده قرن با زبان امروز گوهر گران بهای عفاف و نجابت و پاکدامنی را به منصّه ی ظهور رسانند و از نسخه های پرطمطراق غرب با شعارهای فریبنده آزادی، دفاع از حقوق زنان و برابری و… و آگاهانه پرهیز نمایند. چرا که زن در سایه این نگرش در طول یکصد سال اخیر نتوانست منزلت واقعی خود را بیابد و اگر به تعبیر قرآن زن در صدر اسلام در جاهلیت اولی در مسیر انحطاط بود امروز توسط جاهلیت مدرن و مترقی به مسلخ برده شده است و در کشورهای متمدن صرفاً با نگاهی ابزاری وسیله ی اشباع غریزه و بهره کشی اقتصادی قرار گرفته است.[۱۳]
پس با روی کردی دوباره به تعالیم هستی بخش اسلام و الگوی مورد تأیید آن می توان گزاره هایی زیبا زا عدالت و انسانیت و پاکدامنی و تقوا در برخورد با زنان و مردان یافت.