دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 31 فروردین,1403

از لابه لای درس‌های استاد


از لابه لای درس‌های استاد

امام حسین(ع)از تولد تا شهادت در بیانات استاد طاهایی (اعلی الله مقامه)/ استاد فاطمه خاموشی (طاهایی) (اعلی الله مقامه)

 

       

روز سوم شعبان دومین گل از گلستان خاندان رسول اکرم(ص)شکفته شد و جهان هستی را با وجود مقدس خود معطر کرد. آن چه می خوانید بخشی از گفتار استاد طاهایی است که با چشمانی اشکبار در ایام عاشورای حسینی در رثای سالار شهیدان حسین‌بن‌علی بیان می فرمودند.

 قرآن کریم در سوره‌ی احقاف آیه‌ی 15 به گونه‌ای اشاره به تولد امام حسین(ع)دارد. آن‌جا که می‌فرماید: «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً»؛ «و ما انسان را نسبت به پدر و مادر، به احسان سفارش کردیم. مادر با رنج و زحمت با حمل را کشید و با درد و مشقت وضع حمل کرد».

ولادت امام حسین(ع)در نزد اهل بیت:عظمت و شرافت عجیبی دارد. علامه مجلسی در بحارالانوار می‌فرماید: وکیل امام حسن عسکری نامه‌ای از ناحیه‌ی مقدسه دریافت کرد که در آن فرموده بودند: همانا مولای ما امام حسین(ع)در روز پنج شنبه سوم شعبان به دنیا آمدند آن روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان. (بحار، ص101)

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِي هَذَا الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ»

حضرت مهدی(ع)در ابتدای این دعا خدا را به حق امام حسین(ع) قسم می‌دهد و مطالبی پیرامون معرفی شخصیت آن بزرگوار بیان می‌نمایند و می‌فرمایند: ای خدا از تو درخواست می‌کنم به حق مولود در این روز که پیش از آن که چهره اش ظاهر شود و متولد گردد، به شهادت او وعده داده شده است. جمله «الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ» اشاره به این دارد که جبرئیل به تمام انبیاء از حضرت آدم تا پیامبر خاتم(ص)خبر شهادت امام حسین(ع)را داده و برای آن‌ها مصیبت خوانده است.

 

تاریخچه‌ی گریه بر امام حسین(ع)

آدم(ع)موقعی که جبرئیل او را تلقین داد که برای پذیرش توبه بگو: «يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ يَا عَالِي بِحَقِّ عَلِيٍّ يَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ مِنْكَ الْإِحْسَانُ»

به نام امام حسین(ع)که رسید اشکش جاری شد و دلش شکست فرمود ای برادر جبرئیل چرا در وقت ذکر این اسم قلب من می‌شکند و اشکم می‌ریزد؟ پس جبرئیل مصیبت امام حسین(ع)را بیان نمود. حضرت آدم(ع)و ملائکه که حاضر بودند، گریستند. (بحار، 245/44)

بنابر نقل روایات انبیایی چون حضرت نوح، ابراهیم خلیل، حضرت موسی، عیسی:و دیگر انبیاء زمانی که از سرزمین کربلا عبور کرده اند توسط جبرئیل از حوادث عاشورا و شهادت حضرت آگاه شده اند. (شوشتری، اشک روان بر امیر کاروان، صص222-217)

این نکته قابل توجه است که نبی اکرم(ص)خبر شهادت امام حسین را به علی(ع)و دختر بزرگوارشان فاطمه(س)رسانده بودند و آن بزرگواران نیز قبل از ولادت حضرت این مطلب را  می‌دانستند.

عظمت مصیبت به گونه ای است در ادامه‌ی دعا حضرت مهدی(ع)میفرمایند: «بَكَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَيْهَا وَ لَمَّا يَطَأْ لَابَتَيْهَا قَتِيلِ الْعَبْرَةِ وَ سَيِّدِ الْأُسْرَةِ»

«کسی که آسمان و هر که در آن هست و زمین و هر که بر روی آن است بر مظلومیتش گریستند در حالی که هنوز قدم به این دنیا نگذاشته بود. او کشته‌ی گریه و سرور خاندان بود».

این قسمت از دعا اشاره به سوگواری مجموعه‌ی عالم هستی بر حضرت اباعبدالله حسین دارد. سوگواری و گریه‌ی هدفدار بر امام حسین ره آوردهای ارزشمندی دارد. اثر وجودی این گریه ارتباط و وصل میان شخص گریه کننده با امام معصوم است. این گریه‌ها اتصال ما را با آن بزرگوار ممکن می‌سازد به همین جهت حضرت «قَتِيلِ الْعَبْرَةِ» نام گرفته اند. پیامبر(ص)می‌فرمایند: «وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى الْبَاكِينَ عَلَى الْحُسَيْنِ» (بحار، 304/44)

در فراز بعدی دعا، امام زمان(ع)میفرمایند: «الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ يَوْمَ الْكَرَّةِ» آن که با انتقام خون پاکش در رجعت آل محمد(ص)نصرت و ظفر پایدار خواهد یافت.

رجعت یکی از اعتقادات مسلم شیعه است. آیات قرآن هم این مطلب را تأیید می‌کند. معنای اصطلاحی رجعت، اعتقاد به بازگشت دو گروه از مردگان مؤمنان محض و کافران محض پس از ظهور حضرت مهدی(ع)است تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد گردند و کافران از ذلت و حقارت ستمگران متألم شوند.

 

پاداش دنیوی شهادت امام حسین(ع)

در ادامه‌ی دعا چنین آمده است: «أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِي أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ» و در عوض شهادتش امامان و پیشوایان دین از نسل پاک آن حضرت و شفای هر درد در تربت اوست و رستگاری و پیروزی به هنگام رجعتش همراه اوست و جانشینان از خاندان اویند.

سید بن طاووس در لهوف می‌نویسد: چون حسین(ع)دو ساله شد، پیامبر(ص)به سفر رفت. در بین راه توقف کردند و کلمه‌ی استرجاع «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» و چشمان مبارکش غرق در اشک شد. از علت آن پرسیدند. فرمودند: این جبرئیل از سرزمینی به نام کربلا در کنار شط فرات خبرم می‌دهد که در آن جا فرزندم حسین بن فاطمه(ع)به شهادت می‌رسد. یکی پرسید: یا رسول الله چه کسی او را می‌کشد؟ فرمودند: مردی به نام یزید. گویی جای شهادت و مدفنش را می‌بینم. سپس با غم و اندوه از سفر بازگشته و به منبر رفتند و خطبه خواندند. بعد از خطبه دست راست را بر سر حسن(ع)و دست چپ را بر سر حسین(ع) نهاده و رو به آسمان فرمودند: خداوندا! همانا محمد(ص)بنده و رسول توست و این دو عترت پاکم، خوبان ذریه و بنیاد خانواده‌ام می‌باشند که در امتم به جای می‌گذارم و جبرئیل خبرم می‌دهد. این فرزندم مقتول می‌گردد. خداوندا! شهادت را بر وی مبارک فرما، و او را از سادات شهدا، قرار ده. «فَضَجَّ النَّاسُ فِی المَسجِد بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ»؛ «ضجه‌ی مردم در مسجد با اشک و ناله برخاست». پیامبر(ص)فرمود: «آیا می‌گریید و یاریش نمی کنید؟» (سید بن طاووس، لهوف، ص83)

 

کرامت حسین(ع)

اهل بیت:بنیان‌گذاران جوانمردی و ریشه‌های کرم و سخاوتمندی هستند در زیارت جامعه خطاب به آن بزرگواران می‌گوییم: «و اصول الکرم». بیان گوشه‌هایی از انفاق و ایثار و کرم آن بزرگوار می‌تواند معرف کرامت این خاندان باشد. روایت شده مرد عربی به مدینه آمد و پرسید: کریم ترین مردم کیست؟ گفتند: حسین بن علی(ع). پس به جستجوی آن حضرت پرداخت تا داخل مسجد شد. آن حضرت را در حال نماز یافت. چند بیت شعر در مدح و سخاوت آن حضرت خواند چون حضرت از نماز فارغ شدند، فرمودند: ای قنبر! آیا از مال حجاز چیزی باقی مانده است؟ عرض کرد بلی چهار هزار دینار. فرمود: حاضر کن که مردی که از ما سزاوارتر است این جاست. سپس امام(ع)به خانه رفته و ردای خود را از تن بیرون کرده و پول‌ها را در آن پیچید و از پشت در با خجالتی که پول‌ها کم است دست خود را بیرون آورده به اعرابی دادند و چند بیت شعر در عذرخواهی از اعرابی خواندند. آن مرد گریه‌ی زیادی نمود. حضرت فرمودند: گویا عطای ما را کم شمردی که گریه می‌کنی. اعرابی عرض کرد بر این می‌گریم که دست با این جود و سخا چگونه در میان خاک خواهد شد. (منتهی الآمال، 367/1)

احسان و کرامت اهل بیت شاخصه دارد و آن هم معرفت است برای تبیین این مطلب روایتی را نقل می‌کنم. اعرابی نزد امام حسین(ع)آمد و گفت: یابن رسول الله! من دینی به عهده دارم و از ادای آن عاجز هستم با خودم گفتم «اَسألَ اَکرَمَ النَّاس، وَ مَا رَأیت اَکرَم مِن اَهل بَیت رَسُولُ الله(ص)»؛ «از کریم ترین افراد سؤال کنم و کسی کریم تر از اهل بیت رسول الله(ص) سراغ ندارم». حضرت فرمودند: ای برادر عرب! سه مسأله از تو می‌پرسم اگر یکی را جواب گفتی ثلث آن مال (دین) را به تو عطا می‌کنم. اگر دو مسأۀه را جواب گفتی دو ثلث مال را به تو عطا می‌کنم و اگر هر سه را جواب گفتی تمام آن را عطا می‌کنم. مرد عرب گفت: یابن رسول آیا مثل شمایی از مثل منی سؤال می‌کند در حالی که شما اهل علم و شرف هستید. حضرت فرمودند: آری شنیده ام از جدم رسول الله(ص)که فرمودند: «وَالْمَعْرُوفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَه» نیکی به اندازه‌ی شناخت است. آن مرد عرب گفت: سؤال کن از آن چه که می‌خواهی. اگر جواب دادم (بسیار خوب) و در غیر این صورت از شما یاد می‌گیرم. امام حسین(ع) فرمودند: کدام اعمال افضل است؟ اعرابی جواب داد: ایمان به خدا. حضرت فرمودند: چه چیزی باعث نجات از هلاکت است؟ مرد عرب گفت: توکل و اعتماد به خدا. دوباره حضرت فرمودند: زینت آدمی چیست؟

مرد عرب جواب داد: علم همراه با حلم امام فرمودند: اگر به این شرف دست نیافت؟ شخص جواب داد: مالی که با مروت و جوانمردی باشد. حضرت فرمودند: اگر آن را هم نداشت چه؟ جواب داد: فقر همراه با صبر. حضرت فرمودند: اگر آن را هم نداشت. مرد عرب گفت: پس صاعقه ای از آسمان بیاید و او را بسوزاند. چون او سزاوار آن است. حضرت خندیدند و کیسه ای که هزار دینار زر سرخ داشت به او عنایت کردند و انگشتری که نگین او دویست درهم قیمت داشت به او دادند و فرمودند با این‌ها از ذمه خود را بری کن و این انگشتر را در نفقه‌ی خود صرف کن. (بحار، 197-196/44)

 

معامله با خدا

معمولاً یک انقلابی که به وجود می‌آید ارزش‌های فرهنگی یک جامعه را عوض می‌کند. قیام امام حسین(ع)یک انقلاب بود نه یک حرکت سیاسی در برابر طاغوت زمان، زیرا حضرت می‌خواستند ارزش‌های جاهلی حاکم بر جامعه را که بعد از رحلت نبی اکرم(ص)دوباره بازگشته، از بین ببرند و جای آن را به ارزش‌های عالی انسانی ببخشند. قیام حضرت برای دین و آشنا کردن مردم با دستورات آن و احیاء سیره‌ی نبوی بود. چنان چه در جای جای کلمات ایشان به این اهداف اشاره شده است.

«...وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي(ص)أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ...» (بحار، 329/44)

«قیام من فقط برای اصلاح امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر و ادامه‌ی سیره‌ی جد و پدرم علی بن ابیطالب(ع)بود... »

علاوه بر احیاء دین جدشان نشان دادن وضع موجود به مردم زمان نه تنها افراد عصر حیات ایشان بلکه تا انتهای دنیا که همه بدانند سکوت و نشستن در مقابل ظالم و حاکمیت ستمگر را پذیرفتن در شأن مسلمانان نیست با توجه به نکات گفته شده به دست می‌آوریم که علت قیام حسینی تمامش برای خداست. این است معنای معامله با خدا «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» (توبه/111)

فقط معامله با خداست که به عمل ارزش می‌دهد و درجات را بالا می‌برد.

قرآن می‌فرماید: «الَّذينَ آمَنُوا وَ‌هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ» (توبه/20)

این رسیدن به اعظم درجات، فوز و رستگاری است که امام حسین(ع)را زنده نگه داشته و این مقامات شامل همه‌ی عاشورائیان می‌شود.

 

نمایشگاه عاشورا

در نمایشگاه عاشورا تمام حق و باطل در مقابل هم صف آرایی می‌کنند. در جبهه‌ی حق سه بعد اصلی اسلام (اعتقادات، احکام و اخلاق) بروز و ظهور می‌کند تا سیاهی چهره‌ی باطل کاملاً نمایانگر شود.

بینندگان این نمایشگاه تمام اخلاق الهی را به عینه مشاهده می‌کنند. از جمله آزادگی، ایثار، جوانمردی، وارستگی و رهایی از قید و بندها و تعلقات دنیوی حتی تعلقات غریزی و فطری، توکل و همدردی، بزرگواری این‌ها همه نمونه‌هایی از جلوه‌های عاشورائیان است. یکی از صحنه‌های زیبای این نمایشگاه، امتحان دادن تک تک افراد شرکت کننده می‌باشد. شب عاشورا در خیمه‌ی امام حسین با وفاترین یاران تجدید پیمان می‌کنند و گروهی از تاریکی شب استفاده کرده و به قول خود از این مهلکه دور می‌شوند و سراغ زندگی خود می‌روند. تمام آن چه که در قرآن کریم به عنوان مواد امتحانی ذکر شده در این نمایشگاه به چشم می‌خورد. قرآن می‌فرماید:

«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ» (بقره/155)

امام حسین(ع)و فرزندان و اصحاب و خاندان ایشان تمام این مواد امتحانی را پذیرفتند و با مال و فرزند و همسر و جان آزمایش شده و از عهده‌ی همه‌ی آن‌ها به خوبی بر آمدند و به همین جهت در نزد پروردگار ارزش و مقام والا و شایسته دارند. بنابر فرمایش معصوم «نَحنُ سُفَن النِّجاه وَ سَفینَه الحُسَین اسرع»

دیگر از تجلیات عاشورا که به وضوح مشاهده می‌شود، ایثار آن بزرگواران است. ایثارگر کسی است که رضای حق را بر میل خودش مقدم بدارد. چه کسی می‌تواند مانند امام حسین(ع)و یارانش چنین درسی به مردم جهان بدهد. این که انسان بتواند رضای خدا را از تمنیات و خواهش‌های نفسانی خودش مهم تر بداند؟ کار آسانی نیست، فقط از اولیای خدا بر می‌آید. در این نمایشگاه جهانی، عاشورا بالاترین رتبه‌ی ایثارگری از آنِ امام حسین(ع)است که جان خودش را در طبق اخلاص گذاشته به زبان حال می‌گوید: خدایا این سرم، این پیکرم، ای جوانان رشید، این اکبرم... و پس از آن حضرت خاندان و اصحابشان گوی سبقت را از همه ربوده اند.

ارتباطات عاطفی در عاشورا غوغا می‌کند. بازخوانی این صحنه‌ها در دورانی که عاطفه‌ها و مهربانی و دوستی در بین خانواده‌ها به طور کلی از بین رفته و زندگی ماشینی شده، در بعد تربیتی حائز اهمیت است.

صحنه‌های عاشورا از ارتباطات عاطفی بین امام حسین(ع)و فرزندان و اصحاب مملو است. در جریان جون غلام اباذر گفتگوی زیبایی با امام(ع)نقل شده است. حضرت به او می‌فرمایند: «أنت في إذن مني فإنما تبعتنا طلبا للعافية فلا تبتل بطريقنا»:

«ای جون من بیعت را از تو برداشتم و آزاد گذاشتم زیرا تو به امید عافیت و آسایش تا این جا همراه ما آمدی و در راه ما خود را به ناراحتی و مصیبت مبتلا مگردان. او در جواب حضرت گفت: نه هرگز، من در سلامت و امنیت با شما بودم و از سفره‌ی شما بهره مند شدم... حال که لحظه‌های خطر است شما را رها کنم؟ نه هرگز دست از شما بر نمی‌دارم؛ گرچه رنگ پوست من سیاه است، شما را رها نمی‌کنم تا خون ما با خون شما به هم آمیزد.

پس از کشته شدن او، امام در کنار جنازه اش فرمود:

«اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ وَ طَيِّبْ رِيحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ عَرِّفْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(ص)»

«خدایا رویش را سفید و بدنش را خوش بو و با ابرار و نیکان محشورش بگردان و میان او با محمد و خاندانش آشنایی بیشتر برقرار فرما». (فرهنگ سخنان امام حسین، صص598-597)

در نمایشگاه عاشورا زیباترین غرفه‌ها ، خطبه‌ها و اتمام حجت‌های آن حضرت با کوفیان است. امام می‌خواهند دل‌های خفته‌ی آن‌ها را بیدار کرده و راه هرگونه عذرتراشی را بر آن پیمان شکنان مسدود نماید. روز عاشورا سوار بر اسب در میدان، میان دو سپاه قرار گرفت و در حالی که تکیه به شمشیر داده بود بحث و مناظره با آنان را این گونه آغاز کردند.

«أنشدكم الله هل تعرفونني؟ قالوا نعم، انت ابن رسول الله(ص)و سبطه»

شما را به خدا! آیا مرا می‌شناسید؟

گفتند: آری تو فرزند پیامبر خدایی که درود بر او باد.

«قَالَ أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أُمِّي فَاطِمَةُ الزَّهراء بِنْتُ مُحَمَّدٍ المُصطَفی قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ... فَأَنْشُدُكُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ هَذَا سَيْفُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»

«شما را به خدا، آیا می‌دانید مادرم فاطمه(س)دختر پیامبر است؟ گفتند: آری. شما را به خدا، آیا می‌دانید علی بن ابیطالب پدر من است؟ گفتند: آری. سپس در ادامه حضرت فرمودند: شما را به خدا قسم می‌دهم، آیا می‌دانید این شمشیری که اکنون بر کمر بسته ام شمشیر پیامبر خداست؟...گفتند: آری. آن گاه در انتهای این بخش از سخنان خود فرمودند:

پس چگونه ریختن خونم را جایز می‌شمارید؟ در حالی که پدرم فردای قیامت آب حوض کوثر را در اختیار دارد و گروهی را از نوشیدن آن محروم خواهد کرد. آن چنان که شتر تشنه را از آب باز دارند و در روز قیامت، پرچم سپاس و تقدیر به دست اوست.

پاسخ دادند ما همه‌ی این‌ها را می‌دانیم امّا تو را رها نمی کنیم تا کشته شوی. این جا بود که صدای گریه‌ی زنان و دختران بلند شد. امام حسین(ع)به حضرت عباس دستور داد تا آن‌ها را به سکوت دعوت کند. (فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، صص348-344).

 

گریه بر سیدالشهداء(ع)، گریه بر ارزش‌ها

امام صادق(ع)می فرمایند: «مَنْ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً لِدَمٍ سُفِكَ لَنَا أَوْ حَقٍّ لَنَا نَقضاً أَوْ عِرْضٍ انْتُهِكَ لَنَا أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ شِيعَتِنَا بَوَّأَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَا فِي الْجَنَّةِ حُقُباً» (وسایل الشیعه، 506/14، باب66)

توجه داشته باشیم، آن قطره اشکی که صاحبش را بهشتی می‌کند و جایگاهی برای او آماده می‌کند در رابطه با چه مسائلی باید باشد. این مجالس و عزاداری‌هایی که برای اهل بیت عصمت و طهارت:، به خصوص امام حسین(ع)بر پا می‌شود چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ امام صادق(ع)در روایت فوق بهشتی شدن گریه‌کنندگان را بیان می‌فرمایند: گریه برای خونی که از ما ریخته می‌شود، هتک حرمتی که نسبت به ما بشود، حقی که از ما غصب شود، حقی از یکی از شیعیان ما غصب، یا هتک حرمتی به او بشود.

یعنی عزاداری و گریه باید به خاطر ارزش‌ها و اصالت‌ها باشد که باعث بقاء دین و مکتب اسلام و قرآن و عترت گردد.

در رابطه با گریه بر حضرت سیدالشهداء(ع)مستشرق معروف «ماریین» آلمانی در این زمینه می‌نویسد:

آن چه را که ما از آثار و مظاهر سیاسی و نهضت‌های مذهبی به سبب اقامه‌ی عزای امام حسین(ع)در شیعیان و دوستان آن حضرت مشاهده می‌کنیم تا به حال در هیچ قومی دیده نشده است. هر کس که با تیزنگری و دقت پیشرفت و ترقی شیعیان و پیروانی را که اقامه عزای حسین(ع)را در صد سال اخیر شعار خود قرار داده اند ملاحظه نماید، اذعان خواهد کرد که آنان به بزرگ ترین پیشرفت‌ها دست یافته اند. چرا که قبل از آن تعداد شیعیان هند انگشت شمار بود در صورتی که امروزه قسمت عظیمی از جمعیت را در آن جا و ممالک دیگر شیعیان تشکیل می‌دهند.

هنگامی که ما مبلغین خود را با آن مصارف هنگفت و نیروهای عظیم با مبلغین شیعه مقایسه کنیم می بینیم که (برای تحقق اهداف خود) حتی به یک دهم ترقیات و پیشرفت‌های این فرقه نیز نایل نگشته اند.

من معتقدم که بقاء نظام اسلام و درخشش این دین مقدس و ترقی و پیشرفت مسلمین، تنها مرهون حادثه‌ی شهادت حسین(ع)و آن وقایع غم آور بوده، و امروز نیز آن چه از حسن سیاست و عصیان در برابر ظلم، بین مسلمین می‌نگریم موجبی جز عزای حسین(ع)ندارد و تا زمانی که چنین سنگری بین آنان وجود دارد، هرگز زیر بار ذلت نرفته و به اسارت هیچ کس تن در نخواهد داد.

بنابراین سزاوار است که ما در مطالب و نکات و مسائل حیاتی و دقیقی که در مجالس عزای حسین(ع)مطرح می‌گردد.

دقت نظر به خرج دهیم، خود من دفعات متعددی در این مجالس در شهر اسلامبول همراه با مترجم شرکت کردم و می‌شنیدم که می‌گویند.

امام و رهبر ما امام حسین(ع)که پیروی از حضرتش بر همه‌ی ما واجب است، شخصیتی بود که در مقابل ظلم و ستم قیام کرد و در برابر یزید ایستاد و در راه حفظ شرف و حیثیت جان و مال و فرزندان و هستی خود را فدا نمود.

سپس می‌دیدم که آنان به طور علنی این تعالیم را به یکدیگر درس داده و می‌گفتند.

اگر شما واقعاً پیرو حسین(ع)بوده و ایده‌ی شما عزت و شرف و سربلندی و استقلال است، پس نباید در برابر امثال یزیدها سر طاعت فرود آورید و تن به ذلت دهید بلکه باید شهادت و مرگ با افتخار را بر زندگانی مذلت بار برگزینید.

تا نامتان در تاریخ جاودانه گردد و بر قله‌های رستگاری و سعادت فائق آئید.

و روشن است ملتی که چنین آرمان‌هایی در فرهنگ خود دارد و تعالیمی این گونه را از گهواره تا گور می‌آموزند، در چه درجه از افتخار و علو و سعادت قرار دارند.

آری چنین ملّتی باید هم از بلندترین مراتب شرف و سعادت برخوردار باشد و طبعاً تک تک آنان پاسدار عزت و شرف و حیثیت خود خواهند بود و این است امروزه آن تمدن حقیقی... . (حسین فحام، احسن الجزاء، 176/1)

دکتر رینو (جوزف) مستشرق معروف فرانسوی نیز در کتاب خود به نام «الاسلام و المسلمون» که به عربی ترجمه شده، شرح مبسوط و عمیقی پیرامون فلسفه‌ی عزاداری سیدالشهداء(ع)و روضه خوانی و هیأت‌های عزا نداشته و به فوائد این مراسم از جنبه‌ی سیاست و اخلاق و تربیت و کمالیات و مرکزیتی که ایران در جامعه‌ی شیعه دارد اشاره کرده و پیشرفت و بقاء مذهب شیعه را، خصوص در بعضی نقاط مثل هند، مربوط به سوگواری حضرت سیدالشهداء دانسته، و اظهار نظر کرده که با حفظ این مراسم، جمیعت و شوکت و ترقی شیعه در آینده بیشتر خواهد شد.

این شرق شناس ضمن اشاره به اوقاف و وجوه بسیاری که شیعه در راه برگزاری عزاداری حسینی صرف می‌نماید، می‌گوید مذاهب دیگر به قدر شیعه در راه تبلیغ و دعوت به دین بذل مال نمی کنند و مصارفی که شیعه دارد شاید صد برابر مصارفی باشد که سایر فرق اسلام در این راه می‌نمایند و اگر یک نفر شیعه در دورترین نقاط هم باشد یک نفری این مراسم را، از تشکیل مجلس روضه و انفاق به فقرا و اطعام و غیره اجرا می‌کنند و در حقیقت به دعوت و تبلیغ می‌پردازند.

منبر و وعظ و خطابه و سخنرانی خطباء و وعاظ و گویندگان توانا، در تربیت و پرورش اخلاق عوام و آشنا کردن آنان به علوم و معارف، موقعیتی خاص دارد. تمام مسائل در منابر مطرح و مورد بحث می‌شود، به نوعی که عوام شیعه از سایر فرق به عقاید و مذهب خود آشناترند و اگر در اقطار عالم نظر کنیم در هیچ جامعه ای مانند شیعه، زمینه‌ی ترقی علمی و صناعی و اقتصادی فراهم نیست.

شیعه دین خود را با زور و شمشیر پیش نبرده بلکه با نیروی تبلیغ و دعوت پیشرفت کرد و اهتمام آن‌ها به برگزاری مراسم سوگواری موجب شده که تقریباً دو ثلث مسلمانان و بلکه جماعاتی از هندیان و مجوس و سایر مذاهب نیز با آن‌ها در عزای حسین(ع)شرکت کنند.

روی این اسباب ممکن است بگوییم جمعیت شیعه در آینده از سایر فرق بیشتر شود شیعه به وسیله‌ی این مجالس و مراسم که دیگران هم در آن شرکت می‌جویند، توانسته است در ملل و اهل مذاهب دیگر نفوذ کند و اصول مذهب خود را به دیگران تبلیغ کند و این همان اثری است که سیاستمداران غربی برای پیشرفت دین مسیح با صرف پول‌های بسیار آرزو می‌کنند این شرق شناس راجع به هیئت‌ها و پرچم‌ها و علامات عزا و فوائد آن شرحی می‌نگارد و تأثیر این شعائر را در اتحاد و زیادتی شوکت و استقلال متذکر شده و می‌گوید از امور طبیعی و فطری که مؤید شیعه است که هر کس به طبع و فطرت خود، طرفدار مظلوم است و مایل است مظلوم را یاری کند.

این نویسندگان و مؤلفان اروپایی هستند که در کتابهایشان تفصیل شهادت حسین(ع)و اصحابش و ستمگری و بی رحمی کشندگان آن‌ها را تصدیق و نام کشندگان حسین را نمی برند مگر با نفرت هیچ چیز نمی تواند در جلو این امور فطری و ادراک وجدانی بشر بایستد و مانع از پیشرفت مذهب شیعه شود. (صافی گلپایگانی، پرتوی از عظمت حسین(ع)، ص636).

 

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 15


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1565)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort