سلام تحیت بزرگ الهی

salam


جایگاه سلام در زیارت ها

 

 «اَلسَّلام عَلَیکَ یَا اَبَا عَبدِاللهِ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسوُل الله، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ اَمیِرِالمُؤمِنیِنَ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ فَاطِمه سَیِّدَهِ نِسَاءِ العَالَمینَ».

زیارت عاشورا ابتدا با چند سلام آغاز می‏شود. از آداب اجتماعی و سنت‏هایی که در اسلام هست و در میان سایر ملل و اقوام نیز رایج می‏باشد، سلام است که به معنای تحیت و درود می‏باشد. تمام مردم وقتی با یکدیگر برخورد می‏کنند، سلام می‏دهند، یا با لفظ، یا با حرکات دست یا سر و یا برداشتن کلاه، یا بلند کردن دست و… بالاخره به نحوی سلام را اظهار می‏کنند. در اسلام، سلام روشن‏ترین تحیات است و آیه‏ ی ذیل نیز بر این امر به صراحت اشاره می‏کند.

«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ اَمَنُوا لاتَدخُلوُا بُیُوتاً غَیرَ بُیُوتِکُم حَتَّی تَستَأنِسوُا وَ تُسَلِّمُوا عَلَی اَهلِهَا ذَلِکُم خَیرٌ لَکُم لَعَلَّکُم تَذَکَّرُونَ؛ (نور/۲۷) ای اهل ایمان وارد خانه‏ های دیگران نشوید مگر اینکه اجازه بگیریدو بر اهل خانه سلام کنید این سلام کردن برای شما بهتر است. باشد که متذکر شوید».

آیه‏ی دیگر:

«فَاِذَا دَخَلتُم بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَی اَنفُسَکُم تَحِیَّهً مِن عِندِاللهِ مُبَارَکَهً طَیِّبَهً؛ (همان/۶۷) هنگامی که به خانه‏ای داخل می‏شوید بر خویشتن سلام کنید، این تحیتی است از خداوند که مبارک و پاکیزه است».

در آیه‏ ی شریفه، سلام به عنوان تحیت الهی که هم مبارک و هم پاکیزه است، یاد شده است.

وقتی وارد خانه‏ ی خودتان می‏شوید و کسی نیست بگوئید:«اَلسَّلامُ عَلَینَا وَ عَلَی عِبَادِاللهِ الصَّالِحِین».

حقیقت سلام، سلام ‏الله علیکم است. یعنی سلام و سلامتی از طرف خدا بر شماست.

سلام دادن دلیل بر صلح کردن است، دلیل بر محبت و دوستی است، دلیل بر این است که تو از طرف من در امنیت هستی و نیز دعا نسبت به طرف مقابل است یعنی خداوند متعال تو را سلامت بدارد.

ب) معنای سلام بر پیامبر(ص) و ائمّه:

قرآن کریم می‏فرماید:

«اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبیّ یَا اَیُّها الَّذِینَ آمَنوا صَلّوا عَلَیه وَ سَلِّموا تَسلِیماً؛ (احزاب/۵۶) خدا و ملائکه ‏ی او درود و صلوات می‏فرستند بر پیامبر، ای اهل ایمان! شما هم درود بر پیامبر بفرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید» این درود عطوفت و مهربانی از طرف خدا نسبت به پیامبر است و نیز از طرف ملائکه و از طرف افراد و اشخاص معمولی طلب دعا و مرحمت است. در ضمن سلام و صلوات سبب کمال این بزرگواران می‏باشد. ائمه‏ ی هدی رحمت متصل هستند. در عالم برزخ پیوسته کمالات بالا می‏رود، یکی از مواردی که کمالات این بزرگواران را بالا می‏برد صلوات است. مؤمنین هم با این عمل از امر پروردگار پیروی می‏کنند.

یکی از معانی سلام تسلیم است. وقتی ما می‏گوئیم سلام علیکم، یا السلام علیک یا رسوال‏الله یا خدمت اهل بیت سلام می‏دهیم؛ اشاره به این معناست که ای بزرگواران، من تمام جسم و روح و آنچه که متعلق به وجود من است را به شما تسلیم کردم. پس در تمام سلام‏ها به ائمه‏ ی اطهار این معنا را باید در نظر داشت.

نکته‏ ی قابل توجه در رابطه با سلام به پیامبر و اهل بیت این است که این بزرگواران سلام مؤمنین را می‏شنوند و جواب آن را در خور کمال و فهم و شعور آن‏ها می‏دهند. چنان‏چه در اذن دخول اولیای حق می‏گوئیم: تَسمَعُ کَلامِی وَ تَرُدُّ سَلامِی! ( مفاتیح‏الجنان، اذن دخول)

در ابتدای زیارت عاشورا، ابا عبدالله الحسین(ع)را مورد سلام و درود قرار می‏دهیم. سپس در سلام‏ های بعد به عنوان فرزند پیامبر و علی و فاطمه(ع)، به ایشان درود می‏فرستیم چرا که سلام و درود بر ایشان و خاندان بزرگوارش یاد از سلسله‏ ی مقدس و نورانی است که قرآن به عنوان شجره‏ ی طیبه (ابراهیم/۲۴) یاد می‏کند.

ارتباط دادن حسین(ع)به دودمان وحی و قرآن، یادآوری همه‏ ی آن فداکاری‏ها و زحمات پیامبر، مجاهدت‏های علی(ع)، خلوص و علم و عفت فاطمه(س)است.

«اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِالله؛ سلام بر تو ای پدر بندگان خدا.»

اباعبدالله کنیه‏ ی حضرت سیدالشهداء است. عرب عادت داشتند بر اولاد خود علاوه بر اسم، کنیه هم می‏گذاشتند. که با لفظ اَب و اُمّ آغاز می‏شد. اَب در لغت به معنای معلم و مربی نیز استعمال شده است. حسین بن علی(ع)پدر و مربی تمام بندگان خدا است و در حقیقت پرستش خداوند در روِی زمین از آثار وجودی اوست. آن حضرت در مقام عبودیت و اطاعت خداوند در آخرین درجه بوده، و برای احیای دین و شریعت الهی از جان و مال و تمامی علایق خود صرف نظر کرد.

معمولاً برای شناخت افراد و تحلیل اعمال و کردار آن‏ها، شناخت فرهنگ خانوادگی آنان تأثیر بسزایی دارد. به ویژه  در رابطه با اهل بیت که دشمنان همیشه کوشیده‏اند چهره‏ ی نورانی این بزرگواران را با تبلیغات دروغین وارونه جلوه دهند. به همین جهت امام حسین(ع)در خطبه ‏های روز عاشورا مکرر خود را معرفی کرده و یادآور نسب خود می‏شوند.

ایشان خطاب به کوفیان می ‏فرمایند:

«اُنشِدکُمُ اللهُ هَل تَعرِفُونَنِی؟ قالوا: نَعَم، اَنتَ ابنُ رَسُولِ الله۹وَ سِبطُه قالَ اُنشِدُکُمُ اللهَ هَل تَعلَمُونَ اَنَّ جَدِی رَسُولُ الله(ص)؟ قالوا: اللّهُم نَعَم. قال: اُنشِدُکُمُ الله هَل تَعلَمُونَ اَنَّ اُمّی فاطمه الزَّهراء بِنتُ مُحمّدٍ المُصطَفَی(ص)قالوا اللّهُم نَعَم قال: اُنشِدکُمُ الله هَل تَعلَمُونَ اَنَّ اَبی علیٌ بنُ ابیطالِب قالُوا: اللّهُم نَعَم؛ (محمد دشتی، ص۲۹۹) شما را به خدا آیا مرا می‏شناسید؟ گفتند: آری تو فرزند پیامبر خدا که درود بر او باد هستی. شما را به خدا آیا می‏دانید که مادرم فاطمه زهرا(س)دختر پیامبر است؟ گفتند: آری، شما را به خدا! آیا می‏دانید علی بن ابیطالب پدر من است؟ گفتند: آری».

اندیشه دوستدار حسین بن علی(ع)با ذکر این سلام‏ها متوجه فضایل و کمالات اهل بیت:می‏گردد که به‏ طور کامل در وجود ایشان متجلی شده و به جایی رسیده که به خون خدا نامور گشته است. (راغب اصفهانی، ص )

ج) سلام بر حسین ثارالله

«السَّلامُ عَلَیکَ یَا ثَارَاللهَ وَ ابنَ ثَارِهِ وَ الوِترَ المَوتُورَ؛ سلام بر تو ای کسی که خداوند خونخواهی تو خواهد کرد و سلام بر تو ای پسر کسی که خدا خونخواهی او را خواهد کرد و سلام بر تو ای کشته، که خون کسانش ریخته شده است». (شفاء الصدور، ص۱۶۲- ۱۶۴)

ثار در لغت عرب به معنی کین و کین خواهی است و نیز به معنای خون و خونخواهی استعمال شده و ثائر اسم فاعل به معنی طالب خون می‏باشد (همان، ص۶۲) و اضافه ثار به الله، به خون خدا تعبیر شده است بدان جهت که اهمیت و بزرگی این دو شخصیت والا یعنی امام حسین(ع)و امام علی(ع) والاّ تعبیر به خون بدین معنا نیست که خدا جسم باشد و خونی داشته باشد. همان‏گونه که نقش خون در بدن نقش حیاتی است و بود و نبودش مرگ و زندگی را رقم می‏زند، وجود مقدس امیرالمؤمنین و امام حسین(ع)نیز نزد خداوند و در دین او چنین نقشی دارد؛ (عادل پور، ص۲۸) چه خونی که در محراب مسجد کوفه از فرق علی(ع)جاری شد و چه خون حسین(ع)و خاندان و اصحاب او که در کربلا ریخته شد و خونی که باعث احیای دین و حمایت از عدالت و حق و شرف انسانی گردید. هنوز انتقام آن خون‏ه ای مطهر که خون خدا بوده و در راه او ریخته شده، گرفته نشده است. در زیارتی دیگر خطاب به امام حسین(ع)می‏خوانیم:

«وَ اَنَّکَ ثَارُالله فی الأَرضِ وَ الدَّمُ الَّذی لایُدرِک ثارَه احدٍ مِن اَهل الأَرضِ وَ لا یُدرِکُهُ اِلا الله وَحدَه؛ (کامل الزیارات، ص ۲۳۲، زیارت ۱۶) همانا تو خون خدا در زمین هستی، خونی که هیچ کس از اهل زمین نمی‏تواند از آن خونخواهی کند و انتقام آن را بگیرد و خداست که به تنهایی آن را درک می‏کند».

بنابراین وقتی انسان از غیر خدا دل بکند و فقط با خدا پیوند بندد، تمام اعضای وجود او الهی می‏شود؛ عین الله، اُذُن الله، یدالله و در نهایت می‏شود ثارالله. به جایی می‏رسد که خداوند خونخواه او می‏گردد. تمام مظلومین جهان منتظر چنین لحظه ‏ای هستند که دست خداوند از آستین انتقام بیرون آمده و حضرت حجه بن الحسن(عج)از دشمنان و قاتلان آن حضرت خونخواهی کند. چنان‏چه قرآن می‏فرماید:

«وَ مَن قُتِلَ مَظلوماً فَقَد جَعَلنَا لِوَلِیِّهِ سُلطَاناً؛ (اسرا/۳۳) هر کس مظلوم کشته شود، به ولی وی قدرتی(بر قاتل) داده‏ایم».

چنان‏چه تمام اهل بیت(ع)به ظهور حضرت و انتقام گرفتن ایشان از قاتلان مادر و جد بزرگوارش بشارت داده‏اند.

امام باقر(ع)درباره‏ ی آیه‏ ی شریفه‏ ی سوره‏ ی اسراء می‏ فرمایند: «عن ابی جعفر(ع)فی قوله: وَ مَن قُتِلَ مَظلُوماً فَقَد جَعَلنَا لِوَلِیّه سُلطَاناً فَلا یُسرِف فی القَتلِ اِنَّهُ کانَ مَنصُوراً. قال: هُوَ الحُسینُ بن علی(ع)قُتِلَ مَظلوماً وَ نَحنُ اَولِیَائُهُ وَ القَائِمُ مِنَّا آِذَا قامَ طَلَبَ بِثارِ الحُسین فَیَقتُل حَتّی یُقالَ قَد اَسرَف فِی القَتل: کسی که مظلوم کشته شد، حسین بن علی است و ما اولیای او هستیم و مهدی ما زمانی که قیام کند خونخواهی حسین را می‏کند پس (دشمنان و قاتلان حسین را) می‏کشد». (مجلسی، ۲۱۸/۴۴)

 

د) حسین(ع) وتر موتور

عبارت و الوتر الموتور هم حکایت از مطلب فوق دارد.

وِتر عطف است بر ثار و به معنی تنها ماندن شخص آمده (طهرانی، ص۱۶۵) یعنی سلام بر تو ای آن‏که نزدیکان تو را کشتند و تو را فرد و تنها قرار دادند. چنان‏چه حسین(ص)در روز عاشورا پس از شهادت نزدیکان و انصار خود در مقام استنصار می‏فرماید: هل من ناصر ینصرنی.

به عبارت دیگر وتر موتور یعنی ای شخصیتی که منحصر به فرد بودی. آنچه دارای اهمیت است این است که بیان شود چرا فقط امام حسین(ع)را وتر موتور می‏خوانیم، با توجه به این که ایشان در کنار شخصیت‏ های بزرگی مانند پدر و برادر بزرگوارش و سایر ائمه‏ ی طاهرین بوده است. همه ‏ی این بزرگواران در زمان خودشان مأمور نشر معارف و حقایق اسلام بودند و سرانجام زندگی پربرکتشان نیز با شهادت خاتمه یافت و همه‏ ی ائمه مظهر صفات و اسمای حقند، پس چرا امام حسین(ع)وتر موتور و شخصیت منحصر به فرد نامیده می‏شود؟ زیرا نحوه‌ی شهادت و قیام حضرت در آن مقطع از تاریخ چنان اثری از خود بر جای گذاشت که بقای اسلام و آداب مسلمانی تا به امروز به برکت آن وجود مقدس می‏باشد و اگر این شهادت واقع نمی‏شد اثری از اسلام باقی نمانده بود. حسین(ع)با خون پاک خود و فرزندان و یاران باوفایش اسلام را بیمه نمود. لذا پیامبر(ص)بقا و دوام مکتب حیات‏بخش اسلام و اهداف و برنامه‏ های خود را در وجود مقدس حسین(ع)خلاصه نموده و می‏فرمایند: حُسَین مِنّی وَ اَنَا مِن حُسَین(ع). (ابن قولویه، ص۵۰، شماره ۱۳)

گویی پیامبر(ص)می فرمایند: «بقای دین من از حسین(ع)است».

 

فهرست منابع:

۱.  دشتی، محمد، فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، قم، نشر مشهور، چاپ پنجم، ۱۳۸۱،

۲. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، چاپ دوم، انتشارات مرتضوی، پائیز ۱۳۶۲.

۳ . طهرانی، میرزا ابوالفضل، شفاء الصدور فی شرح زیارت العاشور، تهران، چاپخانه حیدری، چاپ اول، ۱۳۶۷.

۴. عادل‏پور، محمد حسین، شرح زیارت عاشورا، انتشارات ناصر، قم، زمستان ۱۳۸۲.

۵ . ابن قولویه، جعفر بن موسی، کامل الزیارات، بی جا، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۷۵.

۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، مکتبه الاسلام، چاپ دوم، ۱۳۶۹.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

captcha

پیمایش به بالا