تنفیر از دنیا و ترغیب به آخرت

nahjoalbalaghe-9

شرحی برخطبه ۱۱۳نهج البلاغه/ استاد نوقانی

فراز اول «وَ أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا مَنْزِلُ‏ قُلْعَهٍ وَ لَیْسَتْ بِدَارِ نُجْعَهٍ. قَدْ تَزَیَّنَتْ بِغُرُورِهَا وَ غَرَّتْ بِزِینَتِهَا»؛ «شمارا از دنیا بر حذر می‌دارم؛ زیرا جایگاهی است برای کوج کردن، و نه خانه‌ای برای اقامت گزیدن، خود را به امور فریبنده آراسته، و مردمان را با زیورش فریفته است.»

بعضی موضوعات است که در آیات قرآن و خطب نهج البلاغه و لسان روایات زیاد تکرار شده و معلوم می‌شود موضوع مهم است و در طریق ارشاد و تربیت بشر نقش مؤثری دارد من باب مثال در قرآن درباره‌ی تقوی، عمل صالح، صبر و… آیات زیادی آمده در نهج البلاغه هم که اقتباس از قرآن شده همان واژه‌ها در اکثر خطبه‌ها آمده‌اند. یکی از موضوعات و واژه‌هایی که شناخت آن نقش مهمی در تربیت و کمال انسانیت دارد، شناخت و معرفت نسبت به دنیا است، چون دلبستگی به دنیا انسان را مشغول می‌کند و از شناخت هدف آفرینش که رسیدن به مقام قرب الی الله است غافل می‌نماید؛ لذا هم در قرآن و هم در نهج‌البلاغه آیات زیادی درباره‌ی بی‌ارزشی و بی‌اعتباری دنیا آمده است که مقصود از همه‌ی این‌ها ترک دنیا نیست؛ بلکه هدف قرار ندادن دنیا است. دنیا خوب است مشروط بر اینکه وسیله‌ی سعادت برای آخرت باشد چنانچه گفته‌اند: «الدّنیا مزرعه الآخره» (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۱۴۲)، امام باقر(ع) می‌فرماید:«نِعْمَ‏ الْعَوْنُ‏ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَهِ»(کافی، ج۵، ص۷۲)؛ چه خوب یاور و معینی است دنیا برای آخرت. بنابراین چه در قرآن و چه در نهج البلاغه و چه در لسان روایات در هر جا که مذمت از دنیا شده جایی است که دنیاپرستان هدف از خلقت را دنیا قرار داده و مفتون آن شده‌اند. لذا می‌بینیم در قرآن تقریباً ۱۱۶ بار کلمه‌ی دنیا و اهل دنیا با توصیفات مختلف آمده است.

برای نمونه قرآن کریم در این مورد می‌فرماید: «زُیِّنَ‏ لِلَّذِینَ‏ کَفَرُوا الْحَیاهُ الدُّنْیا…» (بقره/۲۱۲)؛ زندگی دنیا برای کافران زینت داده‌شده است».«وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ‏ الْغُرُور»(آل‌عمران/ ۱۸۵)؛ زندگی دنیا چیزی جز سرمایه‌ی فریب نیست.

«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب» (آل عمران/ ۱۴)؛ محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسب‌هاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتوی آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولى) این‌ها (در صورتى که هدف نهایى آدمى را تشکیل دهند) سرمایه‌ی زندگى پست (مادى) است؛ و سرانجام نیک (و زندگىِ والا و جاویدان) نزد خداست.»

تحذیر از دنیا

در این خطبه و خطب دیگر که با واژه‌ی تحذیر آمده در هر یک از قسمتی از بی‌اعتباری دنیا و بی‌ارزشی آن عنوان شده گویا مولا می‌خواهند چهره‌ی واقعی دنیا را در نظر انسان‌ها ترسیم کنند تا فریب زرق و برق دنیا را نخورده و دلبسته به آن نشوند.

در این خطبه می‌فرمایند: «وَ أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا مَنْزِلُ‏ قُلْعَه»؛ بر حذر می‌دارم شما را از دنیایی که همانا جای ناپایداری است. مقصود مولا در این‌جا برحذر داشتن از نزول به دنیا نیست؛ زیرا آمدن به دنیا در اختیار ما نیست؛ بلکه از امری اختیاری ما را بر حذر می دارند؛ یعنی دلبستگی به دنیا و اعتماد به مال و مقام  قدرت زندگی در دنیا به قدرت و سلامت آن که همه در معرض فنا و نابودی قرار دارد.

 و می‌فرمایند: «وَ لَیْسَتْ بِدَارِ نُجْعَه»؛ نه خانه‌ای برای اقامت گزیدن. (نجعه) از نجاع گرفته‌شده به معنی جایی که انسان به آرزوی آب و گیاه و آبادی در آنجا فرود می‌آید. (لغت‌نامه دهخدا، ماده‌ی نجعه) کنایه از این‌که دنیا جایی نیست که انسان به آرزو و مراد خود برسد و مسکن و محل آسایش و آرامش خود قرار دهد.

مولا علی† در خطبه‌ی ۱۸۷ می‌فرماید: «وَ أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا دَارُ شُخُوصٍ وَ مَحَلَّهُ تَنْغِیصٍ سَاکِنُهَا ظَاعِنٌ وَ قَاطِنُهَا بَائِن‏…»؛ «شمارا از دنیا بر حذر می‌دارم؛ زیرا دنیا سراى کوچیدن و جایگاه کدورت و سختى است. ساکنِ آن، بار سفر برمی‌بندد و مقیمانش مجبور به جدا  از آن هستند».

دنیا و زینت‌های فریبنده‌ی آن

«قَدْ تَزَیَّنَتْ بِغُرُورِهَا وَ غَرَّتْ بِزِینَتِهَا»؛ خود را به امور فریبنده آراسته و مردمان را با زیورش فریفته است.

این دو جمله مولا اقتباس از آیات قرآن کریم است که در آیات متعدّدی انسان را از فریب و خدعه زرق و برق دنیا برحذر داشته است.

 قرآن کریم می‌فرماید: «اِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاهُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور(لقمان/ ۳۳)؛ به یقین وعده‌ی الهى حقّ است؛ پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد.

(غِرّه) به معنای غفلت در بیداری است.(لغت نامه دهخدا) و (غِرار) به معنای غفلت در حال حیرت و خواب آلودگی است و (غُرور) به معنای هر چیزی است که انسان را فریب دهد چه مال، مقام، شهوات نفسانی و شیطانی باشد.

در این آیه‌ی قرآن کریم آمده: «ذلِکُمْ بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْکُمُ الْحَیاهُ الدُّنْیا»(جاثیه/۳۵) در آیه‌ی قبل وعید عذاب می‌دهد و در این آیه می‌فرماید: «آن وعده عذاب بخاطر آن است که شما آیات خدا را به مسخره گرفتید و زندگى و زخارف دنیا شما را فریب داد».

علی(ع) در یکی از سخنان خود می‌فرمایند: «أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْیَا دَارٌ غَرَّارَهٌ خَدَّاعَهٌ- تَنْکِحُ فِی کُلِّ یَوْمٍ بَعْلًا وَ تَقْتُلُ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ أَهْلًا- وَ تُفَرِّقُ فِی کُلِّ سَاعَهٍ شَمْلا» (نهج الخطابه، ‏ج‏1، ص۲۳۰).

«بهوش باشید همانا دنیا مانند زن هر جایی فریب دهنده و خدعه‌گری است که هر روز در نکاح شوهری در می‌آید و در هر شب یکی از آن ها را می‌کشد و در هر ساعتی در میان جماعتی جدایی می‌اندازد.»در این سوره زندگی دنیا را به پنج مرحله تقسیم نموده می‌فرماید: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَهِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور» (حدید/۱۹)، این آیه زندگی دنیا را که انسان فریب خورده و دل به آن می‌بندد و چیزی نمی‌گذرد مانند یک چشم به هم زدن همه را از کف می‌دهد با مثالی ترسیم و تشریح نموده می‌فرماید: «بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل‌پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى که محصولش کشاورزان را در شگفتى فرو مى‏برد، سپس خشک مى‏شود بگونه‏اى که آن را زردرنگ مى‏بینى؛ سپس تبدیل به کاه مى‏شود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى؛ و (به هر حال) زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست.»‏ مرحله‌ی اول بازی، مرحله‌ی دوم عشق به اسباب بازی، مرحله‌ی سوم که دوران نوجوانی است میل به خود آرایی، مرحله‌ی چهارم تفاخر به مال و مقام مرحله‌ی پنجم که دوران پیری است حرص به جمع آوری مال و افتخار به اولاد، نوه و نتیجه است. بعد با طرح مثالی عاقبت تمام این سرگرمی‌ها و بازی و بازیچه و افتخارات موهوم را بیان نموده و می‌فرماید: مثل زندگی دنیا در سبز و خرمی مانند باران است که به موقع می‌بارد و باعث روییدن گیاهان و زراعت‌ها می‌شود و زارعین و کشاورزان (و دیگران) از دیدن آن منظره‌ی سبز و خرم به تعجب آمده و خوشحال می‌شوند و چون گیاهان به منتها درجه‌ی رشد برسند. سپس باد پاییزی که مهیج و مخرب است می‌وزد و یکباره زرد و خشکیده و از شدت خشکیدگی به اطراف پراکنده می‌شود و در آخرت برای دنیاپرستان و کفّار عذاب شدیدی است و آمرزش و رضوانی است از جانب خدا برای کسانی که شایسته آمرزش و رضوان الهی باشند و زندگی دنیا جز متاعی بی‌ارزش و بی‌ثبات و فریبنده نیست» در این مثال خداوند حقیقت زندگی را، هم برای مؤمنین و هم برای کفّار ترسیم نموده است مؤمن مانند کشاورزی است که در بهار بذر می‌پاشند تا سبز شود و برای رشد زراعت خود کوشش می‌کند یعنی زراعت را از علف‌های هرزه پاک می‌کند تا بحد نهایی رشد کند و در پائیز محصول خود را بر می‌دارد و برای زندگی آخرت با دستی پر آماده می‌شود ولی کافر و کسی که فریفته بهار زندگی دنیا شده و از خزان عمر و زندگی غافل گشته مدهوش سبزی و خرّمی بهار شده نه بذری کاشته و نه کوششی نموده سرگرم لهو و لعب و تفاخر دنیا گردیده وقتی خزان عمر برسد با دست خالی و حزن و اندوه فراوان از دنیا می‌رود با هزاران حسرت و با خسارتی که سرمایه را تلف کرده و سودی نبرده؛ بلکه طلبکار هم دارد که باید جواب آن ها را هم بدهد.چنانچه مولا می‌فرمایند: «قَدْ تَزَیَّنَتْ بِغُرُورِهَا وَ غَرَّتْ بِزِینَتِهَا».

(ومن الله التوفیق)

منابع

قرآن کریم

** نهج البلاغه

‌1. خراسانی، علم‌الهدی، نهج الخطابه(سخنان پیامبر و امیرالمومنین)، تهران، نشر صدر، ۱۳۶۵.

۲. کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، تهران دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا