نسیم طرّه‌ی دوست

nasim

  تطبیق نظرات شیعه و اهل سنت در مورد امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)/مرضیه اکبریان

 

 

مقدمه

عقیده به ظهور مهدی (علیه‌السلام) در آخرالزمان از باورهای مسلم تمام فرق مسلمین است و براساس بشارت‌های پیامبر گرامی اسلام همه‌ی آن‌ها انتظار او را می‌کشند تا با ظهورش زمینی را که از ظلم و بی‌عدالتی پر شده از عدل و قسط لبریز کند. (مظفر، ص۱۰۰) برخی از بزرگان اهل سنت فتوا داده‌اند که منکر ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) کافر می‌باشد. فقها و محدثان اهل سنت به فراوانی روایات پیرامون ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) به طوری که احتمال دروغ و توطئه در آن را نشود داد تصریح کرده اند و بیش از ۵۰ صحابی از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) آن‌ها را نقل نموده‌اند (ثامر‌هاشم العمیدی، ص۲۶)؛ پس با تکیه بر وحدت شیعه و سنی در اصل ظهور حضرت مهدی و قطعی و مسلم بودن این اصل به بررسی اختلافاتی که پیرامون آن وجود دارد می‌پردازیم و بیان می‌کنیم که ذکر این اختلافات نه تنها کمکی به افراد ناآگاهی که با ادعای تحقیق در پی ایجاد اختلاف بین مسلمانان هستند نمی‌کند، بلکه خود مؤید این مسأله است که ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) یک امر واقعی و حقیقی است که در شرح و بسط آن مانند بسیاری از باورها اختلاف هست ولی همه به اصل آن معتقد می‌باشند. امید است با یاری خداوند بتوانیم عقیده‌ی راستین مسلمانان به ظهور ولیّ عصر(علیه‌السلام) را به طور روشن و خالی از هر ابهامی پیرامون وجود، تولد و نسب ایشان بیان کنیم و با کمک منابع و سخنان اهل سنت ثابت کنیم که امام زمان شخصی معین و مشخص می‌باشند که در سال ۲۵۶-۲۵۵ چشم به این جهان گشود و هنوز زنده‌اند. او پسر امام حسن عسکری(علیه‌السلام) و نامش محمد است. (طباطبایی، ص۲۳۰)

قبل از شروع بحث بهتر است با توجه به این که در همه‌ی مسائل نمی‌توانیم با اتکای عقل به اثبات مدعا بپردازیم و گاه ناچاریم بعد از اثبات اصل مسأله به وسیله‌ی عقل، فرعیات آن را با احادیث و روایات اثبات کنیم و فهم همه اصطلاحات حدیثی برای کسانی که با علم حدیث سرو کار ندارند، مشکل است به توضیح عباراتی که در این مقاله برای اثبات ادعای خویش مطرح می‌کنیم بپردازیم تا برای مخاطب درک آن آسان باشد. ‌یکی از عبارات «تواتر» می‌باشد که به این معنی است که حدیثی توسط افراد بسیاری نقل شده است به طوری که احتمال کذب و توطئه‌ی این افراد وجود نداشته باشد.‌ دیگر این که ما در نقل حدیث، افراد مختلفی داریم که آن‌ها را ناقل یا راوی می‌نامند که براساس خصوصیات این افراد حدیث را به صحیح و ضعیف و… تقسیم بندی می‌کنند که اگر راوی فردی امین و راستگو باشد حدیث صحیح می‌باشد و اگر این فرد دروغ‌گو و خائن باشد و رعایت امانت در نقل را نکند حدیث ضعیف نامیده می‌شود و همین طور اگر راوی این حدیث مشخص نباشد می‌گویند سند این حدیث ناپیوسته است و به اعتبار این که سند درستی ندارد حدیث ضعیف شمرده می‌شود.

 

اعتقاد مذاهب چهارگانه‌ی اهل سنت پیرامون حضرت مهدی(علیه‌السلام)

الف: حنفی: سلیمان قندوزی در کتاب «ینابیع الموده» که ده‌ها حدیث در تطبیق آیات قرآن با حضرت مهدی (علیه السلام) نقل کرده از علی بن موسی الرضا(علیه‌السلام) نقل می‌کند چهارمین فرزند من که خداوند به وسیله‌ی او زمین را پر از عدل و داد می‌کند؛ او همان کسی است که منادی بر او از آسمان به صورتی که تمامی اهل زمین بشنوند ندا می‌کند. آگاه باشید که حجت خدا نزد خانه‌ی خدا ظهور می‌کند، از او پیروی کنید زیرا حق در راه او و با اوست.

ب: مالکی: ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمه فی معرفه احوال الائمه» می‌نویسد ابوالقاسم محمد‌بن‌الحسن‌الخاص شب نیمه‌ی شعبان هجری قمری در سامرا متولد شد کنیه‌اش ابوالقاسم و القاب ایشان صالح، منتظر و… می‌باشد که مشهورترین آن‌ها مهدی است.

ج: شافعی: محمد بن یوسف گنجی شافعی در کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان» می‌گوید: مهدی ممکن است تا زمان ظهورش زنده بماند و هیچ مانعی در این امر نیست هم چنان که عیسی و خضر زنده‌اند.

د: حنبلی: ابن قیم جوزی حنبلی در کتاب «المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف» می‌گوید: مهدی مردی است از خاندان پیامبر و از فرزندان حسین بن علی است و در آخر‌الزمان ظهور می‌کند و زمین را پر از عدل و داد می‌کند. (موسوی نسب، صص۴۵-۴۳)

با دقت در این مطالب و روایات بسیاری که از اهل سنت در کتاب‌های مختلف وجود دارد می‌توان اعتقاد اهل سنت به ظهور و حیات و وجود و تولد ایشان را ثابت نمود؛ اما مطلبی که برخی افراد دال بر نبودن حدیثی درباره‌ی امام زمان در صحیحین و ضعیف بودن روایات ذکر شده در منابع دیگر نقل کرده‌اند تا منکر اصل ظهور حضرت از دیدگاه اهل تسنن شوند، کاملاً بی پایه و اساس است؛ چون: اولاً روایاتی که درباره‌ی حضرت مهدی نقل شده، به قدری زیاد است که به حد تواتر رسیده و کسی نمی‌تواند با وجود تواتر این روایات ادعای ضعیف بودن آن‌ها را بنماید چون همین فراوانی، ضعف سند را جبران می‌کند. از طرفی هیچ یک از بزرگان اهل سنت قائل به این امر نشده‌اند که هر روایتی که در صحیح مسلم و صحیح بخاری نیست ضعیف می‌باشد و در تعریف اصول حدیث صحیح و متواتر شرطی به نام «ذکر شدن در صحاح» بیان نشده و بر عکس معتقدند که احادیث بسیاری وجود دارد که در این دو کتاب نیست و آن‌ها برای جبران و کاستی این دو کتاب به جمع‌آوری آن‌ها پرداخته‌اند. ثانیاً، صحیح مسلم و بخاری که بسیاری به صحت آن‌ها اعتراف دارند نیز از احادیث حضرت مهدی خالی نیست، گرچه به لفظ مهدی به طور صریح اشاره نشده است و به اصطلاح احادیث پیرامون حضرت مهدی در صحیحین مجمل است؛ از جمله این حدیث که پیغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: چگونه خواهید بود هنگامی که عیسی بن مریم بر شما نازل شود در حالی که امامتان از خود شماست. (امینی، ص۳۶) و از سوی دیگر احادیث پیرامون حضرت مهدی در زمینه‌های مختلفی است از جمله ذکر نام ایشان، اوصافشان، نشانه‌های ظهور و… که نیاز حتمی به ذکر کلمه‌ی مهدی در همه‌ی آن‌ها نیست، چون منظور و مراد از احادیث کاملاً روشن و آشکار است. (العمیدی، ص۲۰۵)؛ پس کاملاً روشن شد که اصل ظهور حضرت امری مسلم و قطعی نزد هر دو فرقه می‌باشد و حتی در صحیحین هم روایاتی در این مورد یافت می‌شود و هیچ گونه اختلافی در این مسأله بین شیعه و سنی وجود ندارد و اختلافاتی که بین شیعه و سنی ذکر می‌شود درباره‌ی نسب، تولد، طول عمر و علائم ظهور می‌باشد که برخی از آن‌ها را در این مقاله بررسی می‌کنیم و یادآور می‌شویم که این اختلافات از ناحیه‌ی همه‌ی علمای اهل سنت نیست، بلکه شبهاتی است که از طرف عده‌ای از ایشان وارد شده و برای روشن شدن و حل این شبهات لازم است به آن‌ها پاسخ گوییم.

 

امام مهدی کیست؟

درباره‌ی اهمیت بحث نسب‌شناسی حضرت مهدی(علیه‌السلام) باید گفت که با مشخص شدن نسب ایشان به طور کامل حجت بر همه تمام می‌شود و راه برای سوء‌ استفاده‌ی افرادی که قصد دارند خود را امام زمان معرفی کنند و بدین وسیله مرید یا اعتبار برای خود جمع کنند تا حد زیادی بسته می‌شود. برخی از اهل سنت در کتاب‌های خود احادیثی ذکر نموده‌اند که  در ضمن آن‌ها ثابت می‌کنند حضرت مهدی(علیه‌السلام) از فرزندان عباس عمومی پیامبر می‌باشد و از آن جا که شیعه معتقد است ایشان از نسل ابوطالب است، نسب امام متفاوت می‌شود و این شبهه مانع تشخیص دقیق حضرت مهدی(علیه‌السلام) می‌گردد. در ابتدا یکی از سخنان اهل سنت که ایشان را از نسل ابوطالب می‌داند بیان می‌کنیم: مقدسی شافعی در عقد‌الدرر خویش این حدیث را بیان نموده: المهدی من ولد ابی طالب (همان، ص۷۵) و به خوبی می‌دانیم که ابوطالب فرزند عبدالمطلب است. پس امام زمان از نسل عبدالمطلب که فرزند‌‌هاشم و از قبیله‌ی قریش است می‌باشد. اما در مقابل این حدیث و احادیث شبیه به آن حدیث‌هایی وجود دارد که ایشان را فرزند عباس معرفی کرده که این احادیث را می‌توانیم به دو گروه تقسیم کنیم. گروه اول: احادیثی که این مطلب را به اجمال بیان کرده‌اند، فقط شامل احادیث پرچم می‌باشد که در مقام بیان یکی از نشانه‌های ظهور است. مثلا: احمد در مسندش به نقل از رسول خدا آورده است: هر گاه حرکت پرچم‌های سیاه را از خراسان دیدید به سوی آن‌ها بروید، حتی اگر با خیزش روی میخ باشد به درستی که مهدی خلیفه‌ی خدا در میان آنان است. (ابن ماجه، ح۴۲۲، ص۲۵۲)

هر چند در این دسته روایات ما اثری از این که حضرت مهدی(علیه السلام) فرزند عباس است، مشاهده نمی‌کنیم؛ اما برخی افراد پرچم‌ها را همان پرچم‌های مسلم خراسانی دانسته‌اند که دولت بنی‌عباس را پایه گذاشت. در نتیجه مهدی را هم همان مهدی عباسی می‌دانند. علاوه بر این که بیان شد در این روایت تصریحی به مطلب نشده. برخی از حدیث شناسان این احادیث را ضعیف و غیر معتبر دانسته‌اند و بیان کرده‌اند که در این حدیث اصلاً دلالتی وجود ندارد که مهدی خلیفه عباسی همان امام زمان است که در آخرالزمان ظهور می‌کند؛ در ضمن نه تنها مهدی عباسی بلکه تمام خلفای عباسی در آخرالزمان نبوده‌اند، هیچ کدام ثروت کمی نداشتند، بین رکن و مقام با آن‌ها بیعت نشده، دجال را نکشتند، حضرت عیسی پشت سر آن‌ها نماز نخوانده و خلاصه هیچ کدام از علائم ظهور در زمان آنان و حتی بعد از آن‌ها واقع نشده به ویژه زمین در زمان آنان پر از عدل و داد نشده است و این احادیث چیزی جز ساخته‌ی دست جیره‌خواران بنی‌عباس که برای تحکیم قدرت اربابانشان تلاش می‌کردند، نیست و بر فرض این که این دسته احادیث را صحیح بدانیم تنها بر خروج لشکر پشتیبان امام مهدی(علیه‌السلام) از شرق دلالت می‌کنند نه چیزی دیگر. پس برای اثبات مطلوب این افراد مفید نبوده و باید به سراغ دسته‌ی دوم برویم. (همان، ص۷۹)

دسته‌ی دیگر از احادیث نسب شناسی امام مهدی، مانند حدیث «مهدی از فرزندان عمویم عباس است» را برخی از بزرگان اهل سنت مانند سیوطی نقل کرده‌اند و آن را ضعیف می‌دانند. ابن جوزی نیز می‌گوید: یکی از راویان این حدیث ولید مقری است که فردی دروغ‌گو و جعل کننده و پست می‌باشد. در نهایت احادیثی که در این دسته قرار گرفته است توسط علمای اهل سنت جعلی و ساختگی دانسته شده، برای اثبات مدعا ضعیف و غیر معتبر می‌باشد (همان، ص۸۶) در مقابل روایاتی که ایشان را از فرزندان ابوطالب می‌داند صحیح و معتبر و مورد تأیید علمای اهل سنت قرار گرفته است. از طرفی روایاتی وجود دارد که با بررسی آن‌ها قطع و یقین حاصل می‌شود که مهدی از فرزندان عباس نیست. از جمله روایاتی که ایشان را از فرزندان حضرت علی (علیه‌السلام) می‌داند.

بعد از این که ثابت شد امام عصر از فرزندان ابوطالب است، به سراغ روایاتی می‌رویم که از بین فرزندان ایشان امام را به حضرت علی(علیه‌السلام) مقید کرده‌اند. شاید گفته شود علی(علیه‌السلام) فرزندان زیادی داشتند که کار تشخیص را در مورد نسب حضرت مهدی(علیه‌السلام) سخت می‌کند؛ اما باید گفت احادیثی که پیرامون امام زمان است گاهی ایشان را از اهل بیت معرفی کرده و گاهی از عترت شمرده و در جایی دیگر از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) خوانده است که مسلّم است که این سه ویژگی مختص فرزندان حضرت علی(علیه‌السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) است؛ مانند: مهدی از اهل بیت: روزگار به پایان نمی‌رسد و عمر دنیا سپری نمی‌شود مگر این که مردی از اهل بیت من که نامش نام من است قیام کند؟ (ترمذی، ح۲۳۹۴، ص۴۴۹)، مهدی از عترت: قیامت بر پا نمی‌شود مگر آن که دنیا مملو از ستم و دشمنی شود و مردی از عترتم خروج می‌کند و آن را از قسط و عدل پر می‌کند همان طور که از ظلم و دشمنی پر شده بود. (ابن داوود، ص۱۷۴). مهدی از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌): در برخی روایات صریحاً پیامبر بیان کرده‌اند که مهدی از من است و به غیبت و دیگر اوصاف ایشان اشاره می‌کند و حتی از این خاص‌تر روایاتی در منابع اهل سنت وجود دارد که ایشان را از فرزندان حضرت فاطمه می‌داند و می‌گویند المهدی من ولد فاطمه (سنن‌ابن‌ماجه، ص۲۵۶) اما هنوز کاملاً نسب ایشان مشخص نمی‌شود و هنوز محل اختلاف وجود دارد و چند احتمال پیش روست که به این شرح است:

۱ـ مهدی از فرزندان امام حسن(علیه‌السلام) می‌باشد. ۲ـ مهدی از فرزندان امام حسین(علیه‌السلام)  3ـ مهدی(علیه‌السلام) فرزند حسنین با هم می‌باشند.

درباره‌ی احتمال سوم باید گفت با ثابت شدن یکی از دو احتمال اول دیگر نیازی به رد یا قبول نخواهد داشت و همین طور اگر یکی از دو احتمال را با دلایل کافی ثابت کنیم یا رد نماییم خود به خود احتمال دیگری حکمش معین می‌شود اما این احتمال که ایشان از فرزندان امام حسن باشد نه امام حسین(علیه‌السلام) هم که قابل طرح نیست، چون با روایات مختلف ثابت کردیم که ایشان از فرزندان حضرت فاطمه و علی(علیه‌السلام) می‌باشند که منحصر در همین دو پسر است. اما احتمال اول:

آیا مهدی فرزند امام حسن(علیه السلام) است؟

پژوهش‌های انجام شده در کتاب‌های اهل سنت نشان دهنده‌ی تنها وجود یک حدیث در این مورد می‌باشد که در سنن ابن‌داوود و سجستانی متن آن به این شرح نقل شده است:علی(علیه‌السلام) در حالی که به فرزندش حسن نگاه می‌کرد گفت: به درستی که این فرزندم آقا و سرور است، همان طور که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) او را چنین نامید. از صلب او مردی متولد می‌شود که به نام پیامبرتان نامیده می‌شود… .

در مورد بررسی این حدیث به دو صورت می‌شود بحث کرد: ۱ـ این که حدیث را جعلی دانسته و رد نماییم.

۲ـ آیا بر فرض قبول و صحت این حدیث با حدیث دیگری که ایشان را فرزند امام حسین(علیه‌السلام) می‌داند تعارض دارد یا نه؟

اما در مورد پاسخ سؤال اول باید گفت: ۱ـ در مورد این حدیث بین راویان اختلاف وجود دارد که برخی از راویان مانند شافعی آن را با نام امام حسین(علیه‌السلام) نقل کرده‌اند.

۲ـ در بین راویان حدیث از کسی نام برده شده که ثابت نشده که حتی یک حدیث را از حضرت علی شنیده باشد چون در زمان شهادت حضرت علی(علیه‌السلام) فقط ۹ سال را داشته و نمی‌تواند ناقل این حدیث باشد که با این حال سند حدیث ناپیوسته بوده و دیگر اعتبار ندارد.

۳ـ یکی دیگر از راویان این حدیث نیز فردی ناشناخته است و اهل سنت نیز حدیثی را که راوی مجهول دارد قابل اطمینان نمی‌دانند.

۴ـ یکی از علمای اهل سنت ابوصالح سلیلی این روایت را به نقل از امام موسی بن جعفر از پدرشان از امام حسین(علیه‌السلام) از حضرت علی(علیهم‌‌السلام) نقل کرده که در آن از امام حسین یاد شده به جای امام حسن و هم چنین روایات فراوان دیگری از اهل سنت که امام زمان را از فرزندان امام حسین(علیهم‌‌السلام) می‌دانند.

۵ـ این احتمال در روایت بیان شده وجود دارد که به خاطر اختلاف در نقل نام حسین به حسن تغییر شکل یافته در غیر این صورت این یک خبر است و نمی‌تواند در مقابل آن، آن همه خبر را که متواتر است نادیده گرفت. پس احتمال ساختگی و جعلی بودن روایت تقویت شده و بسیار زیاد است.

اما در مورد پاسخ دوم باید گفت: این حدیث با احادیثی که امام را فرزند امام حسین(علیه‌السلام) می‌داند تعارض ندارد و به فرض صحت آن می‌شود آن را با احادیثی که ایشان را فرزند امام حسین(علیه‌السلام) می‌دانند جمع کرد. می‌توان گفت: ایشان از طرف مادر حسنی و از طرف پدر حسینی هستندکه این حقیقتی است مسلم؛ چون همسر امام سجاد مادر امام محمد باقر(علیه‌السلام) دختر امام حسن مجتبی بودند. به عبارت دیگر امامان معصوم از ذریه‌ی حسنین می‌باشند. پس با جمع اخبار می‌شود روایت سجستانی را نیز پذیرفت. اما این روایت در مقابل روایات معتبر و فراوانی که امام زمان را از فرزندان امام حسین(علیه‌السلام) می‌داند نمی‌تواند قرار بگیرد چون یک روایت بیشتر نیست که آن هم ضعیف است پس به قطع و یقین می‌گوییم مهدی از فرزندان فاطمه و از دودمان امام حسین(علیه‌السلام) می‌باشد. (همان، صص۱۰۰-۹۰)

در ادامه برای پایان دادن به این سؤال که آیا مهدی از فرزندان امام حسین(علیه‌السلام) است به ذکر روایاتی می‌پردازیم که به روشنی به این مسأله اشاره دارد:

پیامبر گرامی اسلام فرمودند: حضرت مهدی از اولاد امام حسین(علیه‌السلام) می‌باشد و امامت در نسل ایشان از فرزندی به فرزند دیگر منتقل می‌شود و به برادر و عمو هم بر نمی‌گردد. در ضمن در روایتی دیگر بیان می‌کنند تنها جایی که امامت در دو برادر بوده مورد امام حسن و امام حسین(علیهم‌‌السلام) می‌باشد و در دیگر ائمه امامت از فرزندی به فرزند دیگر منتقل می‌شود (مجلسی، ۲۵۲/۲۵) که با این دست روایات می‌شود ادعای جعفر عموی امام زمان(علیه‌السلام) را هم رد کرد که ادعا می‌کرد بعد از امام حسن عسکری(علیه‌السلام) او امام و رهبر مسلمین است چون امامت باید به فرزند حضرت برسد. در ادامه تولد ایشان را ثابت می‌کنیم.

و نیز می‌فرمایند: «قسم به کسی که جانم در دست اوست همانا مهدی که عیسی پشت سر او نماز می‌خواند از ماست و دستشان را به شانه‌ی امام حسین(علیه‌السلام) زده و فرمودند از این است از این. (طوسی، ص۹۱؛ اربلی، ص۴۸۱؛ طبری، ص۲۳۴)

روایات دیگری نیز از پیامبر و ائمه‌ی دیگر (علیهم السلام) وجود دارد که مشخص می‌کند حضرت مهدی(علیه‌السلام) نهمین فرزند امام حسین(علیه‌السلام) می‌باشد. (کفایه‌الاثر، ص۲۰) بعد از بیان این مطالب و مشخص شدن این که امام مهدی(علیه‌السلام) ‌از فرزندان امام حسین(علیه‌السلام) است، هنوز یک شبهه‌ی دیگر در مورد نسب حضرت مهدی(علیه‌السلام) باقی مانده است که باید پاسخ داده شود که پیرامون نام پدر آن حضرت است.

 

نام پدر امام زمان(علیه‌السلام) چیست؟

طبق اعتقاد شیعیان امام زمان(علیه‌السلام) فرزند امام حسن عسکری(علیه‌السلام) است. در برخی منابع اهل سنت نام پدر ایشان را عبدالله ذکر کرده‌اند در حالی که این اعتقاد عمومیت ندارد و اخبار فراوانی در منابع اهل سنت نیز نام پدر آن حضرت را حسن می‌داند. این اختلاف از کجا نشأت گرفته است؟ باید گفت که در برخی از روایات اهل سنت پیرامون ویژگی‌های آن حضرت این جمله از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نقل شده که «یواطی و اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی». (سنن ابن داوود، ص۱۷۳) امام عصر هم اسم من است و نام پدرش نام پدر من است، یعنی عبدالله. اما برای ردّ این سخن باید گفت قرائنی در دست است که نشان می‌دهد جمله‌ی اسم پدرش اسم پدر من است به عمد یا به اشتباه از طرف راوی به کلام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) اضافه شده و در گفتار آن حضرت فقط جمله‌ی اسم او اسم من است وجود داشته است؛ زیرا همین روایت در سنن ترمذی صفحه۴۴۹ نیز آمده است ولی جمله‌ی اخیر در آن ذکر نشده. احمد بن حنبل که قدرت ضبط و دقت بسیاری داشته است این حدیث را چند بار در مسند خود ذکر کرده ولی جمله‌ی اخیر را نیاورده است. راویان بسیار دیگری از اهل سنت نیز این حدیث را بدون ذکر جمله‌ی اخیر بیان کرده‌اند. از طرفی در سنن ابی داوود هم این جمله فقط در نقل قوی که زائده از عاصم بیان کرده وجود دارد که زائده از نظر محدثین اهل سنت فردی امین شناخته نشده که در بیان روایات همواره از طرف خود چیزهایی به متن حدیث اضافه می‌کرده است، در حالی که ۳۱ نفر دیگر این روایات را از عاصم نقل کرده‌اند، اما جمله‌ی آخر را ذکر ننموده‌اند. در نتیجه نقل قول زائده از عاصم که تنها نقل قولی است که این جمله را دارد دارای اعتبار نیست و جعلی می‌باشد پس اصل حدیث همان است که در منابع شیعه هم وجود دارد یعنی یواطی اسمه اسمی (نعمانی، ص۹۲) و ثابت می‌شود نام پدر امام زمان(علیه‌السلام) حسن می‌باشد یعنی همان اعتقادی که شیعه دارد. (پیشوایی، صص۷۵-۷۴)

 

آیا امام زمان(علیه‌السلام) در آخر الزمان متولد می‌شود؟

شیعیان اعتقاد دارند که امام زمان در سال ۲۵۶-۲۵۵ هـ.ق در سامرا متولد شده‌ (طباطبائی، ص۲۳۰) و اکنون در قید حیات می‌باشد تا به اذن خداوند و فراهم شدن شرایط، ظهور نماید. اما برخی از اهل سنت می‌گویند: چه مانعی دارد با قبول اصل وجود مهدی(علیه‌السلام) بگوییم ایشان هنوز به دنیا نیامده است و هر وقت اوضاع معین شد مبعوث و متولد می‌شوند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت: اولاً: با دلایل عقلی ثابت می‌شود تا زمانی که عده‌ای هستند که باید به دستورات و تکالیف الهی عمل کنند در حالی که مصون از خطا و اشتباه نیستند باید امام معصوم و پیشوایی باشد که آن‌ها را هدایت کند و زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح می‌باشد؛ یعنی، عصر و زمانی از وجود امام معصوم خالی نیست و فقدان امام با انقراض نوع انسان همراه خواهد بود. بنابراین عصر ما هم از وجود امام خالی نیست. ثانیاً: با استفاده از دلایل نقلی می‌توانیم به دو صورت این مسأله را ثابت کنیم:

۱ـ روایاتی که امامان دوازده‌گانه را با نام آن‌ها و به طور روشن معرفی می‌کند و به ذکر تاریخ تولد و اوصاف آن‌ها می‌پردازد مانند روایاتی که جابر از حضرت فاطمه(علیهاالسلام) و سرگذشت آن‌ها نقل می‌کند (امینی، ص۸۶) و هم چنین حدیث ثقلین که از احادیث متواتر و مورد قبول اهل سنت را می‌توان نام برد. (احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۴؛ ترمذی، ص۳۲۹)

۲ـ شواهد تاریخی یعنی گزارش‌هایی که ولادت ایشان و ایام کودکی ایشان را نقل می‌کند که این دست شواهد در منابع اهل سنت و شیعه کم نیستند که ذکر همه‌ی آن‌ها نیاز به چندین کتاب و نشریه دارد و در حد این مقاله نمی‌گنجد و لازم است فردی که در جستجوی کامل این مسأله است به منابعی که پیرامون این بحث نگاشته شده رجوع نماید.

بنابر وجود این شواهد اگر اهل سنت مطلقاً بگویند امام زمان(علیه‌السلام) متولد نشده‌اند این ادعا کاملاً بی‌اساس است چون گفته‌ها و نوشته‌های بزرگان خویش را نفی کرده و بی‌اعتبار دانسته‌اند، و از طرفی با مطرح کردن مسائلی مانند طولانی شدن عمر امام نمی‌شود منکر تولد ایشان شد چون خدایی که توانسته به حضرت عیسی و خضر عمر طولانی عطا کند می‌تواند و قادر است که به امام زمان(علیه‌السلام) هم عمر طولانی ببخشد و در ضمن عمر طولانی انسان‌ها مسأله‌ایست که امروزه علم موضوع آن را نفی نمی‌کند که پاسخ به این شبهه را باید به مکان مناسب آن واگذار کنیم و اکنون جای آن نیست. در نتیجه ولادت ایشان امری قطعی و مسلم است که خود اهل سنت هم به آن واقف و معترفند. بهترین دلیل بر ولادت حضرت احادیث بسیاری است که از هر دو فرقه نقل شده و به حد تواتر رسیده است اما برخی با این حال قانع نشده و سؤال می‌کنند که شما ذکر کردید که روایات فراوان بر ولادت ایشان وجود دارد امّا ما می‌خواهیم بدانیم آیا کسی ایشان را دیده است یا نه؟

افرادی که امام زمان را بعد از ولادت ملاقات کرده‌اند:

در عین حال که از اول بنا بود تولد فرزند امام حسن عسکری(علیه‌السلام) مخفی بماند تا دست خلفای عباسی که به خوبی می‌دانستند فرزند امام حسن عسکری(علیه‌السلام) دوازدهمین امام شیعیان و همان مهدی موعود درهم شکننده دژهای گمراهی و فساد است از جان او کوتاه شود، اما با این حال باز هم جماعتی از ثقات و نزدیکان آن حضرت کودکی ایشان را مشاهده کردند و به وجودش شهادت دادند که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

۱ـ حکیمه خاتون دختر امام جواد خواهر امام‌هادی عمه‌ی امام حسن عسکری(علیه‌السلام) که در شب تولد آن حضرت حضور داشتند. (شیخ صدوق، ص۴۲۵)

۲ـ نسیم و ماریه از کنیزان امام حسن(علیه‌السلام) که این سه نفر بیان می‌کنند وقتی صاحب‌الامر متولد شدند بر دو زانوی خود نشسته و انگشت سبابه‌شان را رو به آسمان بلند نموده سپس عطسه کرده و فرمودند: الحمدلله.

۳ـ ابوبصیر خادم امام حسن(علیه‌السلام) می‌گوید به صاحب الزمان در حالی که در گهواره بود وارد شدم. سلام کردم حضرت فرمود مرا می‌شناسی؟ عرض کردم: آری شما فرزند سید و مولای من هستید. حضرت فرمود: «اَنَا خَاتَمُ الاَوصِیَاء وَ بِی یدفع البَلاء مِن اَهلی وَ شیعَتی». (اربلی، ص۴۹۹)

۴ـ ابراهیم‌بن‌محمد، می‌گوید روزی قصد فرار از والی را داشتم پس به منظور وداع به خانه‌ی امام حسن(علیه‌السلام) وارد شدم کودک زیبایی را در کنارش دیدم. عرض کردم: یابن رسول الله این کیست؟ فرمود: فرزند و جانشین من است.

هم‌چنین افراد بسیار دیگری مثل کامل بن ابراهیم، سعد بن عبدالله ابوعلی بن مطهر و… که همه از ثقات و اصحاب و نزدیکان و خدام امام حسن عسکری(علیه‌السلام) بودند فرزند آن جناب را در کودکی دیده و به وجود ایشان شهادت داده‌اند (شیخ صدوق، ص۴۲۵) وقتی شهادت این افراد را به اخبار پیامبر و ائمه‌ی اطهار ضمیمه می‌کنیم نسبت به وجود فرزند امام حسن عسکری(علیه‌السلام) یقین حاصل می‌کنیم به طوری که مسائلی مانند نبودن اسم امام زمان(علیه‌السلام) در وصیت امام حسن عسکری و وصی قرار دادن مادر ایشان یا دیگران و هم چنین مخفی بودن ولادت ایشان، جز محافظت از جان حضرت از دست دشمنانی که همواره در فکر سوء قصد به جان حضرت بوده‌اند دلیلی ندارد و نمی‌توان به استناد به این مسائل ولادت ایشان را انکار کرد. با بررسی اوضاع و شرایطی که در زمان تولد ایشان بر جامعه حاکم بود و مراقبت‌های شدید بنی‌عباس از خانه‌ی امام حسن عسکری(علیه‌السلام) برای از بین بردن فرزند ایشان به خوبی روشن می‌شود که بهترین تدبیر همین مخفی کاری‌ها از جانب امام یازدهم بود تا حضرت مهدی را از دست خلیفه‌ی وقت حفظ نماید. البته این تصمیمی بود که از زمان پیامبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) برای امام عصر گرفته شده بود به طوری که خفای ولادت را از علائم آن حضرت به شمار می‌آوردند. از باب نمونه امام سجاد(علیه‌السلام) فرمودند: ولادت قائم ما بر مردم پوشیده می‌ماند به طوری که خواهند گفت اصلا متولد نشده تا این که وقتی قیام نمود بیعت هیچ کس بر گردنش نباشد. (امینی، صص۱۰۹-۱۰۸؛ حسینی، ص۷۱) اما با وجود آن اوضاع خطرناک باز هم امام حسن عسکری(علیه‌السلام) جهت هدایت مردم فرزندشان را به گروه زیادی از معتمدین نشان ‌دادند و تولد ایشان را به عده ای از ثقات خبر دادند ولی در عین حال سفارش می‌کردند که موضوع را از دشمنان پنهان کنند و حتّی از بردن نام ایشان خودداری نمایند. (امینی، ص۱۱۲) در نهایت برای پایان دادن به این بحث و روشن شدن ولادت حضرت به برخی از سخنان اهل سنت در این باره اشاره می‌کنیم: محمد بن طلحه شافعی نوشته: ابوالقاسم محمد بن الحسن در سال ۲۵۶ در سامره متولد شد نام پدرش حسن خاص است و محبت، صالح و منتظر از القاب اوست. افراد دیگری مثل ابن صباغ ماکلی، شبلنجی، ابن حجر و دیگران به تاریخ تولد ایشان اشاره کرده و اوصاف وی را بیان می‌کنند (العمیدی، صص۱۹۵-۱۹۰) پس برای جمع بندی مطالب می‌شود ادله‌ی بیان شده در باب وجود حضرت مهدی و امامت ایشان را در چند دلیل خلاصه نموده و بیان کرد:

۱ـ خبر شخص امام حسن عسکری و خواص آن حضرت و اعلامیه‌ی ایشان به نقاط شیعه نشین مثل قم. (صدوق، ص۴۱۷)

۲ـ تشرّف صدها نفر به زیارت ایشان در عصر پدر بزرگوارش و در عصر غیبت صغری و عصر غیبت کبری.

۳ـ صدور معجزات و کرامات بسیار از آن حضرت در اثر توسلات یا در ضمن تشرف افراد که در منابع مختلف می‌توان آن‌ها را یافت.

۴ـ اخبار متواتر و بشارت‌های حضرت رسول و ائمه (علیهم السلام) در ضمن صدها حدیث معتبر که در کتاب‌هایی قبل از ولادت ایشان و قبل از غیبت صغری تألیف و ضبط و روایت شده است.

۵ـ بالأخره نقل تواریخ معتمد و کتاب‌های انساب تا آن جا که بعضی از علمای اهل سنت ادعای تشرف خدمت آن حضرت را نموده‌اند. (صافی گلپایگانی، صص۲۴۹-۲۴۸) پس با دلایل بیان شده و اعتراف بسیاری از بزرگان اهل سنت، جایی برای این شبهه باقی نمی‌ماند که امام عصر(علیه السلام) هنوز متولد نشده‌اند یا در حیات نیستند و با فراهم شدن اوضاع و شرایط متولد و مبعوث می‌شوند؛ زیرا به خوبی می‌دانیم که اسلام دین جاودان و نسخ ناشدنی است و بعد از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) پیامبری نخواهد آمد و ختم نبوت در صورتی با حکمت الهی سازگار است توأم با نصب امام معصوم باشد که همه‌ی ویژگی‌های پیامبر اکرم به جز نبوت و رسالت را داشته باشد تا بدین وسیله بتواند پاسخ‌گوی نیازهای بشر در همه‌ی زمان‌ها باشد (مصباح، ص۱۴۲) با کنار هم گذاشتن این دلیل که اصل وجود امام را در هر زمان ثابت می‌کند و روایاتی که وجود هر امام را در عصر و زمان مشخص با ویژگی‌های خاص خود مثل زمان تولد و نسب آن‌ها بیان می‌کند، به خوبی ثابت می‌شود که امام زمان فرزند امام حسن عسکری(علیه‌السلام) از اولاد امام حسین و فرزند حضرت علی و از نسل ابوطالب می‌باشد که در سال ۲۵۶ یا ۲۵۵ متولد شده‌اند و اعتراض به این مسأله تعرض به حکمت الهی است. با امید ظهور ایشان و با عنایت به این مسأله که با علم و بصیرت در انتظار حضرت مهدی می‌نشینیم چرا که حسین(علیه‌السلام) را منتظرانش کشتند و برای ظهورش دعا می‌نماییم.

 

فهرست منابع

۱. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، دارالجیل، ۱۴۱۸.

۲. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، بی نا، بی تا.

۳. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، تبریز، مکتبه‌هاشمی، ۱۳۸۱.

۴. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، قم، شفق، ۱۳۷۷.

۵. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، امام صادق، بی تا.

۶. ترمذی، ابوعیسی، سنن ترمذی، بیروت، دارالحیل، چاپ دوم، ۱۹۹۸.

۷. حسینی، علی، تقی متقی، ۵۹ نکته پیرامون امام زمان(علیه‌السلام)، قم، شیعه، ۱۳۸۲.

۸.علی بن محمد، کفایه الاثر، قم، بیدار، ۱۴۰۱.

۹. صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۰.

۱۰. صدوق، کمال الدین و اتمام النعمه، قم، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۹۵.

۱۱.طباطبائی، محمد حسین، شیعه در اسلام، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۶.

۱۲.طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم دارالذخائر للمطبوعات، بی تا.

۱۳. طوسی، الغیبه، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۱.

۱۴.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، لبنان، الوفاء، ۱۴۰۴.

۱۵. مصباح، محمد تقی، آموزش عقاید، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶.

۱۶.مظفر، محمد رضا، مسائل اعتقادی از دیدگاه تشیع، محمد محمدی اشتهاردی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵.

۱۷.موسوی نسب، جعفر، ۲۰۰ پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(علیه‌السلام)، فرهنگ منهاج، ۱۳۸۵.

۱۸.نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه نعمانی، تهران، مکتبه الصدوق، ۱۳۹۷.

۱۹. هاشم العمیدی، ثامر، حضرت مهدی(علیه‌السلام) در ‌اندیشه اسلامی، محمد باقر محبوب القلوب، مسجد جمکران، ۱۳

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا