دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
دوشنبه, 26 شهریور,1403

نظارت عمومی


نظارت عمومی

برگرفته از بیانات استاد اعتمادی

تنظیم: خانم خاکسار

 یکی از آثار و برکات دین مبین اسلام برای مسلمانان مسأله‌ی نظارت عمومی است که با رویکرد حدّاکثری، مشارکت تمام مسلمین در رده‌های سنّی متفاوت را می‌طلبد و از جمله مهم‌ترین و کلیدی‌ترین احکام اسلامی در تأمین و پایداری سعادت جوامع اسلامی است که همان امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد؛ به طوری که می‌توان گفت جامعه‌ی بدون امر و نهی، جامعه‌ای مرده و بی‌جان و ابلیسی به شمار می‌آید. در روایات اسلامی نیز پیرامون این ارزش بزرگ اسلامی روایات زیادی مطرح شده به عنوان مثال نبی اکرم… می‌فرمایند: «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» (کافی، ج2، ص163) کسی که صبح کند و اهتمام به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست. حضرت علی(ع)  نیز در سخن دیگری می‌فرمایند: «لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ» (نهج البلاغه، مصحح: صبحی صالح، خطبه47، ص421)؛ زمانی که امر به معروف و نهی از منکر حذف شوند خدای تبارک و تعالی اشرار و ظالمین را بر شما مسلّط می‌کند و آن‌گاه که ظالمین بر شما مسلّط شدند، آنان را می‌خوانید و جوابی برای شما نیست.

در صدر اسلام بر اساس همین توصیه‌های معصومین(ع) مردم وقتی به هم می‌رسیدند سوره‌ی والعصر را می‌خواندند: «وَ الْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْرٍ* إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» خداوند در این سوره می‌فرماید: مردم و جامعه‌ای سعادتمندند که بتوانند با زیر بنای ایمان و با دو بال امر به معروف و نهی از منکر پلّه‌های کمال را طی کنند و اوج بگیرند و بالا بروند.

مرحوم شوشتری ذیل این سوره توضیح می‌دهد: چنانچه کسی یکی از این دو بال را نداشته باشد یعنی یا آمر به معروف باشد و ناهی از منکر نباشد و یا بالعکس، چنین فردی یک بال کم دارد و وقتی یک بال کم داشته باشد، مثل پرنده‌ای است که نمی‌تواند پرواز کند. در نتیجه طعمه‌ی درندگان و دیگر حیوانات خواهد شد؛ چون این پرنده دیگر قدرت پرواز نخواهد داشت. لذا ایشان می‌فرماید این که حضرت علی(ع)  در روایت می‌فرمایند: زمانی که در جامعه‌ای امر به معروف و نهی از منکر برداشته شود اشرار بر آن‌ها مسلّط می‌شوند همین معنا را داریم یعنی تواصی به حق و تواصی به صبر در جامعه نیست و در این‌جا انسانی که می‌خواهد به کمال برسد، فاقد دو بال پرواز می‌شود که در این صورت طبیعتاً خوراک بیگانگان و ظالمان خواهد شد؛ بنابراین براساس این سوره باید مردم با زیربنای ایمان، تواصی به حق و تواصی به صبر داشته باشند تا اوج بگیرند و بتوانند به سمت قله‌های کمال و سعادت حقیقی پرواز نمایند.

 

امر به معروف و نهی از منکر، مرحله مرحله است.

شامل مرتبه‌ی قلبی، زبانی و عملی که بحث انزجار قلبی نسبت به عمل منکر و انبساط قلبی در قبال انجام معروف اوّلین مرتبه است که به نوعی در مراتب بعدی نیز حضور خواهد داشت. امّا پیرامون مرحله‌ی زبانی یکی از شاخصه‌های رفتاری مسلمانان اقتدا به کلام الله می‌باشد که می‌فرمایند: «ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» (نحل/125) یعنی دعوت زبانی مردم به سوی خیر و راه هدایت الهی باید براساس حکمت و بعد با موعظه و نصیحت صورت گیرد و باز در قرآن آمده است که لقمان حکیم از راه موعظه و نصیحت با فرزندش سخن گفت و یا وقتی خداوند حضرت موسی† و برادرش هارون را برای رفتن به نزد فرعون و نصیحت وی مأمور می‌کند می‌فرماید: با او سخن بگوید در حالی که با لحن لیّن سخن می‌گویید؛ بنابراین زبان برای امر به معروف و نهی از منکر نباید به صورت اعتراضی به کار رود و یا به عنوان هتک حرمت و آبروریزی، بلکه باید موعظه‌ی حسنه ملاک دعوت زبانی باشد. امّا گاهی اوقات زبان به تنهایی کارایی ندارد و باید از سایر اعضاء هم کمک گرفت که البته این مرحله همان مرتبه‌ی عملی امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد یعنی باید در عمل معروف را پیاده و منکر را ترک کنیم و به صورت عملی و رفتاری این رسالت خطیر را به انجام برسانیم همان‌طور که در سیره‌ی عملی معصومین(ع)  و علما می‌بینیم که با عملشان مردم را به خیر و نیکی دعوت می‌کردند.

امام صادق(ع)  در این زمینه می‌فرمایند: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»؛ مردم را به غیر زبانتان (و بلکه با عملتان) دعوت کنید. محقّقین پس از بررسی و تحقیقات به این مسأله اعتراف نموده‌اند که عمل بسیار مؤثّرتر و بُرنده‌تر است تا نصیحت و موعظه. لذا در سیره‌ی معصومین(ع)  در مورد این مرحله از امر و نهی بسیار تأکید شده است به عنوان مثال پیغمبر اکرم(ص)  به ابوذر می‌فرمایند: «يَا أَبَاذَرٍّ مَثَلُ الَّذِي يَدْعُو بِغَيْرِ عَمَلٍ كَمَثَلِ الَّذِي يَرْمِي بِغَيْرِ وَتَرٍ»؛ (وسائل الشیعه، ج7، ص84) مَثَل کسی که مردم را به خیر دعوت می‌کند بدون این که خودش به خیر عمل کند مانند کسی است که کمانی را به سوی هدف بکشد و در آن کمان زه وجود نداشته باشد یعنی اسلحه‌ی بدون تیر. لذا پیامبر… روزی که خرما خورده بودند، حتّی بچه‌ای را از این کار نهی نمی‌کردند چرا که تأثیر این دعوت و نصیحت را تحت الشعاع قرار می‌داد یعنی دعوت بی‌عمل. بنابراین چنانچه والدین و کلّیه‌ی مسلمین خواستار سعادتمندی افراد جامعه و خصوصاً جوانان هستند باید بدانند که ابتدا باید خودشان در صراط مستقیم قرار بگیرند و رفتارهای صحیح و خردمندانه داشته باشند؛ آن‌گاه دعوت و نصیحت آنان تأثیرگذار خواهد بود همان‌گونه که در صدر اسلام به گواهی تاریخ رفتارهای رسول الله(ص)  بسیار بیشتر از سخنانشان منجر به هدایت افراد گردید و حضرت(ص)  در تمام زمینه‌های اجتماعی و آداب معاشرت نمونه بودند به عنوان مثال وقتی حضرت(ص)  می‌خواستند درس ادب به افراد جامعه بدهند اوّل خودشان عمل می‌کردند. در تاریخ آمده که حضرت هرگز جلوی اصحاب پاهایشان را دراز نکردند و هرگز بی‌ادبانه با دوست و حتّی دشمن برخورد ننمودند. بنابراین مسلمانان برای ادای این فریضه‌ی الهی باید متأسّی به سیره‌ی معصومین(ع)  شوند تا اثرات سازنده‌ی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه پدیدار گردد.

 

امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‌ای همگانی

تکیه بر امر به معروف و نهی از منکر از مسائلی است که قرآن در چندین مورد آن را به صورت جدّی مطرح می‌کند که به سه مورد آن اشاره خواهد شد. خداوند در سوره‌ی آل عمران آیه‌ی 104 می‌فرماید: «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون» (برای رسیدن به وحدت) باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و رستگاران آنها هستند.

امّا قبل از این آیه می‌فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» یعنی ابتدا به اتّحاد و انسجام و اخوّت و برادری و نهی از تفرقه امر می‌کند و بعد از آن می‌فرماید از میان شما جمعی دعوت به خوبی بکنند و نهی از بدی؛ یعنی این‌گونه مردم سعادتمند هستند و صحبت به این نیست که امر و نهی دل بخواهی باشد یا کسی بگوید به من مربوط نیست؛ نه، این امر قرآن است که می‌فرماید در جامعه امر و نهی کنید و در ادامه‌ی سوره‌ی آل عمران آیه‌ی 110 نیز قرآن می‌فرماید: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ...» شما ملّت مسلمان و شما مردمی که زیر پرچم توحید قرار گرفتید؛ شما بهترین مردم هستید که خدا شما را آماده کرده و این رسالت را به شما سپرده است و می‌فرماید: «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» و بعد می‌فرماید: «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» یعنی ابتدا ضامن اجرایی را که همان امر به معروف و نهی از منکر است بیان نموده و سپس به خود قانون که ایمان به خداست، اشاره می‌کند. پس خداوند تبارک و تعالی برای این‌که ایمان در قلب مردم جای بگیرد و در جامعه گسترده شود و فقط یک نامی از اسلام نباشد می‌فرماید اوّلاً باید امر به معروف و نهی از منکر در جامعه نهادینه شود و فساد از جامعه برداشته شود چراکه تا وقتی در جامعه فساد و گناه رایج باشد، محال است ایمان به معنای واقعی وجود داشته باشد لذا خداوند می‌فرماید ابتدا جامعه را پاک سازی کنید و در این راه هم نباید منتظر قانون مدنی و یک نیروی بالای سری باشید چراکه باز خداوند در سوره‌ی توبه آیه‌ی 71 این نظارت عمومی را بالاتر برده و می‌فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ» لذا کسی تصوّر نکند امر به معروف و نهی از منکر فقط بر عهده‌ی مردان است در این آیه به مردان با ایمان و زنان با ایمان گفته شده که اولیای یکدیگرند یعنی نسبت سرپرستی به یکدیگر داشته باشند، به طوری که یکدیگر را به امر به معروف و نهی از منکر دعوت کنند بنابراین آیه نظارت را عمومی کرده و زنان و مردان را مورد خطاب قرار داده است لذا همه‌ی مسلمین در این زمینه مسئول هستند و در قیامت باید جوابگوی این مسئولیتشان باشند.

 موانع امر به معروف و نهی از منکر

موانع امر به معروف و نهی از منکر را می‌توان به دو دسته‌ی کلّی تقسیم نمود؛ یک دسته موانع پذیرش هستند یعنی نصیحت مورد قبول واقع نمی‌شود که در این جا باید ریشه‌یابی کرد یا مسأله به امر کننده یعنی آمر و ناهی بر می‌گردد و ویژگی‌هایی در او وجود دارد که سدّ راه تأثیر می‌شود و یا این که مشکل اصلی، عناد و لجاجت فردی است که مورد امر یا نهی واقع شده که ممکن است علّت‌های مختلفی داشته باشد از جمله حرام خواری که بزرگ‌ترین مانع پذیرش انوار حق و قدم گذاردن در راه هدایت می‌باشد. امّا دسته‌ی دوم موانعی است که سدّ راه امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد.

شهید مطهّری می‌فرمایند: اعتقاد من بر این است که هرگز مانعی برای امر به معروف و نهی از منکر وجود ندارد. یعنی همین دسته‌ی دوم چون انسان‌ها فطرتاً خوبی را دوست دارند و بدی را بد می‌دانند یعنی کارهای زشت را همه‌ی انسان‌ها بد می‌دانند چه کسی که در کشور اسلامی زندگی می‌کند و چه کسی که در کشور غیر اسلامی زندگی می‌کند. همه‌ی مردم جهان دوست دارند که اخلاق در جامعه نهادینه شود همه‌ی جوامع غربی از این که عفّت زنان از بین رفته و فجایع زیادی به وقوع می‌پیوندند، ناراضی‌اند؛ یعنی اگر نظامی به زور بر کسی حاکم نشود و او با فطرت پاکش قدم در جامعه بگذارد، آن فطرت خداجوی او، این انسان را به طرف خوبی دعوت و از بدی باز می‌دارد.

 امر به معروف و نهی از منکر مهم‌ترین عامل قیام اباعبدالله الحسین(ع) 

حکومت امویان و بنی امیّه از ظالمانه‌ترین حکومت‌ها بوده است که بر پرجمعیت‌ترین سرزمین‌ها حکومت می‌کردند. شهید مطهّری پس از بررسی نهضت کربلا، عوامل قیام امام حسین(ع)  را به سه عامل خلاصه می‌کند که عبارتند از: 1. از بین رفتن معاویه و جانشین شدن یزید به جای معاویه؛ 2. دعوت مردم کوفه از امام(ع) ؛ 3. امر به معروف و نهی از منکر که در واقع دو عامل قبل را تحت الشّعاع خودش قرار می‌دهد بدین ترتیب که حتّی اگر یزید، امام حسین(ع)  را آزاد می‌گذاشت که شما بیعت نکن، امّا کاری به حکومت هم نداشته باش، عیبی ندارد؛ امام حسین(ع)  باز هم دست از پیکار بر نمی‌داشتند به خاطر امر به معروف و نهی از منکر. امّا در مورد عامل دوم؛ امام(ع)  به قدری از مردم کوفه شناخت داشتند که گویی نزدیک‌ترین افراد همراهشان را می‌شناسند و این شناخت به زمان برخورد مردم کوفه با پدر بزرگوارشان برمی‌گشت. حضرت پس از حرکت از مدینه به مکّه، دو ماه در مکّه بودند و موقع امامت حضرت در مکّه مردم کوفه به ایشان نامه نوشتند لذا امام حسین(ع)  درصدی هم روی کمک و پشتیبانی مردم کوفه حساب باز نکرده بودند؛ پس این عامل هم می‌رود کنار. امّا عامل سوم در واقع علّت اصلی قیام ابا عبدالله(ع)  می‌باشد چطور حسین بن علی(ع)  بنشیند و ببیند یک نفر خودش را به عنوان خلیفه‌ی مسلمین معرّفی کرده؛ در حالی که علنی شراب می‌نوشد، علنی قمار می‌زند، سگ بازی و میمون بازی می‌کند و تمام اموال بیت المال به یغما رفته و صرف عیش و نوش یزید شده است؟! آیا حضرت می‌تواند بنشیند و یزید این طور با سرنوشت یک جامعه بازی کند؟ محال است پس قیام امام حسین(ع) ، شهادت امام، جهاد و مبارزه‌ی امام فقط به خاطر امر به معروف و نهی از منکر بود همان‌طور که خود حضرت در وصیّت به محمد بن حنفیه این مطلب را ذکر می‌فرمایند که: «وَ أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ» (بحارالانوار، ج44، ص329) و امام(ع)  می‌دانست که موج این قیام در سالیان بعد آن‌قدر پیش خواهد رفت که همه‌ی ملّت‌های مرده و خفته را بیدار خواهد نمود.

منابع

*  قرآن کریم

**نهج البلاغه، مصحح: صبحی صالح

1. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن،‏وسائل الشيعة، ج7، محقق مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏ 1409. ‏

2. كلينى، محمد بن يعقوب‏ ،كافي، ج2، قم، دار الحديث، ‏1429.

3. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى،‏ بحار الأنوار،  ج44،  مصحح: جمعى از محققان‏،  بيروت‏، دار إحياء التراث العربي‏،‏ چاپ دوم،‏ 1403.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 31


تعداد امتیازات: (1) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (2434)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort