جدالی به نرمی خیال

soft-war

جنگ نرم؛ آسیب‌ها؛ راه‌کارها / استاد شایسته خوی

جنگ نرم یک متناقض نمای ادبی است. جنگ است امّا آشکار نیست. هجوم است امّا دود و آتش ندارد و به راحتی دیده نمی‌شود. سربازان این جنگ بسیار خزنده و آرام حمله می‌کنند تا جایی که بتوانند ارزش‌های فرهنگی و دینی یک جامعه را فتح کنند و آن را از نظر هویت، پوچ سازند. جنگ نرم نوعی جنگ فکری و فرهنگی است. این جنگ نیز مثل هر جنگ دیگری صدمات بسیاری را به کشور مورد تهاجم وارد می‌سازد؛ صدماتی که گاه جبران ناپذیر است.

در مقاله‌ی زیر، ضمن برشمردن این صدمات، نسبت به پیشگیری از آن‌ها، هشدارهایی ارائه می‌گردد.

 ۱ـ جنگ نرم و خانواده

می‌دانیم که دین اسلام برای تمام لحظات و سکنات زندگی انسان طرح و برنامه دارد. این برنامه‌ها در واقع برای آن است که انسان بتواند در مسیر درست گام بردارد. اسلام از جمله برای خانواده، ازدواج، تولّد فرزند و تربیت او دستورالعمل‌های دقیق و سودمندی دارد. لذا امروزه دیگر معنا ندارد که خانواده‌ای از این موضوع شکایت کنند که حریف فرزندانشان نمی‌شوند. در واقع آنان باید علّت این اتّفاق را در خودشان جست و جو کنند.

چنین خانواده‌هایی برای این که دشواری و حسّاسیت تربیت را بر خود هموار سازند، فرزندانشان را به ترس از اجتماع و کناره‌گیری از آن دعوت می‌کنند. نتیجه‌ی چنین رفتاری آن است که جوان یا نوجوان به ابزارهای رسانه‌ای خودش علاقه مند می‌شود و بدین ترتیب تمام مقولات اجتماعی‌اش را از همین طریق پی می‌گیرد.

این موضوع خیلی خطرناک و آسیب‌زاست. در واقع فهم مسئولیت مادران و پدران یک جامعه نباید در این حد باشد. مسأله‌ی خطرناک دیگر آن است که اگر پدر و مادرها متوجّه شدند که فرزندانشان نسبت به میهن اسلامی و  نسبت به کشور و ارزش‌های ملّی و دینی بی‌تفاوت شده‌اند، باید بلافاصله به فکر درمان بیفتند. اصلاً هدف از ایجاد دهکده‌ی جهانی همین است که یک فرهنگ بر تمام جهان حکم‌فرما باشد. اگر جوان یا نوجوان دچار این بی‌تفاوتی شد دیگر عرق حفظ میراث‌ها را نخواهد داشت و عملاً به فردی خنثی تبدیل خواهد شد. در این موضوع هم فرزندان آن چنان تقصیری ندارند بلکه این بی‌کفایتی والدین است که فرزندان را مبتلا به درد بی‌تفاوتی نموده است.

متأسّفانه امروزه جوانان ایرانی از ایرانی بودنشان بیزارند و حاضرند خودشان را به صورت عروسک‌های غربی و مدل‌های بیگانه در آورند. البتّه باید گفت که این موضوع در بین مذهبیون هم ‌گاهی دیده می‌شود. در هر حال، این والدین هستند که باید این باور را به فرزندان خود منتقل کنند که مسلمان بودن و ایرانی بودن یک ارزش است: «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین‏»: «سست نشوید و اندوهگین مگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید». (آل عمران/۱۳۹)

مسأله‌ی آسیب‌رسان دیگری که از جانب جنگ نرم متوجّه خانواده است، ظهور پاد فرهنگ‌هاست. به این معنا که اگر نیاز به معنویت در انسان به صورت صحیح جهت‌دهی نشود، انسان در سراشیبی‌هایی قرار می‌گیرد که او را به سمت و سوی حقیقت سوق نمی‌دهد. این سمت و سو در واقع همان معنویت با رویکرد شیطانی است، امروزه گرایش های معنوی کاذب به اسم عرفان‌های هندی، سرخ‌پوستی، مسیحیِ، یهودی، شیطان‌پرستی، ‌طالع بینی و باستان‌گرایی و… در کشور ما خیلی مطرح شده است. علاوه بر این امروزه ایرانی بودن ما جدای از اسلامی بودنمان تلّقی می‌گردد. این همان پاد فرهنگی است که خانواده‌ها و به ویژه والدین یکی از علّت‌های آن هستند. خانواده باید خلأ فرهنگی نسبت به مواضع معنوی و مباحث دینی را در خانه از بین ببرد؛ یعنی این مسائل در خانه باید حل گردد.

۲ـ جنگ نرم و حوزه‌ی اخلاق جنسی

امروز جنگ نرم به حریم خصوصی خانواده‌ها نیز راه یافته و آن را عمیقاً تحت تأثیر قرار داده است. «اندی پند» یکی از نویسندگان غربی این آسیب را این‌گونه عنوان می‌سازد: «مشاهده‌ی فیلم‌های ماهواره در جمع خانوادگی، فضایی فراهم می‌سازد که در آن نوجوانان به ویژه دختران از مسائل جنسی که تا پیش از آن حریم ممنوعه به شمار می‌آمد، آزادانه سخن بگویند».

لذا دشمن پیش از آن که در صدد ترویج بی‌حجابی باشد به فکر ترویج بی‌حیایی است. امروز درد جامعه‌ی ما بی‌حجابی نیست، بی‌حیایی است زیرا آبشخور بی‌حجابی، بی‌حیایی به شمار می‌آید. خود این مسأله سبب افزایش دغدغه‌های جنسی، عادّی‌سازی روابط جنسی و در نتیجه پایین آمدن سنّ روابط جنسی می‌گردد.

اصلاً و اساساً یکی از برنامه‌های مهم دشمن در جنگ نرم، هدف‌گیری زنان است. می‌دانید که امروزه رسانه‌های قوی دنیا گوش به فرمان صهیونیسم هستند. صهیونیسم در یکی از پروتکل‌هایش علناً اعلام می‌دارد که اگر می‌خواهیم جامعه‌ای را تخریب کنیم باید سراغ هسته‌ی خانواده که زنان هستند برویم. این از مهم‌ترین سیاست‌های دشمن است که ما حقیقتاً باید نسبت به آن هوشیار و آگاه باشیم و به سفارش ارزشمند اسلام سعی کنیم خود و خانواده مان را از آتش جهنم حفظ کنیم: «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً»: «خود و خانوادهی خود را از آتش نگهدارید» (تحریم/۶).

راه کارهای مبارزه با جنگ نرم

به طور کلّی مسئولیت تربیت در خانواده متوجّه زن است. مرد نقش کلیدی دارد ولی نقش مادر حسّاس‌تر است؛ بنابراین قوام تربیت خانواده به دست زن است. البتّه تمام اعضای خانواده باید با یکدیگر تعامل داشته باشند امّا مدیریت این تعامل به عهده‌ی زن خانواده است. خانواده با استفاده از راه‌کارهای شش‌گانه‌ای که براساس کلام اهلبیت و آموزه‌های قرآن جمع‌آوری شده است، می‌تواند تا حدود زیادی جلوی آسیب‌های ناشی از جنگ نرم را بگیرد و در واقع خود را به لحاظ معنوی، فرهنگی، اجتماعی و… واکسینه نماید.

این شش راهکار عبارتند از:

۱ـ ارتقای آگاهی

خانواده‌ها باید سطح آگاهی‌هایشان را بالا ببرند. باید فضای جامعه را شناسایی کنند. باید بدانند در دنیا چه می‌گذرد و چه نقشه‌های خوش آب و رنگی برای از هم پاشیدن آن‌ها کشیده می‌شود. خانواده باید قدرت تحلیل و اظهار نظر داشته باشد. نباید چشم بسته همه چیز را بپذیرد. باید معیار و خط‌کش داشته باشد که در مواجهه با مسائل جدید دچار سردرگمی و پریشانی نگردد.

۲ـ از بین بردن موانع تربیت

خانواده باید بکوشد در جهت برداشتن موانع پیشرفت معنوی و تربیت گام بردارد. از جمله موانع تربیت این است که خانواده جایگاه خود را نشناسد. اعضای خانواده اولویت‌ها را درک نکنند و بعد به وظایف فردی سرگرم شوند. این آسیب قدرت مقابله‌ی نرم با جنگ نرم را از خانواده می‌گیرد.

۳ـ هماهنگی والدین در بحث تربیت

در این خصوص پدر و مادر باید حامی یکدیگر باشند. دو سویه و دو سمته حرف نزنند و یکدیگر را تخریب نکنند. این رفتارها نوعی جوّ بی اعتمادی و بی‌حرمتی را در خانه به وجود می‌آورد. پدر و مادری که نتوانند در یک خط باشند و با یکدیگر کنار آیند، نمی‌توانند فرزند خوبی تربیت نمایند این چنین فرزندانی خانه‌گریز و اجتماع‌پرور بار می‌آیند.

۴ـ نظارت بر حوزه‌ی مباحات

مباح، عملی است که نه واجب است و نه حرام؛ نه مکروه است و نه مستحب. والدین باید در حوزه‌ی انجام مباحات هم مدیریت داشته باشند. این مدیریت مباحات اگر به درستی صورت گیرد، خانواده را به سمت تعالی سوق می‌دهد و جهت کمالی به آن می‌بخشد.

۵ـ ارتباط با پایگاه‌های هویّت بخش و مطمئن

خانواده باید هم چنان که برای بیماری جسمی به پزشک متخصّص و حاذق مراجعه می‌کند، در درمان بیماری‌های معنوی خانواده یا تحکیم اصول معنوی آن به پایگاه‌های مطمئن رجوع نماید. خانواده نباید اجازه دهد که هر کتابی بدون عبور کردن از فیلترهای صحیح در معرض فرزندان قرار گیرد. نباید بگذارد هر کسی نفسش را در ریه‌های فرزندش بدمد. نباید اجازه دهد که فرزند هر فیلمی را مشاهده نماید. تمام خوراکی‌های مغزی خانواده باید آنالیز شود. باید تطهیر شود.

۶ـ ارتباط با خدا

اگر خانواده‌ها ارتباطشان را با خداوند قوی کنند، خداوند خودش سلامت آن‌ها را تضمین می‌کند. خانواده‌ای که با خدا در ارتباط است، مهم‌ترین و اصلی‌ترین دعایش این است: «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً»: «پروردگارا از همسران و فرزندانمان مایهی روشنی چشم ما قرارده و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان» (فرقان/۷۴).

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا