گزیدهای از سخنان حضرت آیتالله مصباح یزدی در مورد غفلت
آیینهی جان جز در پرتو انوار الهی فروغ نمی یابد و زنگار دل جز با اکسیر کلام ربوبی زدوده نمیشود. از آن جا که امامان معصوم (علیهمالسّلام) به عنوان واسطههای فیض هم چون مشعلانی فرا راه بشریتاند تا راه آدمیت را فراروی انسان بگشایند، تمسک به گوهرسخنان آن بزرگواران در عرصههای مختلف زندگی راهگشا است.
آن چه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی (دامت برکاته) در دفتر مقام معظّم رهبری است که در تاریخ ۲۹/۰۵/۹۰ بر مبنای روایتی ازامام محمد باقر(علیهالسّلام) در مورد غفلت و تسویف ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
از تسویف، غفلت و سستی بپرهیز!
وَ إِیَّاکَ وَالتَّسْوِیفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ یَغْرَقُ فِیهِ الْهَلْکَى وَ إِیَّاکَ وَ الْغَفْلَهَ فَفِیهَا تَکُونُ قَسَاوَهُ الْقَلْبِ وَ إِیَّاکَ وَ التَّوَانِیَ فِیمَالَاعُذْرَلَکَ فِیهِ فَإِلَیْهِ یَلْجَأُ النَّادِمُونَ؛(تحف العقول، ص ۲۸۵)
امام باقر صلواتالله علیه به جابربنیزیدجعفی فرمودند: «زینتی که خدا دوست دارد، صداقت است و برای اینکه خدا تو را دوست بدارد، سعی کن در حرکت خود سرعت داشته باشی!» در مقابل سرعت در انجام کار، سه فرض تصوّر میشود: یکی اینکه انسان انجام کار خیر را پشت گوش بیاندازد و دائماً امروز و فردا کند. مثل کسانی که هر گاه صحبت از توبه میشود در دل میگویند: «هنوز زود است. اوّل این کار را تمام کنیم؛ بعد توبه میکنیم!» نتیجهی این پشت گوش انداختنها هم این میشود که یا مانعی پیش میآید یا اجل میرسد و کار انجام نمیگیرد. اسم این حالت که انسان دائماً امروز و فردا میکند «تسویف» است. کلمهی تسویف ظاهراً از «سوف» گرفته شده است. در زبان عربی سوف یعنی «به زودی». تسویف یکی از دامهای بزرگ شیطان است که اگر کسی در این دام بیافتد نجات پیدا نمیکند و به هدف خود نمیرسد.
حالت دیگر غفلت است؛ یعنی امور دنیا انسان را اصلاً از انجام کار خیر غافل کند. در حالت تسویف انسان توجّه دارد که باید این کار را انجام دهد، امّا امروز و فردا میکند. حالت دوم این است که انسان غافل شود از اینکه چنین تکلیفی هم دارد.
حالت سّوم این است که انسان، هم توجّه دارد و هم میخواهد که اقدام کند، اما خیلی با سستی و بیحالی سراغ کار میرود. وقتی انسان خیلی به کاری علاقه ندارد بسیار با سختی و سنگینی آن را انجام میدهد. هنگامی که پدر به فرزندی که در انجام تکالیف سستی میکند میگوید: «برو مشقت را بنویس!» قبول میکند ولی خیلی با بیحالی و سستی سراغ کیف مدرسهاش میرود و کلّی طول میکشد تا کتاب های خود را بیرون آورد و … . گاهی انسان به خاطر عذری سستی میکند. مثلاَ مریض است و توانایی انجام کار را ندارد. این شخص بعداَ میتواند هم در مقابل دیگران عذر بیاورد و هم خود را قانع کند که من اگر محروم شدم به این علّت بود که نمیتوانستم.
تسویف، مهلکه ی سعادت انسان
امام باقر علیهالسّلام میفرمایند: «وَ إِیَّاکَ وَ التَّسْوِیفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ یَغْرَقُ فِیهِ الْهَلْکَى؛ مراقب باش فریب شیطان را نخوری و در کار خیر امروز و فردا نکنی که تسویف دریایی است که هر که در آن بیافتد غرق میشود و به هلاکت میرسد». البتّه ترجمه ی تحتاللّفظی این عبارت این است که «هالکان در آن غرق میشوند»؛ اما اینگونه تعبیرها نوعی عنایت ادبی است. یعنی کسی که در آن میافتد غرق میشود و به هلاکت میرسد. قرآن میفرماید: «سَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ؛(آل عمران، ۱۳۳) براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان شتاب کنید!» امر به شتاب در انجام کارهای نیک، مصداق جمله ی قبلی حضرت است که فرمودند: وَ تَحَبَّبْ إِلَیْهِ بِتَعْجِیلِ الِانْتِقَالِ. مثلاَ نماز ظهر را میتوان از اوّل وقت تا نزدیک غروب آفتاب خواند. اگر کسی اوّل وقت نخواند گناه نکرده، امّا اوّل وقت «رضوانالله» است. اگر عجله کنیم و اوّل وقت بخوانیم علاوه بر مغفرت و آمرزش گناهان، موجب رضایت خداست؛ همان رضایتی که موسی به دنبال آن بود (وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى) (طه، ۸۴) تسویف در مقابل این عجله و خوشخدمتی است؛ دریای ژرفی است و انسان فریب میخورد و گمان میکند میتواند در آن شنا کند؛ ولی وقتی وارد آن میشود به هلاکت میرسد.
غفلت، سختکننده ی دل
غفلت حالت دیگری در مقابل شتاب در کار خیر است. انسانِ غافل وظیفه ی خود را فراموش میکند و به کارهای دیگر مشغول میشود. امام باقر علیهالسّلام میفرمایند: «وَ إِیَّاکَ وَ الْغَفْلَهَ ففیها قساوه القلب؛ مراقب باش که به غفلت مبتلا نشوی که موجب قساوت قلب میشود». قرآن درباره ی گفتگوی منافقان با مؤمنان در روز قیامت میفرماید: «یُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُم؛ منافقان میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ مگر ما با شما اهل یک محل، اهل یک مسجد، اهل یک سنگر و … نبودیم؟ چه شد که شما به سعادت رسیدید و ما این گونه در تاریکی و ظلمت گرفتاریم؟ قالُوا بلی وَلَکِنَّکُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ؛(حدید،۱۴) مؤمنان میگویند: بله، با ما بودید، امّا مرتّب امروز و فردا کردید؛ یک قدم به پیش و یک قدم به عقب گذاشتید. به دنبال آن کمکم در دل شما شک پدید آمد. ابتدا قبول داشتید که باید این تکالیف را انجام داد امّا امروز و فردا کردید. بعد کمکم در اصل آن تکالیف شک کردید که آیا اصلاَ انجام چنین کارهایی لزومی دارد. بعد آرزوها بر شما غالب شد و شما را فریب داد». این سلسله مراتبی است که ممکن است برای انسان پیش آید و کمکم او را از راه حق منحرف و منصرف کند. چنین انسانی ناگهان چشم باز میکند و میبیند ۱۸۰درجه از مسیر حق فاصله گرفته است.
خداوند در آیه ی دیگری میفرماید: «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ؛( حدید، ۱۶)آیا وقت آن نرسیده که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است بشکند و خشوع پیدا کند؟! و مانند کسانى نباشندکه در گذشته به آنها کتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد؛ و بسیارى از آنها گنهکارند.» دلی که برای مدّتی از طرف خدا نور هدایت به آن افاضه نشود و عوامل غفلت آن را به روزمرگی بیاندازد، حالت رقّت و انفعال را از دست میدهد و دیگر موعظه هم به او نفعی نمیرساند و کمکم فراموش میکند که اصلاَ برای چه آفریده شده؟ کجا میخواهد برود؟ انبیاء برای چه آمدهاند؟ دستگاه رسالت، امامت و شهادت برای چه بود؟ و … . این فراموشی و غفلت موجب میشود که دلها مثل سنگ سخت شود. امام باقر علیهالسّلام میفرمایند: وَ إِیَّاکَ وَ الْغَفْلَهَ! فَفِیهَا تَکُونُ قَسَاوَهُ الْقَلْبِ؛ مراقب باش به غفلت، روزمرگی و بیخیالی مبتلا نشوی که موجب قساوت قلب میشود. متأسّفانه امروزه فرهنگ جهانی به این سمت میرود که هر آنچه را موجب غم، غصه، اندوه، ترس و مانند آن میشود باید فراموش کرد و به آن فکر نکرد و بیخیال شد. در حالیکه غفلت و بیخیالی، انسان را قسی القلب میکند و دیگر هرچه حرف حق هم بشنود در دل او تأثیر نمیکند.
چرا سستی؟
حالت سوّم این بود که انسان وظیفهاش را فراموش نکرده و امروز و فردا هم نمیکند و درصدد انجام آن است، امّا با سستی و تنبلی. حضرت میفرمایند: «إِیَّاکَ وَ التَّوَانِیَ فِیمَا لَا عُذْرَ لَکَ فِیهِ؛ هنگام انجام وظیفهای که هیچ عذری برای ترک آن نداری سستی نکن!» وقتی انسان کاری را با سستی شروع میکند امید موفّقیت او در آن کار ضعیف است و اغلب اوقات در نیمه ی راه وامیماند. ای عزیز! وقتی وظیفه را میشناسی و توان انجام آن را هم داری و تصمیم انجام آن را هم گرفتهای، تنبلی دیگر برایچه؟
استفاده از فرصتها
هرگاه که ما کوتاهی کنیم، فرصت از دستمان میرود. مولا علی علیهالسّلام میفرمایند: «الْفُرْصَهُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْر؛( نهج البلاغه، حکمت ۲۱) فرصتهای خیر را غنیمت بشمارید! چراکه مانند ابر میگذرند». همانطور که ابرها با سرعت حرکت میکنند و ساعتی بعد وقتی به آسمان نگاه میکنید میبینید ابر نیست، فرصتها هم با همین سرعت از دست میروند. وقتی فرصت کار خیر از دست رفت هیچ چیز دیگر جای آن را نمیگیرد. ما در هر لحظه بدون اینکه کسی بفهمد و بدون اینکه تغییری در وضعیت جسمانی ما رخ دهد میتوانیم دل خود را متوجّه به خدای متعال و اولیای الهی کنیم. این کار هیچ زحمتی ندارد و چون یاد محبوب است شیرین هم هست و برکات فراوانی را هم برای انسان به دنبال میآورد؛ بلاها را از انسان دفع و شیطان را از او دور میکند، نقصهایش برطرف شده و در کارهای خود موفّق میشود. قرآن میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا؛(احزاب، ۴۱) ذکر لزوماً ذکر زبانی نیست، بلکه اصل ذکر توجّه قلبی است و لذا در آیه ی دیگری میفرماید: فَاذْکُرُواْ اللّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْرًا؛(. بقره، ۲۰۰) نمیفرماید: «أو أکثر ذکراً» بلکه میفرماید «أَوْ أَشَدَّ ذِکْرًا». شدّت به کیفیت ذکر است. هرچه توجّه انسان در هنگام ذکرگفتن بیشتر باشد شدّت آن بیشتر است. این کار از همه ی ما ساخته است. امّا آیا ما در اوقات فراغت یاد خدا را شدّت میبخشیم؟ برخی افراد کمی که فراغت پیدا میکنند هزار جور فکر آشفته و غلط، سوءظن نسبت به دیگران، نقشهکشی برای دنیا و … به ذهنشان میآید و اگر هیچ کدام از اینها نشد با جدول پرکردن، تماشای فیلم و … سر خود را گرم میکنند، امّا با اینکه یاد خدا و اولیای او آن همه برکت دارد لحظهای به یاد خدا نمیافتند. چه قدر بزرگان ما به قرائت قرآن سفارش کردهاند و چه قدر خود مقیّد به آن بودهاند؟ دستکم در اوقات فراغت صفحهای قرآن بخوانیم. امام رضواناللهعلیه با آن اشتغالات فراوان، مقیّد بودند در شبانهروز چند مرتبه قرآن بخوانند. حال که فرصت داریم، بدن ما سالم است، چشم ما مشکلی ندارد، تا میتوانیم باید قرآن بخوانیم. امّا تنبلی میکنیم. این مضمون تقریباً مستفیض است و شاید اگر منابع شیعی و سنّی بررسی شود متواتر هم باشد که: برای هر بار گفتن تسبیحات اربعه، خداوند درختی در بهشت برای گوینده ی آن میرویاند. ما در هر لحظه میتوانیم درختی برای خود در بهشت غرس کنیم، امّا به راحتی این فرصتها را از دست میدهیم. همه گونه سخن از دهان ما خارج میشود، اما برای گفتن تسبیح تنبلی میکنیم. این حالت نشانه ی تسلّط عامل دیگری است که در ادبیات دینی اسم این عامل خارجی «شیطان» است. چرا انسان باید این قدر از موجودی که خدا از دشمنی او نسبت به انسان خبر داده فریب بخورد. خداوند میفرماید: «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا؛ (فاطر،۶) شیطان دشمن شماست. پس شما هم با او دشمنی کنید!»
باید همّت کرد. باید انسان از کارهای کوچک شروع کند و تا میتواند از عمر خود استفاده کند. چراکه روزی چشم باز خواهیم کرد و میبینیم که دیگر فرصتی باقی نمانده است. وقت نماز که میرسد گرچه الحمدلله همه به نماز مقیّدیم امّا چرا هر ساعت به بهانهای آن را تأخیر میاندازیم؟ یک ساعت به بهانه ی غذا، یک ساعت به بهانه ی استراحت، یک ساعت به بهانه ی تماشای اخبار و فیلم تلویزیون و بالاخره آخر وقت نماز را میخوانیم. برادر و خواهر گرامی! نمازی را که چند دقیقه بیشتر طول نمیکشد اوّل وقت بخوان! نگذار شیطان تو را فریب دهد.
امام باقر علیهالسّلام میفرماید: إِیَّاکَ وَ التَّوَانِیَ فِیمَا لَا عُذْرَ لَکَ فِیهِ فَإِلَیْهِ یَلْجَأُ النَّادِمُونَ؛ معنای این فرمایش دو احتمال دارد؛ آن چه که به ذهن بنده نزدیکتر میآید این است که ضمیر «إلیه» را به «عذر» برگردانیم یعنی وقتی کسانی پشیمان میشوند به عذر پناه میبرند. وقتی انسان از انجام ندادن کاری پشیمان میشود یا دیگران او را سرزنش میکنند که چرا آن کار را انجام ندادی، اگر عذری داشته باشد میتواند به آن پناه برد، امّا تو که سالم هستی و مانعی برای انجام کار خیر نداری چرا کوتاهی میکنی؟! توجّه دل را به سمت خدا کردن نه تلاش بدنی میخواهد، نه پول خرج کردن و نه سیر و سفری لازم دارد؛ پس چرا کوتاهی میکنیم؟!
حضرت باقر علیهالسّلام بعد از آنکه راه محبوب شدن در درگاه الهی را بیان فرمودند، این نکات را در پی آن بیان میفرمایند. در عبارت قبل فرمودند: اگر میخواهی محبّت خدا را جلب کنی در حرکت خود و در اقدام به اعمال نیک عجله کن! بعد از آن میفرمایند: در مقابل، مبادا مبتلا به تسویف شوی و امروز و فردا کنی به طوری که اصلاَ کار نیک ترک شود یا مبتلا به غفلت شوی که نتیجه ی آن هم عملاَ ترک کار نیک است، علاوه بر اینکه دل تو هم قساوت پیدا میکند. اما اگر اهل غفلت نیستی و تصمیم به عمل هم داری مراقب باش که در عمل سستی نکنی و با سرعت کار خیر را انجام دهی.
وفقنا الله وایاکم انشاءالله