مشورت با دشمن

mashverat

بررسی شاخص‏های گروه‌های مشورتی امام علی (علیه السلام) /مژگان گنج آبادی

بحث خصوصیّات و شاخص‌های مشاور بسیار پر اهمیّت است چرا که انسان‌ها بدون توجّه به شخص مقابل، تفکّرات خود و مسایلی که با آن مواجه هستند را بیان می‌کنند. به همین جهت، یکی از خصوصیات مهم مشاور، امین بودن و رازداری وی است.

مشورت با دشمن، مسئله‌ای پیچیده و بسیار دقیق است که اگر شخص از زیرکی و علم لازم برخوردار باشد، می‌‌تواند به نفع کیان اسلام از آن بهره جوید. اوّل این‌که در رفتار دوستانه، آن دسته از دشمنیها که زاییده‌ی سوءتفاهم‌ها، دلخوری‌ها یا … است؛ مرتفع می‌شود. دوم، شناخت دشمن توسط دشمن و بررسی نقاط آسیب خود است که این بخش، مستقیم با علم رفتارشناسی در ارتباط است و تنها افراد خبره و زیرک قادر به استفاده از این نوع توانایی هستند.

مشاور باید قدرت این را داشته باشد که در مواجهه با مسایل گوناگون بر نفس خود امیر بوده و از تصمیم گیری بر اساس هیجان‌های روانی پرهیز کند؛ یعنی صبور، خویشتن‌دار و با تقوا  باشد. تسلّط هیجان‌ها و احساسات بر قوّه‌ی تعقّل و استدلال سبب می‌شود که عقل و خودآگاهی، کاری از پیش نبرده و تصمیمگیری در این شرایط، پشیمانی‌های بعدی را به دنبال داشته باشد. البتّه تصمیم‌گیری بر اساس احساس و گرایش‌های درونی، از حیث دیگری نیز حائز اهمیّت است. اتّخاذ تصمیم بر پایه‌ی احساسات درونی و نگرشهای یک جانبه، به مرور زمان به از بین رفتن بصیرت و خودآگاهی در فرد منجر می‌شود.

از سوی دیگر، در بحث مشاوران موضوع مشورت با دشمن، امر جدیدی است که در گذشته کمتر مورد توجّه قرار گرفته‌است. تمام موارد فوق، خلاصه‌ای در اهمیّت بحث پیرامون این موضوع و وجود این شاخصه‌ها در مشاور است.

۱.شاخص های مشاور از دیدگاه امام علی (علیهالسّلام)

امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرمایند خَیرُ مَن شاوَرتَ ذَوُواالنُّهى وَالعِلمِ وَاولُوا التَّجارِبِ وَالحَزمِ؛ بهترین کسى که با او مشورت کنى کسى است که صاحب عقل و علم و تجربه ها و دوراندیشى باشد»(تمیمی آمدی،ح۴۹۸۳).

هم‌چنین یادآور می‌شوند که : «شاوِر فى اُمورِکَ الَّذینَ یَخشَونَ اللّه تَرشُد؛ در کارهاى خود با افراد خدا ترس (باتقوا) مشورت کن، تا راه درست را بیابى»(همان،ح۵۷۴۹).

در میان سایر شاخصه‌های مشاوران، خرد و عقل به لحاظ گستردگی و اهمیّت، بیشترین بخش را به خود اختصاص می‌دهد. از سوی دیگر، بین خرد و دانش، پیوستگی وجود دارد.

 عقل و خرد

امام علی (علیه‌السّلام) : «مَن شاوَرَ ذَویِ الألباب، دُلَّ علیَ الصَّواب؛هر کس با خردمندان مشورت کند؛ به آن چه صواب است راهنمایی شود»(حکیمی و دیگران،ج۱،ص۳۱۴،ح۴).

با توجّه به احادیثی که از امام علی (علیه‌السّلام) در توصیف خرد و انسان عاقل نقل شده است، می توان شخصیّت انسان عاقل را این چنین توصیف کرد: عاقل کسی است که: ۱. بر اساس فکر و اندیشه سخن بگوید و به آن‌چه می‌داند عمل کند (محمدی‌ری‌شهری،ج۷،ص۴۹۹،ح۱۳۵۱۴)؛  2. در برابر مردم و به هنگام ترس بردبار بوده و میانه رو باشد (همان،ح۱۳۵۱۵)؛ ۳. هوشیار، محتاط و عاقبت اندیش باشد و نفس خویش را کنترل کند (همان،ح۱۳۵۱۶)؛ ۴. پندپذیر و در جستجوی تجربه باشد(همان،ح۱۳۵۱۷)؛ ۵. در ادراک، دقیق و باریک‌بین بوده و زمانی که تشخیص دو امر بسیار به هم نزدیک می شود،قدرت تمییز داشته باشد(همان،ص۵۱۵،ح۱۳۶۰۲)؛  6ـ از جدال با مردم پرهیز کند و با ایشان مدارا نماید (همان،ص۵۲۷،ح۱۳۶۶۰).

حال به ویژگی‌های مشاور از دیدگاه امام علی (علیه‌السّلام) بر می‌‌گردیم:

صبر و بردباری و پرهیز از جدال: در عموم مواقع انسان‌ها زمانی به مشورت با دیگران نیازمند می‌شوند که در شرایط و موقعیّت جدیدی قرار گرفته باشند و از زاویه‌ی اندیشه‌ی خود قادر به حلّ موضوع نباشند. در چنین مواردی، این افراد به لحاظ عاطفی تحریک می‌شوند. حسّ خشم، ترس (در مواجهه با واقعیّت، شرایط جدید، بحران یا …)، التهاب، برانگیختگی و هیجان، در شمار احساساتی است که شخص در مواجهه با شرایط جدید تجربه می‌کند. وقتی کسی از مشاور در زمینه ای درخواست کمک می‌کند، با تشریح شرایط پیش رو، احساسات خویش را از طریق سطح محتوای کلامی یا سطح فرا ارتباطی منتقل می‌نماید. این‌جاست که مشاور نیز تحت تأثیر احساسات وی قرار گرفته و تجربیّات حسّی خود مشاور نیز، سبب تحریک او می‌شود.  در این شرایط احساس برانگیختگی و پرخاشگری جزء اوّلین تحریکات عاطفی افراد است و اگر شخص، سابقه‌ی کنترل روانی و یا به عبارت دیگر صبر در هنگام خشم (خویشتن داری) را نداشته باشد؛ در شرایط سخت و بحرانی، قدرت کنترل خویش را نخواهد داشت.

پس به هر میزان که شخص از لحاظ تهذیب نفس قوی‌تر بوده و تسلّط بیشتری بر خویش داشته باشد در چنین شرایطی بهتر می‌تواند خشم یا ترس خود را کنترل نموده و بر احساس خود غلبه کند.  امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند : بـردبـارى پـرده‌اى پـوشـانـنـده و خـرد، شمشیرى برّنده است پس عیب‌هاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و با خردت به جنگ با هوى و هوست برخیز. (محمدی ری شهری، ج۳، ص ۲۱۲، ح ۴۴۶۱).

امّا احساس به تنهایی در چرخه‌ی استدلال جایی ندارد؛ چرا که ممکن است در یک ماجرا، زاویه‌ی دید دیگری صحیح باشد یا نوعی از تجربه در مواجهه با یک واقعیت نه تنها مفید نبوده بلکه دخالت آن، اثرات سوئی را به دنبال داشته باشد. احساسات با نزدیک شدن مرز یک حقیقت به حریم آن، پیش از عقل فعّال میشوند؛ قوّه‌ی درک و استدلال را کنار زده و واکنش نشان می‌دهند و مانع پذیرش واقعیت یا حقیقت می‌گردند. «احساسات انسان ابزار  شناخت نیستند و اگر به عنوان ابزار شناخت به کار روند، زندگی و بهزیستی انسان در معرض خطر بزرگی قرار می‌گیرد. احساسی که انسان نسبت به حقیقت و یا موضوعی دارد، ربطی به درست یا غلط بودن قضاوت آدمی ندارد»(ناتانیل براندن،ص۱۰۸).

حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «اصبرْ على مَرارهِ الحقِّ ، و إیّاکَ أنْ تَنْخَدِعَ لحَلاوَهِ الباطِلِ؛ تلخى حق را تحمل کن، مباد که فریب شیرینى باطل را بخوری»(محمدی‌ری‌شهری،ج۳،ص۱۴۹،ح۴۲۵۹).

و در جای دیگر می‌فرمایند:

«الحقُّ کُلُّه ثَقیلٌ ، و قد یُخَفِّفُهُ اللّه ُ على أقوامٍ طَلَبوا العاقِبَهَ فصَبَّروا نُفوسَهُم ، و وَثِقوا بصِدْقِ مَوعودِ اللّه ِ لمَن صَبرَ و احْتَسَبَ ، فکنْ مِنهُم و اسْتَعِنْ باللّه؛ حق همهاش سنگین است، امّا خداوند آن را بر مردمانى که جویاى عاقبت و آخرتند سـبـک مـى‌گـرداند و از این رو، جان‌هایشان را به شکیبایى وا مى‌دارند و به درستى وعده‌ی خدا به کـسانى که در راه خدا صبر وشکیبایى مى‌کنند، اطمینان دارند. پس تو از این عدّه باش و (در این راه) از خدا کمک بجوى»(همان،ص۱۴۹،ح۴۲۵۸).

کنترل نفس و پرهیز از گناه: «انسان در مقام یک موجود آزاد و برخوردار از وجدان آگاه مختار، از نظر زیستی طوری آفریده نشده است که خود به خود و به طور خودکار ارزش‌های درست و خیر و صلاح خود را بداند و انتخاب نماید»(ناتانیل براندن،ص۱۵۱). ارزش‌های یک شخص نتیجه‌ی تفکّری است که او انجام داده یا از انجام آن غفلت ورزیده است(همان،ص۱۰۰). پس احساسات انسان که تا حدّ بالایی زاییده‌ی ارزش‌ها و تفکّرات وی است می‌تواند غلط بوده و او را به مسیر اشتباهی راهنمایی کند. این‌جاست که نیروی استدلال و خودآگاهی که خود مولود اختیار و اراده‌ی آدمی است وارد عرصه می‌شود. قضاوت درباره‌ی صحّت یا ارزشمندی احساسات، کشش‌ها و جاذبه‌های درونی، یکی از وظایف و هدف‌های مهم نیروی استدلال است. امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «با هوس مخالفت کن؛ تا به سلامت مانی» (محمدی‌ری‌شهری، ج ۱۳، ص‌66، ح‌۲۱۴۶۱). و هم‌چنین متذکّر می‌گردند: «شـمـا را بـه دورى گـزیـدن از هوس سفارش مى‌کنم زیرا هوس به کورى فرا مى خواند و آن (باعث) گمراهى در آخرت و دنیاست» )همان،‌ص‌60، ح‌۲۱۴۲۶).

 ادراک، دقّت، ظرافت دید: ارتباط میان اشخاص و برداشت‌های ما از محیط اطراف به فرآیند ادراک بستگی دارد. به دریافت های اوّلیه از محیط که در مغز جمع و نگهداری می‌شوند؛ ادراک می‌گویند. ادراک هرگز به آسانی صورت نمی‌گیرد و یک جریان صریح و خالی از ابهام نیست؛ در واقع ادراک، تحت تأثیر عوامل مختلف قرار دارد.

اسلام به مؤمنین دستور می‌دهد که در عالم سیر کنند و به کسب دانش و علوم مختلف بپردازند. زمانی که شخص، چنین دستوری را سرلوحه‌ی برنامه‌ی زندگی خویش قرار دهد؛ به جهت ارتقای سطح ادراک و آشنایی با جنبه‌های مختلف امور، افق دید خود را وسعت می‌بخشد. از سوی دیگر، بر اساس سطح خودآگاهی می‌آموزد که با واقعیّت‌ها رو‌به‌رو شود. اگر چه این شخص نیز از زاویه‌ی تجارب و شخصیّت خود به مسایل می‌نگرد امّا اصل برخورد با واقعیّت، سبب می‌شود که در مواجهه با هر موضوعی ابتدا به صورت ناخودآگاه آن را واقعیّت سنجی نماید. آیا این مسأله حقیقت دارد یا بر اساس یک تصوّر جمعی (خرافه، شایعه یا …) شکل گرفته است؟! در واقع اسلام با دستور به کسب علم و دانش، سیر در آفاق و بررسی احوال گذشتگان، سعی در شکستن تفکّرات قالبی دارد و از مردم می‌خواهد که بر اساس دید حقیقت بین و حقیقت سنج، و سطوح بالای ادراک (بصیرت) به مواجهه با واقعیّت‌ها و حلّ و تفسیر آن‌ها بپردازند.

اسلام با توجّه به خصوصیّات شکل‌دهنده‌ی ادراک، افراد را دعوت به مشورت در امور با مشاوران خردمند  و عاقل می‌کند. شخص خردمند، دقیق و نکته سنج است. خودآگاهی وبصیرت به وی اجازه نمی‌دهد که احساسات و عواطف شخصی را در مسائل وارد سازد و تصمیمات او بر اساس استدلال و تفکّر صورت می‌گیرد. به علاوه عنصر تجربه نیز به کمک وی می‌شتابد و مانع از بروز اشتباه در برداشت و تصمیم‌گیری وی میشود. نکته سنجی به وی این قدرت را می‌دهد تا مسایل را به صورت کامل، ادراک و تفسیر کند. چون این شخص از مواجهه با واقعیّت هراسی ندارد، از نفسی مهذّب برخوردار است و بر خدا توکّل می‌کند پس نزدیک‌ترین و کامل‌ترین ادراک را به واقعیّت دارد. از  سوی دیگر، خدا نیز عهد کرده‌است که توکّل‌کنندگان را از فضل خویش یاری نماید. چنانکه در آیه‌ی۱۶۰ سوره‌آل‌عمران آمده‌است: «اگر خداوند شما را یارى کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یارى شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یارى کند؟ و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکّل کنند».

از سوی دیگر، اسلام به جهت دستورات تربیتی دقیقی که در مورد تربیت فرزند (از لحظه شکل گیری نطفه تا زمانی که مراحل رشد جسمی ـ روانی او کامل می شود) دارد. ارزش‌های اسلامی در روح شخص نهادینه شده و از زاویه‌ی یک دید الهی به مسایل پیرامون خود می‌نگرد و هر چه سطح خودآگاهی شخص در سایه سار دستورات فردی، اجتماعی اسلام ارتقا یابد، تصمیم‌ها و تشخیص‌های او به صواب نزدیک‌تر خواهد بود.

علم و دانش:

حضرت علی (علیه‌السّلام) در باب علما چنین به مالک اشتر امر می‌فرمایند:

« وَأَکْثِرْ مُدَارَسَهَ الَعُلَمَاءِ، وَمُنَافَثَهَ الْحُکَمَاءِ، فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیْهِ أَمْرُ بِلاَدِکَ، وَإِقَامَهِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَکَ؛ برای بهره‌برداری از علم عالمان، زانوی تعلّم در برابر آنان به زمین گذار؛ و برای اخذ حکمت از حکما با آنان به تحقیق و کنجکاوی بپرداز. زیرا علم و حکمت آنان تأثیر قطعی در اصلاح امور جامعه‌ی تو خواهد‌داشت. و اصلی که حیات مردم را پیش از تو بر مبنای مدنیّت صحیح بر پا می‌داشت؛ تثبیت خواهند نمود»(نهج البلاغه،ص۹۴۹).

تجربه:

آموخته‌های انسان از حوادث و مسایل گذشته به منظور پیشگیری از تکرار آن مسایل را تجربه می‌نامند. به عبارت دیگر، احساس‌ها و هیجان‌های خوشایند یا ناخوشایند در برابر محرّک‌ها به صورت تجربه در شخص شکل می‌گیرند و اساس خودآگاهی و نگرش فرد را تشکیل می‌دهند(محمدی ری‌شهری،ج۲،ص۱۸۵،ح۲۴۶۱) و ضمیر ناخودآگاه سعی می‌کند طوری برنامه‌ریزی نماید که از ادراک مجدّد تجربه‌های ناخوشایند جلوگیری شود؛ احساس‌های انسانی برگرفته از تجارب هستند. اگر‌چه احساس‌ها، تمام ماهیّت تجربه را تشکیل نمی‌دهند امّا از آن جهت که اغلب مردم به جای ضمیر خودآگاه، بر اساس احساسات خویش تصمیم می‌گیرند؛ اهمیّت این موضوع بیشتر می‌شود.

امام علی (علیه‌السّلام) می فرمایند:

« مَن أحْکَمَ التَّجارِبَ سَلِمَ مِن المَعاطِبِ ، مَن غَنِیَ عَنِ التَّجارِبِ عَمِیَ عنِ العَواقِبِ؛ هر کس به‌درستى تجربه آموزد، از هلاکت‌ها جان سالم به در برد و هر کس از تجارب بى‏نیازى جوید، عواقب امور را نبیند»(همان،ص۱۸۴،ح۲۴۶۱).

گروهی در باب تجربه، آن را آموخته های فردی میپندارند، در حالی که تجربه، پند گرفتن از وقایع گذشته است و یکی از دلایل مهمّی که اسلام به مؤمنین دستور می‌دهد که به بررسی احوال اقوام گذشته و علّت انحطاط آنان بپردازند(همان،ج۵،ص۴۶۷،ح۹۲۸۵)، این است که عبرت‌پذیرند (همان،ج۷،ص۳۶،ح۱۱۸۷۴) و با افزودن تجارب ایشان به تجربه های شخصی (همان،ج۲،ص۱۸۵،ح۲۴۶۴)، خود را از مواجهه و تکرار این مسایل بیمه کنند(همان،ج۷،ص۴۲،ح۱۱۹۰۶).

از سوی دیگر، تجربه سبب ارتقای خودگردانی در افراد می شود. خودگردانی، عبارت است از فرآیند کنترل مداوم پیشروی به سوی اهداف، بررسی‌کردن پیامدها و تغییر جهت دادن تلاش‌های ناموفق (لورا ای.برک،ج۱،ص۴۱۷). اگر شخص از تجربهی کافی در امو برخوردار نباشد نمیتواند پیامدهای مختلف و نتیجهی کار خود را پیشبینی کند و علل شکست گذشتگان خود را تکرار مینماید. ارتقای خودگردانی منجر به افزایش موفّقیت در امور مربوطه می‌گردد و احتمال شکست را کاهش می‌دهد.

از این جهت که پیش از این درباره‌ی جایگاه تجربه و عبرت‌پذیری در مباحث عقل و دانش صحبت شد به همین گفتار درباره‌ی تجربه اکتفا می‌شود.

دور اندیشی و عاقبت اندیشی:

امام علی (علیه‌السّلام) درباره‌ی تعریف دور‌اندیشی چنین می‌فرمایند:

«الحَزمُ النَّظَرُ فی العَواقِبِ ، ومُشاوَرَهُ ذَوی العُقولِ؛ دور اندیشى عاقبت نگرى است و رایزنى با خردمندان» (محمدی‌ری‌شهری،ج۳،ص۵۵،ح۳۸۷۳). در حدیث دیگری در این باب، حضرت (علیه‌السّلام) از امام حسن (علیه‌السّلام) دربارهی تعریف دوراندیشی سؤال مینمایند و ایشان دور‌اندیشی را چنین تعریف می‌فرمایند:«این که منتظر رسیدن فرصت خود باشى وچون فرصت دست داد بشتابى»(همان،ص۵۶،ح۳۸۷۸).

۲ـ مشورت با دشمن:

پیش از شروع بحث مشاوره با دشمن باید مطالبی در مورد بحث فرهنگ و جایگاه فرهنگ در رفتار عمومی مطرح گردد. فرهنگ مجموعه‌ای از نحوه‌ی انجام امور، احساس و فکر‌ را مشخّص می‌کند که بین اعضای یک گروه یا جامعه مشترک است (پیر‌بادن،ص۱۰۰). فرهنگ، نگرش‌ها و رفتارها را مشخص می‌کند. البتّه ممکن است افراد به ندرت متوجّه تأثیری که فرهنگ در شیوه‌ی تفکّر، گفتار و رفتار ایشان دارد، بشوند. فرهنگ هر گروه یا جامعه‌ای را، الگوهای فکری، رفتاری و شخصیتی‌ای که اعضا از آن الگو برداری می‌کنند، ارائه و گاهی نیز، تحمیل می‌نماید. به همین خاطر، بین اعضای هر گروه یا جامعه‌ای به لحاظ رفتار و نگرش، نوعی همرنگی و همراهی وجود دارد و با شناخت نماینده‌های هر فرهنگ، تا حدّ بالایی می‌توان به طرح فرهنگی جاری در بین یک قوم خاص و نقاط آسیب پذیر آن گروه یا جامعه پی برد.

در بحث مشاوره با دشمن این سؤال مطرح می‌شود که تا چه حد می‌توان برای مشورت با دشمن و مشاوره، نصایح و راهکارهای او ارزش قایل شد. هر عاقلی این را می‌داند که دشمن به سود شخص سخن نخواهد گفت(محمدی‌ری‌شهری،ج۷،ص۱۱۱،ح۱۲۱۹۷) و از سوی دیگر، با احادیثی مواجه می شویم که حضرت علی (علیه‌السّلام)، بزرگ مرد وادی دین و سیاست، به مشورت با دشمن، توصیه میکنند. حال این سؤال مطرح می شود که مشورت با دشمن چه تأثیرات مفید و ارزشمندی را در پی‌دارد؟

به طور کلّی می‌توان ارزش و فایده‌های مشورت با دشمن را تحت دو عنوان تقسیم بندی نمود:

آشتی با دشمن:

گاهی اوقات، دشمنی‌ها به جهت سوء تفاهم‌ها، برداشت‌های اشتباه یا … است. در این شرایط بهترین چیز صحبت دو طرف است. زمانی که در چنین شرایطی به فرد مقابل احترام گذاشته شود؛ با وی مشورت شده و شخص درک کند که نظرش برای مخاطب، محترم است، پایه‌ای برای برقراری دوستی و رفع مشکلات فیما بین می‌گردد.

حضرت علی (علیه‌السّلام) در این باره می‌فرمایند:

«الاستِصلاحُ لِلأعداءِ بِحُسنِ المَقالِ و جَمیلِ الأفعالِ ، أهوَنُ مِن مُلاقاتِهِم و مُغالَبَتِهِم بِمضیضِ القِتالِ؛ به آشتى کشاندن دشمنان با زبان خوش و رفتار نیک آسان‌تر است از رویارویى با آن‌ها و چیره‌جویى بر ایشان از طریق پیکار سخت»(همان،ص۱۱۱،ح۱۲۱۹۸).

امّا این سؤال نیز مطرح می‌شود: آیا ریشه‌ی تمام دشمنی ها در سوء تفاهم‌هاست؟

حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:

«مَن کانَ نَفعُهُ فی مَضَرَّتِکَ ، لَم یَخلُ فی کُلِّ حالٍ من عَداوَتِکَ؛ هرکه سودش در زیان تو باشد، در هیچ حالى از دشمنى تو دست بردار نیست»(همان،ص۱۱۳،ح۱۲۲۰۶).

شناخت برنامهها و اهداف دشمن:

امروزه یکی از مباحث مهمّ روان‌شناسی، علم رفتارشناسی و ارتباطات است. در مشاوره با دشمن، همواره باید این نکته را در نظر داشت که تضاد در منافع، اهداف و ایدئولوژی سبب بروز خصومت و دشمنی می‌گردد. اسلام هم به مسلمانان دستور می‌فرماید که سعی کنند با سایر گروه‌ها، زندگی آرام و مسالمت آمیزی را در پیش بگیرند و با دوستی و مودّت با آنان رفتار نمایند و از سوی دیگر، می‌فرماید که نباید به دشمن پشت کرد و از او غافل شد؛(همان،ص۱۱۰،ح۱۲۱۹۲) چرا که هر لحظه غفلت ممکن است نتایج تأسّف‌باری را به همراه داشته باشد. گاهی اوقات دشمن خود را در قالب یک دوست به مسئولین نظام اسلامی نزدیک می‌نماید و نقش یک مشاور دلسوز را ایفا می‌کند و از این طریق برنامه‌های نظام و نقاط آسیب‌پذیر را شناسایی کرده و ضربه‌های اساسی به آنان وارد می‌سازد همان،ج۶،ص۵۷۱،ح۱۱۷۱۷). صفت دشمن مخفیانه عمل‌کردن است. وقتی با دشمن در امری مشورت می‌کنیم، او در جهت منافع خود از شیوههای مختلفی استفاده می‌کند تا به هر صورت که شده یا شخص را وادار به انجام کاری نماید یا از انجام کاری بازدارد به این صورت شخص می‌تواند اندیشه‌های مخفی دشمن را از نوع راهنمایی‌ای که می‌کند و اهدافی را که در جهت ضربه‌زدن به کیان اسلام دارد؛ شناسایی نماید. مثلاً دشمن در امری سعی می‌کند ایجاد رعب و وحشت نماید چرا که انجام آن عمل، قطعاً به ضرر او خواهد بود. در نتیجه با ایجاد ترس در مخاطب سعی می‌کند وی را از اقدام به آن کار برحذر دارد.

پس بر حاکم امّت اسلامی واجب است که در هر لحظه، از عملکرد و برنامه‌های دشمن آگاه باشد تا بتواند در صورت نیاز، از کیان جامعه‌ی اسلام محافظت نماید.

شناسایی از طریق فرهنگ: یک فرهنگ نه تنها با رفتارهای غالب، بلکه  با حفظ رفتارهای حذف شده با الگوهای معمول در یک جامعه‌ی معیّن، مشخّص می‌گردد. از طرف دیگر، یک ناخودآگاه قومی وجود دارد که به وسیله‌ی آن قسمتی از ناخودآگاه کلّی فرد، به وجود خواهد آمد که با اغلب اعضای فرهنگ خود مشترک است (پیر‌بادن،ص۱۴۲). در این حالت، دشمنی که با وی مشاوره میشود در حقیقت، نماینده‌ی فرهنگ فکری خویش است. شناخت ریشه‌های تفکّر دشمن، سبب آشکار شدن نقاط آسیب‌پذیر و استراتژی‌های وی می‌گردد. فرهنگ هر جامعه‌ای به صورت کلّی، در شیوه‌ی تفکّر و زاویه‌ی دید مؤثّر است و شیوه‌ی تفکّر و استدلال در انتخاب نوع برنامه و استراتژی تأثیرگذار است. 

شناسایی غیرمستقیم: این بخش را می‌توان شناخت دشمن از طریق دشمن نیز عنوان‌گذاری نمود. زمانی که بین دو نفر ارتباط کلامی برقرار می‌شود،  مفاهیم تنها از طریق کلام منتقل نمی‌شوند؛ بلکه قسمت اعظم افکار هر فرد توسّط حالات بدن، چهره و … مشخّص می‌شود که امروزه به عنوان یکی از شاخه‌های روان‌شناسی در دانشگاه‌های روز دنیا تدریس می‌شود. امّا سؤال این است که آیا شخصی که به این علم اشراف ندارد نیز می‌تواند از این خصیصه استفاده نماید؟ برای پاسخ به این سؤال باید به مبحث ادراک برگردیم. در مبحث ادراک بیان شد که بستر و زمینه‌ای که شخص با آن مواجه می‌شود اگر چه به صورت عینی درک نشود، امّا در ادراک بسیار تأثیر‌گذار است (مگدالن‌داروتیا‌درنون،ص۶۴). این در حالی‌است که اسلام در مورد انتخاب حاکم، در وهله‌ی اوّل آن را مستقیم انتخاب خدا می‌داند و در سطح بعد، افرادی را لایق این جایگاه می‌شمارد که نزدیک‌ترین افراد به حاکم اسلامی هستند. اسلام شخصی را لایق می‌داند که به زبان علم امروز، در بالاترین سطح خودآگاهی، علم، خویشتن داری، ادراک و … باشد؛ در نتیجه، حتّی اگر به علم رفتارشناسی آگاه نباشد با توجّه به توانایی‌های والایی که دارد؛ با تجربه و ادراک از محیط، تا حدّ بسیاری می‌تواند به قوانین رفتارشناسی پی ببرد. 

حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:

« اِستَشِر أعداءَکَ تَعرِف مِن رَأیِهِم مِقدارَ عَداوَتِهِمُ وَ مَواضِعَ مَقاصِدِهِم؛ با دشمنانت مشورت کن تا از رأی آنان مقدار دشمنی‌شان را بدانی و جایگاه‌شان را از اندیشه‌شان بفهمی»(تمیمی‌آمدی،ح۲۴۵۵) .

شناسایی نقاط ضعف و آسیب:

دشمن سعی می‌کند از نقاط ضعف وارد شده و ضربه بزند. هنگام صحبت و مشاوره با دشمن، وی سعی می‌کند از نقاطی وارد شود و روی زمینه‌هایی دست بگذارد که شخص مورد نظر، نتواند در آن قسمت‌ها پاسخ‌گو باشد و احساس ضعف و رخوت در وی ایجاد نماید یا روی نقاط ضعف سرپوش بگذارد (محمدی‌ ری ‌شهری، ج۸، ص۳۰۹، ح۱۴۸۰۰)؛ در صورتی که گاهی هدف از بیان نقاط ضعف، تخریب روحیه‌ی مخاطب است یا سعی  می‌کند از این نقاط در مسیر اثبات نظر خویش استفاده کند. به همین دلیل، با آشکار ساختن نقاط آسیب‌پذیر، اشکال‌ها و نقاط ضعف؛ تلاش می‌کند در مسیر اهداف خویش، همه چیز را بزرگ‌نمایی کند.

هنگامی که قصدِ سرپوش گذاشتن روی نقاط ضعف را دارد، سعی می‌کند در جهت مخالف آن وارد شود و شخص را چنان تحریک کند که بدون در نظر گرفتن جوانب امر، اصطلاحاً بی‌گدار به آب بزند و اقدام نماید. وقتی افراد دچار هیجان شوند و به شدّت تحریک گردند در بیشتر مواقع نسبت به نقاط آسیب پذیر نقشه بی‌توجّه خواهند‌شد. در چنین زمانی شخص می‌تواند مطمئن شود که قطعاً دشمن در صدد انجام کاری است که نمی‌خواهد دیگران متوجّه آن بشوند و به همین سبب برای سرپوش گذاشتن روی نقاط آسیب و جوانب موضوع مورد مشاوره، مخاطب خود را تحریک می‌کند.

کمبودها و نقاط آسیبی که دشمن می‌تواند از طریق آن‌ها وارد شود: پیش از این درباره‌ی ارزش تصوّرات قالبی صحبت کردیم و عنوان گردید که بیشتر مردم در هر جامعه ای بر اساس احساسات و منافع شخصی خویش تصمیم می‌گیرند. به همین دلیل این نوع تصوّرات که شایعه و خرافات، دو قسم از آن را تشکیل می‌دهند؛ متناسب با هر فرهنگ، در بین مردم جایگاه ویژه‌ای دارد.

این بحث از دو جهت در دشمن شناسی اهمیّت ویژه‌ای پیدا می‌کند. ۱ـ در مباحث گذشته بیان کردیم که در یک شرایط آرام، ادراک تا حدّ بالایی از درک تحوّلاتی که در این بستر آرام صورت می‌پذیرد عاجز است. دشمن با شناسایی فرهنگ مردم هر جامعه و نفوذ در آن، به نقاط آسیب نگرش و ادراک مردم پی می‌برد و با استفاده از یک بستر آرام می‌تواند با ایجاد یک تصوّر جدید در بین مردم یا تغییر این نوع تصوّرات به نفع خود درباره‌ی موضوع یا فردی خاص، احساسات عمومی را تحریک کند. در این شرایط در یک تحریک عمومی، مردم بدون اطّلاع از این جریان به سربازان دشمن در داخل مرزهای خودی تبدیل می‌شوند. زمانی که ادراک ناچار است بر سوژه‌های متعدّد و متنوّع تمرکز نماید، از درک چنین مسایلی که در یک بستر آرام در حال شکل‌گیری است غافل می‌ماند. عموماً مسئولین حکومت به جهت اشتغال به مسایل زیاد تا حرکت جریان تصوّرات، متوجّه این امر نمی‌شوند و این‌جاست که نقش مشاور پر‌رنگ می‌شود. مشاوری که تمام خصوصیّات فوق را داراست و به صورت تخصّصی در موضوع دانش و علم خود تمرکز و فعالیّت می‌کند؛ اگر باریک بین و دقیق باشد به راحتی می‌تواند به سبب حضور اجتماعی بیشتر در بین مردم از جریان‌های رایج و در حال تغییر مطّلع گردد.  2ـ موضوع مهمّ دیگر، مشاوره‌ی مستقیم با دشمن است. زمانی که حاکم، توسّط مشاورین اصلح خود از جریان‌های در حال وقوع اطّلاع داشته باشد و به مشاوره با دشمن بپردازد، به‌راحتی می‌تواند به ریشه‌ی برنامه‌های دشمن و هدفی که در ایجاد یا تغییر این تصوّرات دنبال می‌کنند، پی ببرد و نقاط آسیب‌پذیر را شناسایی نماید. پیش از این بیان کردیم کمتر شخصی است که بتواند پیام‌هایی را که از طریق کلام و رفتار قابل انتقال است، مخفی نگاه دارد. برای این نوع از شناسایی دشمن، تنها چیزی که حائز اهمیت است،علم، ادراک، دقّت و باریک بینی شخصی می‌باشد که درخواست مشاوره از دشمن می‌نماید.

شناسایی بسترها‌ی موجود: چنان‌چه پیش از این بیان شد؛ اگر محرّک‌ها طیّ مدّت زمان طولانی به طور ثابت و یکنواخت تکرار شوند؛ ممکن است مشاهده کننده به هیچ وجه نتواند به این محرّک‌ها دقّت کند، چون در این حالت شخص نمی‌تواند در مدّت طولانی به یک مورد تکراری توجّه‌کند. در یک واقعه با چندین محرّک، در بازه‌ی زمانی طولانی که محرّک‌ها از نظر شدّت با هم متفاوت هستند، شخص به محرّکی واکنش نشان می‌دهد که بیشتر از بقیّه توجّه وی را به خود معطوف کند و بدین ترتیب قادر نخواهد بود از ایجاد یا ناپدید شدن سایر محرّک‌ها اطّلاع کسب کند(مگدالن‌داروتیا درنون،ص۶۶). این یکی از شرایطی است که دشمن از آن استفاده می‌کند و در یک بستر آرام (کم بودن میزان و شدّت محرّک)، سعی می‌کند نظر جمع را به سوی محرّک دیگری جلب کرده و اهداف اصلی خود را تحقّق بخشد. گاهی ممکن است دشمن، حتّی یکی از اهداف یا برنامه‌های خود را برملا کند تا نظر طرف مقابل را کاملاً بدان معطوف سازد یا حتّی در یک مدّت کوتاه با ایجاد یک موج روانی، جهت دقّت را بر هم بزند. در این حالت، عدم تکرار محرّک (عملی که برای پیشبرد اهداف خاص صورت می‌گیرد.) در کنار عوامل فوق، بررسی تحرّکات دشمن را سخت می‌کند یا این‌که ممکن است کلا ًجهت دقّت به جوانب دیگری معطوف شود. در این حالت یکی از مواردی که در بررسی برنامه‌ها و اهداف دشمن تأثیرگذار است مشاوره با دشمن است. در این‌جا بار دیگر بحث فرهنگ مطرح شود و این‌که کلام هر کسی زاییده‌ی تفکّرات فرهنگی خویش است و افراد زیرک و مخاطب شناس قدرت تشخیص سره از ناسره را از میان کلام دشمن دارند.

نتیجه این‌که:

حضرت علی (علیه‌السّلام) مشاورین خود را به دو گروه تقسیم می‌کنند. شاخص‌های گروه اوّل، خرد، دانش، تجربه و دور‌اندیشی است. عقل، خود به دو قسمت عقل مطبوع و عقل مسموع تقسیم می‌شود. عقل مطبوع از ابتدا در نهاد بشر به ودیعه قرار گذاشته شده است؛ امّا عقل مسموع، از طریق ادراک، ایجاد یا افزایش سطوح خودآگاهی انسان، تعالی می‌یابد. خودآگاهی به انسان کمک می‌کند تا درباره‌ی واقعیّاتی که با آن مواجه شده؛ استدلال و تفکّر نماید. خودآگاهی هر انسان در مواجهه با واقعیّت و کسب علم ارتقا می‌یابد و به مرور با تکرار و گذر زمان در ضمیرناخودآگاه به صورت تجارب ذخیره می‌شود. خودآگاهی، تنها بخشی از اطّلاعاتی است که به صورت تجربه در ضمیر ناخودآگاه ثبت می‌شود. احساسات، برداشت‌های شخصی و اطّلاعاتی که از محیط، پیش از شکل گیری خودآگاهی به سیستم ادراک وارد می‌شوند نیز، به صورت تجربه ثبت می‌‌گردند. تجارب خاستگاه دوراندیشی است. هیچ شخصی هنگام اقدام به عمل، در جستجوی شکست نیست. دوراندیشی این امکان را فراهم می‌آورد که شخص با استفاده از خودآگاهی و علم خویش، تمام جوانب امر را بسنجد و سپس اقدام نماید. به این صورت، تجربه و دوراندیشی در کنار خودآگاهی تأثیر بسیاری در تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی موفّق دارد؛ به هر میزان که سطح خودآگاهی بالا باشد و تجارب شخصی و عبرت‌پذیری فرد بیشتر باشد، عاقبت‌سنجی دقیق‌تر خواهد بود و احتمال پیروزی بیشتر است.

در قسمت دوّم، مشاوره با دشمن مطرح گردید. مشاوره با دشمن از دو نظر بسیار حائز اهمیّت است. در مورد دشمنی‌هایی که منشأ منفعتی یا اعتقادی نداشته باشند، سایر مسایل را می‌شود تا حدّ بالایی با برقراری روابط دوستانه، برطرف یا کنترل نمود. در مورد نوع دوم دشمنی‌ها نیز حضرت (علیه‌السّلام) می‌فرمایند که همواره باید هوشیار باشید چرا که چنین دشمنی دست از تعدّی برنخواهد داشت و غفلت سبب خسران خواهد شد؛ از این رو، توصیه می‌فرمایند برای شناخت دشمن، آشنایی با اهداف و برنامه‌ریزی‌های آینده و برنامه‌های در دست اقدام، حتماً با دشمن مشورت نمایید. شناخت نقاط ضعف در دولت خود و دشمن از دیگر نکته‌‌‌‌های با اهمیّت است. این یک واقعیّت است که دشمن سعی می‌کند با شناخت نقاط ضعف، از طریق آن‌ها وارد شده و ضربه‌هایی اصلی و محکم را به بدنه‌ی نظام اسلامی وارد نماید. در این شکل از مبارزه به این دلیل که نیازی به لشگرکشی نخواهد بود؛ هزینه‌های کمتری را در برخواهد داشت. به همین سبب، دشمن دانا  قطعاً به عنوان اوّلین راه نفوذ و ضربه‌زدن به آن می‌اندیشد. مشاوره با دشمن این امکان را در اختیار می‌گذارد که با نقاط ضعف و آسیب‌پذیر خود آشنا شده و آن ها را مرتفع گردانیم. از سوی دیگر، تا حدّی می‌توان به نقاط ضعف و آسیب پذیر تفکّر دشمن نیز پی برد و این امر در مقابله و رفع خطر بسیار حیاتی است.

منابع:

۱.      قرآن کریم؛ ترجمه محمد مهدی فولادوند.

۲.      «نهج البلاغه»، ترجمه‌ی محمّد تقی جعفری، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ ششم، سال ۱۳۸۴.

۳.      تمیمی آمدی، عبدالواحد،«غررالحکم و دررالکلم»، ترجمه لطیف راشدی و سعید راشدی، انتشارات پیام علمدار، چاپ سوم ۱۳۹۰.

۴.      سی دی میزان الحکمه، محمدی ریشهری، تولید موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث.

۵.      محمدرضا حکیمی و دیگران، «الحیاه»، جلد ۱، ترجمه احمد آرام، انتشارات دلیل ما، چاپ هفتم، بهار۱۳۸۵.

۶.       پیر بادن، «روان شناسی شخصیت جنبه های روانی ـ اجتماعی»، ترجمه محمود ایروانی، انتشارات آفرینش، تهران، چاپ اول، مهر ۱۳۷۴.

۷.      لورا ای. برک، «روان شناسی رشد»، جلد۱، ترجمه یحیی سید محمدی، نشر ارسباران، چاپ نهم، بهار ۱۳۸۶.

۸.      مگدالن داروتیا درنون، «روان شناسی ادراک و احساس»، ترجمه علی پور مقدم، انتشارات مشعل اصفهان، چاپ سوم، ۱۳۶۷.

۹.      ناتانیل براندن،«روان شناسی حرمت نفس»، ترجمه جمال هاشمی، شرکت سهامی انتشار، تهران، چاپ اول، زمستان۱۳۷۱.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا