از رهگذر خاک سر کوی شما بود

tarbiat-1

از رهگذر خاک سر کوی شما بود        هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد

تربیت اجتماعی فاطمی                           

طاهره خالقی

سازندگی و تربیت حضرت زهرا‌(علیها‌السّلام)

درباره‌ی فاطمه‌(علیها‌السّلام) چه می‏ توان گفت؟ او را از هر بُعد و نظری که بنگریم، عظیم است. تمام زندگی زهرا‌(علیها‌السّلام) سرشار از سازندگی و تربیت است. او با انفاق و احسانش، اطعام و دعوتش، سلام و ادبش، دعا و قرآنش، راستگویی و محبّتش، انصاف و وفایش، فریادها و تبسّمش، علم و حلمش و با تمام زندگیش درس سازندگی را به ما می‌آموزد.

زهرا(علیهاالسّلام) در زمان کوتاه عمر خود آن قدر بلند زیست که اسوه‏ ی منجی انسان، صاحب الزّمان‌(عجّ‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف) گشت. او لحظه ‏ای از کار سازندگی غافل نبود، چه آن‌گاه که از او سؤال می‏ شد و چه آن‌گاه  که به عیادتش می‏ آمدند و چه آن هنگام که در مسجد علیه جور زمان و ستم خلفا می‏ شورید و چه آن دم که در خانه با فضّه و امّ‌ ایمن به سر می‏ برد. او تجلّی «اعمالی و اورادی کلها وردا واحدا و حالی فی خدمتک سرمدا» [2]  بود. او به ما آموخت که درس تربیت و سازندگی تنها در کلاس درس و بحث و جلسه ‏ی سخنرانی خلاصه نمی‏ شود که باید انس گرفت و از تمامی زندگی و همه‏ ی وجود مایه گذاشت(آقائی، ص۲۵۷) .

نخستین معلّم زن

یکی از کارها و مسئولیّت‏ هایی که او برای خود برگزید مسئولیّت رهبری و معلّمی زنان بود. وجودش برای زنان هم‌چون ابر رحمت و حضور فعّالش در جمع آنان موجب رشد و پیشرفت آن‌ها و دوری از عوامل گمراه کننده بود.

 خانه‌ی فاطمه‌(علیهاالسّلام) مدرسه‏ ای عظیم بود که در آن شاگردانی بزرگ پرورش یافتند که بعدها هر کدام به ‌نحوی باشکوه در جهان اسلام درخشیدند.

هدایت زنان

فاطمه‌(علیها‌السّلام) به زنان آموخت که شأن و رتبتشان بسی بالاتر از آن است که ملعبه‌ی دستِ ‏آلودگان باشند و به عنوان ابزاری در خدمت رونق دادن بازار شهوات قرار گیرند. به آن‌ها تفهیم کرد که بهای وجودشان بهشت است و این یک گناه نابخشودنی است که خود را ارزان بفروشند و یا در خدمت مفاسد و رسوایی‏ ها قرار گیرند.

فاطمه‌(علیها‌السّلام) برای خود این احساس مسؤولیت و تعهّد را داشت که نظام عقلی را در جامعه‌ی زنان رونق دهد؛ اندیشه‏ شان را متوجّه تربیت درست نسل و تحکیم کانون خانوادگی نماید و این روحیه را در آنان زنده سازد که صعودها و سقوط‌ها در گرو کار و تلاش آن‌هاست و آینده‌ی نیک و بد جامعه در سرمایه‏ گذاری تربیتی امروز آن‌ها.

و بدین‏سان فاطمه‌(علیها‌السّلام) یک رهبر است و یک راهنما، رهبری که معصومه است و خطاها و لغزش در کار او و در راه و روش او وجود ندارد. او رهبر زنان دیروز و امروز جامعه است(قائمی، ص۲۷۳) .

آموزش زنان

آموزش علوم: آموزش علوم به افرادی چون اسماء بنت عمیس در سطحی نسبتاً بالا وجود داشت و حتّی تفسیر قرآن و نکته‏ هایی مهم از معارف اسلامی و بعضی از مسایل شرعی و دینی روزمرّه. به آن‌ها آموزش داده می‌شد او به زنان می‏ آموخت که در امر تربیت فرزندان چه جنبه‏ هایی را مراعات کنند یا در حضور اجتماعی چه ضرورت‌هایی را در نظر گیرند، در برخورد با شوهر و همسایه و مردان و زنان مختلف، والدین و مهمان چگونه عمل کنند(قائمی، ص۲۷۴) .

آموزش تقوا و شجاعت: گاهی نیز حضرت به زنان درس جرأت و شجاعت می‏داد به‌گونه‏ ای که قادر باشند از لذّت خودخواهی‏ ها و هوشمندی‏ ها بگذرند، حق‏ گوی و حق‏ جوی باشند، اهداف عالی‌تری را در زندگی روزمرّه‌ی خود برگزینند و از هر چه که پستی و انحطاط است دوری جویند، او روح ورع و تقوا را در آنان می‏ دمید و با هشدارها و وعده و وعیدهای نشأت گرفته از قرآن، آنان را به راه صواب فرا می‌خواند(همان) .

آموزش استدلال و محاجّه: از دیگر آموزش‌های مهم حضرت زهرا‌(علیها‌السّلام) به زنان، آموزش راه و رسم دفاع از عقیده و ایمان بود. این‌که افراد، باید مسلمان باشند یک مسأله است و جمع عظیمی آن را پذیرفته و مورد رعایت قرار می‏ دهند امّا این هم نکته‌ی مهمّی است که افراد بتوانند از عقیده‌ی خود دفاع کنند و با محاجّه و استدلال، طرف مخالف را قانع سازند(قائمی، ص۲۷۵) .

به عنوان نمونه دو زن در امر دینی با هم مباحثه داشتند. کارشان از بحث به درگیری کشید. از این دو زن یکی مؤمن بود و دیگری معاند. فاطمه‌(علیها‌السّلام) دلایل درست را در اختیار زن مؤمن قرار داد تا بتواند در بحث پیروز شود و طرف مقابل را اقناع کند. هدایت فاطمه‌(علیها‌السّلام) اثر خود را گذاشت زن مؤمن در بحث خود پیروز و فوق‏العاده خوشحال شد.

آموزش همسرداری: از دیگر آموزش‌های فاطمه‌(علیها‌السّلام) به زنان، آموزش مدیریت خانواده و رعایت حقوق آن بود. در آن روزگار که مردان بر زنان استیلای کامل داشتند و زن را مثل برده‌ی خود به‌حساب می ‏آوردند، موضع‌گیری اسلام در قبال زنان و حمایت از آن‌ها این خطر را هم برای برخی از عاقلان پدید می ‏آورد که از اطاعت مشروع همسر سرباز زنند و تبعیّت لازم را نداشته باشند و این خود نیاز به اصلاح اندیشه و پیگیری داشت(همان).

فاطمه‌(علیها‌السّلام) سعی داشت ضمن آشنا کردن زنان با حقوق خود و همسر و فرزندان، پاره ‏ای از اندیشه‏ های افراطی یا تفریطی را در آنان تعدیل کند؛ نه آن‌چنان که زنان، تسلیم باشند و در همه‌ی امور اطاعت کنند حتّی در گناه، و نه آن‌چنان عاصی و نافرمان که حقوق شوهر را نادیده گیرند. زیرا اصولاً در هر انقلاب فکری که در جامعه ‏ای پدید می‌آید، افراد خیلی زود به افراط و تفریط کشانده می ‏شوند.

او هم‌چنان دفاع از حقّ شوهر را ضروری دانست، به ویژه که در همسر حقّانیتی راجع به مسأله‏‌ای باشد. عدم اطاعت از فرمان به حقّ شوهر را نوعی قبول لعنت خدا و فرشتگان معرفی فرمود و تسلیم زن به شوهر در گناه، (مثل روابط جنسی با شوهر مست) را بر اساس سخن پیامبر، خریداری لعنت‏ ها به تعداد ستارگان آسمان دانست. لذا در آن زمان وجود کسی که بتواند این حدّ و مرزها را برای زنان معیّن و به آن‌ها تفهیم کند، بسیار ضروری بود(همان، ص۲۷۶) .

۵.آموزش صبر و حوصله: فاطمه(علیها‌السّلام) نه تنها از فراگرفتن دانش خسته نمی‏شد بلکه در یاد دادن مطالب به دیگران نیز از پشتکار و حوصله‌ی فراوانی برخوردار بود که این نکته برای همه‌ی معلّمان به‌خصوص خواهران معلّم باید الگو باشد.

او در برخورد با زنانی که برای کسب دانش و اطّلاع نزد او می‏آمدند، صبر و حوصله‌ی بسیاری از خود نشان می‏ داد، از کثرت سؤال و پاسخ خسته می‏ شد ولی به روی خود نمی ‏آورد و می‏ کوشید کسی را شرمنده نسازد.

 به نمونه‌ی زیر از این برخورد فاطمه‌(علیها‌السّلام) توجه کنید:

روزی زنی نزد فاطمه‌(علیها‌السّلام) آمد و گفت مادری پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهی کرده و مرا فرستاده تا از شما مسأله ‏اش را بپرسم. زهرا‌(علیها‌السّلام) سؤال او را پاسخ فرمود. زن برای بار دوم و سوم آمد و مسأله را پرسید و پاسخ شنید.

این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار فاطمه‌ی زهرا‌(علیها‌السّلام) سؤال وی را پاسخ می‌داد. زن از رفت و آمدهای پی‏درپی شرمگین شد و گفت دیگر شما را به زحمت نمی ‏اندازم. فاطمه‌(علیها‌السّلام) فرمود: باز هم بیا و سؤال هایت را بپرس تو هر قدر سؤال کنی من ناراحت نمی‏ شوم. زیرا از پدرم رسول خدا‌(صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) شنیدم که فرمود: روز قیامت علمای شیعیان ما محشور می‏شوند و به آن‌ها به اندازه‌ی دانششان خلعت‌های گران‌بها عطا می‏ گردد و اندازه‌ی پاداش به نسبت میزان تلاشی است که برای ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده ‏اند(دشتی، ص۲۲۴) .

ثمره‌ی تلاش و تربیت

فاطمه‌(علیها‌السّلام) کوششی فوق‏ لعاده برای تربیت و هدایت زنان داشت و ثمره‌ی تربیت او از یکسو فرزندان او هستند که شرح و معرّفی حالات هر یک از آن‌ها دفتری جداگانه می‌طلبد و از سوی دیگر ده‏ ها زن که هر کدام در دوران حیات خود هم‌چون آفتابی در آسمان اسلام درخشیدند و در عصر خود هادی و راهنمای دیگران بودند که برای نمونه از سه زن به نام‌‌های فضّه، امّ‌ایمن و اسماء سخن می‌گوییم و تربیت فاطمی را از آینه‌ی وجود آنان می‌نگریم.

 

۱.فضّه

فضّه از شاگردان فاطمه‌(علیهاالسّلام) است و پرورش یافته‌ در خانه‌ی او و خادمه‌ی اوست. او ظاهراً از اسرای جنگی است که رسول‌خدا(صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) او را به فاطمه(علیهاالسّلام) بخشیده بود. گویند او دختر پادشاه هند بود و به علوم غریبه از جمله علم کیمیا یا اکسیر اطّلاعی داشت (قائمی، ص۲۷۹) . او که از ظلم و ستم اربابان، داستان‏ ها شنیده بود و بارها خود کنیزکان را از زیر مشت و لگد اربابان، نیمه جان بیرون کشیده بود، چه بسا در دل آرزوی مرگ می‏ کرد. امّا با آمدن به خانه‌ی فاطمه‌(علیهاالسّلام) ذهنیّت‌هایش درهم شکست.

تقسیم کار

در روایت آمده است که سلمان،رضوان الله علیه، فرمود: فاطمه‌(علیهاالسّلام) نشسته بود و با آسیابی که در کنارش بود، جو آرد می‏ کرد، و این در حالی بود که از دسته‏ ی آسیاب خون سرازیر بود و حسین‌‏(علیه‌السّلام) هم از گرسنگی ناله می‏کرد. عرض کردم: ای دختر رسول‏‌خدا، با وجود فضّه، چرا دست‌هایت مجروح شده است؟ فرمود:

رسول‏الله‌(صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) به من سفارش نموده که یک روز انجام کار خانه با او باشد و یک روز از آن من. و دیروز نوبت او بود…(سعادت پرور، ص۱۵۹).

این اوّلین بار بود که فضّه انصاف را تجربه می‏ کرد.

او بر سر سفره‏ی آنان می ‏نشست و از غذای آنان می‏ خورد. بارها با ناله ‏های شبانه ‏ی زهرا‌(علیهاالسّلام) از خواب بیدار می ‏شد. دیری نپایید که از نفس گرم زهرا‌(علیهاالسّلام) او هم برمی‌خاست و وضو می‏ ساخت و در گوشه ‏ای به عبادت می ‏نشست. او درس ‏های بلند معارف و انسانیّت را از زهرا‌(علیهاالسّلام) آموخت و در خانه‏ ی او درس انفاق، ایثار و از خود گذشتگی گرفت(آقائی، ص۲۶۰) .

ابو القاسم قشیری حکایت می ‏کند که فضّه را در راه مکه ملاقات نمودم و هر چه با وی گفتگو کردم، جز با آیه‏ ی قرآن جواب نشنیدم، تا اینکه سرانجام با فرزندان او ملاقات کردم و از آنان پرسیدم که این زن کیست؟ گفتند: این مادر ما، کنیز زهرا‌(علیهاالسّلام) است، که بیست سال است با هیچ کس جز با قرآن سخن نگفته است(سعادت پرور، ص۱۵۹) .

فضّه می ‏دید زهرا(علیها‌السّلام) حتّی آن‌جا که مشغول آسیاب کردن است، زیر لب آیات قرآن را زمزمه می‏ کند. همین بود که از زهرا‌(علیها‌السّلام) انس با قرآن را آموخت تا آن‌جا که تا پایان عمر به غیر از قرآن سخن نمی‏ گفت. (آقائی، ص۲۶۰)

فضّه، این کنیز و دست پرورده‏ی زهرا (علیها‌السّلام)، این عالمه‏ ی حافظ قرآن و ایثارگر و با‌‌وفا، در همه حال مدافع حریم ولایت و اهل‏بیت عصمت و طهارت بود.

آن گاه که عمر بر در خانه‏ ی علی‌(علیه‌السّلام)‏ فریاد می ‏زد و او را به بیعت می‏ خواند، نخستین کسی که بر در خانه آمد و صدا به دفاع از علی‌(علیه‏السّلام) بلند کرد و با عمر احتجاج کرد، فضّه بود. آن گاه که زهرا‌(علیها‌السّلام) را زخمی به گوشه ای انداختند، کسی که مونس و همدم او بود، فضّه بود.

آن‌گاه که در شب دیجور، زمانی که فریادها در سینه‏ ها گم شده بود و مردان از پای فتاده بودند، آن که مردانه بار سنگین تبلیغ دعوت به اهل‏ بیت(علیه‏م السّلام) و رسوایی خلفا را بر دوش می‏ کشید، فضّه بود(آقائی، ص۲۶۸-۲۷۳).

امّ ‏ایمن

او پرستار مهربان و هشیار محمد(صَلّی‌الله‌عَلَیه‌وَ‌آلِه) ، آزاده ‏ی پیشگامِ مهاجر، امینِ وارث دو شهید مجاهد، این محدّثه‏ ی بهشتی، مدافع رسول‌نبی‌(صَلّی‌الله‌عَلَیه‌وَ‌آلِه)؛ این همدم با ‌وفای زهرا‌(علیها‌السّلام)، دخت نبی و مدافع همیشه‏ ی فاطمه، زوج وصی است. او اگر چه شیفته و محبّ رسول(صَلّی‌الله‌عَلَیه‌وَ‌آلِه) بود و رسول‌(صَلّی‌الله‌عَلَیه‌وَ‌آلِه) او را مادر خود و باقیمانده‏ ی اهل‏ بیت(علیهم السّلام) می‏ خواند و به دیدارش می‏ رفت و همواره بزرگش می‏ داشت و لبخند بر لبانش می‏آورد، امّا این ها به تنهایی کافی نیست، که این همه نیمی از راه است و نیم دیگر راه را باید با ولای اهل‏ بیت(علیهم السّلام)  رفت. که به شهادت قرآن در روز غدیر، دین مرضیّ خدا، دین همراه ولایت است و اکمال و اتمام دین به همین است و آن چه مانع از گمراهی است، بودن این هر دو با هم است و آن چه باعث هدایت است، تمسّک و چنگ زدن به این هر دو است و این دو تا قیامت با هم‏اند و هرگز از هم جدا نمی ‏شوند. از این رو امّ ‏ایمن اگر چه آزاده بود، اما به خاطر آن همه سفارش ‏هایی که رسول‌(صَلّی‌الله‌عَلَیه‌وَ‌آلِه) در حقّ زهرا‌(علیها‌السّلام) داشت، خود به خدمت زهرا‌(علیها‌السّلام) درآمد تا به کمالی رسد. او انصاف و ایثار را در این خانه تجربه کرد و در نهایت، عشق و ولاء را از زهرا‌(علیها‌السّلام) آموخت و از جام ولای او نوشید و هر چه یافت از همین یافت.

از رهگذر خاک سر کوی شما بود        هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد

او درس بلند بیداری و حمایت از ولی زمانه را از زهرا‌(علیها‌السّلام) آموخت.

آن‌گاه که علی (علیه‌السّلام) را برای بیعت به مسجد کشاندند، آن که در مسجد در برابر همه فریاد اعتراض سر داد و بی پروا خلفا را اهل نفاق خواند، امّ ‏ایمن بود.

چه آن‌گاه که فدک را غصب کردند، آن که در برابر استبداد خلفا ایستاد و مردانه علیه آنان شهادت داد، ام ‏ایمن بود.

آن‌گاه که همه، زهرا‌(علیها‌السّلام) را تنها گذاشته بودند، آن که همدم باوفای زهرا‌(علیها‌السّلام) بود و تا واپسین دم بر بالینش نشست، امّ ‏ایمن بود.

آن‌گاه که هیچ کس را بی اذن زهرا (علیها‌السّلام) اجازه‏ی حضور در تشییع نبود، آن که با خواست زهرا‌(علیها‌السّلام) حضور داشت، امّ ‏ایمن بود.

آن‌گاه که زهرا‌(علیها‌السّلام) از دنیا چشم بربست، آن که از فراق او و هم برای اعتراض به خلفا و رساندن پیام مظلومیّت علی‌(علیه‌السّلام) و زهر‌ا(علیها‌السّلام) از مدینه هجرت کرد، امّ ‏ایمن بود.

او آن قدر بر فراق یار و مظلومیّت او سوخت که بیش از چند صباحی دوام نیاورد و خیلی زود به معشوق پیوست و از تنهایی درآمد، سلام و رضوان خدا بر او باد(آقائی، ص۳۲۰-۳۲۷) .

اسماء

اسماء دست پرورده ‏ی دیگر فاطمه‌(علیها‌السّلام) است که همسر ابوبکر بود، او طبعاً در جریان امور و وقایعی که در دستگاه خلافت می‏ گذشت قرار داشت. اسماء مَحرم راز فاطمه(علیها‌السّلام) بود، او همان کسی است که در شست‌و‌شوی فاطمه(علیهاالسّلام) پس از مرگ بنا به وصیّتش حضور داشت و به علی کمک می ‏کرد. فاطمه (علیها‌السّلام) درباره‌ی او بسیار وقت می‌گذاشت و چه بسیارند نکته‏ هایی که او از محضر فاطمه(علیها‌السّلام) کسب کرد و بعدها در زندگی از آن بهره گرفت(قائمی، ص۲۷۷) .

اسماء هم سرگذشت و فضایلی شنیدنی دارد.  او مهاجری عالمه، محدّثه ‏ای بهشتی، همسر و مادر دو شهید، بسیارعاقل و مدیر، هوشیار و نجیب بود. او مطیع و محرم رسول‌‌(صَلّی‌الله‌عَلَیه‌وَ‌آلِه)، مأنوس و همراه زهرا‌(علیها‌السّلام)، یار و مدافع علی‌(علیه‌السّلام)‏ بود.

او به امر رسول (صَلّی‌الله‌عَلَیه‌وآله) مهاجرت کرد و رسول‌(صَلّی‌الله‌عَلَیه‌وَ‌آلِه) در خلوت، خبر شهادت حسین‌(علیه‌السّلام) را به او داد. همو بود که در واپسین لحظات بر بالین زهرا‌(علیها‌السّلام) بود و در دوران بیماریش همدم او بود و باز همو بود که لبخند بر لب‏ های زهرا‌(علیها‌السّلام) آورد، پس از آن که مدّت‏ ها از لبانش رخت بربسته بود. او در جریان فدک شاهد زهرا(علیهاالسّلام) بود و علیه شوی خود، ابوبکر، شهادت داد و آن گاه که پس از فوت زهرا‌(علیها‌السّلام) ، عایشه می‏ خواست به درون خانه بیاید به او اجازه نداد و در جواب اعتراض ابوبکر گفت: زهرا (علیها‌السّلام) خود این گونه خواسته بود.

او همواره مدافع و یار علی‌(علیه‌السّلام). چه آن گاه که در خانه‏ی او بود و چه وقتی که در خانه‏ ی دشمن او.

آن گاه که در خانه‏ ی ابوبکر بود، در جریان فدک به نفع زهرا‌(علیها‌السّلام) و علی‌(علیه‌السّلام) شهادت داد و فرزندش محمد را دشمن پدر، ابوبکر، و محبّ علی‌(علیه‌السّلام) پروراند تا آن جا که به علی‌(علیه‌السّلام) می‏ گفت: شهادت می ‏دهم که تو امام بر حقّی و پدرم در آتش است.

آن گاه که در خانه‏ ی علی‌(علیه‌السّلام) بود، احادیث و فضایل او را نشر می‏ داد و از او فرزندی آورد به نام عون که در کربلا در رکاب امام حسین‌(علیه‌السّلام) به شهادت رسید. درحالی که از قبل هم فرزند دیگرش، محمّد در حمایت از علی‌(علیه‌السّلام) به شهادت رسیده بود(آقائی، ص۲۷۳–۲۷۷) .

هم‌چنین در جریان توطئه‏ ی خلفا برای کشتن علی‌(علیه‌السّلام) که در خانه ابوبکر صورت گرفته بود، اسماء خبر آن را دریافت و به علی(علیه‌السّلام) خبر داد. قرار بر این بود که خالد بن ولید (اباسلیمان) در مسجد در کنار علی بنشیند و به‌محض خاتمه یافتن نماز، ابوبکر، علی را بکشد. اسماء از این جریان شدیداً بیمناک شد و جرأت نکرد که خبر آن را مستقیماً به علی برساند.

کنیز خود را دستور داد که به نزد علی برو و قرائت صحیح و تفسیر این آیه را از جانب من از علی بپرس و پاسخ بیاور آن آیه این بود: وَ جاء رَجُلْ مِنْ اَقْصَی المدینَهِ یَسْعی، قال یا مُوسی اِنّ الْمَلذَء یَأتَمِروُنَ بِکَ لِیَقْتلُوکَ، فَاخْرُجْ اِنّی لَکَ مِنَ الناصِحینَ (ترجمه: مردی از نقطه دور دست دوان دوان آمد و گفت ای موسی مردم در این تصمیم و اراده‏اند که ترا بکشند، زود بیرون رو من از نصیحت کنندگان و خیرخواهان توأم).

کنیز آیه را به علی رسانید و علی که قضیّه را دریافت پیام داد اِنَّ الله یُحُولَ بَیْنَ المرء و قلبهِ (مطمئناً خداوند بین من و آن ها را حائل خواهد شد) و بر این اساس خاطر اسماء را آسوده کرد (قائمی، ص۲۷۸) .

نتیجه:

یکی از راه های شناخت فاطمه‌(علیها‌السّلام) شناخت دست پروردگان فاطمه‌(علیها‌السّلام) است، تجلّیات آنان خود حکایت دارد از شأن و عظمت فاطمه (علیها‌السّلام) چه بسیارند زنانی که رشد اسلامی و اجتماعی خود را مرهون فاطمه (علیها‌السّلام) بوده ‏اند و حتّی بر اثر رهنمودهای او شرایط خانواده و همسر را تغییر داده‏ اند.

منابع

*قرآن کریم

*نهج البلاغه

۱.آقائی، مسعود،چشمه در بستر،قم،موسسه فرهنگی انتشاراتی حضور،چاپ اول،زمستان۱۳۷۴.

۲.دشتی،محمد،نهج الحیاه (فرهنگ سخنان فاطمه(علیها‌السّلام))، قم: مؤسّسه‌ی‌تحقیقاتی امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام)، چاپ دوّم،آبان۱۳۷۲.

۳.سعادت پرور، علی،جلوه نور(پرتوی از فضائل معنوی فاطمه زهرا(علیها السّلام))،تهران،انتشارات احیاءکتاب،چاپ پنجم،۱۳۸۸.

۴.قائمی، علی،در مکتب فاطمه(علیها السّلام)،تهران،انتشارات امیری،چاپ سوم،خرداد۱۳۷۳.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا