آهسته پیش میرفت. با این که بارها و بارها به این کاخ آمده بود گویی برای اوّلین بار بود که به آن قدم نهاده. همه چیز شکل غریبی داشت. ستون ها، دیوارها، مشعل ها، نگهبانان و ندیمه ها همه چیز از همیشه وهم انگیزتر مینمود. صدای خندهی” آنیسا” که در تالار پیچید رعشهای در پیکرش احساس کرد؛ امّا بلافاصله با خود گفت: آرام باش با این وضع به زودی راز تو بر ملا خواهد شد. آنیسا شادمان از تخت برخاسته و به سویش آمد: آه “صیانه” نمیدانی چقدر از دیدنت مسرورم، دیگر از آمدنت نا امید شده بودم، مگر نمیدانی من کار دیگر مشاطه گان کاخ را نمیپسندم؟ عجله کن، چرا ایستادهای؟ تا آغاز جشن زمانی نمانده. صیانه قدری آرام گرفت و کرنش کرد و به کارش مشغول شد؛ اما هنوز لرزشی غریب وجودش را می لرزاند؛ او آینهای به دست آنیسا تنها فرزند “رامسیس” فرعون مصر سپرد و خود مشغول آرایش موهای وی شد. آنیسا در آینه به مهارت دست های “صیانهی مشاطه” آرایشگرِ مخصوصِِ خود چشم دوخته پرسید: راستی این همه مدّت کجا بودی؟ ناگهان پشت صیانه لرزید و شانه از دستش به زمین افتاد؛ چه باید میگفت؟ اگر آنیسا میدانست که همسرش حزقیل به جرم ایمان به خدای موسی با فرمان فرعون به دار آویخته شده ؛ چه بر سر او و پسر نوزاد و دختران شیرین زبانش میآمد؟ اگر میفهمیدند او نیز چون همسرش به خدای موسی ایمان آورده… صیانه هراسان خم شد و شانه را برداشت و زیر لب نجوا کرد: “بسم الله”. آنیسا که از لرزش دستهای صیانه و آن همه هراس پنهان در چشمهایش تعجب کرده بود، پرسید: گفتی بسم الله منظورت از “پروردگار” پدرم فرعون است؟ صیانه بدن قطعه قطعهی همسرش حزقیل را در نظر آورد امّا برخود نهیبزد و محکم ایستاد و پاسخ داد: نه منظورم خدای خودم و شما و فرعون بزرگ و همهی جهانیان است. آنیسا از جا برخاست و به سویش یورش برد و غرید: چه میگویی؟ من باید این سخنان را به اطّلاع پدرم رامسیس، خدای خدایان برسانم. او باید بداند با چه اعتقادی به این کاخ قدم میگذاری و در حالی که انعکاس فریادش در کاخ پیچیده بود از تالار بیرون رفت. صیانه پریشان بود؛ روز هایی را به خاطر آوردکه آنیسا بی حال و رنجور با پاهایی بی حرکت درآغوش آسیه آرمیده بود؛ پزشکان از او نا امید شده بودند و منجّمان گفته بودند تنها از برکت وجود انسانی که از نیل بیرون خواهد آمد سلامت خود را باز خواهد یافت و او به برکت موسی و به لطف خدای موسی شفا یافته بود. فریاد هولناک فرعون که در سرسرا پیچید صیانه به خود آمد: چه کسی او را به این قصر راه داده؟ او همسر همان نجارلجوجی است که حاضر نشد دست از ایمان به خدای موسی بردارد و با ساحران همین چند روز پیش به دار آویختیمشان. فرعون وارد تالار شد و با چشمانی که از خشم خون گرفته بود پرسید: صیانهیمشاطّه بگو بدانم آیا به خدایىِ من اعتراف ندارى؟صیانه به خود می لرزید امّا مشت هایش را در هم فشرد و گفت: هرگز! من از خداى حقیقى دست نمىکشم و شما را پرستش نمىکنم.
فریاد غضب آلود فرعون در سر صیانه پیچید: خانواده اش را به این جا آورید. شعله های آتش، تنور بزرگ و مسی را گداخته بود؛ به سفارش فرعون تنور را مهیّا کردند تا مخالفان را در آن بسوزانند.
ساعتی بعد دختران صیانه خود را در آغوش مادر انداختند اما بلافاصله جلادان فرعون بیرحمانه آن ها را جدا ساخته و یک به یک به دامان آتش سپردند. صیانه هنوز مویه کنان و موی کنان، پسر نوزادش را بیمناک به سینه میفشرد فرعون پیروزمندانه خندید و گفت: اگر از موسى تبرّى نجویى و به خدایى من اقرار نکنى کودک خردسالت را نیز میان آتش مىاندازم! و صیانه در دل نالید: پروردگارا نگذار عواطف مادری اعتقادم را سست سازد. کودک را از آغوش صیانه بیرون کشیدند و به سوی آتش بردند. صیانه با خود اندیشید خداوندا ! نکند برای حفظ جان فرزندانم باید دست از ایمانم برمیداشتم؟ ناگاه از سوی نوزادش صدایی در گوشش پیچید: اِصْبِرِی یا اُمّاه! اِنَّکِ عَلَی الْحَقِّ؛ مادرم صبر کن تو بر حق هستی.
رسول خدا در شب معراج شمیمی عطر آگین استشمام فرمودند چون علت را از جبرئیل جویا شدند به ایشان پاسخ داد؛ این شمیم روح افزا از خاکستر زنی است که خود و فرزندانش را بر سر ایمان و اعتقاد قربان کرد و به استقبال شعله های گدازان آتش رفت او صیانهی مشّاطه بود، همسر حزقیل، مؤمن آل فرعون که هر دو ولایت خدا را بر ولایت طاغوت برگزیدند. (ر.ک. منهاج الدموع، ص۹۳)
×××××××××××
پاسی از نیمه شب گذشته بود که چراغ های تالار یک باره خاموش شد. با خود اندیشیدیم کار به پایان رسیده اما غریو غرور آفرینی در گوشم طنین انداخت؛ تصویر شهدای گوشه و کنار جهان با پرچم های بر افراشته شان یکی پس از دیگری از برابر چشم ما می گذشت حاضران با چشمانی اشکبار به تصاویر خیره شده بودند که ناگاه نام دختران فرهیخته ی شهیدان محمدباقر حکیم، شیخ راغب حرب، مادر شهید عماد مغنیه، دختر شهید سیدعباس موسوی، مادران پنج و سه شهید فلسطینی ، فرزندان شهید کاظمی و بلخی افغان، فرزندان شهید عارف حسینی از پاکستان، همسر شهید توپچی اوغلو از ترکیه، همسر شهید عبدالله دهدو امام جماعت مسجد مسلمانان بلژیک، خانواده های اسرای فلسطینی و خانواده های زندانیان سیاسی تونسی را فراخواندند. اینان به نمایندگی از بانوان یمنی، بحرینی، فلسطینی ، لیبیایی، مصری ، آمریکایی، عراقی، افغان و یا… همه ی زنان بیدار و بیدارگر تاریخ تحسین شدند. بانوانی که از الگو هایی چون فاطمه و زینب علیهما السلام و مریم وآسیه و صیانه و حنه و راحیل و یوکابد و کلثوم و الیزابت و دیگر اسوههای نیک کردار قرآنی در برابر فرعونیان زمان غریو آزادی خواهی و سازش ناپذیر ی سر دادند. به راستی رهبر فرزانه ی انقلاب زیبا ترسیم می کنند این همه استواری و ایستادگی را: «عظمت زنانه یعنی این! یعنی مخلوطی از شور و عاطفه ی انسانی که در هیچ مردی نمیتوان این عاطفه ی شورانگیز را سراغ داشت. همراه با متانت شخصیت و استواری روحی او که همه ی حوادث بزرگ را در خود هضم می کند و بر روی آتش های گداخته شجاعانه قدم میگذارد و عبور میکند؛ این همان تربیت اسلامیاست این همان دامان پاک و مطهّر و نورانی فاطمه ی زهرا سلام الله علیهاست».
امّا این پایان کار نیست؛ آغازی است بر رسالتی سترگ که امام خامنه ای بر دوش تک تک این ۱۲۰۰ بانوی برگزیده از خیل بانوان بیدار و بیدارگر سراسر جهان نهادهاند و آن ابلاغ پیام اسلام و انقلاب اسلامی است به همهی زنان جهان : « امروز اگر شما بانوى نخبهى اسلامى تلاش کنید که این هویت را به زن مسلمان برگردانید، بزرگترین خدمت را به امّت اسلامى و به بیدارى اسلامى و به عزّت و کرامت اسلامى کردید. این اجتماع میتواند گام بلند و مؤثّرى در این راه باشد» حتّی اگر همه ی مستکبران عالم دست به دست هم داده وبه میدان آیند «امروز قدرتهاى زورگوى عالم به این نتیجه رسیدهاند که باید همهى توان خودشان را صرف کنند، شاید بتوانند ضربهاى، خدشهاى بر جمهورى اسلامى وارد کنند. یعنى شیطان همهى نیروهاى خود را متمرکز میکند براى مقابلهى با این حرکت عظیمى که وجود جمهورى اسلامى و بقاء جمهورى اسلامى و پیشرفت جمهورى اسلامى در دنیا به وجود آورده است».
این نخبگان استوار مسلمان آمده اند مهیا شوند تا هم در نقش رهبری و پرچمداری عرصه های مقاومت نقش آفرینی کنند هم در الگو سازی برای دیگران. این بانوان آماده اند در همین حال در لباس رهبران جهاد خاموش (جهاد در خانه و تربیت نیروهای جهادی) رایت بر کف گیرند. اینان می دانند بیداری اسلامی، از نعمتها و وعدههای صادق الهی و حقیقتی گران بهاست که حضورگسترده آحاد مردم از زن و مرد در میدان عمل و صحنه مبارزه و جهاد، اسلام خواهی، استکبار و استبداد ستیزی، نفی صهیونیسم، عدالت طلبی، استقلال طلبی، رعایت کرامت انسانی، آزادی خواهی، نفی اختلافات قومی، مذهبی و نژادی، از مهمترین مولفهها و مشخصههای اصلی این جنبش به شمارمی آید.
رهبر معظم انقلاب می فرمایند: «توجه کنید که غرب و در رأس آنها آمریکا و صهیونیسم با همهى وجود به میدان آمدهاند و بیشتر به میدان خواهند آمد تا بتوانند این حرکت را مهار کنند و بر این امواج سوار بشوند؛ ملّتها باید بیدار باشند.» فرعونیان و مستکبران زمان همیشه برای ایجاد سلطه ی بیشتر رعب انگیزی نموده و مستضعفان را به ضعف و هراس واداشته اند؛ امّا باید بدانند اینک عصر اسلام و معنویت و آغاز دوران جدیدی است که در آن توجّه به خدا، مکتب وحی و استمداد از قدرت لایزال الهی مشهود است؛ اعتماد و اتکال به خداوند و حفظ وحدت، ضامن تداوم جنبش بیداری اسلامی است و ندای نوید بخش قرآن بر این امر تأکید دارد که واعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا «جوانان دنیاى اسلام – چه زنان، چه مردان و نخبگان دنیاى اسلام و بخصوص کشورهایى که انقلاب کردند – باید بدانند که اگر در صحنه بایستند و مقاومت کنند، پیروزى آن ها بر همهى ساز و برگ استکبار قطعى است. همهى ابزارهاى اقتدار قدرتهاى استکبارى در مقابل حضور مردم، در مقابل ایمان ملّت ها کند است، ناکارآمد است. پول دارند، سلاح دارند، بمب اتم دارند، ارتشهاى مجّهز دارند، وسایل دیپلماسى دارند، امّا همهى این ها در مقابل ایمان ملّت ها ناکارآمد است. مراقب باشید که این ایمان از دست نرود؛ با ایجاد اختلاف، با سرگرم کردن و مشغول کردن، جوان ها را یک جور، پیرها را یک جور، مذهبىها را یک جور، غیر مذهبىها را یک جور».
همان گونه که اسوه های اسلامی و قرآنی به زنان بیدار مسلمان آموختند خانواده اصلیترین نهاد اجتماعی برای تربیت نسل پیش روست که جامعهی سالم اسلامی را محقّق میسازد. از ظرفیتهای بارز خانواده اسلامی انتقال شاخصهایی چون شهادت و شهامت مسئولیت پذیری و ارتقا امنیت فردی و اجتماعی است، از این رو اقتدار خانوادهی مسلمان و ارتقاء نقش تربیتی زنان در این حوزه از جدّی ترین مطالبات زنان است. علی رغم این که بوق و کرنای غرب در دفاع از آزادی و حقوق زنان گوش فلک را کر نموده زن مسلمان میداند باید آن چنان زندگی کند که اعتقادات و سبک زندگی ایمانیاش اقتضا مینماید و او بر این باوراست که توجّه به ارزشهای اسلامی نه تنها مانعی برای حضور فعّال و مؤثر آنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی نخواهد بود، بلکه بستر لازم را برای رشد و ارتقای آنان فراهم خواهدساخت. به بیان امام خامنه ای «زن مسلمان ایرانی، موجودی سرافراز و عزتمند است» و اگر چه دشمنان هزاران دسیسهى تبلیغى و بمباران خبرى برای واژگون جلوه دادن این واقعیت به کار گیرند؛ به اعتقاد رهبر انقلاب «مؤمنترین و انقلابىترین زنان ما، زنان تحصیلکردهى ما هستند. امروز زنان ما، زنان تحصیلکردهى ما، زنان جوان ما در پیچیدهترین آزمایشگاه ها و مراکز علمىِ تجربى و انسانى حضور دارند و فعالند. فعالترین زنان ما در زمینهى سیاسى، در زمینهى علمى، در زمینهى مدیریت هاى اجتماعى، زنان مؤمن و انقلابى ما هستند؛ داراى تحصیلات خوب، داراى اندیشهى عمیق».
جو پر هیاهوی اسلام هراسی و ارائهی تصویر غیرواقعی و مخدوش از دین وجنبش اسلامی که سیاستگزاران وغول های رسانه ای به راه انداختهاند بانوان بیدار مسلمان را نفریفته و هیبت و هیمنه ی مستکبران که با بزرگنمایی توان و قدرت پوشالی صهیونیسم بین المللی و نهادهای همسو به منظور مرعوب ساختن افکار عمومی جهان اسلام به راه انداخته اند را با هوشیاری و تدبیر خنثی می سازند.
ما نیز با آنان و با دختر شهید شیخ راغب حرب هم نوا میشویم که خطاب به امام خامنهای گفت: آقای ما! سلامی گرم از تمامی زنان و مردان و کودکان خانواده ی شیخ شهید (راغب حرب) و سلام بیعت کنندگان مطیع امرتان، به شما. شیخ شهیدان به امام خمینی گفته بود: «آقای من! اگر دریا را درنوردید، ما نیز با شما درمینوردیم!». و ما اکنون به شما میگوییم: «آقای ما! به خدا اگر دریا را درنوردید ما نیز با شما در مینوردیم».
مدیر مسؤول