افق‌های روشن

ofog

دوره‌های کوتاه مدّت تبلیغی در مدرسه‌ی علمیه نرجس(س)

تبلیغ دین مهم‌ترین رسالت حوزه‌های علمیه است که بخشی از این رسالت با تربیت طلاب و مبلّغان عالم و فرهیخته محقّق می‌شود.

در این راستا مؤسّسه‌ی علمی- تحقیقی مکتب نرجس از دیرباز تلاش‌های فراوانی در آموزش و پرورش طلاب خواهر داشته و توانسته مبلّغان بسیاری را در دامان خود پرورش دهد به گونه‌ای که عموم آنان اکنون در زمینه‌های مختلف تبلیغی فعّالیّت می‌کنند. در حال حاضر این فعّالیّت‌های تبلیغی تنها به شهر مشهد و شهرهای ایران محدود نمی‌شود، بلکه دامنه‌ی تبلیغ فرامنطقه‌ای را در کارنامه‌ی خود به جا گذاشته است.

رویکرد جدید و نوآوری تبلیغی در این مؤسّسه بدین‌گونه است که گروه‌ها و فعّالان فرهنگی اعم از طلبه‌ها، دانشجویان، فعّالان قرآنی و… را از مناطق محروم ایران جذب نموده و به تقویت بنیه‌ی علمی آنان و ارائه‌ی جدیدترین شیوه‌های تبلیغی و مهارتی به آنان می‌پردازد. تا حضور اقشار مذکور در قالب دوره‌های کوتاه مدّت تبلیغی، بهره‌مندی از اساتید مجرّب در زمینه‌های مختلف علوم دینی و همچنین زیارت معنوی امام رضا† مصداقی بر این آیه باشد که: «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَآفَّهً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَهٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَهٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» (توبه/۱۲۲)؛ شایسته نیست مؤمنان همگى [براى جهاد] کوچ کنند پس چرا از هر فرقه‏اى از آنان دسته‏اى کوچ نمى‏کنند تا [دسته‏اى بمانند و] در دین آگاهى پیدا کنند و قوم خود را وقتى به سوى آنان بازگشتند، بیم دهند. باشد که آنان [از کیفر الهى] بترسند.

آن‌چه در ادامه می‌خوانیم گفتگویی است با سرکار خانم مرادی[*] در خصوص علت تشکیل دوره‌های کوتاه مدّت تبلیغی و حضور طلبه‌ها و فعّالان فرهنگی جنوب استان کرمان در مدرسه‌ی علمیه‌ی نرجس. ایشان از نحوه‌ی آشنایی خود با منطقه‌ی جنوب کرمان و اهالی آن چنین می‌گوید:

«به عنوان عضوی از گروه‌های جهادی با این منطقه آشنا شدم. نحوه‌ی فعّالیت ما به جهت کارمان، فرهنگی بود. در ابتدا با چند کامیون کالا به هدف کمک‌رسانی وارد منطقه شدیم؛ ولی وضعیت منطقه، ما را بر آن داشت که دقّت بیشتری بکنیم. فکر کردیم که چقدر از این کامیون‌ها باید برود تا کار این‌ها درست شود؟!!! بعد دیدیم اگر سال‌ها بخواهیم کامیون بفرستیم و برای جهیزیه و خوراک و پوشاک کمک رسانی کنیم، هیچ وقت آن‌ها روی پای خود نخواهند ایستاد. یعنی به صورت کمیته امدادی با آن‌ها برخورد کردن دو ضرر دارد: اوّلاً آن‌ها از نظر شخصیت و شأنیت، کرامت داده نمی‌شوند و همیشه حالت تقاضامندی دارند. ثانیاً هیچ وقت روی پای خودشان نخواهند ایستاد و این دو مطلب بسیار مهم است و متوجّه شدیم که یکی از دلایل عدم پیشرفت آن‌ها بخشی از این دو مطلب بوده و این که دیگران به آن‌ها نگاه ترحّم‌آمیز و دلسوزانه دارند. از طرف دیگر منطقه‌ی جنوب کرمان بسیار پهناور است. از یک طرف به استان کرمان، از طرف دیگر به سیستان و بلوچستان و بندرعبّاس امتداد دارد و نیز خشکسالی‌های اخیر موجب شده از نظر اقتصادی پیشرفت نکند، چون شغل اکثر مردم آن‌جا کشاورزی است. هم‌چنین تعداد فرزندان این خانواده‌ها زیاد است و اکثراً کَپرنشین می‌باشند که ممکن است در یک کپر ۱۵ یا ۲۰ متری تقریباً ۱۰ یا ۱۲ نفر زیر یک سقف زندگی کنند و شما حساب کنید وقتی وضعیت این‌گونه باشد چه اتّفاقی می‌افتد. از این‌رو محرومیت منطقه را در دو بُعد فرهنگی و اقتصادی دیدیم و فعّالیت خود را در زمینه‌ی فرهنگی شروع کردیم و بُعد اقتصادی را به عهده‌ی کسانی گذاشتیم که در قسمت فرهنگی نمی‌توانند فعّالیت کنند.

اولین قدم‌ها را گروه‌هایی جلوتر از ما به نام مروّجین مذهب برداشته بودند. این گروه که از برادران طلبه‌ی مدرسه‌ی علمیه‌ی معصومیه‌ی قم بودند، افراد با تحصیلات مختلف را شناسایی کرده و کسانی که انگیزه جهت فعّالیت‌های فرهنگی داشتند را به عنوان رابط فرهنگی گزینش کردند و مرکزیت مجموعه‌ی خود را شهرستان قلعه گنج قرار دادند. این شهرستان بالغ بر ۴۰۰ روستا دارد. فاصله‌ی بعضی روستاها تا مرکز قلعه گنج حدود ۵/۳ ساعت است و بعضی اوقات وسیله‌ی رفت و آمد هم مهیّا نیست. بنابراین باید نیروها مقیم همان روستا باشند و همان جا کار کنند. بعد از گزینش، دوره گذاشتند استادانی از قم آمدند، ۶ ماه آموزش دادند، پنج شنبه و جمعه صبح تا شب هر هفته این افراد را جمع می‌کردند و احکام اوّلیه نه تخصّصی را در حدّ عبادات ظاهری که مردم بتوانند انجام دهند، مورد آموزش قرار دادند. حتّی برخی موارد مجبور می‌شدند غسل میّت را در منطقه، خودشان انجام دهند یعنی کسی نبوده میّت را غسل دهد و… و این یعنی از نظر نیروی تبلیغی در آن‌جا کمبود وجود دارد.

به هر حال این افراد بعد از آن دوره به عنوان مُرشد یا مبلّغ روستا فعّالیت می‌کردند. ما که به این منطقه رفتیم، گفتیم چرا دوباره‌کاری کنیم و نیروهای جدید شناسایی کنیم و کاری موازی کار آن‌ها انجام دهیم و متحمّل کلّی هزینه و کارهای دیگر شویم. پس به جای تأسیس مؤسسّه‌ی جدید، همان نیروها را تقویت کنیم که این کار بسیار سخت‌تر بود. چون می‌بایست آن‌ها را با خودت هماهنگ کنی، آن‌ها را با خودت هم مسیر کنی… به هر حال الحمدلله این هم‌فکری انجام شده و حدود ۶۰ نفر تحت پوشش قرار گرفتند.

نکته‌ی بعدی که برای من مسأله شده بود این بود که چرا از خانم‌های طلبه‌ی مقیم آن‌جا استفاده نمی‌کنیم. آن‌ها ۴ سال دوره دیده‌اند و از نظر علمی قوی‌ترند و این‌که روستاها را می‌توان به آن‌ها سپرد و این‌که نیروهای طلبه‌ی منطقه احساس مسئولیت بکنند که برای منطقه خودشان فعّالیت بکنند. از طرف دیگر استادان و نیروهایی را که از تهران، قم، مشهد به آن‌جا بردیم هم متحمّل هزینه‌ی زیاد بود، هم محدود بود و هم آن‌قدر جواب نمی‌داد. برای همین بر آن شدیم که همین هزینه‌ها را صرف طلاب منطقه کنیم. زیرا ما ابتدا پتانسیل منطقه را کشف نکرده بودیم. برای همین پیشنهاد دادیم که مؤسّسه‌ی مروّجین مذهب برای ادامه‌ی کار از طلبه‌ها کمک بگیرد و آن‌ها را تقویت کند تا امور تبلیغی منطقه را مدیریت کنند. در حقیقت ما می‌خواهیم بگوییم این طلبه‌ها ۴ سال زحمت کشیدند امّا در یک فضای بسته مانده‌اند؛ باید از این فضا خارج شوند و دید مدیریتی منطقه (شوراها، دهیار و…) نسبت به آن‌ها بازتر شود و بهتر همکاری کنند. حتّی خود این افراد توقّع دریافت هزینه ندارند، امّا همین قدر احساس کنند داشته‌های خود را می‌توانند عرضه کنند خیلی مایه‌ی رشد است؛ هم برای خودشان و هم برای بقیه. زیرا وقتی فردی از روستا می‌رود و درس می‌خواند و بر می‌گردد باید در دو جهت کار شود: یکی ایجاد انگیزه در این افراد برای کار کردن و احساس مسئولیّت و دیگر تشویق مردم به استفاده از نیروهای خودی. برای همین یکی از کارهایی که ما می‌توانستیم انجام دهیم، برگزاری اردوها بود. یعنی اوّلاً ما گروه‌هایی که در مروّجین مذهب هستند را با فعّالان فرهنگی مثل حافظان قرآن و… مأنوس کردیم تا با هم برخورد داشته باشند، با هم آشنا شوند و از استادانی استفاده کردیم که روش‌های تبلیغی را بیان کنند؛ زیرا جای تجربیات تبلیغی در مباحث علمی خالی بود. از این‌رو در اردوی اوّل در حوزه‌ی بانو امین تهران، در مدت یک هفته بیش از ۴۰ ساعت آموزش دیدند. از بازخوردهای این اردو این بود که خود افراد می‌گفتند ما فکر می‌کردیم که عالِم منطقه هستیم، بعد که با این کلاس‌ها مواجه شدیم، فهمیدیم که باید از نو شروع کنیم و توقّف علمی نداشته باشیم.

اردوی تهران انگیزه‌ی بعدی را در ما ایجاد کرد و به آن‌ها وعده‌ی اردوی مشهد را دادیم از این‌رو شش ماه قبل با خانم شایسته‌خوی صحبت کردم و منطقه را برای ایشان تشریح کردم و نیاز منطقه را گفتم، ایشان هم فوق‌العاده استقبال کردند. البته دوستان ما مرحوم خانم طاهایی را می‌شناختند و می‌دانستند که این حوزه نسبت به حوزه‌های دیگر برون‌گراتر است و دید وسیعی دارد. روی این حساب دوستان پیشنهاد این حوزه را دادند و الحمدلله نتیجه‌ی خوبی هم گرفتیم.

با هماهنگی‌های لازم گروهی از طلاب منطقه‌ی کهنوج و فعّالان فرهنگی منطقه‌ی قلعه‌گنج به این اردو آمدند. کلاس‌های روش تحقیق، روش تبلیغ، احکام تخصّصی و… برگزار شد و استقبال خوبی تا کنون از کلاس‌ها به عمل آمده، استادان هم بسیار در کلاس فعّال هستند… که البته این اردو ۶ ماه دیگر هم تکرار خواهد شد. بنابراین انگیزه‌ی اصلی ما از این اردوها این است که اوّلاً در سفر تجربه سازندگی دارد و ثانیاً سبب تقویت روحیه برای فعّالیت در منطقه می‌شود.

خانم مرادی درباره‌ی دوره‌های کوتاه مدّت تبلیغی چنین می‌گوید: دوره‌های کوتاه مدّت نیاز دارد ادامه پیدا کند، زیرا مناطق محروم باید تقویّت شوند و از طرفی گروه‌های وهّابی در زاهدان فعّالیتشان را شروع کرده‌اند و این مناطق با زاهدان هم‌مرز است از این رو حسّاسیت منطقه بالاست گرچه هنوز وهابیّت نفوذ نکرده، اما این منطقه هدف است، زیرا گروه‌های داعشی از این‌گونه مناطق عضوگیری می‌کنند و زیرسازی خود را تقویت کرده و در همین نفوذی‌ها کار می‌کنند و علیه شیعه فعّالیت دارند. از طرفی مردم این منطقه ظرفیت‌های خوبی دارند، سادگی و خلوص آن‌ها سبب می‌شود که اگر ما خوب کار نکنیم، دیگران خوب کار می‌کنند.

ایشان در انتها گریزی به حوزه‌های علمیه‌ی این منطقه می‌زند و می‌گوید: در شهرستان قلعه گنج حوزه‌ی علمیه نداریم و مدرسه‌ای توسّط آیت الله سیستانی ساخته شده، امّا هنوز افتتاح نشده است. تلاش ما این است که بتوانیم قسمتی از این ساختمان را برای خواهران در نظر بگیریم. از طرفی چون کهنوج تا قلعه گنج ۲ ساعت فاصله دارد، اگر در قلعه گنج برای خواهران حوزه‌ی علمیه‌ی تأسیس شود توفیقات بچّه‌های آن‌جا بالا می‌رود؛ حتّی پیشنهاد دبیرستان الهیات برای آن منطقه داده شده که مربوط به آموزش عالی است. پس مسلّح کردن مردم منطقه از نظر فرهنگی به این است که مردم پذیرش داشته باشند و این‌که حوزویان توانایی داشته باشند و خوب خود را نشان دهند.

در پایان نیز با چند تن از این طلاب و فعّالان فرهنگی گفتگوی کوتاهی داشتیم، نکاتی که این عزیزان بیان کردند به شرح زیر است:

۱. ما اطّلاعات دینی کافی داریم، امّا دوره‌های تبلیغی که به ما راهکار ارائه کند، نداشتیم و این جلسات فشرده نوعی کمک تبلیغی است.

۲. توجه به مخاطب و جذب وی از دیگر نکاتی است که از این اردو آموختیم تا بتوانیم برای مخاطبین مختلف زنان، کودکان و نوجوانان محتوای واحد را با شیوه‌های گوناگون بیان کنیم.

۳. زندگی در کنار اهل سنّت برای شیعیان آن‌جا نوعی نگاه تعصّبی در اعتقادشان به وجود آورده که من شیعه هستم، امّا این‌که شیعه کیست، چگونه است و اعمال عبادی مسلمان چگونه است را نمی‌دانند. هم‌چنین فعّالیت وهابیّت و بهائیت در این منطقه ما را بر آن داشته که احساس مسئولیت کنیم.

۴. از آن‌جا که منطقه از لحاظ اقتصادی ضعیف است و کشاورزی هم به دلایلی الان رکود پیدا کرده، هم‌چنین امروزه فساد یک شهری با فساد یک روستایی مساوی شده است؛ نیاز منطقه ایجاب می‌کند شیوه‌های تبلیغی نوین را فرا بگیریم.

۵. وجود خرافات بسیار در منطقه و پاسخگو نبودن یا ضعف در پاسخگویی سبب می‌شود که به دنبال پاسخ به شبهات اعتقادی و خانوادگی در این اردوها باشیم.

۶. اوایل، مردم روستاها طلبه‌ی خانم را نمی‌پذیرفتند، امّا الان بهتر جا افتاده که خانم‌ها می‌توانند مسائل اختصاصی‌شان را از طلاب خواهر بپرسند یا مراسم مربوط به بانوان را خواهران اجرا کنند. برای همین باید در فهم احکام تخصّصی دقیق باشیم.

۷. فرهنگ استفاده از ابزارهای ارتباطی به خصوص فضاهای مجازی در این منطقه پایین است و مردم نگاه افراطی و تفریطی دارند و این موضوع نیاز به تبیین شیوه‌ی صحیح استفاده از این ابزارها از سوی فعّالان فرهنگی دارد.


[*] . سرکار خانم زهرا مرادی مدرس حوزه و دانشگاه و عضو کانون فرهنگی بانو امین.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا