عفاف زینب در حماسه عاشورا

hazrat-zeinab

فاطمه زند اقطاعی  

«عفّت» در لغت به خودداری از آنچه که حلال نیست گفته میشود. (رک: فراهیدی، ۱۴۱۰، ج۱، ص۱۹۲) و عفاف به معنی خودداری نفس از محرّمات و… میباشد. (رک: طریحی، ۱۴۱۶، ج ۵، ص۱۰۲) راغب در مفردات، عفّت را حالتی برای نفس برمیشمارد و میگوید: به دست آوردن حالتی برای نفس که مانع از غلبه‌ی شهوت میشود. (رک: راغب اصفهانی، ص۵۷۴) این واژه در روایات و احادیث غالباً در عفّت شکم و دامن به کار میرود؛ یعنی بازداشتن شکم و دامن از خواستهها و تمایلات حرام و نامشروع، بلکه به خودداری از موارد مکروه و شبههناک اعم از خوردنیها و آشامیدنیها و آمیزشهای جنسی نیز گفته می‌شود. (رک: مجلسی، ج۶۷و۶۸، ترجمه ج۲، ص۲۷۲)

به این ترتیب عفّت عاملی بازدارنده در ارتکاب محرّمات و درجهای در ترک شبهات است وگسترهی آن شامل عفّت در گفتار و کردار می‌شود که از بهترین صفات زنان است. در روایتی از رسولاکرم(صلّی الله علیه و آله) نقل شده: «العِفَافُ زینَهُ النِّسَاء؛ عفاف زینت بانوان است». (باقری، ۱۳۶۳، ص۳۴۰) در واقع حیا و عفاف تدبیر ماهرانه‌ای است که زن برای گران‌بها نمودن و حفظ موقعیّت خود در برابر مرد به کار میبرد. (رک: مطهری، بیتا، ج۱۹، ص۴۲۲) به این ترتیب عفافورزی یک امر وجدانی و غریزی است؛ به تعبیر شهید مطهّری اگر به کسی که میگوید حجاب بد است؟ بگویی آیا عفاف بد است میگوید: نه… همان فاسدترین و بیعفّتترین زنان دنیا معتقدند بیعفّتی بد است(همان، ج۲۱، ص۲۶۳). اسلام زن را در‌هاله‌ای از عفاف میپذیرد و بحث حجاب را به عنوان مقدّمهای برای رسیدن به این امر مطرح میکند؛ از این رو عفّت را منحصر به پوشش نمی‌کند، بلکه گفتار عفیفانه و رفتار و کردار توأم با عفّت را از وی می‌خواهد. (رک: احزاب/۳۲؛ نور/۲۱) اسلام فقط به تبیین بعد علمی و آگاهی دادن در این زمینه اکتفا ننموده است، بلکه با معرّفی الگوها، این امر را به صحنهی عمل آورده است. از جمله این الگوها، بعد از صدّیقه‌ی طاهره، حضرت فاطمه(علیهاالسّلام)، حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام) است که نمود عملی عفاف در متن جامعه است.

در این پژوهش نیز سعی بر این است که مسأله‌ی عفاف این بانوی بزرگوار در نهضت عاشورا مورد بازبینی قرار گیرد تا علاوه بر آشنایی نسل حاضر با این الگوی بزرگوار، چراغی برای قدم گذاشتن در مسیری که این بزرگواران پیمودند باشد و ضمانت اجرایی عفاف را بیش از پیش در وجدان زنان جامعهی اسلامی تقویت نماید.

 شخصیّت زینب کبری (علیها السّلام)

در اصل و نسب این بانوی بزرگوار، همین کافی است که نوه‌ی پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) فرزند امیرالمؤمنین علی(علیه‌السّلام) و فاطمه‌ی زهرا(علیهاالسّلام) است.

چنانچه از برخی اخبار و آثار مشهود است: مقام سکینه و وقار این بانوی گرامی را به خدیجه‌ی کبری(علیهاالسّلام)، عصمت و حیایش را به حضرت فاطمه‌ی زهرا(علیهاالسّلام)، فصاحت و بلاغتش را هنگام تکلّم به امام علی(علیه‌السّلام) و حلم و بردباریش را به امام حسن مجتبی و شجاعت و قوّتش را به حضرت سیدالشّهدا(علیه‌السّلام) همانند نموده‌اند. (رک: محلاتی، بیتا، ج۳، ص۳۹)

     عاشورا و عفاف زینبی

در واقعه‌ی عاشورا دو جریان حق و باطل مقابل هم هستند. جریان حق حقیقی که امام حسین (علیه السّلام) فرزندان و اصحاب باوفایش میباشند و از لحاظ کمّی جبههی اقلیت را تشکیل میدهند و جریان باطل حقیقی که امثال، شمر، عمر سعد، ابن زیاد و… که از لحاظ کمّی جبهه‌ی اکثریت میباشند. از این رو عفاف عاشورا در دو جنبهی مثبت و منفی تبیین میشود، زیرا از یک طرف خاندان عصمت و طهارت در پی حفظ ارزشهای اصیل اسلامی هستند و از طرفی دشمن در پی هتک حرمت به این ارزش‌هاست؛ از جمله این‌که در عصر عاشورا با حمله به خیمه‌ها و بیحرمتی به حجاب اهل بیت (علیهم السّلام) و غارت زینت‌های آنان در حالی که این زنان به یکدیگر پناه می‌بردند و فریاد یا جدّاه و یا ابتاه سر میدادند، سوارکردن آنها بر شتران بیجهاز و هودجهای بیپرده، اسیر کردن و گذراندن آنها از کنار اجساد شهدا، شماتت اسیران داغدیده و… نمونههایی از این بیحرمتی می‌باشد. امّا از طرف دیگر حضرت زینب با اعتراض نسبت به این بی‌حرمتی و هم‌چنین ندبه خوانی در اسارت زنان ودختران در عصر عاشورا جلوه‌ی نهی از بی‌عفّتی را نشان می‌دهد. (رک: قمی، ۱۳۷۷، ص۵۱۰-۵۱۳، شعرانی، ۱۳۸۱، ص۳۳۵؛ محلّاتی، بیتا، ج۳، ص۱۰۸؛ مکارم شیرازی، بیتا، ص۵۳۹)

 از این رو مدیریت بحران این بانو در قافله‌سالاری کاروان و پرستاری از امام در کنار مصیبت عظیمی که به وی وارد شده با رعایت همه‌ی مراتب عفاف وصفناشدنی است.

عفاف عاشوراییان در کوفه

عمر سعد فرمان داد تا سرهای شهدا را از بدن جدا کنند و همراه بازماندگان خاندان حسین(علیهالسّلام) از کربلا به کوفه حرکت دهند. بی‌حرمتی به خاندان اهل بیت(علیهم السّلام) از مسیر کربلا تا کوفه در تاریخ مشهود است. (میرطالبی، بیتا، ص۶۷؛ مکارم شیرازی، بیتا، ص۵۴۶)

با ورود اسرا به کوفه، زنی از کوفیان به اسیران میرسد و میگوید: شما از اسیران کجا هستید؟ گفتند: ما از اسیران آل محمّدیم(صلّی الله علیه و آله). آن زن با مشاهده‌ی وضعیت زنان به سرعت مقداری لباس و مقنعه فراهم کرد و به آنان داد تا خود را بپوشانند. (رک: میرطالبی، بیتا، ص۱۶۸) این عمل او از آن جا ناشی میشود که مردم کوفه سالها پای منبر امیرالمؤمنین نشسته و خطابههایش را شنیده بودند و زنان کوفه نیز از محضر درس حضرت زینب (علیهاالسّلام) بهره می‌بردند و از اوج عفّت این خاندان آگاه بودند.

حضرت زینب(علیهاالسّلام) بعد از ورود به کوفه در جمع کوفیان خطبه‌ای می‌خواند. بشر بن حزیم اسدی و به نقلی حزلم بن ستیر میگوید: آن روز که آغاز خطبه کرد زنی با حیا و عفیفه که سخنورتر از او باشد ندیدم گویا از لسان امیرالمؤمنین است. آن شخص ادامه میدهد در آن ازدحام جمعیت که از هر سو صدایی بلند بود به جانب مردم اشارتی کرد و فرمود: «خاموش باشید». نفس در سینهها حبس و جرسها از صدا افتادند… . (قمی، ۱۳۷۷، ص۵۰۰؛ ن‌ک. سید بن طاووس، بیتا، اصفهانی، ص۱۳۴) حضرت زینب(علیهاالسّلام) در آغاز خطابه‌ی خود بعد از حمد خدا و درود بر پیامبر، مردم کوفه را اهل مکر و بی‌وفا می‌خواند و متذکّر عملکرد کوفیان نسبت به امام حسین(علیه السلام) میشود و در ادامه می‌فرماید: آیا می‌دانید چه جگری از رسول خدا پاره کردید و چه زنانی از پیامبر از پرده بیرون کشیدید… (رک: سیدبن طاووس، بیتا، صص۱۷۱-۱۷۰؛ اصفهانی، ۱۳۶۴، صص۵۶۹-۵۶۸) از به کار بردن واژهها، معنا و مفهوم کلام تا شرایطی که زینب ایراد خطبه میکند همه در سایه‌ی عفاف است و این کلام آن چنان اثرگذار است که نقل شده: مردم کوفه را دیدم چون سرگشتگان میگریستند… پیرمردی را دیدم در کنارم ایستاده میگریست. ریش وی از اشکش خیس شده بود و میگفت: پدر و مادرم فدایتان، پیران شما بهترین پیران، جوانان شما بهترین جوانان و زنانتان بهترین زنان و نسل شما بهترین نسل‌هایند… . (میرطالبی، بیتا،ص۱۷۱، بیتا، ص۱۳۳) به این ترتیب پیام نهضت کربلا در حالی منتقل میشود که زینب در اجتماع مردم و در اسارت ظاهری است.

 عفاف زینب(علیهاالسّلام) در مجلس ابن زیاد

بعد از ورود اسرا به کوفه، آن‌ها را به دارالاماره‌ی ابن زیاد بردند. عفاف حضرت زینب(علیهاالسّلام) را در مجلس ابن‌زیاد می‌توان در دو قسمت بررسی کرد: الف. در نحوه‌ی ورود این بانو به مجلس ب: در خطابه‌ی ایشان. در قسمت الف نقل شده: حضرت ناشناس در گوشهای از مجلس نشست و سایر زنان و کنیزان اطراف وی را احاطه نمودند. ابن زیاد پرسید: این زن کیست؟…پاسخ دادند: این، زینب(علیهاالسّلام) دختر علی است. (ر.ک: سید بن طاووس، بیتا، ص۱۶۱؛ اصفهانی، ۱۳۶۳، ص۵۹۷) احاطه نمودن زینب(علیهاالسّلام)  و وقار وی چنان بر مجلس سایه افکند که زیاد را وادار به پرسش درباره‌ی او نمود (محمدیان، ۱۳۸۲، ص۷۱). در قسمت ب، این بانو با سه مرتبه پاسخ، کنایه‌های ابن زیاد را رد میکند. مرتبه‌ی اوّل، ابن زیاد رو به ایشان میگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَحَکُمْ وَ أَکْذَبَ أُحْدُوثَتَکُمْ». زینب(علیهاالسّلام) بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «یَفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ یَکْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَیْرُنَا». (سید بن طاووس، بیتا، ص۱۶۰؛ محلاتی، بیتا، ص۱۴۲) با دقّت در کلام زینب(علیهاالسّلام) می‌توان سایه‌ی عفاف را مشاهده نمود، زیرا حضرت که مورد خطاب خصم است در جواب مانند او رفتار نمیکند، بلکه عفّت را با کلام خود میآمیزد و میفرماید: فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید که مفهوم کلام این است: ای زیاد! تو فاسق و بیآبرویی و فاجر و دروغگویی. ابن زیاد که از پاسخ اوّل به خشم آمده میگوید: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ؟» حضرت در برابر این گستاخی پاسخی محکم و کوبنده میدهد: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلاً…» ابن زیاد که تاب این سخنان را ندارد قصد آزار حضرت را نموده که با واسطهگری شخصی منصرف میشود و میگوید: «لَقَدْ شَفَى اللَّهُ قَلْبِی مِنْ طَاغِیَتِکِ الْحُسَیْنِ وَ الْعُصَاهِ الْمَرَدَهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکِ». خدا با قتل برادرطاغی تو وعاصیان از اهل بیت قلب مرا شفا بخشید.

 زینب(علیهاالسّلام) در این پاسخ عمق فاجعه را یادآور می‌شود:

«لَعَمْرِی لَقَدْ قَتَلْتَ کَهْلِی وَ قَطَعْتَ فَرْعِی وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلِی.. به جان خودم  بزرگ مرا کشتی شاخه‌هایم را قطع کردی و بنیادم را از بن برآوردی…» (رک: همان، مفید، ۱۴۲۲، ص۱۱۵)  

نیزدر بعضی کتاب‌ها ذکر شده که حضرت زینب(علیهاالسّلام) زیاد را با لفظ یابن مرجانه مورد خطاب قرار می‌دهد، زیرا مرجانه مادر زیاد بود و نمی‌خواست کسی اسم مادرش را بیاورد چون مادرش زن بدنامی بود. (مطهری، بیتا، ۴۲۵/۱۷) در واقع زیاد که قصد هتک حریم اهل بیت را نموده باید بیعفّتی و بیحیایی خاندان خود را به یاد آورد.

عفاف عاشوراییان در ورود به شام

ابن زیاد به محمّد بن ثعلبه دستور میدهد که سرهای شهدا و اسرا را به سمت شام ببرد. از کوفه تا شام شهرها و منازل زیادی وجود داشت و اسرا را شهر به شهر و منزل به منزل کوچ میدادند و با آنان مانند کفّار رفتار می‌کردند و به هر جا نامه مینوشتند که به استقبال اسیران بیایند و با ساز و آواز، پای‌کوبی و شادی نمایند؛ حتّی وقتی اسیران در دروازه‌ی شام قرار گرفتند، یزید دستور داد شام را زینت دهند و خوانندگان و نوازندگان را برای استقبال مهیّا کنند. (رک: سید بن طاووس، بیتا، ص۱۷۱؛ قمی، ۱۳۷۷، ص۵۳۵؛ اصفهانی، ۱۳۸۴، ص۱۱۱)

در کنار این بیحرمتیها میبینیم که زنان خاندان اهل بیت سعی داشتند به هر نحو ممکن عفاف خویش را حفظ کنند. آنها از نگهبانان میخواستند که سرهای شهدا را در پیش رو حرکت دهند که بیگانگان کمتر به زنان نظر نمایند. (قمی، ۱۳۷۷، ص۵۴۰) به طوریکه از ام‌کلثوم و در نقلی آمده است: زینب(علیهاالسّلام) شمر را به نزد خود فرا خواند و به او فرمود: وقتی می‌خواهی ما را وارد شهر کنی از دروازه‌ای وارد کن که تماشاگران کمی دارد و دستور ده سرهای شهدا را از میان محملها بیرون برده تا نگاهها کمتر متوجّه ما شود. (رک: سید بن طاووس، بیتا، ص۱۷۴؛ میرطالبی، بیتا، ص۱۸۴)

عفّت زینبی در مجلس یزید

یزید برای ورود سرهای شهدا و اسرا مقدّمات زیادی فراهم کرده است:

۱ـ از ملل مجاور اسلامی، سیاست‌مداران هر ملّتی از یهود، نصاری و مجوس رؤسای اعیان و اشراف و قبایل دعوت کرده بود. ۲- سفره‌ی طعام، شراب و قمار پهن نمود.  3- مطربان و رقّاصان خویش را احضار کرد. ۴-زنان و دختران خود را در پس پرده نشانده بود و …(ر.ک: محلاتی، بیتا، ص۱۶۸؛ مطهری، بیتا، ج۱۷، ص۶۱)

عایشه بنت‌شاطی از نویسندگان اهل سنّت در ورود اسرا به مجلس یزید، مینویسد: آنگاه یزید فرمان داد تا اسرا را وارد نمایند. در این هنگام ناظرین، بزرگواری دامان و شرافت خانوادگی آنان را به یاد آورده، همگی از شرم و حیا دیده از ایشان برگرفتند، مگر مردی شامی… . (بنت شاطی، ۱۳۴۸، ص۱۵۳) در ماجرای مرد شامی نقل شده که از یزید تقاضا میکند این کنیز را به من ببخش. فاطمه دختر حسین(علیهاالسّلام) به دامان عمه اش زینب(علیهاالسّلام) پناه آورده و می‌گوید: یتیم شدم و اکنون باید به کنیزی بروم. زینب(علیهاالسّلام) در دفاع از حریم عفاف اهل بیت رو به مرد شامی می‌گوید: به خدا قسم، نمی‌توانی این کار را بکنی… هرگز نه برای تو، نه برای یزید این کار صورت نخواهد گرفت… (مفید، ۱۴۱۲، ج۲، ص۱۲۱) و این گفت‌و‌گو، حقارت یزید را در مجلس بالا برد. هم‌چنین خطبه‌ی این بانوی گرامی در مجلس یزید، عفاف نظری و عملی را بر همه اثبات میکند.با مراجعه به این خطبه. (رک: سیدبن طاووس، بیتا، صص۱۸۱-۱۸۰؛ اصفهانی، ۱۳۶۴، ص۶۱۹) می‌توان از واژه واژه و مفهوم این کلام، عفّت زینبی را استخراج نمود. زیرا این خطبه یکی از فصیحترین و کوبندهترین خطبههای تاریخی اسلام است. (مکارم شیرازی، بیتا، ص۶۰۲) آنچه در این خطبه مورد بحث است توجّه به عفاف اهل بیت است. زینب(علیهاالسّلام) خطاب به یزید می‌گوید: «یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ یَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ وَ یَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ الدَّنِیُّ وَ الشَّرِیفُ؛ ای فرزند بندگان آزاد شده! آیا این عدل است که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول خدا اسیر؟ پرده‌ی حرمتشان را دریده و چهره‌هایشان را آشکار کردی! آنان را چونان دشمنان از شهری به شهری کوچانیدی. ساکنان منازل و مناهل بر آنان اشراف یافتند و مردم دور و نزدیک، پست و شریف چهرههایشان را نگریستند». (رک: اصفهانی، ۱۳۶۴، ص۶۱۹؛ محلاتی، بیتا، صص۱۷۳-۱۷۲) این بانو با خطاب قرار دادن یزید، اهانت به حریم عفاف اهل بیت را یادآوری کرده و دشمنی آنها را با اهل بیت متذکّر میشود. در واقع برای خاندانی که حجاب و عفّت یک اصل اساسی به شمار میرود و زنانشان در مقابل نامحرم خود را پوشانیده و به شدّت در حفظ حریمها میکوشند، پاکدامنی و رعایت حدود الهی را با تمام وجود مدّ نظر دارند، سختترین شکنجه‌ی ایشان، این است که آنان را در مقابل دیدگان نامحرم قرار داده و این برای زینب کبری(علیهاالسّلام) و زنان همراه او بسیار سخت و دردآور بود. (رک: ۱۳۸۴، ص۱۰۶-۱۰۵) بنابراین نقش زینب کبری(علیهاالسّلام) در امر به عفاف و نهی از بی‌عفّتی در جای جای نهضت عاشورا پر رنگ است، لذا بر زنان لازم است برای حفظ کرامت و شخصیت خود از چنین زنی الگو بگیرند. نمونه‌ی بارز این الگو گرفتن را میتوان در جریان پیروزی انقلاب اسلامی یافت که زنان مسلمان ایران با پوشش و حجاب اسلامی، فعّالیت در روند مبارزات، و هم‌چنین شهادتطلبی و ترویج فرهنگ آن به پیروی از حضرت زینب(علیهاالسّلام) در پیش‌برد انقلاب و اهداف آن همّت ورزیدند. (نک، عالمی، ۱۳۸۱: ص۸-۶)

 

فهرست منابع

* قرآن کریم

۱- اصفهانی، عمادالدّین، زندگانی امام حسین، بیجا، نشر محمد (انتشارات امین)، ۱۳۶۳.

۲ـ اصفهانی، عمادالدین، زینب کبری (علیهاالسّلام)، تهران، نشر محمّد، ۱۳۶۴.

۳ـ بابازاده، علیاکبر، سیمای زینب کبری (علیهاالسّلام)، قم، دانش و ادب، ۱۳۸۱.

۴ـ باقری، بیدهندی، گنج حکمت و احادیث منظوم، قم، کتابفروشی نشر روح، ۱۳۶۳.

۵ـ بنت شاطی، عایشه، زینب بانوی قهرمان کربلا، ترجمه‌ی حبیب چایچیان، مهدی آیت اللهزاده نایینی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۸۴.

۶ـ جزایری، نورالدین، الخصائص الزّینبیه، قم، کتابفروشی حضرت مهدی، چاپ اول، ۱۴۰۴.

۷ـ جواهری، محمدرضا، تداوم انقلاب عاشورا با رهبری زینب کبری(علیه السلام)، مشهد، خیرالبریه، ۱۳۸۲.

۸ـ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، لبنان، دارالعلم، ۱۴۱۲.

۹ـ سید بن طاووس، اللهوف، CD نرم افزار حماسه‌ی عاشورا، قم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).

۱۰ـ سماوی، محمد نعمه، امام حسین پگاه پیروزی، مترجم موسی دانش، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی.

۱۱ـ شعرانی، ابوالحسن، ترجمه‌ی نفس المهموم، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۸۱.

۱۲ـ صدر، محمدباقر، زینب (علیهاالسّلام) شکوه شکیبایی، CD نرم افزار حماسه‌ی عاشورا، قم، مرکز تحقیقات علوم اسلامی(نور).

۱۳ـ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، محقّق: سیداحمد حسینی، تهران، کتاب‌فروشی مرتضوی، چاپ سوم، ۱۴۱۶.

۱۴ـ عالمی، خدیجه، الگوپذیری زنان ایرانی از حضرت زینب (علیهاالسّلام)، شمیم یاس، خرداد۱۳۸۱.

۱۵ـ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، محقّق: مهدی مخزومی، ابراهیم سامرایی، چاپ دوم، ۱۴۱۰.

۱۶ـ قائمی، علی، زندگانی حضرت زینب (علیهاالسّلام) رسالتی از خون و پیام، بیجا، انتشارات امیری، ۱۳۷۲.

۱۷- قمی، عباس، منتهی الآمال، بیجا، انتشارات بهزاد، ۱۳۷۷.

۱۸- قمی، عباس، نزهه النواظر فی ترجمه معدن الجواهر، تهران، اسلامی، بیتا.

۱۹- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۷و۶۸، ترجمه سید ابوالحسن موسوی همدانی، تهران، کتابخانه مسجد ولیعصر، بیتا.

۲۰ـ محمّدیان، محمد، اگر زینب (علیهاالسّلام) نبود، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۲.

۲۱- محلّاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بیتا.

۲۲- مفید(شیخ مفید)، الارشاد فی معرفه حجج علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۲.

۲۳- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، CD نرم افزار حماسه عاشورا، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی(نور)

۲۴- مطهری، مرتضی، فقه و حقوق(مجموعه آثارCD نرم افزار فقه اهل بیت، قم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی(نور)

۲۵- مکارم شیرازی، عاشورا ریشهها و انگیزهها، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، بیتا، ۱۳۸۱.

۲۶- میرطالبی، سیدابوالحسن، لهوف، CD نرم افزار حماسه عاشورا، قم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا