فاطمه متشرعی
* این جهان کوه است و فعل ما ندا
عربی:
«سیُجْزَوْنَ مَا کانُوا یَعْمَلُونَ»؛ به زودی جزای اعمالی که انجام می دادند، می بینند (اعراف/۱۸۰).
«مَن جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا وَ مَن جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَى الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئَاتِ إِلَّا مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»؛ کسی که کار نیکی انجام دهد، برای او پاداشی بهتر از آن است؛ و کسانی که کارهای بد انجام دهند، مجازات بدکاران جز (به مقدار) اعمالشان نخواهد بود (قصص/۸۴).
«کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ»؛ هر کسی در گرو دستاورد خویش است (مدثر/۳۸).
«کَما تدینُ تدان»؛ هرچه کنی همانطور با تو رفتار می شود (نهج البلاغه، خ۱۵۳).
«کما تَزرَعُ تَحصُدُ»؛ همانطور که می کاری برداشت میکنی (فرائه الادب، ص۸۳۰).
فارسی:
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا (مثنوی مولوی، ج۱، ص۱۵)
آنکه کردار بد روا بیند خود ز کردار خود جزا بیند (خمسه امیرخسرو دهلوی،ص۳۱۳)
چو بد کردی مشو ایمن ز آفات که لازم شد طبیعت را مکافات (دیوان اشعار، ناصرخسرو قبادیانی، ص۶۳)
بدی مکن که در این کشتزار روز جزا به داس دهر همان بدروی که می کاری (امثال وحکم، علی اکبر دهخدا،ج۱، ص۴۰۸۱)
هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو
هرکس درود آنچه کشت جو کشته گندم نخواهی درود (سعدی)
به جز کشته ی خویش ندروی (سعدی).
مرد آن درود که کشته باشد (نظامی).
انگلیسی:
As you sow, so shall you reap.
هرچه بکاری همان را درو می کنی.
Do as you would be done by.
آنچه انجام داده ای، در مورد تو به انجام می رسد.
As you make your bed, so you must lie on it.
هرطور که تخت خوابت را بسازی، باید روی آن بخوابی.
اسپانیایی:
Cria cuervos y te sacaran los ojos.
کلاغ پرورش بده تا چشمانت را درآورد.
Quien siembra vientos recoge tempestades.
هرکه باد می کارد، طوفان درو می کند.
*بر نامده و گذشته بنیاد مکن
عربی:
«لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ»؛ تا برآنچه از دست شما رفت اندوه مخورید و بدانچه به شما داد شادمان نشوید (حدید/۲۳).
«لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَکُمْ»؛ و به آنچه (از مصائب و ضرر) به شما رسیده غمگین نشوید (آل عمران/۱۵۳).
«قَدْ أَدْبَرَ مَا أَدْبَرَ وأَقْبَلَ مَا أَقْبَلَ»؛ آنچه گذشت گذشته و آنچه روی نمود آمد بناچار (نهج البلاغه، نامه۷۵).
« قَدْ فَاتَ مَا فَاتَ وَ ذَهَبَ مَا ذَهَب»؛ آنچه درگذشت، درگذشت و آنچه رفت سپری گردید (نهج البلاغه، خ۱۹۱).
«ما فات مضی»؛ آنچه گذشت، گذشته است.
«الفرصه الضائعه لن یعود و لیس کل ما فات یدرک»؛ فرصت از دست داده شده هرگز باز نمی گردد و چنین نیست که آنچه از دست رفت یافته شود.
«الماضی لا یُذکر و المستقبل لا ینظر»؛ گذشته را یاد مکن و آینده را در نظر نیاور.
فارسی:
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت روزی که نیامدست و روزی که گذشت (خیام)
ز آمده شادمان نباید بود وز گذشته نکرد باید یاد (رودکی سمرقندی)
تیری که جست از شست کی دیگر به شست آید (ده هزار مثال فارسی، دکتر ابراهیم شکورزاده بلوری).
آینده نیامدست و بگذشته گذشت (همان).
برای هر روز غم همان روز کافی است (همان).
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن فردا که نیامده است فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش و عمر بر باد مکن (خیام)
مبر غم به چیزی که رفتت ز دست (گرشاسبنامه، علیبن احمد اسدی طوسی).
انگلیسی:
A word spoken is past recalling.
سخن گفته شده قبلاً به یاد آورده شده است.
An opportunity lost never recurs.
فرصت از دست رفته هرگز باز نمی گردد.
اسپانیایی:
Hay tres cosas que nunca podran recuperarse: la flecha lanzada, la palabra dicha y la oportunidad perdida.
سه چیز را نمی توان هرگز برگرداند: تیر پرتاب شده، حرف زده شده و فرصت از دست رفته.
*شکر رحمت کن که رحمت در پی است
عربی:
«لَئِنْ شَکَرْتُمْ لأزِیدَنَّکُمْ»؛ اگر شکرگزاری کنید نعمت هایتان را افزایش می دهم (ابراهیم/۷).
«الشُکر زِینه الغَنی»؛ شکرگزاری زیور ثروتمندی است (نهج البلاغه، کلمات قصار۶۸).
«بالشکر تدوم النعم»؛ با سپاسگزاری نعمت ها دوام می یابد.
فارسی:
شکر کردن به حاجت نخستین، اجابت حاجت دومین بود (قابوسنامه، کیکاوس بن اسکندر، باب۳۰، ص۱۱۱).
شکرکننده را نعمت دهید و نعمت دهنده را شکر گویید (تاریخ گزیده حمدالله مستوفی، ص۱۲۳).
شکر رحمت کن که رحمت در پی است (امثال وحکم، علی اکبر دهخدا، ج۲، ص۱۰۲۷).
سپاسدار باش تا سزاوار نیکی باشی (مرزبان نامه، سعدالدین واروینی، ص۹۸).
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند (مثنوی مولوی، دفتر اول، ص۴۵).
در نعمت خدای بگشاید شکر کن تا خدای بیفزاید (انوری)
انگلیسی:
Gratitude perpetuates blessing.
سپاسگذاری همیشگی می کند برکت خدا را.
اسپانیایی:
De desagradecidoa esta el infierno lleno.
دوزخ پر از مردم ناسپاس است.
Bueno, sies breve, es bueno dos veces.
چیز خوب اگرکم باشد، دو برابر خوب است.