لقمه‌ای نان کنار سفره­ ی سلطان

dokhtarane

 لقمه‌ای نان کنار سفره­ ی سلطان

سعدی در گلستان می ‏گوید: عابد پارسایی، غارنشین شده بود و در آن‏جا دور از جهانیان، به عبادت به سر می‏برد و به شاهان و ثروتمندان به دیده‏ ی تحقیر می‏ نگریست و به زرق و برق دنیا اعتنایی نداشت.

یکی از شاهان آن سامان برای آن عابد چنین پیغام داد: «از بزرگواری خوی نیک‏مردان توقّع و انتظار دارم، مهمان ما بشوند و با شکستن پاره نانی از سفره ‏ی ما با ما همدم گردند».

عابد فریب خورد و به دعوت او جواب مثبت داد و به کنار سفره‏ی شاه آمد و از غذای او خورد تا سنّت را رعایت کرده باشد. فردا شاه برای عذرخواهی و تشکّر، خود به سوی غار عابد روانه شد. عابد همین که شاه را دید به احترام او برخاست و او را در کنارش نشاند و او را ستود. پس شاه خداحافظی کرد و رفت.

بعضی از یاران عابد از روی اعتراض گفتند: چرا آن همه در برابر شاه کوچکی کردی و بر خلاف سنّت عابدان وارسته به او اظهار علاقه کردی؟ گفت: مگر نشنیده‏اید که گفته ‏اند: «به کنار سفره‏ ی هرکسی بنشینی بر تو لازم شود که به چاکری او برخیزی و حقّ نمک او کنی!» (همان، حکایت ۳۰۴).

*********

قناعت بوذر؛ قناعت سلمان

ابووائل می‏ گوید: من و ابوذر مهمان سلمان شدیم. سلمان گفت: اگر رسول گرامی اسلام از این که خود را به زحمت اندازیم، نهی نفرموده بود در پذیرایی از شما خود را به زحمت می‏ انداختم. سپس نان و نمک ساده‏ ای برایمان آورد. ابوذر گفت: اگر کمی نعنا بود که با نمک می‏ خوردیم، خوب بود. آن‏گاه سلمان آفتابه‏ ی خود را در جایی گرو گذاشت و نعنا گرفت و آورد. وقتی از غذا خوردن فارغ شدیم، ابوذر گفت: خدا را سپاس که ما را قانع قرار داد. سلمان گفت: اگر قناعت داشتید آفتابه‏ ی من گرو نمی‏ رفت! (محمدحسین محمدی، هزار و یک حکایت اخلاقی، حکایت ۲۹۷).


*********

شیخ مرتضای دیروز؛ شیخ مرتضای امروز

وقتی خانه‏ ی او را نگاه می‏کنند مانند فقیرترین مردم زندگی می‏ کرده، با آن که در هر سال بیشتر از صدهزار تومان (که به پول این زمان صدها میلیون تومان میشود) وجوهات برای او می‏ آوردند به کمترین وجه برای خود قناعت می‏کرد و وقتی مرد، هفده تومان پول داشت که همان مقدار هم مقروض بود. حتّی بازماندگانش قدرت برپایی مراسم فاتحه و عزاداری را نداشتند و یکی از بندگان خدا که ثروتمند بود، شش شبانهروز برای او مجلس ختم به پا کرد. روزی که شیخ مرتضی انصاری از دنیا رفت با آن ساعتی که به صورت یک طلبه‏ی فقیر دزفولی وارد نجف شده بود، فرقی نکرده بود.(همان، حکایت ۳۰۵).


*********

می‌دانی چرا احمق را روزی می‌دهم؟

هنگامی که عبدالله ‏بن عامر والی عراق شد، دو نفر که با او سابقه ‏ی رفاقت داشتند (یکی از انصار و دیگری ثقفی) برای استفاده از مقام و موقعیت او به سویش حرکت کردند. در راه مرد انصاری از مسافرت منصرف شد و از راه بازگشت. گفت: کسی‏که عبدالله‏بن عامر را والی عراق کرده است تواناست به من هم روزی عنایت کند. وقتی مرد ثقفی به دربار عبدالله رسید، وی دستور داد به او چهار هزار دینار بدهند و برای مرد انصاری هشت هزار دینار بفرستند. مرد ثقفی از این پیش‏آمد تعجّب کرد و گفت: به خدا حرص و آز حریص فایده ‏ای در زیاد کردن روزی او ندارد و قناعت مرد پارسا به روزی او ضرری نمی ‏رساند.

خداوند به حضرت موسی (علیه‏ السّلام) وحی کرد: «یا موسی! می‏دانی چرا احمق را روزی می ‏دهم؟» عرض کرد: «نه». فرمود: «تا عاقل بداند که طلب روزی به حیله و زرنگی نیست» (همان، حکایت ۳۰۹).

 

*********



میخ و چکش

هنگامی که میخ بر روی پایه‌ای نصب شد، هرچه چکش بر آن ضربه وارد کند میخ بیشتر در پایه فرو می‌رود و محکم‌تر می‌شود تا جایی که وجودش کاملاً در پایه فانی می‌شود و دیگر ضربات چکش هیچ تأثیری در آن نمی‌کند.

مؤمن همانند میخی است که در پایه‌ی حق فرو رفته و باطل به منزله‌ی همان چکشی است که پی‏درپی بر مؤمن فرود می‌آید و نتیجه‌ی آن بیشتر فرو رفتن مؤمن در حق و غرق شدن در حق می‌شود و هرچه ضربه شدیدتر باشد مؤمن در موضع خود همانند میخ در پایه، محکم‌تر و قرص‌تر می‌شود تا آن‌جا که ضربات دیگر مؤثّر نمی‌افتند.

البتّه گاهی مؤمنین به دلیل ضعف‌هایی که دارند مانند بعضی از میخ‌ها کج می‌شوند و یا از پایه خارج می‌گردند و یا به همان اندازه که فرو رفته‌اند باقی می‌مانند و این تقصیر میخ است نه پایه. ضعف اهل حق است، نه حق.

آیت‌الله حائری شیرازی


*********


تلمبه و آب

آب‌ها در زیر زمین است. شما برای استخراج آن آب‌ها ابتدا چاهی حفر می‌کنید، بعد تلمبه‌ای می‌زنید و بعد هم لوله‌ای می‌کشید؛ تا تلمبه‌ای یا پمپ فشاری در بین نباشد استخراج ممکن نیست.

انسان منبع علم و فهم است. مصیبت‌ها پمپ و فشار تلمبه‌اند؛ هرچه تلمبه قوی‌تر باشد مقدار آبی که بالا می‌آید بیشتر است، هرچه مصیبت‌ها بیشتر باشد میزان خلّاقیت‌ها هم بیشتر خواهد شد.

آیت‌الله حائری شیرازی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا