او که تعمیرکار خرابکاری فرزند من نیست!
روزهایی که کارها خیلی زیاد میشد، شهید رجایی در دفتر ریاست جمهوری میماند و همانجا استراحت میکرد. روزی موقع استراحت، فرزندش داشت با دستگیره ی در اتاق کلنجار میرفت که ناگهان قفل در شکست. شهید رجایی به یکی از افراد دفتر گفت: هرچه سریعتر قفلسازی را خبر کنید تا قفل در را تعمیر کند. به ایشان گفتند: ساختمان تعمیرکار دارد. شهید رجایی گفت: تعمیرکار برای تعمیر جاهایی است که به خاطر کار خراب شدهاند نه برای تعمیر خرابکاری فرزند من. اگر او هزینه ی تعمیرش را میگیرد و به حساب دفتر نمیگذارد و مثل تعمیرکاری که از بیرون بیاورید عمل می کند، اشکال ندارد؛ وگرنه از بیرون تعمیرکار بیاورید. (مرضیه حدیدچی (دباغ)؛ پایگاه اطّلاع رسانی رجانیوز )
روزه میگیریم
شهید رجایی میگوید: « …امام گفت ما روزه میگیریم. روزه میگیریم یعنی انسانهایی میشویم که میتوانیم در مقابل تهدیدهای قدرتی مثل آمریکا واقعاً بایستیم … با تمام دولتهای طاغوتی دنیا با بهترین شکل مبارزه میکنیم، عبادت میکنیم، خوب دقّت کنید وقتی میگوییم اسلام قادر به ادارهی جامعه در هر شرایطی است، آن وقت است که باید افتخار کنیم به وجود چنین امامی و اصرار کنیم بر این که هیچ کس در هر شرایطی باشد، حق ندارد ذرّهای حرفی بزند که مردم را از موضع تبعیّت امام، پایین بیاورد…». (روزنامهی جمهوری اسلامی، ۲۹/۳/۱۳۶۱ )
خانه ی بهشتی
صبح بود، یک اتوبوس آدم پیاده شدند جلوی خانه ی بهشتی. نگاهی و براندازی کردند و دوباره سوار شدند و رفتند. نگو دعوایشان شده بوده سر خانه ی بهشتی، یکی گفته بود خانه ی بهشتی کاخ است. دیگری گفته بود هشت طبقه است. راننده امّا، بهشتیشناس بود. همه را آورده بود دم خانه وگفته بود حالا ببینید و قضاوت کنید (صد دقیقه تا بهشت،۱۳۸۶).
نشانه ی تکبّر
شهید باهنر به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت میروی ساک خود را به همراهت میدهی. این نشانه ی تکبّر است که حاضری دیگران را خفیف کنی» قاضی را توبیخ کرده بود. حسّاس بود، مخصوصاً در رفتار قضات… (صد دقیقه تا بهشت،۱۳۸۶).