از سلسله درس های استاد محمدحسین الهی زاده
آداب قرائت قرآن
خداوند متعال همگان را به قرائت قرآن امر نموده و در بسیاری از آیات ، تشویق و ترغیب نموده است: «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»؛ آنچه از قرآن میّسر شود بخوانید (مزمّل/۲۰). البته قرائت کتاب الهی آدابی دارد که باید رعایت شود، از جمله:
۱- استعاذه و پناه بردن به خداوند از شرّ شیطان رجیم. قرائتکننده بایستی از آغاز تا پایان قرائت قرآن حالت استعاذه را داشته باشد: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ»؛ زمانی که خواستی قرآن قرائت کنی پس پناه ببر به خدا از شیطان رانده شده. (نحل/۹۸).
۲- طهارت داشتن. طهارت دو نوع است، یکی ظاهری مثل وضو یا غسل یا تیمّم و دوم طهارت باطنی که طهارت از آلودگیهای روحی و قلبی است. به هر نسبتی که این طهارت باطنی برای انسان حاصل شود از آیات بهرهی بیشتری برده و نورانیّت بیشتری در وجود و قلب تلاوتکننده ایجاد میشود: «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»؛ جز پاکان نمیتوانند به آن دست یابند. (واقعه/۷۹).
۳- قرائت ترتیلی : «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرْتیلاً»؛ قرآن را با تأمّل و دقّت (شمرده و پیدرپی) بخوان. (مزمل/۴).
۴- تلاوت متدبّرانه : «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّر اُولُوا الْأَلْبابِ»؛ این کتابی پربرکت است که بر تو نازل کردیم تا در آیات آن تدبّر کنند و صاحبان خرد متذکّْر شوند. (ص/۲۹).
هدف از نزول قرآن این نبوده که تنها به تلفظ الفاظ و لقلقهی زبان قناعت کنند بلکه هدف این بوده که در آیاتش تدبّر نموده و سرچشمهی فکر و اندیشه و مایهی بیداری قرار گیرد و در نهایت منجر به عمل شود.
قرائت متدبّرانه چیست؟
تدبّر در قرآن گامی مهم و ضروری در فعّالیتهای قرآنی است که از یک سو تکمیلکنندهی مهارتهای تجوید و قرائت و تفهیم است و از سویی مدخل و مقدّمهی تفسیر میباشد. چون تدبّر تنها در حیطهی الفاظ است و متدبّر را با بهترین شیوه با الفاظ، عبارات، آیات، سورهها و معانی آنها آشنا و مأنوس میکند تا گام اوّل برای پرداختن به تفسیر بردارد. در واقع میتوان گفت که تدبر حلقهی مفقودهی مجموعه فعالیتهای عمومی قرآنی است و در جهت انس هرچه بیشتر با ظاهر آیات است و باعث میشود موضوعات مطرح شده در سوره را بهتر بفهمند و پیام هدایتی که هر سوره دارد دریافت کند و این مهم از نگاهی مجموعی به آیات حاصل میشود یعنی متدبّر با قرائت مکرّر در مکرّر متدبّرانه در آیات یک سوره، نحوهی اتّصال آیات و چگونگی انفصال ظاهری آنها را از یکدیگر تأمّل کرده و دستهبندی آیات را در درون یک سوره به دست میآورد و پس از آن سمت و سوی هدایتی آیات را در سوره کشف میکند و همهی اینها را ابزاری برای فهم بهتر متن سوره قرار میدهد. بنابراین تدبّر قرآن به معنای تفهّم متن قرآن است یعنی فهمیدن آنچه قرآن میفهماند.
براین اساس فرد هنگام خواندن آیات قرآن ضمن دانستن معنای آیات، ارتباط آیات را با هم درک کرده و آن ها را یک مجموعهی منسجمِ منظّمِ دارای جهت هدایتی خاص میداند و درمییابد که چگونه قرآن به جهت گویایی الفاظ و رسایی معنایش مقصود و پیام هدایت خود را به صورت کامل به مخاطبانش تفهیم میکند.
اهمّیت تدبّر
آیات و روایات مربوط به تدبّر اهمّیت آن را در دیدگاه قرآن و معصومین نشان میدهد.
الف: آیات تدبّر
*آیهی اوّل: «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛ این کتابی پربرکت است که بر تو نازل کردیم تا آیات آن را تدبّر کنند و صاحبان خرد متذکّر شوند (ص/۲۹). از این آیه استفاده میشود:
۱- تدبّر در قرآن وظیفهی همگان است. (ضمیر جمع «لِیَدَّبَّرُوا»)
۲- تدبّر در قرآن غایت انزال کتاب خداست.( َنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِیَدَّبَّرُوا ) لام در«لِیَدَّبَّرُوا» برای غایت و تعلیل است.
۳- تدبّر زمینهساز تذکّر خردمندان است. این نکته از مقدّم داشتن «لِیَدَّبَّرُوا» بر «لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» استفاده میشود.
*آیهی دوم: «أَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ یَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِینَ»؛ آیا در قرآن تدبّر نمیکنند یا آن که کتاب و رسول تنها بر ایشان آمده و بر پدرانشان نیامده است؟ (مؤمنون/۶۸).
تدبّر نکردن در قرآن از عوامل شرک و بیایمانی است.
*آیهی سوم: «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ و َلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ
فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا»؛ آیا در قرآن تدبّر نمیکنند و اگر از جانب غیر از بود در آن بسیار اختلاف مییافتند.(نساء۸۲) از این آیه استفاده میشود:
۱- در کلام خداوند هیچگونه اختلافی وجود ندارد و در کلام غیر خدا اختلاف فراوان است.
۲- از راه تدبّر در قرآن به هماهنگی و عدم اختلاف در قرآن علم پیدا میشود و در نتیجه کلامالله بودن قرآن اثبات میشود.
*آیهی چهارم: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»؛ آیا در قرآن تدبّر نمیکنند یا یا بر قلبهاشان قفلها زدند؟(محمد/۲۴) از این آیه استفاده میشود:
۱- عدم تدبّر در قرآن در کنار قفل قلب، از عوامل بیایمانی است.
۲- توبیخ خداوند با بیان «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ» بر ضرورت و اهمّیت تدبّر دلالت میکند و اگر تدبّر مستحب بود توبیخ و مؤاخذه بر ترک مستحب صورت نمیگرفت.
روایات تدبّر
روایات زیادی در رابطه با تدبّر در قرآن است که به سه مورد اشاره میشود:
قال امیرالمؤمنین(علیه السّلام): «أَلا لا خَیْرَ فى قَرَائه لَیْسَ فیْها تَدَبُرٌ»؛ آگاه باشید فایده ای در قرائت بدون تدبّر نیست (اصول کافی، ج۱، ص۳۶). طبق فرموده ی امام علی(علیهالسّلام) تدبّر، وصف لازم قرائت است و قرائتی ثمربخش و پرخیر و برکت است که متدبّرانه باشد.
حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله): «مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ…»؛ هان مردمان! در قرآن تدبّرکنید و ژرفای آیات آن را دریابید (وسائلالشیعه، ج۲۷، ص۱۹۳). پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) قبل از بیان «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» که در خطبه ی غدیر آمده همهی مردم را مورد خطاب قرارداده و امر به تدبّر در قرآن فرمودند. پس معلوم میشود تدبّر در قرآن برای سطح فهم عموم مردم مورد نظر است.
حضرت زهرا(علیهاسلام) در خطبهی فدکیه: «مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدَبَّرُوا الْقُرْآن».
با استفاده از این آیات و روایات میتوان موارد زیر را در اهمّیت تدبّر برشمرد:
– تدبّر یکی از اهداف انزال قرآن
– تدبّر زمینهساز تذکّر خردمندان
– تدبّر راه کشف هماهنگ و حلّ تعارضات قرآنی و اثبات کلامالله بودن قرآن
– تدبّر از عوامل ایمان به قرآن و عدم تدبّر از علل بیایمانی به قرآن کریم
– تدبّر وظیفهای همگانی و جهانی
– تدبّر عامل ثمربخش در قرائت قرآن
امکان تدبّر
آیا تدبّر در قرآن ممکن است یا محال؟
تدبّر قرآن امری ممکن است زیرا اگر چنین نبود خداوند متعال غایت نزول قرآن را تدبّر در آن معرّفی نمینمود. تدبّر در قرآن اگر ممکن نبود ترغیب و تشویق مردم نسبت به آن تکلیفی خارج از توان آنان بود و امر به آن تعلّق نمیگرفت و عدم تدبّر هم مورد عتاب و توبیخ قرار نمیگرفت و به عنوان وظیفه برای همگان به آن امر نمیشد.
مقام معظّم رهبری میفرماید: قرآن را باز کنید، بنشینید، با حضور قلب، ده آیه، بیست آیه، پنجاه آیه، صد آیه بخوانید. قرآن را براى تدبّر کردن و فهمیدن و استفاده کردن بخوانید. یک نوع قرآن خواندن این است که انسان ظاهر قرآن را بگیرد بخواند تا آخر. این نوع، نمیخواهیم بگوییم هیچ اثرى ندارد، ولى اثرش در قبال آن اثرى که متوقّعِ از قرائت قرآن است، شبیه هیچ است؛ نزدیک هیچ است. روایت است سوره را وقتی میخوانید همّت شما این نباشد به آخر برسید. همّت شما این باشد که قرآن را بفهمید… تأمّل کنید و تدبّر کنید. قرآن را اینگونه بخوانید. اگر کسی با قرآن مأنوس بشود از قرآن دل نمیکند (بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با قاریان قرآن، ۲۲/۶/۱۳۸۶).
روش تدبّر در قرآن چگونه است؟
برای تدبّر در یک سوره گام نخست به دست آوردن ساختار آیات یعنی سیاقها و دستههاست که برای این مقصود پیوستگیهای ادبی میان آیات مثل حروف عطف، ضمایر، اسم اشاره، اشتراکات لفظی یا اسلوب پیاپی و تقابل لفظی و قسم و جواب قسم و… لحاظ میشود و هرجا انفصال تامّ ادبی وجود داشت آن را شروع دستهی جدید و سیاق جدید میدانیم.
گام دوم به دست آوردن جهت متن سوره است؛ یعنی سمت و سوی هدایتی کلامالله در یک سوره که تأثیری هدایتگرایانه دارد. روش کشف جهت هدایتی سوره، استفاده از مشترکات لفظی و محتوایی در ابتدا، وسط و پایان سوره و فضای سخن است.
گام سوم که مقصود اصلی در تدبّر است و دو گام پیشین مقدّمهی رسیدن به آن به شمار میروند، تفهّم متن است. تفهّم متن بدین صورت است که ابتدا از فهم سباقی آیات بهره میگیریم یعنی آن معنایی که از ظاهر و نصّ الفاظ آیات به ذهن سبقت میگیرد و بعد به فهم سیاقی میپردازیم که عبارت است از معنایی که از ملاحظهی ارتباط بین جملات متن حاصل میشود بین آیهای با آیات قبل و بعدش و در صورت نیاز مرحلهی بعد فهم قیاسی که تناسبها و تقابلها و مشترکات در دستهها و سیاقها ملاحظه میشود که با استفاده از آنها تفهِم متن صورت میگیرد. در بعضی موارد برای تفهّم متن لازم است علاوه بر فهم قیاسی فهم مجموعی نیز صورت گیرد. یعنی تفهّم مجموعهی نکات کانونی میان دستهها در کلّ متن که سیر واحدی دارند و سرانجام پی بردن به رویکرد هدایتی سوره که این تفهّم متن باید رویکرد هدایتی داشته باشد.
لازم به ذکر است که در هریک از این گامها و مراحل، متدبّر باید حدّاقل یک بار مجدّداً از ابتدای سوره متدبّرانه قرائت کند تا این تفهّمها صورت گیرد.
تدبّر سورهی مبارکهی قدر

۲- ساختار تدبّری سوره: این سوره دارای یک سیاق است.
توضیح: آیهی دوم عطف بر آیهی اوّل. آیهی سوم پاسخ سؤال مطرح شده در آیهی قبل و همچنین آیهی دوم و سوم در لفظ «لیله القدر» مشترکند. آیهی چهارم و پنجم با آیه ی سوم به وسیلهی ضمیرهای «ها» و «هی» که به لیلهالقدر بازگشت دارد ارتباط دارد. لذا پنج آیه از نظر ادبی به هم زنجیرهوار مرتبطند و یک سیاق را تشکیل میدهند. علاوه بر این از نظر محتوایی هم دارای محتوای واحدی میباشند.
نظم آوایی آیات: هر پنج آیه به « َ ْر» ختم شدهاند.
۳- نمودار سوره:
۴- جهت هدیتی سوره: بیان عظمت قرآن از طریق جلوههای عظمت زمان نزول آن (لیلهالقدر).
کشف جهت هدایتی: در فضایی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هدیه ای با عظمت و مهم از سوی پروردگار دریافت میکند تا به وسیلهی آن مردم را از جهالت برهاند از طرفی در جامعه نسبت به نزول قرآن تردید و مخالفت حاکم است خداوند از طریق ذکر اهمّیت شب قدر عظمت قرآن را با تأکید یادآور میشود: «إِنَّا
أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» (قدر/۱) و در آیات دوم تا پنجم به بیان عظمت شب قدر و برتری آن از هزار ماه (۸۳ سال) اشاره دارد «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر/۳) و این که تقدیر در این شب عزیز نازل میشود: «تَنَّزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ» (قدر/۴). خداوند کریم در این سوره منزلت شب قدر را بیان میکند تا بندگانش به برتری این شب پی برده و از آن برای تغییر سرنوشت خود در جهت سعادت بهرهمند گردند. چون حوادث یک سال هر فرد مانند مرگ و حیات و رزق و سعادت و شقاوت و… را تعیین میفرماید. آوردن حروف “اِنّ” که نشانگر اهمّیت مطلب است و ضمیر “نا” در “اِنّا“ و “اَنزَلنا” به صورت متکلّم معالغیر و آغاز شدن سوره با این مسألهی مهم که شب قدر شب نزول قرآن است و همچنین تکرار سه بار “لیلهالقدر” همه نشان دهندهی عظمت آن شب که ظرف نزول قرآن است میباشد. بنابراین جهت هدایتی سوره عبارتست از بیان عظمت قرآن از طریق عظمت زمان نزول قرآن یعنی “لیلهالقدر”.
۵- تفهّم متن: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» (قدر/۱) آغاز سورهی مبارکهی قدر یادآوری انزال (نزول قرآن از بالا به پایین، از عرش الهی تا فرش خاکی) قرآن کریم در شب قدر است که توسّط خداوند و نظام اجرایی الهی یعنی ملائکه و روح که مجاری اوامر الهی هستند صورت گرفته است (فهم سباقی از آیات).
قدر دو معنا دارد: ۱- به معنی ارزش ۲- به معنی تقدیر و اندازهگیری. در این جا با توجّه به آیهی بعد که از ارزش آن صحبت شده «خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» میفهمیم که معنی دوم منظور است یعنی تقدیر و اندازهگیری (فهم سیاقی).
خدا هر سال برنامهی همان سال را میریزد. شاید تصوّر شود که قبل از آفرینش ما تقدیر ما رقم خورده و ما آن را داریم اجرا میکنیم. شبهای قدر میفهماند که جبر در کار نیست و امکان تغییر در تقدیرات وجود دارد و میفهماند که انسان در سرنوشت خود سهیم است. شب قدر میفهماند که برنامهریزی ما باید سالانه باشد. کلمهی “لیل” میفهماند شبها زمان مناجات با پروردگار و موقع مناسبی برای خلوت کردن با خویش است (فهم سباقی).
«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ»؛ ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم (قدر/۱). تعبیر به ضمیر “نا” در “اِنّا“ و “اَنزَلنا” که نزول را به خداوند و نظام اجرایی الهی نسبت داده با صیغهی متکلّم معالغیر که مفهوم جمعی دارد دلالت بر عظمت قرآن میکند و همچنین مرجع ضمیر “ه” که ظاهراً نیامده است نیز دلالت بر عظمت و اهمّیت مسأله است (فهم سباقی).
“اَنزَلناه” تعبیر به انزال به این معنی است که همهی قرآن را نازل کردیم نه بعضی از آن را. در مقابل کلمهی تنزیل میباشد که نزول تدریجی را میفهماند. قرآن داری دو نزول بوده است:
۱- نزول دفعی که در یک شب کلّ قرآن از بالا و عرش الهی به پایین و فرش خاکی نازل شده است و بر قلب پاک پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) از بیتالمعمور یا از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل گردید (تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۱۸۲).
۲- نزول تدریجی که در طول ۲۳ سال دوران نبوّت انجام گرفت.
«وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ» (قدر/۲) آیهی دوم با طرح این سؤال که چه چیز تو را آگاه کرده است که شب قدر چیست؟ (فهم سباقی) از یک سو عظمت شب قدر را بیان میکند و این که تنها راه رسیدن به پاسخ این پرسش وحی و قرآن است و علم و عقل برای رسیدن به آن راه به جایی نمیبرد. حتّی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) با آن علم وسیع و گسترده قبل از نزول این آیات به آن عالم نبوده است. پس شناخت و اهمّیت شب قدر از طریق وحی است (فهم هدایتی) از سوی دیگر زمینه را برای مطلب در آیهی سوم فراهم میکند و بلافاصله به عظمت و بزرگی آن اشاره کرده و ارزش شب قدر را از جهت تقرّب الیالله بهتر از هزار ماه یعنی ۸۳ سال بیان می فرماید (برگرفته از تفسیر المیزان، ج۴۰، ص۳۲۴) (فهم سباقی و سیاقی).
« لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»؛ شب قدر بهتر است از هزار شب است (قدر/۳). هزار ماه بیشتر از ۸۰ سال یعنی به اندازهی یک عمر طولانی بابرکت است و این باز در عظمت و اهمّیت شب قدر است (فهم هدایتی). این که عبادت در این شب برابر و همسنگ عبادت هزار ماه و بهتر و با ارزشتر از آن می باشد (فهم سباقی). شبی که میشود از لحاظ معنوی ره صد ساله را طی کرد لذا باید همان اول ماه رمضان از خدا بخواهیم که توفیق درک شب های قدر را به ما بدهد چرا که اوج تقرّب ما در سال همان شب قدر است.
«تَنَّزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ» فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای تقدیر و تدبیر هر امری از امور عالم نازل میشوند (قدر/۴).
در آیهی چهارم باز هم سخن از شب قدر است و فضیلت آن شب به جهت نزول همیشگی تَنَّزَّلُ فعل مضارع است اصل آن تَتَنَّزَّلُ بوده است. فعل مضارع دلالت بر استمرار میکند یعنی نزول ملائکه و روح همواره و هر سال اتّفاق میافتد. همهی فرشتگان و روح برای مقدّرات تکوینی و تشریعی به اذن الهی به زمین نازل میشوند. جمع همراه با الف و لام “الْمَلَائِکَهُ” مفهوم عموم است (فهم سباقی).
آیهی اوّل نزول قرآن در شب قدر و آیهی چهارم نزول ملائکه در شب قدر را بیان فرمود. بنابراین از ارتباط این دو آیه و توجّه تدبّری میفهمیم که در شب قدر هم کتاب تشریع نازل شده و هم کتاب تکوین و این تکوین و تشریع بر هم منطبق هستند چون از یک منبع فیض نازل میشوند و مربوط به ربوبیّت پروردگار متعال میباشد که از تعبیر ربّهم میفهمیم (فهم سیاقی).
از این آیه استفاده میشود که شب قدر منحصر در شبی که قرآن نازل شده نیست بلکه در هر سال شب قدر تکرار میشود و در آن شب امور سال آینده تا شب قدرسال بعد اندازهگیری و مقدّر میشود. چون فعل تَنَزّل دلالت بر استمرار دارد (فهم سباقی).
نزول ملائکه و روح در زمان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بر قلب پیامبر بود ولی بعد از رحلت ایشان بر قلب امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) نازل میشوند. لذا بقای شب قدر دلیل محکمی بر بقای امامت و بقای امامت دلیل بر حیات و زنده بودن حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) میباشد و حیات مهدی نشانهی حیات مذهب همیشه در صحنهی تشیّع است. لذا اسلام اصیل و قرآن تا ابد زنده است (فهم هدایتی).
پس اگر سؤال شود شما شیعیان چه دلیلی بر زنده بودن امام زمان دارید؟ سورهی مبارکهی قدر و آیهی چهارم دلیل ماست. یا باید بگویید شب قدری نمیباشد یا اعتقاد به وجود مبارک امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) داشته باشند چون ملائکه و روح بر قلب ایشان نازل میشوند و تقدیرات امور عالم و هرکسی را به دست امام آن زمان در هر عصری تقدیم میکنند.
«سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» (قدر/۵). وقتی این ملائکه نازل میشوند با خودشان سلام خدا را میآورند (سلامٌ قولا مِن رَبٍ رحیم (سوره یس)) و آن شب تا طلوع بامداد همه سلامت و درود است (فهم سباقی).
ویژگیهای شب قدر: نزول قرآن، تنظیم و تقدیر امور از سوی خداوند، نزول ملائکه بر قلب امام زمان و مملو شدن آسمان و زمین از وجود ملائکه تا سپیدهی صبح، سلام و تحیّت خداوند، آمرزش گناهان و قبولی اعمال و عبادات و توبه از ویژگیهای شب قدر است و عظمت و اهمّیت این شب مبارک به خاطر نزول قرآن است. لذا از برآیند سوره متوجّه میشویم که جهت هدایتی سوره بیان عظمت قرآن از طریق جلوههای عظمت زمان نزول آن یعنی لیلهالقدر میباشد.