چاپلوسی

1_chaploos

بررسی علل و آثار تملّق و چاپلوسی/ *خدیجه غلامی

تملّق عبارت است از: چرب ‏زبانی کردن، چاپلوسی و اظهار محبّت و فروتنی کردن (عمید، فرهنگ عمید، ج۱، ص۳۱۸).

به تعبیر قرآن کریم: «یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فی‏ قُلُوبِهِمْ»؛ به زبان خویش چیزی را می‏ گویند که در دل‏ هایشان نیست (آل‏عمران/۱۶۷).

در تعریف دقیق تملّق و متملّق می‏توان از واژگان دیگری نیز کمک گرفت. اگرچه تفاوت‏ هایی جزئی نیز از هر دو نظر (معنا و کاربرد) با هم دارند، مانند: چاپلوسی، مجامله، مداهنه، تصلّف، مدح، ثنا، تعریف و… . این‏ها واژه‏هایی هستند که از نظر معنا و کاربرد با واژه‏ی مورد بحث ما (تملّق) یکسانند.

تاریخچه ‏ی تملّق:

هیچ‏کس به درستی نمی‏داند که چه کسی برای اولین بار مورد تملّق قرار گرفت؛ زیرا این پدیده ‏ی ناخوشایند، قدمتی به اندازه ‏ی تاریخ حیات بشر دارد. امّا قدیمی‏ ترین نشانه ‏های تملّق که به صورت باور عام درآمده، مربوط به جوامع ابتدایی است. در دوره‏ ی پهلوی تملّق‏ گویی به شکل و شیوه‏ ی دیگری به اوج خود رسید؛ به طوری‏که فرهنگ تملّق و چاپلوسی از نخستین روزهای سلطنت رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی تا آخرین لحظه‏ های اقتدار آن‏ ها در جامعه رواج داشت (رک: شجاعی صائین، خاطراتی از رواج تملّق و چاپلوسی در عصر پهلوی دوم، ص۹۹). 

در سازمان‏ های نوین و پیچیده ‏ی امروزی نیز پدیده‏ی تملّق هیچ‏گاه ناپدید نشد (سنگایی، آفت‏ های مدیریت؛ تملّق و چاپلوسی، ص۷۳)؛ با وجود این‏که یکی از اهداف انقلاب اسلامی برچیدن روابط مبتنی بر تملّق و چاپلوسی بود، این معضل هنوز دامن‏گیر جامعه است.

عوامل و زمینه ‏های تملّق:

۱-    عوامل فردی تملّق

الف) کم ایمانی و ضعف اقتصادی

«قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ»؛ بگو: خدایا فرمانروایی از آن توست، به هرکسی که خواهی آن را عطا می‏کنی و از هرکسی که بخواهی پس می‏گیری. هرکس را که اراده کنی، عزّت می‏ بخشی و هرکس را بخواهی خوار می‏سازی؛ خوبی به دست توست و تو به هرچیز توانایی (آل‏عمران/۲۶). ضعف اقتصادی در افراد بی‏ایمان یا کم ایمان گاه موجب ایجاد روحیه‏ ی چاپلوسی و تملّق در برابر بزرگان و یا ثروتمندان می‏گردد؛ چرا که آنان به امید نان و آب و دارایی بیشتر و بخشش از طرف دیگران به مدح و ثنایشان می‏پردازند.

ب) نادانی

انسان آگاه و خردمند، پیش از هر اقدامی به فرجامش می‏اندیشد و تناسب کار، سرمایه و سود آن را می‏سنجد و سپس تصمیم می‏گیرد. در تملّق و چاپلوسی آن‏چه سرمایه می‏شود، عمر آدمی و آبروی اوست و آن‏آن‏چه به دست می‏آید، محبوبیّت کاذب و ظاهری است که در پی خوش‏رقصی و جلف ‏بازی نمایان می‏گردد و چنین دستاوردی هرگز با آن سرمایه سازگار نیست.

ج) ترس از جان

ترس و بزدلی انسان را به ستایش از هر قدرتمندی که با او روبرو می‏شود، وامی‏دارد. انسان عافیت‏طلب برای حفظ و نگهبانی خود در برابر هرکسی، زبان به ستایش می‏گشاید و خود را ذلیل می‏کند (تهرانی، آفات زبان، ج۵، ص۱۴۱).

د) حرص و طمع

امام علی (علیه‏ السّلام) می فرمایند: «لا أَذَلَّ فِی طامِعٍ»؛ از طمع‏کار ذلیل‏تر وجود ندارد (تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص۲۹۸).

دروغ‏گو برای آن‏که سخنش پذیرفته گردد، به وسایلی چون چاپلوسی متمسّک می‏شود و برای صحّت سخن خود تأکیدها می ‏آورد و سوگندها می‏خورد و تملّق شنونده را می‏گوید تا مبادا تکذیبش کند و آبرویش را در پیش دیگران ببرد (صدر، دروغ، ج۱، ص۲۲۶).

ه) احساس حقارت

انسانی که در خانواده یا محیط‏ های دیگر مدام مورد تحقیر و بی اعتنایی و تمسخر قرار می‏گیرد، به نوعی احساس بی ‏ارزشی می‏کند و برای جلب توجّه دیگران سعی می‏کند به تملّق گفتن آنان بپردازد تا به هر نحوی که ممکن است توجّه اعضای خانواده یا اجتماع اطراف خود را جلب نماید.

و) عدم عزّت نفس

یکی از عوامل تملّق‏ گویی افراد، نداشتن عزّت نفس است که این مسأله به ناتوانی در مهارت برقراری روابط درست اجتماعی می‏انجامد.

۲-   عوامل اجتماعی تملّق

الف) مشکلات خانوادگی

بسیاری از بزهکاری ها در سنین مختلف ناشی از مشکلات خانوادگی می‏باشد که این مشکلات اگر به موقع برطرف نشود، افتادن در گناهانی چون ریاکاری، دروغ و تملّق اجتناب‏ناپذیر است.

ب) رسانه‏ های فرهنگی

یکی از عناصر مهم جامعه که نقش مهمّی در ایجاد و ترویج رفتار تملّق ‏آمیز ایفا می‏کند، رسانه ‏های جمعی (رادیو، تلویزیون، روزنامه‏ ها و…) است. آنان با تملّق انسان‏ های سست اراده را شجاع و مردان قوی دل را زبون معرّفی می‏کنند (تملّق و چاپلوسی www.hawzah.net).

ج) مراکز آموزشی

مراکز آموزشی یکی از مواردی است که ناخواسته در روند تربیتی آیندگان جامعه اختلال ایجاد و آنان را در مسیری هدایت می‏کنند که به اصطلاح «آن کسی باش که دیگران دوست دارند» و این نظریه‏ ی باطل را به گونه‏ ای القا می‏کنند که افراد برای حضور در جامعه، آماده‏ی گرایش به محیط تملّق می‏ شوند.

۳-  عوامل اقتصادی و سیاسی تملّق

الف) فقر و نیاز فردی

یکی از عمده‏ ترین علّت‏ ها و انگیزه ‏ها که آدمی را به تملّق و چاپلوسی وامی‏دارد، توهّم احتیاج و نیاز است (خلجی، آسیب شناسی زبان، تملّق و چاپلوسی، ص۷۶).

«أَلشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ»؛ شیطان شما را از تهی‏دستی بیم می‏دهد و شما را به زشتی وامی‏دارد (بقره/۲۶۸).

ب) فساد رهبران یا مدیران حکومتی

صلاحیت اخلاقی نیز مانند صلاحیت علمی، رکن اصلی رهبری صحیح و مدیریت ثمربخش است. کسانی‏که از جهت اطّلاعات علمی شایسته ‏ی ریاست ولی فاقد سلامت فکرند و به پاره‏ ای از بیماری‏ های اخلاقی از قبیل خودپسندی، دروغ‏گویی، تملّق‏گویی و تملّق ‏پذیری مبتلایند، ریاست‏شان آمیخته با تکلّف و مشقّت است.

ج) ریاست طلبی

افراد ریاست طلب مجبورند برای رسیدن به جاه و مقام یا حفظ پستی که دارند، تملّق فرادستان خود را بگویند. آنان با این کار زشت خود از مافوق، تقاضای مساعدت می‏کنند تا آن‏ ها را بر مقامشان ابقا نمایند یا به مقام برتری برسانند (پژوهشکده‏ی تحقیقات اسلامی، اخلاق و تربیت اسلامی، ص۱۵۲).

امام صادق (علیه ‏السّلام) می‏فرمایند: «مَن طَلَبَ الریاسَه هَلَکَ»؛ هرکس به دنبال ریاست باشد، هلاک می‏شود (حر عاملی، وسایل‏ الشیعه الی تحصیل مسائل ‏الشریعه، ج۱۵، ص۳۵۰).

د) سودجویی

سودجویانی که انگیزه‏ی ایمانی ندارند و محرّکشان در رفتار اخلاقی جز بهره‏ های مادی نیست، زمانی‏که فضایل را مزاحم غرایز و سدّ راه منافع خود تشخیص دهند، راه خلاف اخلاق را پیش می‏گیرند و به ناپاکی‏ ها و اعمال غیر انسانی دست می‏زنند.

آثار و پیامدهای تملّق:

۱-    پیامدهای دنیوی

·        آثار فردی

الف) ذلّت و خواری

چاپلوسی همیشه فرد چاپلوس را در دید دیگران خوار و خفیف می‏سازد. او برای به دست آوردن متاع ناچیز دنیا از ترس و یا سایر عوامل به ستایش بی‏جا و بسیار از نالایقان می‏پردازد و از عظمت شخصیت خود می‏ کاهد.

ب) تخریب شخصیت

چاپلوسی با دروغ و دورویی، در عمل به تخریب شخصیت افراد می‏ پردازد و برای دستیابی به اغراض خود، آبروی دیگران را قربانی می‏کند.

ج) رسوایی

امام علی(علیه ‏السّلام) فرمودند: «ایّاکَ أَن تَثنی عَلی أَحَد؛ بِما لَیسَ فیه فَاِن فِعلَه یَصدِق عَن وَصفِه وَ یُکذِّبُک»؛ زنهار از این‏که کسی را به چیزی که در او نیست ستایش کنی؛ زیرا کردار آن شخص، تصدیق کار او و تکذیب ستایش بی‏جای توست (نظام‏زاده‏ی قمی، جلوه‏های حکمت، ص۱۲۳).

د) سلب اعتماد

زیان بزرگ چاپلوسی در معاشرت‏ها و روابط اجتماعی، بی‏اعتمادی مردم به شخص متملّق است؛ یعنی مردم نمی‏توانند به کسی که در جایی ایشان را می‏ستاید و در جای دیگر آن‏ها را نکوهش می‏کند، یا مطلبی را به صورت ضد و نقیض اظهار نظر می‏کند، اعتماد کنند و دل ببندند.

ه) شریک در گناه دیگران

شخص چاپلوس گذشته از این که مرتکب دروغ، نفاق و میدان دادن به ستمگران می‏شود، به نسبت موقعیت ستمگران و آثار سوئی که بر تملّق و چاپلوسی او مترتّب گردیده است، خود یکی از عوامل فساد و در حقیقت شریک جرم زیان‏ها و خسارات وارد شده از این ناحیه خواهد بود.

·پیامدهای اجتماعی

الف) فساد افراد

در جامعه ‏ای که در آن تملّق و چاپلوسی رواج یافته است و حاکم آن بر اساس همین چاپلوسی‏ ها جامعه را اداره می‏کند، در آینده ‏ای نه چندان دور، فساد و فحشا و بی ‏غیرتی رواج می‏یابد.

ب) رواج دروغ

غبار تملّق، گوهر حقیقت را پنهان می‏ سازد و دروغ و فضیلت ‏سازی را رواج می‏دهد. با این کار، اندک اندک صراحت و صداقت خوار می‏شود و راست‏گویان و خیرخواهان، جز انزوا و گوشه‏ گیری راهی پیش روی خود نمی‏بینند (شجاعی صائین، خاطراتی از رواج تملّق و چاپلوسی در عصر پهلوی دوم، ص۱۱).

ج) حق‏کشی

در روایتی از امام صادق (علیه ‏السّلام) آمده است: «بر هر مؤمنی واجب است که خیرخواه برادر مؤمن خود باشد» (بهبودی، گزیده‏ ی کافی، ج۱، ص۲۰۵). بنابراین اگر مفسده‏ ی اخلاقی چاپلوسی و دورویی در بین گروهی رایج شود، ریشه‏ی فساد در جامعه می‏رویاند و اتحاد میان افراد آن را از بین می‏برد و حقوق ایشان را پایمال می‏کند.

۲-   پیامدهای اخروی تملّق

الف) دو زبان آتشین

امام صادق (علیه ‏السّلام) می‏فرمایند: «بد بنده ‏ای است آن‏که دو رو و دو زبان داشته باشد و در حضور برادر مسلمان خود در مدح و ستایش او، راه مبالغه در پیش‏گیرد و به دوستی و علاقه به او وانمود نماید و در غیابش به مذمّت و غیبت او بپردازد» (دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۴۶۶).

ب) دوزخ

یکی از ویژگی‏ های افراد متملّق که از جمله اهدافی است که ایشان را به گرداب تملّق می‏کشاند، دنیا دوستی و علاقه‏ی وافر به زیبایی‏ های ظاهری و آرزوهای سست دنیوی است، که گروه کثیری از انسان‏ ها را به دوزخ می‏کشاند؛ چنان‏که در آیه‏ ی ۱۸ سوره‏ ی اسرا می‏خوانیم: «مَّن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَهَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا»؛ آن‏کس که فقط زندگی زودگذر دنیای مادّی را بطلبد، آن مقدار را که بخواهیم به هرکس اراده کنیم از آن می‏دهیم، سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد که در آتش آن می‏سوزد در حالی‏که نکوهیده و رانده‏ ی درگاه خداست (اسرا/۱۸).

راه‏های درمان و مقابله با تملّق

۱-    درمان علمی

الف) مذمّت و حرمت تملّق در دین

فروتنی‏های ذلّت‏آمیز، چاپلوسی‏ها و تملّق‏هایی که منافی با آزادی و شرافت نفس است، در اسلام ممنوع شناخته شده (به عنوان صفتی رذیله و گناهی کبیره) و مسلمین موظّفند از آن‏ها اجتناب نمایند (فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۲، ص۴۸۳).

به همین خاطر، آفت تملّق که به نوعی ستایش نامتعارف و بیش از حد و پرستش غیر خدا (برای نیل به اهداف خود) محسوب می‏شود، مورد نفی و نهی قرار گرفته است. پیامبر اکرم (صلّی‏الله‏علیه‏وآله) در مذمّت چاپلوسی و مدح بی‏جا می‏فرماید: «اُحثُوا التُراب فِی وُجُوهِ المَدّاحِین»؛ به صورت مداحان (چاپلوسان) خاک بپاشید (پاینده، نهج‏الفصاحه، ص۱۶، ح۱۹).

موارد جواز تملّق

۱-    راز و نیاز با خداوند

رسول اکرم (صلّی ‏الله ‏علیه ‏وآله) می‏فرماید: «لا خَیر فِی العلق و التَواضُع اِلّا ما کان فِی الله تَعالی…»؛ چاپلوسی و تواضع جز در راه خدا سودی ندارد (محمدی ری‏ شهری، میزان الحکمه، ج۱۰، ص۵۵۶).‏

۲-   والدین

در حدیثی، رسول خدا (صلّی ‏الله ‏علیه ‏وآله) می‏فرمایند: «لا یَصْلُحُ المَلَقُ إلاّ لِلْوالِدَیْنِ وَالإمَامِ العَادِلِ»؛ جز برای پدر و مادر و پیشوای عادل، تملّق شایسته نیست (صفری زرافشان، گناهان زبان از نظر قرآن و عترت، ص۲۵۸).

۳-  پیشوای عادل

ستایش از شایستگان گاهی وظیفه و تکلیف است و باز کردن خوبی‏هایشان نه تنها زشت و ناپسند نیست، بلکه پسندیده و زیباست (تهرانی، اخلاق الهی، ج۵، ص۱۳۷).

در روایتی از امام رضا (علیه‏ السّلام) آمده است که ستایش و بیان برتری‏های معصومان (علیه‏السّلام) به اندازه‏ای پسندیده است که پاداش آخرتی را در پی خواهد داشت.

۴-   علم و دانش

یکی دیگر از مواردی که تملّق در آن رواست، خضوع و تملّق مردمان جاهل در برابر علما و دانشمندان به منظور فراگرفتن علم و دانش است. اسلام با این خضوع و تذلّل، با این فروتنی و تملّق، موافق است؛ زیرا بر اثر آن علمی به دست می‏آید که مایه‏ ی بزرگ‏ترین عزّت و افتخار است.

علایم و ویژگی‏ های افراد متملّق

رسول اکرم (صلّی ‏الله ‏علیه‏ وآله) به علی‏ بن‏ ابی‏طالب (علیه ‏السّلام) فرمودند: «افراد ریاکار و چاپلوس سه علامت دارند: «یَتَمَلَّقُ اِذا حَضَرَ وَ یَغْتابُ اِذا غابَ، وَ یَشْمَتُ بِالْمُصِیْبَهِ»؛ وقتی که در حضور انسانند، ستایش می‏کنند و وقتی پشت سر انسان می‏روند، بدگویی می‏کنند و آن‏گاه که انسان گرفتار شد، شکایت می‏نمایند» (ابن شعبه حرّانی، تحف ‏العقول، ص۱۶).

 از نشانه ‏های فیزیکی و روانی شخصیت‏ های متملّق، گردن کج، قامت نیمه راست، رنگ رخساره‏ی غیر عادی و… است (زبان چرب سر خشک می‏کند بر آب، www.rasekhoon.net).

۲-   درمان عملی تملّق:

·        از جنبه‏ی فردی:

الف) دعا

امام صادق می‏فرماید: «عَلَیکَ بِالدُعا، فَانّ فِیه شَفاء مِن کُلِّ داء»؛ بر تو باد به دعا که وسیله‏ ی شفای هر بیماری است (بیدهنری، گنج حکمت یا احادیث منظوم، ص۳۳۵).

ب) یاد خدا و پرورش روح

«الَّذینَ آمنوا و تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذکرِالله اَلابِذکرِالله تَطمَئِنُّ القُلوب»؛ آن‏ها کسانی هستند که ایمان آورده ‏اند و دل‏هایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است، آگاه باشید تنها با یاد خدا دل‏ ها آرامش می‏گیرد (رعد/۲۸).

یاد خدا همان‏طور که باعث آرامش روح و نفس است، باعث خودیابی و بازیافتن انسان هم می‏شود.

ج) یقین و خشنودی به داده‏ ی الهی

در حدیثی از امام صادق (علیه ‏السّلام) آمده است: «إنِّ اللهَ تعالی بعَدلِهِ و قسطِهِ جَعَلَ الرَّوحَ و الرّاحهَ فی الیَقینِ و الرِّضا و جَعلَ الهَمَّ و الحُزنَ فی الشَّکِّ و السَّخَط»؛ خداوند با عدل و دادش، آسایش را در یقین و رضایت قرارداده و غم و اندوه را در شک و خشم نهاده است (نهج ‏البلاغه، ترجمه‏ ی محمد دشتی، ص۳۲۲).

د) قطع طمع از دیگران

امام کاظم (علیه ‏السّلام) در این باره می‏فرماید: «از طمع بپرهیز و به آن‏چه مردم دارند، چشم نداشته باش، چشم ‏داشت به مخلوق را در خود بمیران؛ زیرا طمع و چشم‏ داشت کلید هر خواری است و عقل را می‏دزدد و انسانیت را می‏برد و آبرو را می‏ آلاید و دانش را از بین می‏برد» (مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۳۱۵).

·        از جنبه‏ ی اقتصادی

الف) ایجاد شخصیت

اگر انسان در خانواده اخساس کرامت نفس و شخصیت انسانی بکند و جامعه به او بها دهد، هیچ‏گاه تن به چاپلوسی نمی‏دهد؛ بلکه با راست‏گویی به ارتقاء ارزش خود می‏پردازد تا در پیشگاه خدا در زمره‏ ی صدّیقین و شهدا قرار بگیرد.

ب) ترویج فرهنگ دینی

 از آن‏جا که مهم‏ترین دوران شکل‏گیری شخصیت انسان در خانواده سپری می‏شود، خانواده موظّف به تربیت کودکان و نسل نوپای جامعه است، چرا که دوران کودکی و نوجوانی دوران پذیرش است و روح کودک دچار آشفتگی و شقاوت نگشته و آماده‏ی تربیت است.

ج) بی‏اعتنایی به رفتار چاپلوسان

افراد، باید با فرد متملّق به گونه‏ ای رفتار نمایند که وی دیگر انگیزه پیدا نکند که روش خود را ادامه دهد؛ یعنی عدم اعتنا و واکنش به رفتار چاپلوسان که در حیطه‏ی روان‌شناسی، «خاموشی» نامیده می‏شود (مصباح‏یزدی، پندهای امام صادق (علیه‏ السّلام) به ره‏جویان صادق، ص۱۷۱).

منابع:

۱- حسن عمید، فرهنگ عمید، محمد بهشتی فرهنگ صبا، صبا، تهران، ششم، بی تا.

۲-  علی شجاعی صائین، خاطراتی از رواج تملّق و چاپلوسی در عصر پهلوی دوم، تهران، مدرسه برهان، بهار۸۱.

۳-کریم اسد سنگابی، آفت های مدیریت (تملّق و چاپلوسی).

۴- تهرانی، آفات زبان بخش دوم اخلاق الاهی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران ۱۳۸۷.

۵-محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق.

۶- عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۷۸.

۷-صدر، دروغ، به اهتمام باقر خسروشاهی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸.

۸- محمد تقی خلجی، آسیب شناسی زبان، تملّق و چاپلوسی، ناشر میثم تمار، قم، ۱۳۸۰

۹- پژوهشکده تحقیقات اسلامی، اخلاق و تربیّت اسلامی.

۱۰- حر عاملی، وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ناشر کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۸۷.

۱۱-سید اصغر نظام زاده قمی، جلوههای حکمت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳.

۱۲-  محمد باقر بهبودی، گزیده کافی، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۳.

۱۳-  محمد بن النعمان المفید، ترجمه ارشاد القلوب دیلمی با تصحیح و پاورقی علامه شعرانی، مترجم علی شکلی، ناصر، قم، ۱۳۷۶.

۱۴-  تقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران، نشریه «2»، هیئت نشر معارف اسلامی، ۱۳۴۲.

۱۵-  ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص ۱۶، ح۱۹؛ باقر بیدهندی، گنج حکمت یا احادیث منظوم، قم، کتابفروشی و نشر روح، ۱۶۳۶.

۱۶-محمد علی صفری زرافشان، گناهان زبان از نظر قرآن و عترت، بیجا، ناشر محمد علی صفری زرافشان، ۱۳۶۱.

۱۷- باقر بیدهندی، گنج حکمت یا احادیث منظوم، نشر روح، ۱۳۶۳ هـ.ش.

۱۸-  سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مؤسسه‏ ی نشر شهر، ۱۳۸۹

۱۹- محمدتقی مصباح یزدی، پندهای امام صادق به رهجویان صادق، ناشر مرکز انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، قم، ۱۳۱۳.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا