بررسی علل و آثار تملّق و چاپلوسی/ *خدیجه غلامی
تملّق عبارت است از: چرب زبانی کردن، چاپلوسی و اظهار محبّت و فروتنی کردن (عمید، فرهنگ عمید، ج۱، ص۳۱۸).
به تعبیر قرآن کریم: «یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلُوبِهِمْ»؛ به زبان خویش چیزی را می گویند که در دل هایشان نیست (آلعمران/۱۶۷).
در تعریف دقیق تملّق و متملّق میتوان از واژگان دیگری نیز کمک گرفت. اگرچه تفاوت هایی جزئی نیز از هر دو نظر (معنا و کاربرد) با هم دارند، مانند: چاپلوسی، مجامله، مداهنه، تصلّف، مدح، ثنا، تعریف و… . اینها واژههایی هستند که از نظر معنا و کاربرد با واژهی مورد بحث ما (تملّق) یکسانند.
تاریخچه ی تملّق:
هیچکس به درستی نمیداند که چه کسی برای اولین بار مورد تملّق قرار گرفت؛ زیرا این پدیده ی ناخوشایند، قدمتی به اندازه ی تاریخ حیات بشر دارد. امّا قدیمی ترین نشانه های تملّق که به صورت باور عام درآمده، مربوط به جوامع ابتدایی است. در دوره ی پهلوی تملّق گویی به شکل و شیوه ی دیگری به اوج خود رسید؛ به طوریکه فرهنگ تملّق و چاپلوسی از نخستین روزهای سلطنت رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی تا آخرین لحظه های اقتدار آن ها در جامعه رواج داشت (رک: شجاعی صائین، خاطراتی از رواج تملّق و چاپلوسی در عصر پهلوی دوم، ص۹۹).
در سازمان های نوین و پیچیده ی امروزی نیز پدیدهی تملّق هیچگاه ناپدید نشد (سنگایی، آفت های مدیریت؛ تملّق و چاپلوسی، ص۷۳)؛ با وجود اینکه یکی از اهداف انقلاب اسلامی برچیدن روابط مبتنی بر تملّق و چاپلوسی بود، این معضل هنوز دامنگیر جامعه است.
عوامل و زمینه های تملّق:
۱- عوامل فردی تملّق
الف) کم ایمانی و ضعف اقتصادی
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ»؛ بگو: خدایا فرمانروایی از آن توست، به هرکسی که خواهی آن را عطا میکنی و از هرکسی که بخواهی پس میگیری. هرکس را که اراده کنی، عزّت می بخشی و هرکس را بخواهی خوار میسازی؛ خوبی به دست توست و تو به هرچیز توانایی (آلعمران/۲۶). ضعف اقتصادی در افراد بیایمان یا کم ایمان گاه موجب ایجاد روحیه ی چاپلوسی و تملّق در برابر بزرگان و یا ثروتمندان میگردد؛ چرا که آنان به امید نان و آب و دارایی بیشتر و بخشش از طرف دیگران به مدح و ثنایشان میپردازند.
ب) نادانی
انسان آگاه و خردمند، پیش از هر اقدامی به فرجامش میاندیشد و تناسب کار، سرمایه و سود آن را میسنجد و سپس تصمیم میگیرد. در تملّق و چاپلوسی آنچه سرمایه میشود، عمر آدمی و آبروی اوست و آنآنچه به دست میآید، محبوبیّت کاذب و ظاهری است که در پی خوشرقصی و جلف بازی نمایان میگردد و چنین دستاوردی هرگز با آن سرمایه سازگار نیست.
ج) ترس از جان
ترس و بزدلی انسان را به ستایش از هر قدرتمندی که با او روبرو میشود، وامیدارد. انسان عافیتطلب برای حفظ و نگهبانی خود در برابر هرکسی، زبان به ستایش میگشاید و خود را ذلیل میکند (تهرانی، آفات زبان، ج۵، ص۱۴۱).
د) حرص و طمع
امام علی (علیه السّلام) می فرمایند: «لا أَذَلَّ فِی طامِعٍ»؛ از طمعکار ذلیلتر وجود ندارد (تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص۲۹۸).
دروغگو برای آنکه سخنش پذیرفته گردد، به وسایلی چون چاپلوسی متمسّک میشود و برای صحّت سخن خود تأکیدها می آورد و سوگندها میخورد و تملّق شنونده را میگوید تا مبادا تکذیبش کند و آبرویش را در پیش دیگران ببرد (صدر، دروغ، ج۱، ص۲۲۶).
ه) احساس حقارت
انسانی که در خانواده یا محیط های دیگر مدام مورد تحقیر و بی اعتنایی و تمسخر قرار میگیرد، به نوعی احساس بی ارزشی میکند و برای جلب توجّه دیگران سعی میکند به تملّق گفتن آنان بپردازد تا به هر نحوی که ممکن است توجّه اعضای خانواده یا اجتماع اطراف خود را جلب نماید.
و) عدم عزّت نفس
یکی از عوامل تملّق گویی افراد، نداشتن عزّت نفس است که این مسأله به ناتوانی در مهارت برقراری روابط درست اجتماعی میانجامد.
۲- عوامل اجتماعی تملّق
الف) مشکلات خانوادگی
بسیاری از بزهکاری ها در سنین مختلف ناشی از مشکلات خانوادگی میباشد که این مشکلات اگر به موقع برطرف نشود، افتادن در گناهانی چون ریاکاری، دروغ و تملّق اجتنابناپذیر است.
ب) رسانه های فرهنگی
یکی از عناصر مهم جامعه که نقش مهمّی در ایجاد و ترویج رفتار تملّق آمیز ایفا میکند، رسانه های جمعی (رادیو، تلویزیون، روزنامه ها و…) است. آنان با تملّق انسان های سست اراده را شجاع و مردان قوی دل را زبون معرّفی میکنند (تملّق و چاپلوسی www.hawzah.net).
ج) مراکز آموزشی
مراکز آموزشی یکی از مواردی است که ناخواسته در روند تربیتی آیندگان جامعه اختلال ایجاد و آنان را در مسیری هدایت میکنند که به اصطلاح «آن کسی باش که دیگران دوست دارند» و این نظریه ی باطل را به گونه ای القا میکنند که افراد برای حضور در جامعه، آمادهی گرایش به محیط تملّق می شوند.
۳- عوامل اقتصادی و سیاسی تملّق
الف) فقر و نیاز فردی
یکی از عمده ترین علّت ها و انگیزه ها که آدمی را به تملّق و چاپلوسی وامیدارد، توهّم احتیاج و نیاز است (خلجی، آسیب شناسی زبان، تملّق و چاپلوسی، ص۷۶).
«أَلشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ»؛ شیطان شما را از تهیدستی بیم میدهد و شما را به زشتی وامیدارد (بقره/۲۶۸).
ب) فساد رهبران یا مدیران حکومتی
صلاحیت اخلاقی نیز مانند صلاحیت علمی، رکن اصلی رهبری صحیح و مدیریت ثمربخش است. کسانیکه از جهت اطّلاعات علمی شایسته ی ریاست ولی فاقد سلامت فکرند و به پاره ای از بیماری های اخلاقی از قبیل خودپسندی، دروغگویی، تملّقگویی و تملّق پذیری مبتلایند، ریاستشان آمیخته با تکلّف و مشقّت است.
ج) ریاست طلبی
افراد ریاست طلب مجبورند برای رسیدن به جاه و مقام یا حفظ پستی که دارند، تملّق فرادستان خود را بگویند. آنان با این کار زشت خود از مافوق، تقاضای مساعدت میکنند تا آن ها را بر مقامشان ابقا نمایند یا به مقام برتری برسانند (پژوهشکدهی تحقیقات اسلامی، اخلاق و تربیت اسلامی، ص۱۵۲).
امام صادق (علیه السّلام) میفرمایند: «مَن طَلَبَ الریاسَه هَلَکَ»؛ هرکس به دنبال ریاست باشد، هلاک میشود (حر عاملی، وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ج۱۵، ص۳۵۰).
د) سودجویی
سودجویانی که انگیزهی ایمانی ندارند و محرّکشان در رفتار اخلاقی جز بهره های مادی نیست، زمانیکه فضایل را مزاحم غرایز و سدّ راه منافع خود تشخیص دهند، راه خلاف اخلاق را پیش میگیرند و به ناپاکی ها و اعمال غیر انسانی دست میزنند.
آثار و پیامدهای تملّق:
۱- پیامدهای دنیوی
· آثار فردی
الف) ذلّت و خواری
چاپلوسی همیشه فرد چاپلوس را در دید دیگران خوار و خفیف میسازد. او برای به دست آوردن متاع ناچیز دنیا از ترس و یا سایر عوامل به ستایش بیجا و بسیار از نالایقان میپردازد و از عظمت شخصیت خود می کاهد.
ب) تخریب شخصیت
چاپلوسی با دروغ و دورویی، در عمل به تخریب شخصیت افراد می پردازد و برای دستیابی به اغراض خود، آبروی دیگران را قربانی میکند.
ج) رسوایی
امام علی(علیه السّلام) فرمودند: «ایّاکَ أَن تَثنی عَلی أَحَد؛ بِما لَیسَ فیه فَاِن فِعلَه یَصدِق عَن وَصفِه وَ یُکذِّبُک»؛ زنهار از اینکه کسی را به چیزی که در او نیست ستایش کنی؛ زیرا کردار آن شخص، تصدیق کار او و تکذیب ستایش بیجای توست (نظامزادهی قمی، جلوههای حکمت، ص۱۲۳).
د) سلب اعتماد
زیان بزرگ چاپلوسی در معاشرتها و روابط اجتماعی، بیاعتمادی مردم به شخص متملّق است؛ یعنی مردم نمیتوانند به کسی که در جایی ایشان را میستاید و در جای دیگر آنها را نکوهش میکند، یا مطلبی را به صورت ضد و نقیض اظهار نظر میکند، اعتماد کنند و دل ببندند.
ه) شریک در گناه دیگران
شخص چاپلوس گذشته از این که مرتکب دروغ، نفاق و میدان دادن به ستمگران میشود، به نسبت موقعیت ستمگران و آثار سوئی که بر تملّق و چاپلوسی او مترتّب گردیده است، خود یکی از عوامل فساد و در حقیقت شریک جرم زیانها و خسارات وارد شده از این ناحیه خواهد بود.
·پیامدهای اجتماعی
الف) فساد افراد
در جامعه ای که در آن تملّق و چاپلوسی رواج یافته است و حاکم آن بر اساس همین چاپلوسی ها جامعه را اداره میکند، در آینده ای نه چندان دور، فساد و فحشا و بی غیرتی رواج مییابد.
ب) رواج دروغ
غبار تملّق، گوهر حقیقت را پنهان می سازد و دروغ و فضیلت سازی را رواج میدهد. با این کار، اندک اندک صراحت و صداقت خوار میشود و راستگویان و خیرخواهان، جز انزوا و گوشه گیری راهی پیش روی خود نمیبینند (شجاعی صائین، خاطراتی از رواج تملّق و چاپلوسی در عصر پهلوی دوم، ص۱۱).
ج) حقکشی
در روایتی از امام صادق (علیه السّلام) آمده است: «بر هر مؤمنی واجب است که خیرخواه برادر مؤمن خود باشد» (بهبودی، گزیده ی کافی، ج۱، ص۲۰۵). بنابراین اگر مفسده ی اخلاقی چاپلوسی و دورویی در بین گروهی رایج شود، ریشهی فساد در جامعه میرویاند و اتحاد میان افراد آن را از بین میبرد و حقوق ایشان را پایمال میکند.
۲- پیامدهای اخروی تملّق
الف) دو زبان آتشین
امام صادق (علیه السّلام) میفرمایند: «بد بنده ای است آنکه دو رو و دو زبان داشته باشد و در حضور برادر مسلمان خود در مدح و ستایش او، راه مبالغه در پیشگیرد و به دوستی و علاقه به او وانمود نماید و در غیابش به مذمّت و غیبت او بپردازد» (دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۴۶۶).
ب) دوزخ
یکی از ویژگی های افراد متملّق که از جمله اهدافی است که ایشان را به گرداب تملّق میکشاند، دنیا دوستی و علاقهی وافر به زیبایی های ظاهری و آرزوهای سست دنیوی است، که گروه کثیری از انسان ها را به دوزخ میکشاند؛ چنانکه در آیه ی ۱۸ سوره ی اسرا میخوانیم: «مَّن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَهَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا»؛ آنکس که فقط زندگی زودگذر دنیای مادّی را بطلبد، آن مقدار را که بخواهیم به هرکس اراده کنیم از آن میدهیم، سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد که در آتش آن میسوزد در حالیکه نکوهیده و رانده ی درگاه خداست (اسرا/۱۸).
راههای درمان و مقابله با تملّق
۱- درمان علمی
الف) مذمّت و حرمت تملّق در دین
فروتنیهای ذلّتآمیز، چاپلوسیها و تملّقهایی که منافی با آزادی و شرافت نفس است، در اسلام ممنوع شناخته شده (به عنوان صفتی رذیله و گناهی کبیره) و مسلمین موظّفند از آنها اجتناب نمایند (فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۲، ص۴۸۳).
به همین خاطر، آفت تملّق که به نوعی ستایش نامتعارف و بیش از حد و پرستش غیر خدا (برای نیل به اهداف خود) محسوب میشود، مورد نفی و نهی قرار گرفته است. پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) در مذمّت چاپلوسی و مدح بیجا میفرماید: «اُحثُوا التُراب فِی وُجُوهِ المَدّاحِین»؛ به صورت مداحان (چاپلوسان) خاک بپاشید (پاینده، نهجالفصاحه، ص۱۶، ح۱۹).
موارد جواز تملّق
۱- راز و نیاز با خداوند
رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله) میفرماید: «لا خَیر فِی العلق و التَواضُع اِلّا ما کان فِی الله تَعالی…»؛ چاپلوسی و تواضع جز در راه خدا سودی ندارد (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۱۰، ص۵۵۶).
۲- والدین
در حدیثی، رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) میفرمایند: «لا یَصْلُحُ المَلَقُ إلاّ لِلْوالِدَیْنِ وَالإمَامِ العَادِلِ»؛ جز برای پدر و مادر و پیشوای عادل، تملّق شایسته نیست (صفری زرافشان، گناهان زبان از نظر قرآن و عترت، ص۲۵۸).
۳- پیشوای عادل
ستایش از شایستگان گاهی وظیفه و تکلیف است و باز کردن خوبیهایشان نه تنها زشت و ناپسند نیست، بلکه پسندیده و زیباست (تهرانی، اخلاق الهی، ج۵، ص۱۳۷).
در روایتی از امام رضا (علیه السّلام) آمده است که ستایش و بیان برتریهای معصومان (علیهالسّلام) به اندازهای پسندیده است که پاداش آخرتی را در پی خواهد داشت.
۴- علم و دانش
یکی دیگر از مواردی که تملّق در آن رواست، خضوع و تملّق مردمان جاهل در برابر علما و دانشمندان به منظور فراگرفتن علم و دانش است. اسلام با این خضوع و تذلّل، با این فروتنی و تملّق، موافق است؛ زیرا بر اثر آن علمی به دست میآید که مایه ی بزرگترین عزّت و افتخار است.
علایم و ویژگی های افراد متملّق
رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله) به علی بن ابیطالب (علیه السّلام) فرمودند: «افراد ریاکار و چاپلوس سه علامت دارند: «یَتَمَلَّقُ اِذا حَضَرَ وَ یَغْتابُ اِذا غابَ، وَ یَشْمَتُ بِالْمُصِیْبَهِ»؛ وقتی که در حضور انسانند، ستایش میکنند و وقتی پشت سر انسان میروند، بدگویی میکنند و آنگاه که انسان گرفتار شد، شکایت مینمایند» (ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص۱۶).
از نشانه های فیزیکی و روانی شخصیت های متملّق، گردن کج، قامت نیمه راست، رنگ رخسارهی غیر عادی و… است (زبان چرب سر خشک میکند بر آب، www.rasekhoon.net).
۲- درمان عملی تملّق:
· از جنبهی فردی:
الف) دعا
امام صادق میفرماید: «عَلَیکَ بِالدُعا، فَانّ فِیه شَفاء مِن کُلِّ داء»؛ بر تو باد به دعا که وسیله ی شفای هر بیماری است (بیدهنری، گنج حکمت یا احادیث منظوم، ص۳۳۵).
ب) یاد خدا و پرورش روح
«الَّذینَ آمنوا و تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذکرِالله اَلابِذکرِالله تَطمَئِنُّ القُلوب»؛ آنها کسانی هستند که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است، آگاه باشید تنها با یاد خدا دل ها آرامش میگیرد (رعد/۲۸).
یاد خدا همانطور که باعث آرامش روح و نفس است، باعث خودیابی و بازیافتن انسان هم میشود.
ج) یقین و خشنودی به داده ی الهی
در حدیثی از امام صادق (علیه السّلام) آمده است: «إنِّ اللهَ تعالی بعَدلِهِ و قسطِهِ جَعَلَ الرَّوحَ و الرّاحهَ فی الیَقینِ و الرِّضا و جَعلَ الهَمَّ و الحُزنَ فی الشَّکِّ و السَّخَط»؛ خداوند با عدل و دادش، آسایش را در یقین و رضایت قرارداده و غم و اندوه را در شک و خشم نهاده است (نهج البلاغه، ترجمه ی محمد دشتی، ص۳۲۲).
د) قطع طمع از دیگران
امام کاظم (علیه السّلام) در این باره میفرماید: «از طمع بپرهیز و به آنچه مردم دارند، چشم نداشته باش، چشم داشت به مخلوق را در خود بمیران؛ زیرا طمع و چشم داشت کلید هر خواری است و عقل را میدزدد و انسانیت را میبرد و آبرو را می آلاید و دانش را از بین میبرد» (مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۳۱۵).
· از جنبه ی اقتصادی
الف) ایجاد شخصیت
اگر انسان در خانواده اخساس کرامت نفس و شخصیت انسانی بکند و جامعه به او بها دهد، هیچگاه تن به چاپلوسی نمیدهد؛ بلکه با راستگویی به ارتقاء ارزش خود میپردازد تا در پیشگاه خدا در زمره ی صدّیقین و شهدا قرار بگیرد.
ب) ترویج فرهنگ دینی
از آنجا که مهمترین دوران شکلگیری شخصیت انسان در خانواده سپری میشود، خانواده موظّف به تربیت کودکان و نسل نوپای جامعه است، چرا که دوران کودکی و نوجوانی دوران پذیرش است و روح کودک دچار آشفتگی و شقاوت نگشته و آمادهی تربیت است.
ج) بیاعتنایی به رفتار چاپلوسان
افراد، باید با فرد متملّق به گونه ای رفتار نمایند که وی دیگر انگیزه پیدا نکند که روش خود را ادامه دهد؛ یعنی عدم اعتنا و واکنش به رفتار چاپلوسان که در حیطهی روانشناسی، «خاموشی» نامیده میشود (مصباحیزدی، پندهای امام صادق (علیه السّلام) به رهجویان صادق، ص۱۷۱).
منابع:
۱- حسن عمید، فرهنگ عمید، محمد بهشتی فرهنگ صبا، صبا، تهران، ششم، بی تا.
۲- علی شجاعی صائین، خاطراتی از رواج تملّق و چاپلوسی در عصر پهلوی دوم، تهران، مدرسه برهان، بهار۸۱.
۳-کریم اسد سنگابی، آفت های مدیریت (تملّق و چاپلوسی).
۴- تهرانی، آفات زبان بخش دوم اخلاق الاهی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران ۱۳۸۷.
۵-محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق.
۶- عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۷۸.
۷-صدر، دروغ، به اهتمام باقر خسروشاهی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸.
۸- محمد تقی خلجی، آسیب شناسی زبان، تملّق و چاپلوسی، ناشر میثم تمار، قم، ۱۳۸۰
۹- پژوهشکده تحقیقات اسلامی، اخلاق و تربیّت اسلامی.
۱۰- حر عاملی، وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ناشر کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۸۷.
۱۱-سید اصغر نظام زاده قمی، جلوههای حکمت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳.
۱۲- محمد باقر بهبودی، گزیده کافی، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۳.
۱۳- محمد بن النعمان المفید، ترجمه ارشاد القلوب دیلمی با تصحیح و پاورقی علامه شعرانی، مترجم علی شکلی، ناصر، قم، ۱۳۷۶.
۱۴- تقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران، نشریه «2»، هیئت نشر معارف اسلامی، ۱۳۴۲.
۱۵- ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص ۱۶، ح۱۹؛ باقر بیدهندی، گنج حکمت یا احادیث منظوم، قم، کتابفروشی و نشر روح، ۱۶۳۶.
۱۶-محمد علی صفری زرافشان، گناهان زبان از نظر قرآن و عترت، بیجا، ناشر محمد علی صفری زرافشان، ۱۳۶۱.
۱۷- باقر بیدهندی، گنج حکمت یا احادیث منظوم، نشر روح، ۱۳۶۳ هـ.ش.
۱۸- سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مؤسسه ی نشر شهر، ۱۳۸۹
۱۹- محمدتقی مصباح یزدی، پندهای امام صادق به رهجویان صادق، ناشر مرکز انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، قم، ۱۳۱۳.