بیماری کم خوانی

 نمی‌دانم چرا هر وقت کتاب یا مجلّه‌ای به دست می‌گیرم هنوز بند اوّل به پایان نرسیده، انگار دارویی خواب‌آور خورده‌ام. پلک‌هایم سنگین می‌شود و بعد کم­کم گردنم کج می‌شود و الی آخر…

 بیشتر اوقات زمانی برای مطالعه ندارم؛ گاهی هم اصلاً حوصله ندارم. خلاصه بیماری کم‌‌خوانی من روز به روز رو به پیشرفت است و من باید دنبال راهی برای معالجه­ اش باشم. بهتر دیدم که با یک متخصّص مطالعه مشورت کنم. بنابراین یک روز به یک مؤسّسه­ ی آشنایی با روش­های مطالعه رفتم و با متخصّص مطالعه صحبت کردم. او به من گفت: «تو باید سبک روحی­ات را عوض کنی». گفتم: «چه­ طور؟ مگر می‌شود؟ همان‌طوری که همه می‌خوانند من هم می‌خوانم؛ گاهی بلند و گاهی آهسته، بعضی وقت‌ها دراز کشیده و لم‌داده، در جای شلوغ و یا  خلوت، مثل بقیه… خلاصه می‌خوانم… می‌خوانم… می‌خوانم… ولی گاهی نمی‌دانم چه می‌خوانم! ».

متخصّص مطالعه نسخه‌ای طلایی را در چند قلم برایم پیچید. امیدوارم که برای شما هم مفید باشد:

۱-    برای مطالعه و دست در سفره‌ی کتاب بردن باید احساس نیاز کنی تا عطش دانستن، تو را به سوی این سفره بکشاند. باید به خود بِباورانی که من نیازمند دریافت این غذا هستم و در کنار آن برای خود هدف‌هایی را در نظر بگیری نه هدف‌های آرمانی و درازمدّت. این‌ها خوب است امّا بهتر است در مرحله‌ی اوّل هدف‌هایت را رفتاری انتخاب کنی. البتّه هدف رفتاری هر کسی با بقیّه متفاوت است. مثلاً افزایش بنیه‌ی علمی، کسب اطّلاعات پیرامون شغل مورد نظر و یافتن جواب سؤالات استاد و… به گونه‌ای که برای رسیدن به آن‌ها اضطرار به مطالعه پیدا کنی.

۲-    وقتی کتاب را در دست گرفتی به آن مانند بهترین غذایی که دوست داری بخوری یا بهترین لباسی که دوست داری بپوشی بنگری و با آن مأنوس شوی تا انگیزه‌های بهره‌برداری در تو تقویت شود.

۳-    اگر سعی کنی از کتاب‌های ساده یا داستان‌های جذّاب شروع کنی، دلگرمی تو به کتاب بیشتر می‌شود.

۴-    اگر بخواهی از اوّلین کلمه­ ی کتاب تا آخرین کلمه را دانه­ به­­ دانه بخوانی شاید احساسات زیر در تو پدید آید:

         چقدر خسته­ کننده است!

          چقدر وقت‌گیر است!

         چقدر طولانی است!

          حوصله‌ام را سربرده. چرا تمام نمی‌شود؟


یک‌دفعه ممکن است کتاب را بگذاری و بلند شوی. بنابراین پیشنهاد می‌کنم مروری اجمالی بر فهرست‌ها، تیترها، سرفصل‌ها، بخش‌ها و 

۵-    با دانستن یا داشتن موضوع و مرور اجمالی، اگر طرح سؤال کنی در واقع مسیرت را مشخّص کرده ­ای و به مطالعه­ ی خود جهت داده ­ای. زیرا بر تو معلوم می‌شود که در کدام سو هستی و چه می‌خواهی؟حتّی بر مقدّمه‌ی آن داشته باشی. این روش به تو کمک می‌کند: اوّلاَ بدانی کتاب درباره­ ی چه چیزی بحث می‌کند و ثانیاَ نیاز خود را در هر قسمت که می‌بینی همان بخش را بخوانی.

۶-     مطمئن باش که فرصت برای مطالعه به دست نمی‌آید مگر این که آن را خود به چنگ آوری. هر لحظه را برای مطالعه 

غنیمت شمار و به جای ساعت از دقیقه‌های زندگی ­ات بهره‌گیر که دقایق آرام آرام به ساعت‌ها و ساعت ­ها به روزها و… تبدیل می‌شوند.

۷-    بعد از مطالعه­ ی متن موردنظر یا مطالب دل­خواه، سعی کن آن­ ها را یادداشت کنی. با ثبت اطّلاعات علاوه بر یافتن پاسخ‌ سؤال­ ها به ورزیدگی ذهنت هم کمک کرده‌ای.

اگر همین پلّه‌ها را با تمرین‌های متفاوت انجام دهی این آمادگی را تدریجاَ در خود ایجاد کرده ­ای که مراحل تکمیلی مطالعه را بیاموزی. منتظر پلّه‌های تکمیلی باش.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا