غنی سازی به توان دانش آموزان

ghani sazi
تصویر فاطمه خدابخشی

فاطمه خدابخشی

امروز ایران برای گذر از مرحله‌ی توسعه و رسیدن به پیشرفت نیازمند جهش تولید است. جهش تولید بدون پرورش نیروی انسانی ماهر وکارآزموده رؤیایی تحقق‌ناپذیر است. نظام‌های آموزش رسمی در همه جای دنیا برای پرورش نیروی انسانی ماهر از دوره‌ی ابتدایی شروع می‌کنند. توصیه‌نامه‌های اجلاس‌های یونسکو نیز بر رسالت مؤسسات آموزشی از ابتدایی تا عالی برای آماده‌سازی فرد جهت احراز شغل مناسب تأکید داشته‌اند. در این زمینه یکی از انتقادات عمده‌ی کنونی بر سیستم آموزشی کشور ما این است که فراگیران را آنچنان که باید برای ورود به دنیای کار آماده نمی‌سازد واین امر نمایانگر نوعی کاهش کیفیت در آموزش است (ناصری آلاشتی، هاشم نژاد آبرسی، صفاریان همدانی، ۱۳۹۹، ص ۶۸). البته در سال‌های اخیر و با تحول‌های صورت‌گرفته در نظام آموزش و پروش، به تربیت اقتصادی- حرفه‌ای دانش‌آموزان نیز توجه می‌شود. یکی از اهداف عملیاتی و راهکارهای تحوّل در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز این است که تربیت‌یافتگان نظام آموزش رسمی می‌بایست دارای حداقل یک مهارت مفید برای امرار معاش حلال باشند تا در صورت جدایی از نظام تعلیم و تربیت رسمی در هر مرحله، توانایی تأمین زندگی خود و اداره‌ی خانواده را داشته باشند (دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، ص ۳۱). با وجود این هدف صریح عملیاتی در متن سند تحول، این پرسش به ذهن می‌آیدکه اگر دانش‌آموز مقطع ابتدایی به هر دلیلی امکان ادامه تحصیل نداشته باشد و پس از اتمام پایه ششم از نظام تعلیم و تربیت رسمی جدا شود آیا حداقل دارای یک مهارت مفید برای امرار معاش حلال هست وآیا توانایی تأمین زندگی خود و اداره‌ی خانواده‌اش را دارد؟ واضح است که پاسخ این سؤالات کاملاً مثبت نیست.

از این رو می‌بینیم میان تحولاتی که در حوزه‌ی اندیشه و نظر به وجود آمده و آنچه در حوزه‌ی عمل اجرا می‌شود فاصله‌ی بسیاری وجود دارد. علت این فاصله را باید در برنامه‌ی درسی جستجو کرد. نگاهی به برنامه‌ی درسی در این مقطع نشان می‌دهد نیازسنجی برای تأمین نیروی انسانی کارآمد به درستی صورت نگرفته است.

در این راستا هر چند برنامه‌ی درسی دارای محدودیت‌های گوناگون از نظر زمان و یادگیری است و یک برنامه‌ی درسی قادر به پاسخگویی تمام نیازهای آموزشی نیست و می‌بایست تنها پاسخگوی نیازهایی باشد که دارای اولویت هستند (طالب زاده نوبریان، فتحی و اجارگاه، ۱۳۸۲، ص ۴۲) اما مهم‌ترین نیاز کشور در شرایط کنونی پرورش نیروی کارآزموده است؛ نیرویی که بتواند چرخ تولید را با سرعت بیشتری به حرکت در‌آورد و سبب جهش تولید شود. این امر ضرورت غنی‌سازی اهداف برنامه‌ی درسی برای نیل به این هدف را بیش از پیش روشن می‌سازد.

در این خصوص معروف‌ترین طبقه‌بندی در زمینه‌ی اهداف آموزشی را بلوم ارائه کرده است. در طبقه‌بندی بلوم اهداف آموزشی در سه حیطه‌ی شناختی، عاطفی و روانی- حرکتی قرار می‌گیرند (شعبانی، ۱۳۹۴، ص ۱۸۴).

پژوهش حاضر با بهره‌گیری از این طبقه‌بندی کوشیده پیشنهادهایی برای غنی‌سازی اهداف برنامه‌ی درسی در جهت تأمین نیروی کارآمد در این سه حیطه ارائه دهد.

۱. غنی‌سازی اهداف شناختی برنامه‌ی درسی

اهداف حوزه‌ی شناختی به دانش و مهارت‌های فکری اشاره دارد. اهداف این حیطه دارای سطوح ششگانه‌ی دانش، درک و فهم، کاربرد، تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی است. بنابراین کسب دانش که بیشتر بر «به یادسپاری» مطالب تأکید دارد، پایین‌ترین سطح از اهداف حیطه‌ی شناختی است (فتحی آذر، ۱۳۸۲، صص ۴۲۴-۴۱۹) که معمولاً آموزش از این سطح فراتر نمی‌رود. این در حالی است که آموزش صحیح و کاربردی تمام سطوح حیطه‌ی شناختی را دربرمی‌گیرد و نقش مؤثری در توانمند کردن کودکان برای یافتن شغل مناسب در آینده دارد.

آموزش عمومی باید تأمین‌کننده‌ی حداقل نیاز افراد (مانند سواد خواندن، نوشتن و حساب کردن) برای ایفای نقشی مولّد در محیط کار باشد. چنین آموزشی باید به مهارت‌های پایه شامل توانایی شناسایی، تجزیه و تحلیل و حل مسائل، قابلیت فراگیری مهارت‌های جدید، دانش کامپیوتر و همین طور به دست آوردن درکی ساده از دانش و فناوری روز توجه داشته باشد (بختیاری، ۱۳۸۹، ص ۶۶). هر چند با تحول صورت گرفته در نظام آموزش رسمی تا حدودی آموزش پایه در جنبه‌های نظری دچار تحول شده و معلم می‌بایست در تمام آموزش‌های خود ساحت اقتصادی حرفه‌ای را در نظر بگیرد اما بستر آموزش از طریق کسب تجربه‌ی دست اول برای دانش‌آموزان فراهم نیست. در حالی که امروزه در بسیاری از کشورها دروسی مانند کشاورزی در برنامه‌ی درسی مقطع ابتدایی گنجانده شده و این درس به روش‌های جدید تدریس توسط معلم تدریس می‌شود. در نتیجه فرصت یادگیری برای فراگیران در سطوح بالای حیطه‌ی شناختی نیز فراهم می‌گردد.

قانون برخورداری هر مدرسه‌ی روستایی از باغچه از سال ۱۸۶۹ در اتریش تصویب شد و در اروپا توسعه یافت. این طرح بعدها مورد استقبال بسیاری از کشورها چون آمریکا وکشورهای آفریقایی قرار گرفت (زمانی، ۱۳۸۵، ص ۳۴۶). تجربه‌ی موفق این کشورها نشان می‌دهد هر چه برنامه‌ی درسی از حافظه‌ی محوری فاصله بگیرد و بر آموزش در محیط‌های واقعی متمرکز گردد امکان آموزش در سطوح بالای حیطه‌ی شناختی فراهم می‌گردد.

در این راستا افزودن کتابی با عنوان «کتاب کار» به برنامه‌ی درسی از مقطع ابتدایی می‌تواند زمینه‌ی آشنایی بیشتر دانش‌آموزان با مشاغل گوناگون را فراهم سازد. اما برای اینکه این آشنایی به سطوح بالای شناختی چون ارزیابی برسد باید از حجم کتاب‌های درسی کاست تا فرصت کافی برای کسب تجربه‌ی دست اول در محیط کار برای دانش‌آموزان فراهم گردد. در این صورت دانش‌آموزان می‌ توانند میزان علاقه و استعداد خود را در هر شغل ارزیابی کنند و یادگیری خود را در زمینه‌ی کار مورد علاقه‌شان وسعت بخشند.

۲. غنی‌سازی اهداف عاطفی برنامه‌ی ‌درسی

اهداف حیطه‌ی عاطفی بر نگرش‌ها، عواطف، علایق و ارزش‌ها مبتنی است (شعبانی، ۱۳۹۴، ص ۱۹۱). افراد از لحاظ آمادگی عاطفی در برخورد با موضوع یادگیری با هم تفاوت دارند و این تفاوت‌‌ها در علاقه‌ها، نگرش‌ها و خودنگری‌ها ظاهر می‌شود. اگر دانش‌آموزان انجام یک تکلیف یادگیری را با اشتیاق و علاقه آغاز کنند یادگیری آسانتر خواهد شد. به این ترتیب دانش‌آموزان در شرایط یکسان، در مقایسه با دانش‌آموزانی که اشتیاق و علاقه‌ی آشکاری به آن تکلیف درسی ندارند آن تکلیف را با سطح دستاورد و پیشرفت بالاتری می‌آموزند (بلوم، ۱۳۷۴، ص ۸۶).

غنی‌سازی اهداف عاطفی در جهت تأمین نیروی کار مستعد، مستلزم ایجاد نگرشی مثبت نسبت به مفهوم «کار» است. اگر کودکان نگرش و دیدی مثبت و سازنده نسبت به کار کردن داشته باشند، با علاقه و اشتیاق بسیار، درصدد انجام وظایف و تکالیف گوناگون برمی‌آیند (سلحشور، ۱۳۹۱، ص ۱۵۰). این علاقه‌مندی سبب آزمودن کارهای مختلف می‌شود و ثمره‌ی این امرکشف استعدادهای نهفته‌ی آن‌ها در سنین کودکی است.

کودکان به بازی و سرگرمی بسیار علاقه‌مندند. بنابراین اگر آن‌ها کار کردن را نوعی سرگرمی و تفریح بدانند، نه تنها از انجام آن خسته نمی‌شوند، بلکه احساس شادی و نشاط نیز می‌کنند. ایجاد نگرش «کار برای کسب لذت و سرگرمی» در ذهن دانش‌آموزان سبب پرورش افرادی می‌شود که مرز باریکی بین کار و تفریحشان وجود دارد. از این رو آن‌ها از انجام کار و وظیفه احساس خستگی و ملالت نمی‌کنند زیرا کار کردن را نوعی سرگرمی لذت‌بخش می‌دانند (همان، ص ۱۵۱).

۳. غنی سازی اهداف روانی-حرکتی برنامه‌ی درسی

اهداف آموزشی در این حیطه بر مهارت‌های روانی-حرکتی استوار است. این حیطه بیشتر شامل مهارت‌های عملی در زمینه‌های فنی و حرفه‌ای، تربیت بدنی، هنر، کار آزمایشگاهی و…است (شعبانی، ۱۳۹۴، ص ۱۹۵). تجربه‌ی عملی برخی کشورها نشان داده غنی‌سازی اهداف برنامه‌ی درسی در این حیطه می‌تواند به جهت دهی انگیزه‌ی دانش‌آموزان در یافتن کار مورد علاقه‌‌شان کمک کند.

در اسلواکی برخی مدارس ابتدایی با کمک صندوق‌های ساختاری اتحادیه‌ی اروپا به امکانات فنی مجهز شدند. محققین تصمیم گرفتند تحقیقی ساده با تمرکز بر مهارت‌های روانی حرکتی دانش‌آموزان انجام دهند. در این تحقیق وظیفه‌ی دانش‌آموزان این بود که طبق نقشه‌ی فنی، یک محصول خاص (مربع آزمایشی) بسازند. این مربع یک ابزار اساسی در اتاق کار است که برای علامت‌گذاری زاویه‌ی ۹۰درجه استفاده می‌شود ((Bánesz, Felixová, Lukáčová,۲۰۲۰,۱۰۶۶. نتایج این تحقیق نشان داد رشد مهارت‌های روانی- حرکتی دانش‌آموزان دبستانی در مبحث فناوری، توسعه یافته و از آنجا که کسب مهارت‌های لازم، یک فرآیند طولانی‌مدت است آموزش چنین مهارت‌هایی از مقطع ابتدایی می‌تواند دانش‌آموزان را به سمت توسعه‌ی علایق خود و انتخاب حرفه‌ی مناسب سوق دهد (همان، ص ۱۰۷۰).

واضح است که مدارس ابتدایی به چنین امکاناتی نیازمند هزینه‌ی بسیاری است. لذا برای پرورش خلاقیت دانش‌آموزان در این زمینه می‌بایست تغییراتی در نوع برنامه‌ی درسی داده شود تا امکان غنی‌سازی آن در حیطه‌ی روانی- حرکتی فراهم گردد.

برنامه‌ی درسی کشور ما در حال حاضر از نوع «متمرکز» است. در این نوع برنامه‌ی درسی، متخصصان نظام تعلیم و تربیت به تدوین برنامه‌ی درسی می‌پردازند و مدارس تمام کشور ملزم به اجرای آن می‌باشند. در این نوع برنامه‌ی درسی دانش‌آموزان فرصت بروز خلاقیت ندارند.

ژاپن پس از مشاهده‌ی معایب این سیستم آموزشی سرانجام در پایان قرن بیستم سیستم آموزشی خویش را از متمرکز به غیر متمرکز تغییر داد (Nakayasu,2016,136). در این سیستم آموزشی معلمان و متخصصان هر منطقه طراح اصلی برنامه‌ی درسی هستند. در حال حاضر ساختار نظام آموزشی ژاپن به ساختار اداری- آموزشی- محلی تغییر کرده و تقریباً تمام مدارس دولتی ابتدایی ژاپن توسط هیئت‌های آموزش و پرورش شهرداری محل، کنترل و اداره می‌شوند (همان، ص ۱۴۴).

جنبه‌ی عقلایی تمرکززدایی در زمینه‌ی تصمیم‌گیری‌های آموزشی این است که چنین تصمیم‌هایی به یقین در سطوح محلی، منطقه‌ای و بخشی که بیشتر در تماس با نیازهای اجتماعی و تقاضای اقتصادی موجود قرار دارند، با کیفیتی مطلوب‌تر اتخاذ می‌شود. اما از طرف دیگر اگر تصمیم‌گیرندگان محلی تنها به برنامه‌های مورد نظر خود بپردازند، اهداف ملی مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد (بختیاری، ۱۳۸۹، صص ۵۲-۵۱). از این رو بهترین روش، ایجاد تعادل بین برنامه‌ی درسی «متمرکز» و «غیر متمرکز» است. اگر این تعادل برقرار شود و آزادی فراگیران به رسمیت شناخته شود امکان نوآوری، خلاقیت و آزمایش برای دانش‌آموزان فراهم می‌گردد (شکیبا، ۱۳۹۲، ص ۷۹). ضمن اینکه نظارت ملی بر عملکرد مناطق، برای پیشبرد اهداف ملی نیز حفظ می‌گردد.

با ایجاد نظام نیمه‌متمرکز، ساعاتی غیر تجویزی در برنامه‌ی درسی قرار می‌گیرد و این امر به معلمان و مسئولین هر منطقه این فرصت را می‌دهد که با توجه به نیازها و امکانات محلی به غنی‌سازی برنامه‌ی درسی بپردازند. برای مثال برنامه‌ی درسی در استان‌های شمالی کشورکه از نظر آب و هوایی مستعد کشاورزی است و زمین‌های کشاورزی به وفور یافت می‌شود می‌تواند با آموزش مهارت‌های پایه‌ی کشاورزی غنی گردد و برنامه‌ی درسی استان‌های صنعتی مانند اصفهان و تهران قابلیت غنی‌سازی با مهارت‌های بخش صنعتی را دارد. در این شهرها کافی است میان آموزش و پرورش و بخش صنعت ارتباط و تفاهم برقرار گردد تا دانش‌آموزان بتوانند مهارت‌هایی چون کار با ابزار، کار با کامپیوتر، کار در آزمایشگاه‌ها و یادگیری مهارت اندازه گیری، نقاشی دیوار، چگونگی طراحی پارچه و… را بیاموزند.

نتیجه

۱. جهش تولید نیازمند تعلیم و تربیت نیروی کارآمد وکارآزموده است. برای پرورش چنین نیروی کارآمدی باید از مقطع ابتدایی شروع کرد و اهداف برنامه‌ی درسی در این مقطع را در سه حیطه‌ی شناختی، عاطفی و روانی- حرکتی در جهت تأمین نیروی کار ماهر و مستعد غنی‌سازی کرد.

۲. برای غنی‌سازی اهداف حیطه‌ی شناختی در جهت تأمین نیروی کار، می‌بایست کتابی با عنوان کتاب کار به برنامه‌ی درسی مقطع ابتدایی افزوده شود و زمینه‌ی کسب تجربه‌ی دست اول برای دانش‌آموزان فراهم گردد تا دانش‌آموزان به جای یادگیری محفوظات در کلاس درس در محیط‌های واقعی کاری آموزش ببینند. با این کار شناخت دانش‌آموز در هر شغل از سطح دانش فراتر رفته و به سطح ارزیابی می‌رسد.

۳. غنی‌سازی اهداف حیطه‌ی عاطفی مستلزم ایجاد نگرشی مثبت نسبت به مفهوم کار است. اگر مفاهیم پایه‌ی هر شغل یا حرفه از طریق بازی و سرگرمی به دانش‌آموزان آموخته شود نگرش آن‌ها نسبت به مفهوم کار به یک سرگرمی لذت‌بخش بدل خواهد شد و این امر سبب بازدهی بیشتر محیط‌های کاری در آینده می‌گردد. زیرا کارکنان به تمام ساعات کاری به منزله‌ی یک سرگرمی لذت‌بخش می‌نگرند.

۴. غنی‌سازی اهداف روانی-حرکتی برنامه‌ی درسی نیازمند ساعت‌های آموزشی آزاد و غیر تجویزی در برنامه‌ی درسی است که مسئولین منطقه و معلمان بتوانند با توجه به نیازهای منطقه به طراحی و غنی‌سازی برنامه‌ی درسی بپردازند. در این راستا ایجاد تفاهم بین آموزش و پرورش منطقه و بخش صنعتی بسیار کارساز خواهد بود. زیرا بخش صنعت می‌تواند با ایجاد کارگاه‌های کوچک آموزشی زمینه‌ی آشنایی دانش‌آموزان با مهارت‌های پایه را فراهم کند.

منابع

۱. بختیاری، صادق، آموزش مبتنی بر نیاز بازار کار در جامعه دانش محور: ترجمه و اقتباس از منابع سازمان بین المللی کار، تهران، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، ۱۳۸۹.

۲. بلوم، بنجامین سمیوئل، ویژگی‌های آدمی و یادگیری آموزشگاهی، مترجم علی اکبر سیف، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چ دوم، ۱۳۷۴.

۳. دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، ۱۳۹۰.

۴. زمانی، غلامحسین، ضرورت و سابقه تدریس کشاورزی در دبستان، ۱۳۸۵، مقاله ارائه شده در همایش نوآوری در برنامه‌های درسی دوره ابتدایی، شیراز. https://civilica.com/doc/34384

۵. سلحشور، ماندانا، الفبای زندگی برای کودکان، تهران، فلسفه: نقش و نگار، ۱۳۹۱.

۶. شعبانی، حسن، رو‌ش‌ها و فنون تدریس، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۹۴.

۷. شکیبا، حجت، مرجع خلاقیت در آموزش، تهران، مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان، ۱۳۹۲.

۸. طالب زاده نوبریان، محسن، کوروش فتحی و اجارگاه، مباحث تخصصی برنامه‌ریزی درسی، تهران، آییژ، ۱۳۸۲.

۹. فتحی آذر، اسکندر، روش‌ها و فنون تدریس، تبریز، دانشگاه تبریز، ۱۳۸۲.

۱۰. ناصری آلاشته، میترا، فاطمه هاشم نژاد آبرسی، سعید صفاریان همدانی، ارائه الگوی بومی سازی برندلینگ مهارت‌آموزی و کار آفرینی فردی و اجتماعی در مدارس ایران، فصلنامه علمی مدیریت مدرسه، ش۳، ۱۳۹۹.

۱۱. https://www.researchgate.net/publication/343424162 مورخ۲۰۲۰ : ۲۰ جولای

۱۲. Nakayasu, Chie, School curriculum in Japan, The Curriculum Journal,2016, 27:1, 134-150.

آخرین مقالات

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

captcha

پیمایش به بالا