دانشگاه معارف الهی

al yasin
تصویر استاد رثایی

استاد رثایی

(شرح زیارت آل‌یاسین)

مقدمه

از لطایف و خصوصیات زیارت شریفه‌ی آل‌یاسین این است که تعلیم دهنده‌ی آن کسی است که خود او را به این جملات زیارت می‌کنیم و حضرت حجت عج به خصوص می‌فرماید: مرا به این جملات زیارت کنید. بر خلاف زیارت‌های دیگر که از معصومی برای معصوم دیگر صادر شده است.

این زیارت شریفه از دو قسمت ترکیب یافته است: بخش نخست مشتمل بر سلام و درود است و با جمله‌ی«سلامٌ علی آلِ یس» آغاز می‌شود و متضمّن ۲۳ سلام است. بخش دوم دعاست که با جمله‌ی «اللّهمَّ إنّی أسألُکَ» شروع می‌شود.

مجموعه‌ی این درودها و سلام‌ها حول چهار محور اصلی است: قسمتی از آن‌ها سلام به آن وجود مقّدس است به عنوان ذکر صفات کمال حضرتش؛ همچون «السَّلامُ علیک یا داعیَ الله و رَبّانی آیاتِه». بخشی از آن‌ها درود بر آن آقای هستی است در قالب اوقات و زمان‌های متفاوت؛ همانند «السَّلامُ علیک حینَ تُصبح و تُمسی و… »؛ دسته‌ای از آن‌ها عرض سلام است با اشاره به حالات مختلف حضرتش؛ همچون «السّلامُ علیک حینَ تَقوم» و «السّلامُ علیکَ حینَ تَقْعُد». آخرین قسمت ، سلام کلی است و درود جمعی در جمله‌ی «السَّلامُ علیک بِجوامعِ السَّلام».

و اینک شرح این فراز شریف:

«اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ بِجَوامِعِ السَّلام»

سلام بر تو، به همه‌ی سلام‌ها (به جمیع انواع سلام و تحیت)

سلام از نام‌های مقدس خداوند متعال است که فراتر از افق امکان و دور از هر عیب و نقصان بوده و سلامت و امنیت و آسایش، از نعمت‌های بزرگ و الطاف و مواهب و عنایات اوست که خلق را از نقایص و آفات و شرور و بلایا محفوظ می‌دارد.

از معانی سلام می‌توان این موارد را بیان کرد:

  • خداوند به واسطه‌ی رحمتش همه‌ی موجوداتی را که آمادگی ترقی و تعالی دارند به کمال استعداد و قابلیت خود می‌رساند و از موانع سلامت می‌رهاند.
  • سرای جاودانه‌ی او (بهشت) هم دارالسلام است که هیچ رنج و شکنجه و ملال و زوالی بدان راه ندارد.
  • دین پسندیده‌ی او اسلام است به معنای انقیاد و سرسپردگی و حق‌پذیری و سلامت از سرکشی و نافرمانی.
  • قبرستان بزرگ نجف اشرف، وادی السلام است که اموات آن به برکت مجاورت با قبر مطهر مولای متقیان حضرت علی ع از عذاب قبر سالم و محفوظند.

پس به طور کلی سلامت و آسایش و امنیت در همه‌ی مشتقات سلام جاری است.

“سلام” از مفاهیم بلند و سنت‌های زیبا و ارجمند اسلام است که از آیین‌ها و روش‌هایی که دیگران به هنگام ملاقات با یکدیگر به کار می‌برند، کامل‌تر و دلپذیرتر و پُربارتر است. “سلام” بهترین سرآغاز و ساده‌ترین وسیله‌ی آشنایی است. سلام وداع، خداحافظی و عافیت‌خواهی در وقت جدایی است. “سلام” مایه‌ی زدودن کینه‌‌ها و از میان برداشتن ناسازگاری‌ها و ناگواری‌هاست. “سلام” پیروی از آداب و سنت‌های پیامبران و امامان و فرشتگان و نشانگر فروتنی و نوع‌دوستی و حسن معاشرت است.

«اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ بِجَوامِعِ السَّلام»؛ این جمله آخرین سلام در زیارت شریفه‌ی آل‌یاسین است. گویا زائر سلام‌کننده می‌بیند با آن همه سلام‌ها، هنوز بسیاری را نگفته. حال چه کند؟ چه بگوید؟ از طرفی می‌خواهد نهایت عرض ادب خود را اظهار کند و از طرفی نه می‌داند و نه می‌تواند همه‌ی کمالات آن وجود مقدس را بازگو کند؛ پس می‌گوید تا کی بگویم «اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ، اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ»؟ هر چه بگویم تمامی ندارد. پس بهتر است با یک سلام اجمالی و درود جامع، جوامع سلام را بیاورم؛ یعنی سلام بر تو یا‌بن‌الحسن به تمام سلام‌ها؛ هر چه بر او اسم سلام اطلاق شود در هر کجا و به هر نحوی باشد، همه و همه بر تو باد.

نکته:

خوب است هرگاه به عرض سلام، نسبت به هر کدام از حجج الهیه موفق می‌شویم به خصوص وقتی زیارت شریفه‌ی آل‌یاسین را می‌خوانیم و به امام عصر عج با این جملات، ابلاغ تحیت و تقدیم درود داریم به این نکته توجه داشته باشیم که:

وقتی کسی به کسی سلام می‌کند معنایش این است که تو از سوی من از هر حیث و جهتی در سلامت هستی و هیچ آسیب و آزار و خطری از من به تو نخواهد رسید. تو از طرف من در امان هستی و هرگز موجبات تأثر خاطر و رنجش دلت را فراهم نمی‌آورم. حال نکند خدای نخواسته، هر روز و شب به مولایمان عرض سلام داشته باشیم ولی سلامی عالی که از این مفهوم و معنا خالی باشد. مبادا که در سایه‌ی سوء کردار و زشتی رفتارمان، در هر بعدی از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، موجبات تأثر خاطر و رنجش قلب شریف حضرتش را فراهم کنیم. بسیار مایه‌ی تأسف است که با زبان، سلام گوییم ولی در عمل، سلام و سلامتی از ما دیده نشود و زیارتی کم‌بار و سلامی کم‌محتوا یا بی‌محتوا داشته باشیم. پس چه خوب است همه‌ی اعضا و جوارح کسی که سلام می‌کند سالم باشد. چشم و گوش و دست و پا که زبان ندارند سلام کنند ولی باید سلام آن‌ها بیش از سلام زبان باشد.

اگر پا از این مرحله فراتر بگذاریم و سلام را به معنای تسلیم و انقیاد بگیریم، کار مشکل‌تر و دایره تنگ‌تر می‌شود؛ چه زمانی سلام ما به راستی سلام است؟ آن وقتی که تسلیم و منقاد و مطیع باشیم. اینجاست که خود می‌توانیم حساب خود را رسیده و خود حاکم باشیم «بَلْ الإنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصیرَه وَ لَوْ اَلْقی مَعاذِیرَه». چه مقدار از سلام‌ها و درودهای ما حقیقت و واقعیت دارد؟ آن مقدار که مطیع و تسلیم هستیم.

خداوندا هر روز زیارت عاشورا می‌خوانم با لعن و سلام‌ها، زیارت آل‌یاسین می‌خوانم، به حرم مطهر اهل‌بیت ع مشرف می‌شوم، پیوسته زیارت جامعه می‌خوانم، سلام‌های ایام هفته را می‌آورم ولی… چه مقدار از آن‌ها، سلام همراه با تسلیم است؟ اگر به راستی یک سلاممان واجد این جهت باشد، بهتر است از سلام‌های فراوان اما خالی از آن.

امید است آن بزرگواران عنایتی کنند و به صورت سلاممان، سیرتی بخشند و به ظاهر درودمان، باطنی کرامت نمایند و حالت تسلیم را که حقیقت سلام است، به ما ارزانی دارند تا جایی که در هنگام سلام به خاطر آوریم که باید در زندگی به گونه‌ای باشیم که هیچ صدمه و آزار و آسیبی از ناحیه‌ی ما به امام ع نرسد. پس خود را از اقسام گناهان و زشتی‌ها و کج‌روی‌ها، پاک و برکنار بداریم و زبان و رفتار را در مسیر خشنودی حضرت به‌کار بندیم و از آنچه مایه‌ی ناراحتی آن جناب می‌شود، بپرهیزیم.

در واقع هنگام سلام دادن، باید دل را با آب توبه شستشو داده و اشک ندامت از دیده فرو ریخته، بعد از آن اقدام به سلام امام ع نماییم و گرنه در ابتدای سخن با امام خویش، دروغ گفته و خود را فریب داده‌ایم.

خوشبختانه بُعد دیگر سلام، مسرت‌بخش است و نور امید به دل‌ها می‌دهد و آن انتظاری است که متقابلاً از آن طرف داریم که انتظاری نابه‌جا نیست. اگر سلام مستحب است جواب آن واجب است و جمعی که ما به آنان عرض سلام داریم گروهی هستند که مستحب از آنان فوت نمی‌شود.

یابن‌الحسن! مولای ما! هرکه هستیم، هرچه هستیم، بد هستیم گاهی بچه‌ای کار بدی انجام داده با شرمندگی سلام می‌کند. شما که تنها سلام خوب‌ها را پاسخ نمی‌دهید. فکر نمی‌کنیم که‌سلام‌ ما بی‌پاسخ بماند. آن قدر سلام می‌کنیم، آن قدر عرض‌درود و تحیت می‌آوریم تا سرانجام لطف و عنایت شما پدر مهربان و مهربان‌تر از هر کس را نسبت به خود جلب نماییم و کاری کنیم تا با همه‌ی زشتی‌هاو کاستی‌ها پاسخمان دهید.

منابع

* قرآن کریم

** صحیفه سجادیه

  1. سید‌بن‌طاووس؛ اقبال الاعمال.
  2. کلینی، محمد‌بن‌یعقوب‌بن‌اسحاق؛ الکافی، ج ۲.
  3. موسوی اصفهانی، محمدتقی؛ مکیال المکارم، ج ۱.
  4. نعمانی، ابو‌عبدالله‌محمد‌بن‌ابراهیم نُعمانی؛ الغیبه.                  

آخرین مقالات

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

captcha

پیمایش به بالا