تربیت خدامحور با تکیه بر قصه ­های قرآن

tarbiyat khoda mehvar
تصویر فاطمه احمدی

فاطمه احمدی

می‌دانیم که تربیت کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است. در این خصوص نقش قصه‌ها در تربیت امری انکارناپذیر است. در این راستا قرآن کریم که کتابی است خدامحور، سرشار از مضامین الهی است که بخشی از آن در قالب قصه بیان شده است. بی‌تردید این قصه‌ها بهترین بخش مورد استفادۀ قرآن برای کودکان است.

 در ادامه به تعریف ارکان تربیت خدامحور و نیز بررسی قصص قرآن می‌پردازیم.

رکن اصلی تربیت خدامحور این است که اصالت فقط برای خداست و هدف تربیت، موحدپروری است (آقاتهرانی، ۱۳۹۲، ص۱۲۱). در واقع پدر و مادری که قصد دارند فرزند خود را خدامحور تربیت کنند یعنی تلاش دارند استعدادهای وی را به فعلیت رسانده به طوری که او به سمت هدف اصلی یعنی خدا نزدیک شود.

در این راستا قصه در قرآن تنها، بیان تاریخ و حوادث نیست؛ بلکه اهداف متعالی متعددی دارد؛ از جمله:

 1. تثبیت قلب پیامبر ص و رسالت او (اشرفی، ۱۳۸۸).

 2. عبرت‌آموزی (قنادی، ۱۳۸۱، ج۱، ص۴۸).

 3. الگودهی به خواننده از شاخص و شخصیت‌ها (اشرفی، ۱۳۸۸).

 4. آسان کردن پذیرش مبدأ و معاد (قنادی، ۱۳۸۱، ج۱، ص۶۰).

تربیت خدامحور شیوه‌های متعددی دارد که مجموع آن‌ها در کنار یکدیگر می‌تواند به مربی کمک کند تا به نتیجۀ مطلوب‌تری برسد.

این شیوه‌ها شامل موانع و عوامل است.

الف) موانع

برخی از موانع عبارتند از:

۱. شرک

یکی از مهم‌ترین موانع تربیت خدامحور، شرک است که انسان را از هدف خدامحوری دور خواهد کرد. شرک با محور قرار دادن خدا در زندگی تضاد دارد (جوانی، ۱۳۹۳). زیرا ایمان و ادعای وحیانیت با تأسی به چیزی یا کسی غیرخداوند تناسب ندارد و انسان را از مسیر مستقیم دور می‌کند. پس برای تربیت خدامحور باید فرزند را به توحید تشویق نمود و از شرک برحذر داشت.

در قرآن نیز قصه‌هایی حول محور مبارزه با شرک بیان شده‌ که برخی ازآن‌ها عبارتند از:

۱. ۱. حضرت ابراهیم ع:

داستان‌های حضرت ابراهیم ص و مبارزۀ این پیامبر بزرگوار با شرک در قسمت‌های مختلف قرآن بازگو شده از جمله:

الف. آیات ۵۲-۷۰ سوره‌ی انبیاء: در این آیات داستان شکستن بت‌ها به دست حضرت ابراهیم ع و استدلال‌های ایشان در رد پرستش بت‌ها و وجوب عبادت خداوند متعال برای بیدارکردن عمو و قومشان را می‌خوانیم.

ب. آیات ۷۴-۸۳ سوره‌ی انعام: داستان دیگر حضرت ابراهیم ع که در آن مبارزه با شرک به شکل صریح بیان شده‌است. در این آیات احتجاج حضرت را با مشرکان ستاره‌پرست، ماه‌پرست و خورشیدپرست با استفاده از سخن و عمل مقبول آن‌ها می‌خوانیم.

۱. ۲. حضرت ایوب ع:

از جمله قصصی که توحید خالصانه و دوری از شرک در آن ملموس بوده داستان حضرت ایوب ص است. در واقع آیات ۸۴ سوره‌ی انعام و ۸۳ و۸۴ سوره‌ی انبیاء نشان می‌دهد که این پیامبر بزرگ الهی با وجود سختی‌های طاقت‌فرسا چطور درخواستش را فقط برای خداوند متعال مطرح کرده و به هیچکس جز او رو نمی‌زند و خدا نیز درخواست خالصانه و خالی از شرکش را به بهترین شکل پاسخ می‌دهد (قرائتی،۱۳۸۱، ج ۷، ص۴۸۵).

۱. ۳. حضرت نوح ع:

بدون بیان هیچ داستانی، عمر طولانیِ ۲۵۰۰ سالۀ حضرت نوح که نهایتش مرگ بود، درس بزرگی برای همۀ انسان‌ها از جمله کودکان است مبنی بر این که انسان‌ هرچند هزاران سال عمر کند اما در نهایت دنیا را ترک خواهد کرد و تنها راه نجات متصل شدن به مسیرالهی است و لاغیر. داستان زندگی حضرت نوح نیز در آیات متعددی بازگو شده است. از جمله در سورۀ نوح که بحث دعوت به توحید و دوری از شرک از زبان خود ایشان مطرح شده و هم‌چنین ماجرای ساختن کشتی و استقامت و تلاش خستگی‌ناپذیر حضرت در مبارزه با شرک می‌تواند جزء مؤثرترین قصص قرآنی باشد.

این موارد که مبارزه با شرک درآن به شکل آشکار یا پنهان مطرح شده‌ می‌تواند قصه‌های مناسبی برای فرزندانمان باشد و به آن‌ها کمک کند تا عواقب شرک و نتایج یگانه‌پرستی و استقامت در برابر مشرکین-ولو نزدیکان- را به خوبی درک کنند.

۲. تکبر

دومین مانع خدامحوری تکبر است. تکبر یعنی خود را بزرگ دیدن و پسندیدن و نفی دیگران و محور قرار دادن خود (جوانی، ۱۳۹۳، باقرالعلوم).  

قصصی که در آن، تکبر باعث خودمحوری شده نه خدامحوری عبارتند از:

۲. ۱. سجدۀ شیطان:

در قرآن از ابلیس منظرهای گوناگونی به نمایش گذاشته‌ شده از جمله: برخوردش با خداوند در قصه آفرینش آدم ع، رویارویی‌اش با آدم در قصه بیرون شدن از بهشت، فتنه‌انگیزی‌ها و تکبر ورزیدن‌هایش (حسینی، ۱۳۷۸، ص۱۷۴).   همچنین در آیات ۵۰ سوره‌ی کهف، ۵۰ و ۴۳ سوره‌ی بقره، ۱۳ سوره‌ی اعراف و ۷۴ و ۷۵  سوره‌ی ص آمده که ابلیس آشکارا از روی تکبر با دستور خداوند مخالفت کرد و سرانجام به زیان‌های غیرقابل‌جبران دست یافت.

۲. ۲. فرعون:

قرآن کریم داستان فرعون را به‌طور موجز، پراکنده و گزینشی مطرح ساخته‌ و در آیات ۴۰-۳۸ سوره‌ی قصص به استکبار وی اشاره کرده‌است. همچنین سایر رذایل اخلاقی او در قرآن مطرح شده. از جمله این که ثروت خود را به رخ حضرت موسی ع می‌کشد و اگر کسی الوهیت او را نپذیرد به زندان و قتل تهدید می‌شود و در نهایت در لحظۀ آخر به هنگام غرق شدن توبه می‌کند که قطعاً سودی برایش نداشته‌است (خیراللهی،کریمی رکن آبادی، میر جلیلی، ۱۳۹۳،  ص۳۷).

۲. ۳. قارون:

قارون به داشتن اموال زیاد معروف است و همین ثروت موجب تکبر وی شد و با حضرت موسی ع مقابله کرد و در نهایت زمین او را در خود فرو برد و مرگ عبرت‌انگیزش درسی برای همگان شد که در آیات ۸۱-۷۶ سورۀ قصص به این ماجرا اشاره شده‌است (مکارم‌شیرازی،۱۳۷۰، ج۱۶، ص۱۵۲).

۲. ۴. قوم عاد:

در آیات ۱۵ سوره‌ی فصلت . ۵۲-۵۰ سوره‌ی نجم به داستان قوم عاد اشاراتی شده‌است. عاد نام قوم حضرت هود ع است. این قوم از نظر قدرت جسمانی و تمکن مالی و مادی کم‌نظیر بودند. آنان مردمانی خشن و جنگجو بودند و بر مکان‌های مرتفع بناهایی که نشانه قدرت و وسیله خودنمایی بود برپا کردند. این قدرت ظاهری، آن‌ها را سخت مغرور کرد چنان‌که خود را جمعیتی شکست‌ناپذیر و برتر از همه می‌پنداشتند اما در نهایت به هلاکت رسیدند (مکارم‌شیرازی،۱۳۷۰، ج۲۰، ص۲۳۶).

آنچه آمد نمونه‌هایی از داستان‌های قرآنی مناسب برای کودکان است که می‌تواند به آن‌ها در شناخت موانع پیشرفت یعنی شرک و تکبر کمک کند. داستان خلقت آدم† و تکبر شیطان و افراد معروف و بزرگی مانند فرعون و قارون و اقوامی مانند عاد، ثمود، رس، لوط و… که به خاطر نعمت و ثروت و قدرت در برابر خداوند بزرگ و پیامبرشان تکبر ورزیدند و عاقبت گرفتار عذاب‌الهی شدند، برای کودکان عبرت‌آموز بوده و زمینه‌ساز خدامحوری آنان در زندگی خواهد شد.

در این راستا خوب است بدانیم افراد خودخواه نمی‌توانند آیندۀ روشنی داشته ‌باشند. زیرا خود را با اموری مانند شهرت‌طلبی، مقام‌پرستی، حرص و طمع سرگرم می‌کنند و از یاد خدا غافل می‌شوند. اگر چنین صفتی در فرزند دیده‌ شد باید سریعاً به دنبال راه‌حل بود. زیرا ریشۀ تمام گناهان، تکبر است. از این رو پدر و مادر وظیفه دارند برای تربیت فرزند خدامحور او را با خودسازی و آموزش‌های دینی آشنا کنند. (رک. کریمی،۱۳۹۱، ص۱۷۳و۱۷۴).

ب) عوامل

عواملی که باعث می‌شود خدامحوری در زندگی انسان بروز و ظهور بیشتری پیدا کند عبارت‌ است از:

۱- ایمان

 اعتقاد به خدا اولین عاملی است که انسان را به این سوق می­دهد که خدا را در تمام کارهایش محور قرار دهد. فردی که به خدا ایمان نداشته، خدامحوری هم در مورد او معنی ندارد (جوانی،۱۳۹۳).

 برخی قصص قرآن نیز به موضوع ایمان اشاره دارند از جمله:

۱. ۱. حضرت ابراهیم ع:

حضرت ابراهیم ع چون در آیات متعدد شخصیتی حنیف و یکتاپرست معرفی شده‌ می‌تواند الگوی مناسبی برای همۀ افراد باشد: «قَد کَانَت لَکُم أُسوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إٍبرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ» (ممتحنه/۴).

در آیات ۱۰۲-۱۱۱سوره‌ی صافات نیز که ماجرای ذبح حضرت اسماعیل‌ ع بیان شده به ایمان حضرت اشاراتی شده ‌است.

۱. ۲. مؤمن آل فرعون:

وی از نزدیکان فرعون بود که دعوت حضرت موسی ع به توحید را پذیرفت ولی ایمان خود را آشکار نکرد. زیرا خود را موظف به حمایت از حضرت موسی ع می‌دید. اما هنگامی که دریافت فرعون قصد کشتن موسی را دارد، مردانه قدم پیش نهاد و با بیانات مؤثر خود، توطئه‌ی قتل او را برهم زد (مکارم‌شیرازی،۱۳۷۰، ج ۲۰، ص۸۳). این داستان در آیات ۴۴-۲۸ سورۀ غافر آمده و نشان می­دهد که هرچند این مرد در محیط فاسدِ دربار زندگی می‌کرد اما عنصر”ایمان” باعث زندگی خدامحوری و در نهایت عاقبت بخیری او شد.

۱. ۳. مؤمنان هود‌ ع:

داستان زندگیِ مؤمنین اندکی که در کنار پیامبر خود مقاومت کردند بهترین نماد برای تقویت ایمان فرزندان بوده و می‌تواند ضرب المثل “خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو” را رد کند.  این داستان در آیه ­ی ۵۸ سوره­ی هود آمده و نشان می­دهد که ایمان می‌تواند به عنوان یکی از مهم­ترین عوامل تربیت خدامحور، بهترین راه نجات بشر و موجب رسیدن او به مسیر الهی و سعادت دنیوی و اخروی باشد.

۲- تواضع

 این خصوصیت جزء فضائل اخلاقی بوده و از آن­جا که سعادت و شقاوت انسان­ ها در گرو فضائل و رذائل اخلاقی آن­ ها در دنیاست قطعا حائز اهمیت است (عیسی زاده،۱۳۹۱، دفتر تبلیغات اسلامی، ص۱۳۴).

برخی شخصیت­های قرآنی، نمونه ­ی این فضیلت اخلاقی ­اند که یکی از آنان حضرت ابراهیم ع است. ایشان از جمله شخصیت‌هایی است که قرآن، تواضع او را به خوبی نشان می‌دهد آن جا که می­فرماید:  «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِّلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ».(نحل/۱۲۰) در این آیه ایشان با عبارت «قَانِتًا لِّلَّهِ» یاد می‌شوند؛ یعنی خضوع همراه با اطاعت مستمر.

همچنین در داستان به آتش انداختن حضرت ابراهیم ع  این موضوع قابل مشاهده است آنجا که جبرئیل نازل شد و گفت: آیا از من درخواستی داری؟ حضرت ابراهیم ع پاسخ داد: از تو نه، اما از خدای متعال، آری. (عابدینی، ۱۳۹۹، ص۲۶۸ و ۲۶۹)

از این رو اگر بتوان چشم متربی را به قدرت بیکران اسرار آفرینش الهی باز کرد، او نیز چاره‌ای نمی­یابد جز خضوع و تسلیم در برابر آفریدگار که این همان خدامحوری است.

۳- یاد معاد

 باورهای قلبی انسان نقش مهمی در سبک زندگی او دارد. تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که اعتقادات استواری دارند، از زندگی سالم‌تری برخوردارند (گریوانی، ۱۳۸۸، ص۳۲)و در همین راستا اعتقاد به معاد، انسان را از کجی‌ها به راه راست سوق می‌دهد و باعث می‌شود فرد غرق دنیا نشود و هر تلاشی که می‌کند برای سعادت آخرت باشد (حسینی طهرانی، ۱۳۷۸، ص۶). با این توصیف باید در هفت سال دوم زندگی،کودک را با مصادیقی مانند معاد آشنا ساخت آن هم به شکل غیرمستقیم و از طریق حکایات و مثل‌ها (ناظمی، ۱۳۹۱، ص۱۵۴). البته در قرآن کریم نیز قصصی وجود دارد که به امر معاد اشاره نموده و گاهی آن را برای ما اثبات می‌کند. از جمله:

  3-1- حضرت ابراهیم ع:

داستان حضرت ابراهیم ع در بحث معاد نیز حرفی برای گفتن دارد؛ در آیۀ ۲۶۰ سورۀ بقره حضرت ابراهیم ع برای این‌که به مرحله‌ی بالایی از اطمینان قلب برسد، از خداوند خواست تا چگونگی زنده‌کردن مردگان را به او نشان دهد و در نهایت مأمور به کشتن پرنده‌ها و مخلوط کردنِ گوشت آن‌ها با هم شد و بعد از انجام مراحلی آن­ها مجدداً زنده شدند. این داستان به راحتی می‌تواند معاد را اثبات کند.

۳-۲- قصه‌ای از بنده مؤمن خدا:

این داستان، همان داستان معروف عزیر است که دربارۀ چگونگی زنده شدن مردگان پرسید و خداوند او را صد سال میراند و بعد زنده شد در حالی که خیال می‌کرد حداکثر یک روز خوابیده. در این حال دید غذایش سالم است و مرکبش متلاشی شده‌ که خدا آن را هم زنده کرد. این ماجرا در آیه ­ی ۲۵۹ سورۀ بقره آمده‌است.

البته باید توجه داشت مسئله معاد از جمله مسائلی است که شاید ذهن کودک دیرتر نسبت به فهم آن آمادگی یابد، چون او فهم درستی از مرگ ندارد. لذا شاید خیال کند یک سفر طولانی است. پس تا زمانی که این موضوع مورد توجه او قرار نگرفته، لزومی ندارد برایش توضیح داده شود (امینی، ۱۳۸۵، ص۲۵۰)؛ در آن صورت هم باید از ویژگی ساده‌گویی استفاده کرد که باعث می‌شود مطالب در ذهن کودک پی‌ریزی شود؛ مطالبی که در سنین بالاتر راهنمای او برای تفکر بهتر می‌شود و حتماً زمانی فرامی‌رسد که باورهای خود را مورد نقد و بازنگری قرار داده و نکات عمیق‌تری را دریافت خواهد کرد. (یاب، ۱۳۸۶، ص۱۲۳) ناگفته نماند که داستان‌ حضرت ابراهیم و مؤمن آل‌‌فرعون پیچیدگی خاصی ندارد و بیان آن برای کودک باعث می­شود تا ذهنش به‌شکل ابتدایی با این اصل اعتقادی آشنا شود.

 منابع

  • قرآن کریم
  • آقاتهرانی،مرتضی و محمدباقر حیدری کاشانی، خانواده و تربیت مهدوی ،تهران،کتاب یوسف،چاپ هفتم،۱۳۹۲.
  • امینی، ایراهیم ، تربیت، قم ، بوستان متاب ،چاپ دوم،۱۳۸۵.
  • حسینی،ابوالقاسم،مبانی هنری قصه‌های قرآنی ،قم،دارالثقلین،چاپ دوم،۱۳۷۸.
  • حسینی طهرانی، محمدحسین، داستان‌های عبرت‌انگیز،تنظیم مهدی شمس الدین، قم، علامه،چاپ دوم ،۱۳۷۸.
  • عابدینی، محمدرضا، سیره تربیتی پیامبران(حضرت ابراهیم علیه السلام)،، قم،دفتر نشر معارف ،چاپ دوم، ۱۳۹۹.
  • عیسی زاده،عیسی،خانواده قرآنی(ویژگی‌ها و وظایف اعضای آن ، قم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی ،چاپ چهارم،۱۳۹۱.
  • قرائتی،محسن،تفسیرنور ،درس‌هایی از قرآن،چاپ سوم،۱۳۸۱.
  • قنادی،صالح،آشنایی با معارف قرآن تفسیر موضوعی۱ قصه­های قرآن،قم،واحد تدوین کتب درسی ،۱۳۸۱.
  • کریمی،رضا،کلیدها و تکنیک‌های طلایی تربیت برتر ،قم، نسیم حیات،چاپ پنجم،۱۳۹۱.
  • گریوانی،مسلم،خدایی که در این نزدیکی است:چگونه خدا را به فرزندان خود معرفی کنیم؟،مشهد،ضریح آفتاب، ۱۳۸۸.
  • ناظمی،احمد،خدا را نقاشی کن،مشهد، استوار، ۱۳۹۱.
  • یاب ،ایریس،کلیدهای آموختن به کودکان درباره خدا،ترجمه مسعود حاجی زاده ،تهران ،صابرین ،چاپ نهم ،۱۳۸۶.

مقالات:

  • اشرفی،عباس، اهداف قصص قرآنی، پژوهش های قرآنی، ویژه نامه زن در قرآن ، شماره ۲۵و۲۶  ، ۱۳۸۸.
  • جوانی،رسول، جایگاه خدامحوری در تربیت انسان،پژوهشکده باقرالعلوم،تابستان۱۳۹۳.
  • خیراللهی، عباس ،کریمی رکن آبادی،اصغر و میرجلیلی،علی محمد ،بررسی تطبیقی سیمای فرعون در قرآن و عهد قدیم،سال پنجم،الهیات تطبیقی،شماره۱۱ ، بهار و تابستان ۱۳۹۳.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *