دانشگاه معارف الهی (شرح زیارت آل‌یاسین)

daneshgah
تصویر استاد رثایی

استاد رثایی

مقدمه

در تاریخ اسلام، شخصیت‌های بزرگی ظهور کرده‌اند که هر یک به نوبه خود تأثیرات عمیق و ماندگاری بر مسیر تاریخ و فرهنگ اسلامی گذاشته‌اند. یکی از این شخصیت‌ها، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است که با مقام والای خود به عنوان دومین امام شیعه و سبط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در دل تاریخ جاودانه شده است. امام حسن علیه السلام نه تنها از نظر خاندانی و نسب، بلکه در علم و فضیلت، اخلاص و تقوا نیز در مرتبه‌ای بلند قرار دارد و به عنوان حجت الهی و راهنمای جامعه اسلامی شناخته می‌شود. در این بخش از شرح زیار ت‌ آل یاسین به اختصار به بررسی ابعاد مختلف شخصیت امام حسن علیه السلام و دلایل امامت ایشان خواهیم پرداخت. همچنین به سیره و زندگی آن حضرت، فضائل و ویژگی‌های ایشان و همچنین چالش‌ها و مشکلاتی که در دوران حیات خود با آن مواجه بود، و البته علل صلح آن حضرت با معاویه اشاره خواهیم کرد. تا روشن شود که چگونه این بزرگوار با تدبیر و حکمت خویش در برابر ناملایمات ایستادگی کرد و در راستای حفظ اصول اسلامی و انسانی تلاش نمود.

«وَ الْحَسَنَ حُجَّتُهُ»؛ و حضرت امام علیه السلام حجّت اوست.

همان‌طور که قبلاً متذکر شدیم مردم پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در سیر به سوی کمال، نیاز به راهنما دارند تا پیشاپیش امت حرکت کند و هیچ لغزش و انحرافی نیز نداشته باشد و آن راهنما امام علیه السلام است. چنین کسی را فقط خداوند می‌تواند تعیین و معرفی کند. لذا امامان معصوم برگزیدگان الهی هستند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به دستور پروردگار آنان را جانشینان خود قرار داده است.

در مباحث گذشته مختصری پیرامون ولایت و امامت مولا علی علیه السلام سخن گفته شد.

امام دوم؛ امام حسن علیه السلام

سبط اکبر رسول صلی الله علیه و آله و سلم، اولین فرزند زهرای بتول علیهاالسلام، دومین امام و چهارمین پیشوای معصوم، حضرت ابومحمدحسن بن علی علیه السلام، شب سه‌شنبه نیمه‌ی ماه مبارک رمضان سال سوم هجرت در مدینه منوره متولد گردید. هنگام ولادت حضرت، جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جهت عرض تهنیت نازل شد و پیام آورد که: علی نسبت به تو در رتبه و منزلت، همانند هارون نسبت به موسی است پس این فرزند را به نام پسر هارون شُبَّر بنامید.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: زبان من عربی است. جبرئیل عرض کرد: نام او را حسن بگذارید (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲/ ۲۵).

القاب امام حسن علیه السلام عبارتند از: مجتبی، سیّد، سبط، امین، حجّت، تقی، برّ، زکّی، زاهد و سبط اول (بحارالانوار، ج۴۴/ ۱۳۵). رنگ رخسار حضرت، سرخ و سفید، چشمانش درشت و بسیار سیاه، محاسن شریفش، انبوه، خوش‌اندام و موهای سرش مجعّد بود (کشف الغمّه، ج۲/ ۱۵).  به روایت امیرالمؤمنین علیه السلام از سر تا سینه به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شبیه‌تر بود (همان، ۱۴۸۴).

امام حسن علیه السلام، در علم و دانش و خلق‌وخوی و منش و شخصیت، جایگاهی بلند و مرتبه‌ای ارجمند داشت که شایستگی او را نسبت به مقام شامخ امامت نشان می‌دهد. از سوی دیگر آیات و احادیث فراوانی وارد شده که بر امامت و حجت بودن آن حضرت دلالت دارد؛ خطبه‌ها، نامه‌ها، پندها و پاسخ‌ها به پرسش‌های علمی و بیان احکام شرعی و مطالب بسیار از آن حضرت در دست است که پرداختن به آن‌ها مجالی وسیع‌تر از این نوشتار می‌طلبد. ما بنابر اختصار به نقل چند روایت از سیره و دلایل امامت ایشان بسنده می‌کنیم:

امام مجتبی علیه السلام در هفت سالگی در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سخنان وحی را می‌شنید و حفظ می‌کرد و نزد مادر می‌آمد و بیان می‌فرمود. وقتی علی علیه السلام به خانه می‌آمد می‌دید همسرش فاطمه علیهاالسلام از نزول آیات آگاه است. علی علیه السلام سؤال می‌کرد: چطور و چگونه؟ حضرت زهرا علیهاالسلام می‌فرمودند: از فرزندت حسن.

روزی امیرمؤمنان در خانه پنهان شد تا گفتار فرزند را بشنود. امام حسن علیه السلام به منزل آمد اما وقتی خواست سخنان وحی را بازگو کند زبانش از گفتار بازماند و در مقابل تعجب مادر، فرمود: بزرگی سخنم را می‌شنود و گوش دادن او مرا چنین کرده.

امیرمؤمنان از پشت پرده بیرون آمد و فرزندش را بوسید و تشویق نمود (بحارالانوار، ج۴۵/ ۳۳۸).

در روایت است که هرگاه امام حسن علیه السلام وضو می‌ساخت اعضای بدنش می‌لرزید و رنگ مبارکش زرد می‌شد. وقتی سبب را سؤال کردند، فرمود چون در پیشگاه خدا می‌ایستد.

هنگامی که به مسجد می‌رفت کنار در می‌ایستاد و سر به سوی آسمان بلند کرده می‌فرمود: «إِلَهِی ضَیْفُکَ بِبَابِکَ یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِی‏ءُ فَتَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدِی بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکَ یَا کَرِیمُ» (بحارالانوار، ج۴۳/ ۳۹۹)؛ خدایا، میهمان تو بر در است. ای خداوند نیکوکار، بنده‌ی تبهکار، نزد تو آمده است. پس از کارهای ناپسندیده‌ام به نیکی خودت بگذر.

دلایل امامت امام حسن علیه السلام از منظر قرآن و احادیث

آیات قرآن کریم آنچه بر فضیلت و عصمت امام حسن علیه السلام و لزوم مودّت ایشان نازل شده، دلایل محکمی بر امامت ایشان می‌باشد از جمله آیه‌ی مباهله، آیه‌ی مودّت، آیه‌ی تطهیر و آیات سوره‌ی انسان و… .

احادیث بسیاری نیز در امامت و معجزات آن حضرت وارد شده. چنانکه محدّث بزرگ شیخ حرّ عاملی در کتاب «اثبات الهُداه»، بیست و سه فصل در نصوص (احادیث صریح که امام حسن علیه السلام به عنوان دومین امام معرفی شده است) و هفده فصل در معجزات آن حضرت تدوین نموده است. همچنین در «امالی» شیخ صدوقŠ مجلس ۲۴ حدیث ۲ آمده که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در ضمن حدیث مبسوطی که از مصائب عترت و اهل بیت بعد از خود خبر می‌دهد، می‌فرماید: «وَ أَمَّا الْحَسَنُ علیه السلام فَإِنَّهُ ابْنِی وَ وَلَدِی وَ مِنِّی وَ قُرَّهُ عَیْنِی وَ ضِیَاءُ قَلْبِی وَ ثَمَرَهُ فُؤَادِی وَ هُوَ سَیِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَى الْأُمَّهِ أَمْرُهُ أَمْرِی وَ قَوْلُهُ قَوْلِی» (بحارالانوار، ج۲۸/ ۳۹)‏.

زندگی امام حسن علیه السلام

شیرین‌ترین ایام حیات حضرت مجتبی علیه السلام دوران کودکی‌شان بود که مورد عنایت و محبّت خاص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و تربیت آسمانی جدّش بود و عاطفه‌ی پاک مادر و عنایت پدری مولا علی علیه السلام او را برای وصول به مقام امامت آماده می‌کرد. ولی با رحلت جدّ بزرگوارشان، ضربه‌ای جانکاه بر روح والای آن حضرت فرود آمد؛ به خصوص طوفان‌های مرگباری که پس از آن برخاسته و حق را از مسیر اصلی‌اش منحرف نموده و علی علیه السلام را از مقام زمامداری مسلمین به گوشه‌ی خانه کشانید، غباری از اندوه بر چهره‌ی این کودک نشست و هنوز سه ماه از این مصیبت عظمی نگذشته بود که با ضایعه‌ی بزرگ شهادت مادر عزیز و پاکدامنش مواجه گشت.

فضائل امام حسن علیه السلام در زمان خلافت کوتاه پدرش، به خوبی نمود یافت. ایشان در همه جا، چه در مقام سخن و تدبیر، چه در صحنه‌های جنگ به حمایت از امام خویش برخاست و در راه گسترش عدل و ایمان، فداکاری‌ها نمود ولی متأسفانه با دسیسه‌های دودمان اموی مواجه گشت و گروه بی‌ایمان و عصیانگر خوارج پدر بزرگوار آن حضرت را در محراب عبادت شهادت رسانیده و آن حضرت پس از شهادت پدر عهده‌دار خلافت گشت و از همان لحظات نخستین، با دنیایی از آشوب و نفاق و دسیسه و نابکاری مواجه گردید.

امام علیه السلام بلافاصله برای نابود ساختن حکومت غیراسلامی و ضدّ انسانی معاویه همّت گماشت و لشکری را که پدر بزرگوارش آماده‌ی نبرد فرموده بود سازمان داد ولی این ارتش متفرق که اصلاً روحیه‌ی جنگ نداشت هرگز شایسته‌ی ادای فریضه‌ی جهاد نبود. در واقع وجود خوارج، ستون پنجم معاویه و تحریکات او و… ارتشی بودند که جز ننگ و عار و خیانت از آن برنمی‌خاست.

در چنین موقعیت خطرناکی معاویه درخواست صلح نمود و امام پذیرفت. علل صلح امام علیه السلام به خوبی روشن است.

  1. خیانت سپاهیان،
  2. هماهنگی ارتش شام برخلاف سپاه حضرت،
  3. فریبکاری معاویه،
  4. رعایت اصول عدل و ایمان و آزادی امام علیه السلام که در یک محیط فاسد و اجتماع تبهکار به ظاهر مواجه با شکست می‌شود،
  5. عدم اقتضای انقلاب و مسائل بسیار دیگر

این صلح چهره‌ی شوم و واقعیت ننگین و کفر معاویه و بنی امیه را آشکار کرد و امام حسن علیه السلام مقدمات روشنی افکار و اذهان را برای درک مظالم بنی‌امیه فراهم نمود و امام حسین علیه السلام آن را تجلی داد و این همان تبیین سخن نبی‌اکرم… است که فرمودند: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا» (بحارالانوار، ج۴۳/ ۲۹۱).

منابع

  1. بحارالانوار، ج ۲۸، ۴۳، ۴۴، ۴۵.
  2. عیون اخبار الرضا، ج۲

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

captcha

پیمایش به بالا