بی‌هیاهو درباره‌ی حجاب

hejab
تصویر صدیقه اشتری-افشین ذوالفقاری

صدیقه اشتری-افشین ذوالفقاری

مقدمه

حجاب و پوشش بارزترین نماد فرهنگی و ملی است که به سرعت تحت‌ تأثیر سایر پدیده‌های فرهنگی قرار می‌گیرد. بدین معنا که هر نوع دگرگونی در ساختار فرهنگی و اجتماعی، با تغییر در پوشش مردم مشخص می‌گردد. در این راستا از آنجا که استعمار و استکبار نتوانست انقلاب اسلامی ایران را از راه نظامی مهار نماید، اکنون با تغییر تاکتیک و روش، تلاش می‌کند از طریق فرهنگی، آن را دچار تغییر نماید.

قبل از هر چیزی باید بدانیم حجاب چیست؟

“حجاب” از نظر لغوی یعنی پنهان کردن که در فرهنگ لغات قرآن و قاموس قرآن به معنای پرده آمده است. در قرآن واژه‌ی حجاب هفت مرتبه در سوره‌های مریم، اسراء، شورا، فصلت، ص، اعراف و احزاب ذکر شده که در همه‌ی موارد به پرده و حایل معنا شده است. “حجاب” در لغت به معنی چیزی است که میان دو شئ حائل می‌شود. به همین جهت پرده‌ای که میان قلب و ریه کشیده شده، حجاب حاجز نامیده می‌شود (ر ک. احزاب/ ۵۳).

بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد؛ بدین ترتیب که هر چه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‌گردد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است در حالی که عفاف به عنوان یک فرهنگ، روش و منش مسلمانان را تبیین می‌کند و به آن‌ها چگونه بودن و چگونه زیستن را آموزش می‌دهد.

هر جامعه دارای فرهنگ معین و با اهدافی از پیش تعریف شده می‌باشد. فرهنگی که قرآن به جوامع اسلامی عرضه می‌کند، فرهنگ عفاف است که هدف آن امنیت جنسی زن و مرد و رسیدن به کمال مطلوب می‌باشد که بخش عظیمی از این فرهنگ با شکوه را حجاب تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر این دو، جدایی ناپذیرند و بدون یکدیگر معنای حقیقی و اصیل خود را از دست می‌دهند، حجاب بدون عفاف خود نوعی برهنگی فرهنگی در جهت گسترش فساد می‌باشد (اکبری، ۱۳۷۷، ج۱، ص۱۹).

پوشش زن و مرد در اسلام

«ای پیامبر! به همسران و دختران و زنان مؤمن بگو جلباب‌ها را بر خویش فرو افکنند. این کار برای اینکه شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و خداوند همواره غفور و رحیم است» .این آیه پس از آیه‌ی ۳۱ سوره‌ی نور که در آن به صراحت مسأله‌ی پوشش زنان و حدود آن بیان شده، دومین آیه‌ی قرآن کریم است که در سوره‌ی احزاب آمده و زنان را فرمان به پوشش داده و از آنان می‌خواهد که جلباب‌ها را به خود نزدیک سازند و اندام خود را با جلباب، از نگاه نامحرم محفوظ دارند که با این کار به عفاف شناخته شده و از آزارها و مزاحمت‌های جنسی در امان خواهند بود.

معنای جلباب

“جلابیب” جمع بوده و مفرد آن جلباب است به معنای پوششی مخصوص زنان که در تفسیر و تعیین ویژگی‌های آن دیدگاه‌های مختلف به چشم می‌خورد از جمله:

  1. جلباب پوششی است که تمام بدن را از سر تا پا می‌پوشاند که برخی آن را ملحفه، کسا، رداء و عبا نیز گفته‌اند؛ چیزی همانند چادرهای عصر حاضر.
  2. جلباب پوششی است وسیع‌تر و بزرگ‌تر از خمار و مقنعه اما کوچک‌تر از عبا و رداء.
  3. جلباب همان خمار و روسری است.

بررسی بسیاری از تفاسیر نشان می‌دهد که معنای سوم برای جلباب که معادل خمار تعریف شده، درست نیست و جلباب با خمار متفاوت است. بدین گونه که جلباب یا پوششی است اندکی بزرگ‌تر از خمار که اطراف بدن را می‌پوشاند یا آنکه پوششی است که تمام بدن را احاطه می‌نماید. به هر حال در اینکه جلباب بزرگ‌تر از خمار است تردیدی نیست.

به طور کلی مطالبی که از این آیه استفاده می‌شود، یک حقیقت جاودانی است که زن مسلمان باید آنچنان در میان مردم رفت‌و‌آمد کند که علایم عفاف و وقار و سنگینی و پاکی از او هویدا باشد و با این صفت شناخته شود و این وقت است که بیماردلان که به دنبال شکار می‌گردند از او مأیوس می‌شوند. به تعبیر دیگر، زنان با ایمان، جلباب را چنان بر روی خویش می‌اندازند که نشان می‌دهند اهل عفاف و حجاب هستند نه همچون کسانی که ولو پوششی هر چند همچون چادر بر سر دارند، اما پوشش آنان صرفاً تشریفاتی و نمایشی است، آن را رها می‌کنند به طوری که تأثیری در پوشاندن زیبایی‌هایشان ندارد.

 قرآن کریم از زنان با ایمان می‌خواهد که جلباب‌ها را به خود نزدیک سازند و خویشتن را به خوبی بپوشانند تا از نتایج آن یعنی امنیت در برابر نامحرمان برخوردار گردند (مطهری، ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۲۰۰).

آثار و پیامدهای حجاب و بدحجابی

ارزشمندتر و گران‌بهاترشدن زن برای مرد و در نتیجه به وجود آمدن عشق میان آن دو که از لذت‌بخش‌ترین عواطف انسانی به شمار می‌آید، از مهمترین آثار حجاب است. نیاز به دوست ‌داشتن و دوست داشته شدن یکی از نیازهای مهم هر انسان به ویژه زنان است؛ زیرا موجودیت روانی و شخصیتی زن به این است که مورد توجه و محبت دیگران به ویژه نزدیکانش مثل پدر، مادر، شوهر و فرزندان قرار گیرد؛ طوری که اگر این جایگاه را نداشته باشد، امید خود را به زندگی از دست می‌دهد. به عبارت دیگر برای زن شکست در عشق، شکست در همه چیز است. این در حالی است که آفرینش، مرد را مظهر طلب و عشق، و زن را مظهر محبوبیت و معشوقیت قرار داده است. به گفته‌ی شهید مطهری احساسات مرد نیازآمیز و احساسات زن نازخیز است. احساسات مرد، طلبانه و احساسات زن، مطلوبانه است. بنابراین یکی از خواسته‌های جدی زنان این است که محبوب همسرانشان قرار گیرند و شوهرانشان به آن‌ها عشق بورزند. این مطلب از روایات نیز به دست می‌آید که برای نمونه، به چند روایت اشاره می‌شود:

رسول‌الله ص می‌فرمایند: اگرمردی به زنش بگوید من تو را دوست دارم، هرگز از خاطرش محو نمی‌شود.

این نشانه‌ی نیازی است که زن به مورد توجه بودن، به ویژه از طرف شوهر دارد. به یقین اگر زنان مورد بی‌مهری و بی‌توجهی قرار گیرند یا تحقیر شوند، بیشتر در معرض ناراحتی‌ها و مشکلات روانی قرار می‌گیرند و سلامت روانی خود را از دست می‌دهند. آنان زمانی می‌توانند این نیاز را در خود تأمین کنند که ارزش واقعی خود را به عنوان یک انسان از دست ندهند.

مسئله‌ی مهمی که در این‌جا مطرح می‌شود، این است که زن از چه راهی می‌تواند ارزش واقعی خود را حفظ کند. اسلام و دیگر ادیان الهی، بهترین عامل حفظ ارزش زن را حجاب می‌دانند. بی‌تردید حجاب و خوددار‌ی‌های ظریفانه‌ی زن، او را در نظر مرد، دوست داشتنی‌تر کرده، مرد را آماده‌ی فداکاری و جان‌فشانی برای او می‌کند. در واقع نقش مهم حجاب برای زن حفظ جایگاه معشوقیت اوست. حریم نگه داشتن زن در میان خود و مرد، یکی از وسایل مرموزی بوده که زن برای حفظ مقام و موقعیت خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده که از این وسیله استفاده کند. اسلام مخصوصاً تأکید کرده که زن هر اندازه متین‌تر و باوفاتر و عفیف‌تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای سایر مردان نگذارد، بر احترامش افزوده می‌شود. البته طبیعی است که وقتی زن زیبایی‌های خود را در معرض نمایش نامحرمان قرار می‌دهد، کم‌کم برای مردان عادی شده و اندک اندک از ارزش او کاسته می‌شود؛ ولی وقتی زن خود را از نگاه‌های مردان نامحرم می‌پوشاند، نه تنها ارزش او کم نمی‌شود، بلکه برای مرد رؤیایی‌تر جلوه می‌کند. حجاب برای دختر همچون وسیله‌ی دفاعی است که به او اجازه می‌دهد تا از میان خواستگاران خود، شایسته‌ترین آنان را برگزیند یا خواستگار خود را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بر وی، به تهذیب خود بپردازد. بنابراین موانعی که حجب و عفت زنان در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه و عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است (شریف رضی، ۱۴۱۴، ج۱، ص ۴۳۰). لذا همان طور که پوشش زن جذابیت او را در نظر جنس مخالف بیشتر می‌کند و ارزش و بهای او را بالا می‌برد، بی‌حجابی و خودنمایی در انظار عمومی، از جذابیت و ارزش زن می‌کاهد و کشش و جاذبه‌ی او را پایین می‌آورد و باعث محرومیت او از به دست آوردن مقام معشوقیت نزد همسرش می‌شود. البته زنی که خود را در معرض تماشای عمومی می‌گذارد و با انواع آرایش‌ها و عشوه‌های زنانه، سعی در جلب نظر مردان دارد، ممکن است چند صباحی احساس رضایت و خوشایندی داشته باشد، ولی به زودی متوجه می‌شود که قدر و منزلتی نزد انسان‌های با شخصیت و محترم ندارد و خریدارش فقط مردان پست و شهوت‌پرستی هستند که او را تنها برای برطرف ساختن غرایز حیوانی خود می‌خواهند. این در حالی است که بین آنان هرگز رابطه‌ی عاشقانه به وجود نمی‌آید. راسل در این مورد می‌نویسد: «تصور من بر این امر است که اگر مردی به سهولت به زنی دست بیابد، احساس آن مرد نسبت به آن زن، یک نوع احساس عاشقانه‌ی عمیق نمی‌تواند باشد». بنابراین هر چه زن در روابط خود با مرد آزادتر باشد و کمتر حریم حجاب را رعایت کند، ارزش انسانی خود را از دست می‌دهد و به وسیله‌ای برای اطفای شهوت‌های مرد تبدیل می‌شود، بدون این که جایگاهی در قلب او به دست آورد و در نتیجه با دست نیافتن به این جایگاه و ارضا نشدن نیازش به عشق و محبت، در معرض مشکلات و اختلال‌های روانی قرار می‌گیرد و اندک اندک سلامت روانی خود را از دست می‌دهد. پدیده‌ی بدحجابی که گونه‌ای انحراف و کجروی اجتماعی به شمار می‌رود، پدیده‌ای است که ایران در سال‌های اخیر به گونه‌های مختلف با آن روبه‌رو بوده و با وجود دگرگونی‌های بنیادینی که در سطوح مختلف اجتماعی و فرهنگی رخ داده و توفیقات قابل توجهی که در زدودن برخی مظاهر فرهنگ بیگانه به دست آمده ولی واقعیت این است که تاکنون این معضل اجتماعی آنگونه که بایسته و شایستۀ جامعۀ اسلامی است حل نشده و هنوز به این ضرورت فرهنگی و خواست همگانی، پاسخی شایسته داده نشده است (شارع پور وهمکاران، ۱۳۹۱، ش۳، ص۱۹).

توجه به حقوق اجتماعی و تقویت فرهنگ حجاب

بسیار دیده می‌شود که برای بیان ضرورت حجاب به مباحثی همچون فواید حجاب و همچنین حقوق اجتماعی استناد می‌کنند، به این معنا که ما باید حجاب را رعایت کنیم چرا که در صورت عدم رعایت حجاب زمینه‌ی تضییع حقوق دیگران فراهم می‌شود؛ به طور مثال اگر دختران در جامعه حجاب را رعایت نکنند مردان گرفتار فساد می‌شوند. هر چند این مطلب درست به نظر می‌رسد و مستند دقیق روانشناختی و جامعه‌شناسی نیز دارد ولی سؤال این است که چنین نگاهی به فلسفه‌ی حجاب تا چه اندازه می‌تواند جامعه‌ی زنان را به حجاب ترغیب نماید؟ چه بسیار افرادی که حقوق دیگران برای آن‌ها مهم نیست از این رو رعایت حجاب برایشان اهمیت ندارد.

راهکارهای به دست آمده برای ترویج حجاب عبارتند از: فرهنگ‌سازی در رسانه‌ها و مراکز آموزشی (معرفی الگوهای مثبت)، تولید پوشاک مناسب و آموزش در خانواده‌ها، برخورد با بدحجابی و بی‌حجابی که با رعایت و به کارگیری این روش‌ها جامعه و افراد به سلامت و آرامش می‌رسند.

اگر مردم خواهان جامعه‌ای سالم هستند، همه باید پاسدار حجاب باشند؛ پس از یک طرف زنان جامعه باید از خودنمایی و خودآرایی در محیط بیرون از خانه پرهیز نموده و مردان جامعه نیز از چشم‌چرانی خودداری کنند. نظام اسلامی هم با توجه به امکاناتی که در اختیار دارد باید با تمهیدات کارشناسی‌شده و برنامه‌ریزی دقیق، زمینه‌ی ازدواج بهنگام جوانان را فراهم کند و تمام تلاش خود را برای آلوده نشدن جوان‌ها به انحرافات اخلاقی به کار گیرد. در نهایت باید به حس تنوع‌طلبی و مدگرایی جوانان نیز توجه شود و متناسب با فرهنگ دینی و آداب و رسوم هر منطقه الگوی پوششی مناسب ارائه دهد (جنت و امینی، ۱۴۰۱، ش ۸، ص ۱۸).

منابع

  • قرآن کریم
  • اکبری، محمد رضا، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، ج ۱، بی‌جا، پیام عترت، ۱۳۷۷.
  • جنت، فاطمه و امینی، کبری، راه‌های ترویج حجاب در عصر حاضر، تحقیقات قرآنی و حدیثی، ج۱، ش ۸، ۱۴۰۱.
  • شارع پور، محمود، تقوی، سیده زینب، محمدی، مهدی، تحلیل جامعه‌شناختی عوامل مؤثر بر گرایش به حجاب (مطالعه موردی: گرایش به حجاب در بین دانشجویان دختر دانشگاه مازندران)، تحقیقات فرهنگی ایران، ج ۵، ش ۳، ۱۳۹۱.
  • فیض کاشانی، ملا محمد محسن، المحجۀ البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج ۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۴۲.
  • مطهری، مرتضی، مسأله حجاب، ج ۱، تهران، صدرا، ۱۴۰۰.
  • شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ج ۱، شارح: صبحی صالح، قم، هجرت، ۱۴۱۴ ق.

آخرین مقالات

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

captcha

پیمایش به بالا