زهره وظیفه/ زهرا سادات زعفرانی
مقدمه
نبود انتقاد مانع رشد است و بیانتقادی عامل درجا زدن (اسلامی، ۱۳۸۶، ص ۱۹). پس انسان برای پیشرفت به انتقاد نیازمند است و برای انتقاد کردن نیازمند تفکر انتقادی.
تفکر انتقادی تفکری است که به تحلیل، ارزشیابی و قضاوت دربارهی راهحلها و تولیدات جدید میپردازد (شعبانی، ۱۳۷۸، ص۴). نقادانه فکر کردن نیاز به آموزش دارد به همین دلیل است که باید یکی از اولویتهای نظام آموزشی، آموزش تفکر نقادانه باشد و همین نقش مهم تفکر انتقادی، سبب میشود تا ما به دنبال آموزش مؤلفههای آموزشی این تفکر باشیم.
برای آموزش این موضوع، باید به منابع معتبری مراجعه کنیم که از صحت آنها صدرصد اطمینان داشته باشیم و چه منبعی بهتر از قرآن و سیرهی اهل بیت ع که آموزگاران حقیقی انسانها هستند. به همین علت در این نوشتار مؤلفههای آموزش تفکر انتقادی بر اساس آموزههای قرآن و سیرهی اهل بیت ع بررسی شده است.
در مورد تفکر انتقادی، کتب و مقالات متعددی نگاشته شده از جمله کتاب “تفکر انتقادی: هدف اساسی تعلیم تربیت”، “تفکر انتقادی مبانی و مؤلفهها”، “هوش هیجانی و تفکر انتقادی” و… .
روش پژوهش در این مقال، روش توصیفی- تحلیلی میباشد و درصدد دستیابی به پاسخ این سؤالات است که مؤلفههای آموزش تفکر انتقادی چیست و این مؤلفهها چه تأثیری بر فرایند آموزش و تعلیم و تربیت انسان دارد.
مفهومشناسی
“انتقاد” در لغت به معنای سره کردن، خرده گرفتن، بهگزینی است و به معنای انتقاد کردن و عیب گرفتن است (دهخدا، ج۸، ص۲۹۷).
تفکر انتقادی در اصطلاح تفکری است که به تحلیل، ارزشیابی و قضاوت دربارهی راهحلها و تولیدات جدید میپردازد (شعبانی، ۱۳۷۸، ص۴). همچنین تفکر انتقادی، راهبردی شناختی است که افرد را از طریق بازبینی و آزمون مداوم به راهحلهای ممکن راهنمایی میکند (جمعی از مؤلفین، ۱۳۹۷، ص ۵۵).
قرآن کریم در آیهی هشتم سورهی عنکبوت تفکر انتقادی را به گونهای بیان میکند که انسان باید حتی در مقابل پدر و مادر تفکر انتقادی داشته باشد و از آنان تقلید کورکورانه نکند. پیام این آیه جوهر اصلی و تعریف تفکر انتقادی است که همان بررسی صحت، دقت و ارزش دانستههاست؛ به گونهای که میکوشد انسان را چنان تربیت کند که به پیام توجه کند و به تحلیل آن بپردازد و جایگاه بلندمرتبهی گویندهی پیام مانع از تفکر انتقادی نباشد (میرلو، ۱۳۸۶، ش ۱۴).
مؤلفههای آموزش تفکر انتقادی
۱. محیط
محیط اولین مؤلفهی آموزش تفکر انتقادی است که در اکثر مواقع کمتر مورد توجه معلمان و مسئولان آموزشی قرار میگیرد. گوچ (۱۹۹۱) معتقد است: «دانش آموزان برای شرکت در فعالیت تفکر انتقادی کلاس و کشف و بیان نقطه نظرات، نیاز دارند تا احساس آزادی نمایند و شرایط مختلف را مورد آزمایش قرار دهند» (هاشمی، ۱۳۹۳، ص۸۲). در این محیط دانشآموزان باید توانایی فعالیت و تعامل حداکثری را با معلم خود داشته باشند. حلقههای بحث و مباحثه در زمان امام صادق ع بهترین محیط آموزش به نحو آموزش تفکر انتقادمحور بود چرا که در حلقههای مباحثه، تعامل به شدت به چشم میخورد زیرا تعداد افراد شرکتکننده در حلقه محدود است. بنابراین همه میتوانند در مورد مطلب مطرح شده تعامل و اظهار نظر داشته باشند و همچنین کم بودن افراد باعث میشود محیط آموزشی محیطی آرام باشد و اشخاص فرصت فکر و تجزیه و تحلیل بیشتری داشته باشند.
این درست برخلاف شیوههای نوین آموزشی امروزی است که به صورت پکیجهای آموزشی یا سمینارها و همایش مطرح میشوند که فرصت تعامل متقابل و پرسش و پاسخ و بارش فکری را از دانشآموز میگیرد. در این نوع آموزشها یا تعداد فراگیران آنقدر زیاد است و یا مقدار مطالب ارائه شده آنقدر فراوان است که فرصتی برای بیان نظرات و یا اشکالات وارده باقی نمیماند.
۲. آمادگی
فرد نقاد باید شکاک، دارای ذهن باز، منصف، دقیق و متوجه دیدگاههای مختلف و متمایل به تغییر موقعیتها در صورت وجود دلیل باشد (همان). به همین علت است که امام صادق ع میفرمایند: «بهترین دوستان در نزد من کسانیاند که عیوب و نواقص من را به من هدیه دهند» (حرعاملی، ۱۴۱۳، ج۱، ص۸).
علت طرح این سخن از طرف امام این است که روحیهی نقدپذیری را در میان شاگردان و سایر مؤمنین تقویت کنند. ایشان میخواهند این مفهوم را برسانند که حتی در مقابل امام که فردی معصوم است و در هیچ کدام از سخنان و رفتارشان حتی احتمال خطا نیز وجود ندارد، باید تفکر نقاد داشته باشیم. باید دقیقاً متوجه مدرک و دلیل و دیدگاههای مختلف باشیم تا اگر بر فرض محال اشتباهی و نقصی در امام وجود داشت آن را به ایشان عرض کنیم. بنابراین یک معلم باید سعی کند این آمادگی و روحیه را در دانش آموزان ایجاد کند تا بتواند آموزشی بر مبنای تفکر انتقادمحور داشته باشد.
۳. معیارها
برای تفکر انتقادی باید معیارهایی برای قضاوت وجود داشته باشد (هاشمی، ۹۳، ۸۲). ما در هنگام تدریس و آموزشی که میخواهیم در آن به دیگران تفکر کردن به سبک انتقادی را بیاموزیم باید متذکر شویم که هر یک از این قضاوتها و ارزشیابیها باید یک معیار سنجش داشته باشند؛ چه این قضاوت و ارزشیابی در مورد خود فرد باشد، چه در مورد رفتار و عملکرد دیگران باشد.
این معیار سنجش را ائمه در اختیار ما قرار دادهاند:
اولین معیار آن است که قضاوت و ارزشیابی ما با نیت خیر رساندن و اصلاح انجام شود.
امام صادق ع میفرمایند: «خیرخواهی و ارشاد از حسود محال است» (ریشهری، ۱۳۷۶، ص ۲۱۵).
برای رسیدن به این معیار باید به دانش آموز خود بیاموزیم که فرآیند انتقاد را صرفاً برای اصلاح انجام دهد چرا که انتقاد زمانی مثمر ثمر واقع میشود که همراه با اصلاح یک عیب و نقص باشد وگرنه فایدهای نداشته و با عیب جویی تفاوتی ندارد و خود این امر است که عیبجویی را از انتقاد متمایز میکند.
تفکر انتقادی تفکری است که برمبنای ارزشیابی انجام میشود و نتیجهی این ارزشیابی است که به اصلاح و تغییر یک عقیده یا رفتار منتهی میشود.
دومین معیار: لحن انتقادکننده باید مشفقانه باشد.
امام سجاد ع میفرمایند: «انتقادگری را با ملایمت و مهربانی انجام دهید» (همان، ص۲۱۷).
در خصوص این معیار باید به این نکته توجه داشته باشیم که انتقاد زمانی میتواند به بار بنشیند که همراه با امیدواری و ملایمت برای نیل و رسیدن به اصلاح و نتیجهی مد نظر باشد.
اگر به مرحلهی قبل از تفکر انتقادی که مرحلهی پذیرش اشتباه و عیب از شخص مورد نظراست بازگردیم میبینیم که اگر انتقاد با لحن خشونتآمیز و همراه با تندی باشد شخص اصلاً نمیپذیرد که رفتار و عقیدهاش اشتباه است.
در مورد تفکر انتقادی در مواجهه با مسائل نیز این اصل برقرار است. زیرا تا زمانی که شخص با یک ذهن خوشبین همراه با ملایمت یه یک مسئله ننگرد و همواره با دیدهی منفی و اعتقاد به عدم رفع مشکلات به مسائل نگاه کند هیچ گاه قدم در مسیر حل آن برنداشته و حتی به دنبال راه حل نیز نمیگردد.
سومین معیار: فرد به دنبال عیب ها و نقصهای خود باشد.
امیرالمؤمنین ع میفرمایند: «خوشا به حال کسی که عیوب خودش او را از عیبجویی دیگران باز داشته است» (نهجالبلاغه، خطبهی ۱۷۶).
این معیار در یادگیری تفکر انتقادی بسیار مهم و حائز اهمیت است. چرا که انسان در ابتدا برای این که بیاموزد چگونه میتواند تفکر انتقادی داشته باشد باید از خود شروع کند؛ یعنی باید ابتدا رفتارها و کنشهای خود را مورد ارزیابی قرار داده و به دنبال رفع عیب و نقصهای موجود در خود باشد تا بتواند ذهنش را آماده کند تا در آینده در مواجهه با هر مسئلهای، نقاط قوت و ضعف را تشخیص دهد و در صورت انتخاب یک گزینه، عواقب و پیشآمدهای احتمالی را بررسی کرده و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد.
۴. استدلال
تفکر نقاد شامل تشخیص ارزشیابی و استدلال نمودن است؛ به عبارت دیگر اظهارات و ادعاها باید مبتنی بر مدرک و دلیل باشد (هاشمی، ۹۳، ص ۸۲).
این مؤلفه از آموزش تفکر انتقادی آن جایی نمود پیدا می کند که ائمه برای بیان هر یک از دستورات و فرامین خود استدلال میآوردند؛ مثلاً زمانی که امام موسی کاظم ع به صفوان جمال میفرمایند: دیگر شترانت را به هارون کرایه نده، استدلال میآوردند.
امام ع بعد از این فرمان از صفوان سؤال میکنند که: آیا کرایهی تو را قبل از عزیمت به مکه میدهند یا قرار است پس از بازگشت از سفر بدهند؟ صفوان عرض میکند: بعد از سفر. امام ع فرمودند: آیا دوست داری آنها تا انقضای مدت کرایه و پس دادن شترانت زنده بمانند؟ صفوان عرض کرد: آری. امام ع فرمودند: هر کس بخواهد آنها زنده بمانند در صف آنان قرار میگیرد (پیشوایی، ۱۳۹۴، صص ۴۷۵و۴۷۶).
این نکته غرورآمیز است که در دین اسلام، بزرگان ما تمام مفاهیم را به صورت کلاس درس آموزش نمیدادند بلکه بسیاری از معارف را به صورت عملی و در سیره و روش و رفتار خود به ما آموختند.
۵. دیدگاه
نگرش فرد نقاد نسبت به پیرامون و جهان دارای اهمیت است. مسلم است فردی که دارای یک ذهن باز، منصف و دقیق باشد دیدگاه متفاوتی نسبت به سایر افراد و به جهان اطراف خود دارد؛ بهگونهای که هر یک از اتفاقاتی که ممکن است در طول زندگی برای او بیفتد را تجزیه و تحلیل کرده و علت وقوع آن و ارتباط بین علت و معلول را مشخص مینماید.
پس معلم باید به متعلم خود این دیدگاه را بیاموزد که به جهان اطراف خود با عینک تحلیل و ارزشیابی بنگرد و از کنار هر پدیده و مسئلهای به سادگی گذر نکند. زیرا شاید راهحلهای آسانتر و سریعتری برای حل هر کدام از مسائل مربوط به زندگی انسان وجود داشته باشد.
پس هر یک از مخترعین این کرهی خاکی دارای دیدگاهی با تفکر انتقادی هستند؛ چرا که با نظر به یک وسیله به این موضوع میاندیشند که چگونه میتوان آن وسیله را به بهترین عملکرد خود رساند.
این مؤلفه در تفکر انتقادی از آن جهت مورد توجه قرار میگیرد که انسان بعد از داشتن این دیدگاه است که شروع به تحلیل و ارزشیابی میکند.
نتیجهگیری و پیشنهاد
وجود تفکر انتقادی برای خلق یک جامعهی مردمسالار بسیار ضروری است. پس باید تمام این جوامع درصدد آموزش تفکر انتقادی به مردم جامعهی خود باشند. آموزش تفکر انتقادی نیز منحصراً از طریق پژوهش ممکن میگردد از این رو معلمان باید به پرورش روح پژوهشگری و رشد قوهی تفکر کودکان بپردازند و پرورش این روح پژوهشگری جز با ایجاد فرصت فکر کردن و تجزیه و تحلیل ممکن نیست. پس دبیران و معلمان محترم باید با طرح سؤالات چالشبرانگیز که نیازمند تحلیل آموختههاست، این تفکر را تقویت کنند.
برای آموزش تفکر انتقادی در دوران کودکی میتوان با دادن مسئولیت به کودک اقدام کرد. به این گونه که یک مسئولیت به کودک واگذار کنیم که فقط بخشی از آن را میتواند با مهارتهای قبلی خود انجام دهد و برای انجام بقیهی مسئولیت، با یک مسئله که باید آن را حل کند مواجه شود. در فرایند حل مسئله کودک نیازمند فرایند شناختی و انتخاب میباشد؛ یعنی باید تصمیم بگیرد که از راهحلهای موجود در ذهن، کدام را انتخاب کند که نفع بیشتر و ضرر کمتری دارد، باید دوراندیشی و تجزیه و تحلیل کند که از انجام کار انتخابی به چه نتیجهای میرسد و این نتیجه تا چه حد خوشایند اوست. مجموعهی افکاری که در فرایند حل مسئله ایجاد میشود، تفکر انتقادی است.
منابع
* قرآن کریم، ترجمهی آیت الله مکارم شیرازی.
** نهج البلاغه.
- اسلامی، حسن، انتقاد و انتقادپذیری، تهران، انتشارات عروج، ۱۳۸۶.
- پیشوایی، مهدی، سیرهی پیشوایان، تهران، انتشارات مؤسسه امام صادق، ۱۳۹۴.
- حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، تهران، مکتبه الاسلامیه، چ۵، ۱۴۰۱ق.
- ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج ۴، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۳۶۷.
- شعبانی، حسن، تأثیر روش حل مسئله به صورت کارگروهی و تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی شهر تهران، رساله دکتری دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۸.
- فرهنگ دهخدا، ج ۸.
- میرلو، محمد مهدی، آموزش نقادانه اندیشیدن، ویژهنامه نقطه، ش ۱۴، روزنامه جام جم، اردیبهشت ۱۳۸۶.
- هاشمی، سید احمد، تفکر انتقادی هدف اساسی تعلیم و تربیت، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی شیراز، ۱۳۹۳.





